عمل!

گوش اگر گوش تو و بینی اگر بینی تو

آنکه البتّه به جایی نرسد جرّاح است!

یار سبیل دار!

بر لب آوردی شبی نام دل خون گشته ام

دیدم از تار سبیلت دلبرا خون می چکید!

قالَ کَتی(!):

ایّامِ خوش آن بود که با «دوست پسر» شد

باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود!

نصیحت به معشوق!

هی فاصله نگیر ز من ای گل رُزَم!

من که تو را نمی خورم ای گل! مگر بُزم؟!