بچه ها هر چی دوست دارین اینجا بگین.
فقط با هم زیاد کل کل نکنین.ممنوعه!

نوشته اصلی توسط argotlam

من از مدرسم از دانش آموزاش از معلم هاش از همه چیزش متنفرم اون جا دیوونه نشم خیلیه یعنی بزرگترین سرگرمی بچه های مدرسه ما اینه که یک مسئله جدید ریاضی رو حل کنن یا دیگه اون هایی که مثلا بچه باحالاشونن تو تابستون چند تا کتاب می خونن یا یک فیلم یا سریالی نگاه می کنن.
مثلا دیروز زنگ آخر معلم نداشتیم بعضی از بچه ها رفتن پیش مشاورمون برای برنامه ریزی چند نفر دور هم جمع شده بودن داشتن بحث علمی می کردن چند نفرم تکلیفاشون رو انجام می دادن یا درس های بعدی رو می خوندن وسوال هاشو حل می کردن چند نفر دیگه هم رفتن توی کتاب خونه و کتاب کار های درس های مختلف برداشته بودن و نمونه سوال حل می کردن فقط چند نفر داشتن همین طوری حرف می زدن و خاطره تعریف می کردن و خودشون شروع می کردن به خندیدن ولی من می موندم باید به کجاش بخندم خلاصه هر چی بچه خرخون بوده اومدن به مدرسه ما و من حداقل به این دلخوشم که یکی از دوستامم با منه مگر نه واقعا اون جا دق می کردم چون حتی اگه بخوام باهاشون حرف بزنم نمی دونم درباره ی چی حرف بزنم چون به نظرم به موضوع دیگه ای جز درس علاقه ندارن.

ما چی کار میکنیم شما چی کار!!!!!!

برای کاری جون بکنی که ته دلت می دونی اگر هم موفق شی، باز اون چیزی نیست که واقعا بخوایش.

بخوایم درد و دل کنیم که 10 صفحه می شه....
ولی حالا به خاطر آقا مجید که پس از مدت ها پیداش شده یه چیزی بگیم....
امروز از ساعت 9 برف می یومد و دبستانا هم تعطیل بود....
من الان دو به شکم که فردا ما هم تعطیلیم یا نه؟
امروز که برفیم نبود 3 بار نزدیک بود کله پا شم دیگه فردا واقعن با مخ می یام رو زمین....
می شم سوژه ی مردم...
نامردیه تعطیل نکنن زمینا لیزه ماشینا هم با سرعت 10 کیلومتر در ساعت می رن....

دعا کنین فردا تعطیل باشه عربی داریم....

بيام يكم بحرفم اين جا دلم تركيد...
بى مقدمه
يهو همين جورى
- چرا هر كى منو مى بينه مى خنده بهم.من كجام خنده داره آخه؟
-چرا همه با من لج كردن؟
-چرا چشمام كم كم داره عينك لازم مى شه؟
-چرا ديگه چت باكس نمى خوام؟
-چرا همه فك مى كنن من ببوگلابيم هيچى حاليم نمى شه؟
-چرا دارم شبيه خرخونا مى شم؟
-چرا تكراريه همه چى؟
-چرا من اينقدر غرغرو شدم؟
شرمنده
گفتم دگ اين جا نگم كجا بگم

ﯾـــﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﯿـــــــﻦ ﺭﻭﺯﻫــــــــــﺎ
ﺑﺎﯾـــﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺑــــــــــﺰﻧﻢ
ﯾﮏ ﻣﯿــــــــﺰ ﺩﻭ ﻧﻔــــــــﺮﻩ
ﺩﻭ ﺻﻨـــــــــﺪﻟــﯼ
ﯾــــــــﮑﯽ ﻣـــــــﻦ
ﯾـــــــــﮑﯽ ﺧــــــﺪﺍ
ﺣــــــﺮﻑ ﻧﻤـــــــﯿﺰﻧﻢ
ﻧـــــــﮕﺎﻫﻢ ﮐﺎﻓﯿــــــﺴﺖ
ﻣﯿـــــــــﺪﺍﻧﻢ
ﺑﺮﺍﯾـــــــــﻢ ﺍﺷــــــــﮏ ﻣﯽ ﺭﯾــــــــﺰﺩ !!

امروز ضبح از خواب که پاشدم طبق معمول حال نداشتم بلند شم
برای همین گفتم یه سر به اینستا بزنم
و این گونه شد که صبحم با یه خبر مزخرف شروع شد
بازم هواپیما سقوط کرده
اونم خیلی نزدیک به فرودگاه
خدا به خوانواده هاشون صبر بده
خدا بیامرزشون