ایــــــــــــــــــــول بالاخره رسیدیم به فاطمه
اولش پیش خودم گفتم که هیچی ندارم برای نقد بنویسم کم کم که نوشته ی بچه ها رو می خوندم کلی لیست دراز بالا دستم اومد که امیدوارم همشون رو یادم بمونه تا بنویسم.
کلا فاطمه مثل یار می مونه، از اون دوستای ثابت و همیشگی و البته دوست داشتنیه که بودنش واقعا نعمته.
خب اول از همه قبل از اینکه یادم بره، به خاطر ترجمه ها و ویرایش هاش تشکر می کنم، می دونم که هی تلاش می کنه تا از زیرشون در بره، اما با این وجود باز هم می شینه سرشون. دستت درست خواهر.
می تونم به جرات بگم یکی از خوش خنده ترین و شوخ ترین افرادیه که دیدم. کلا در بیشتر مواقع تلاش می کنه تا خنده روی لباش باشه.
همون قدری که اتیش بیار معرکه است، به همون اندازه هم اتیش خاموش کنه... کلا می دونه چطوری خشم و عصبانیت محیط رو آرام کنه و خدایی همیشه تا جایی که من دیدم عادل بوده و همیشه آسون می گیره و خیلی به قوانین گیر نمی ده، مگر اینکه واقعا اون طرف نیاز به یه گوش پیچوندن داشته باشه. اون موقع خیلی جدی می شه. مواقعی که جدیه، شوخی نکنید باهاش مخصوصا اگه جدیتش به خاطر به موضوع خاصه اون موضوع رو مسخره نکنید.
کلا همیشه نگران وضعیت جسمی و روحی دوستان در سایت هست
همون طور که محمد مهدی اشاره کرده بود :
و ایشون طاقت دیدن گشنگی پسرا رو نداره تو فروم قبلی هر کس میگفت گشنمه بهش یه دستور غذا میداد
( چیزه فک کنم منم الان گشنمه
)
باید بگم که تابه حال در موارد زیادی مخصوصا آشپزی فرشته ی نجاتم بوده کلا مقام استاد رو برای من داره در این موضوع.
محمدمهدی دلت بسوزه من عصبانیتش رو دیدم... تو که ندیدی!
اما بهتون پیشنهاد می کنم که خیلی عصبانیش نکنید. یه دفعه دیدید فاطمه ناپیدا شد.... خواهر من رو هم اذیت نکنید!
با وجود مشغله هایی که داره زیاد انلاین می شه و به وضعیت سایت هم رسیدگی می کنه، گاهی از اوقات هم با چشم هایی ناپیدا همه چیز رو زیر نظر می گیره و به موقع هم مچ گیری می کنه: کلا بچه ی زیرکیه.
می خوام یه اعتراف کنم، اون اوایل که باهاش آشنا شده بودم فکر میکردم از من بزرگتره!!! وقتی فهمیدم که کوچیک تره نمی دونستم دیگه چی باید بگم!!! چشمام چهارتا شده بود... در اولین برخورد بسیار سنگین و عاقلانه رفتار کرده بود... یادش به خیر! (فاطمه یادت میاد کی بود؟)
یکی از جغدان سایت محصوبه
و از قدیم و الیام نیمه فمهنیسم بود...
خب الان منم به چند تا از حرف بچه ها جواب بدم با اجازه دوستان
ولی این تشکر زدنش از نظر من خیلی بده ! البته به پای غزل نمیرسه ولی آخه وقتی تو یه تاپیک به همه تشکر میدی آدم نمیفهمه طبق عادتت این کار رو کردی یا پستش شایسته تشکر بوده ! در واقع ارزش تشکرات میاد پایین !مثلا امیر وقتی از من تشکر میکنه خیلی خوشحال میشم چون امیر توی پستای غیر رسمی ( کارای سایت و نظر سنجی ها و ارزیابی های سایت ) به هر کسی تشکر نمیده
اخه فرزندم همون طور که فاطمه گفت، هر تشکر یه معنی خاص داره... مطمئنم که فاطمه می تونه من رو درک کنه و می دونه که دارم از چی حرف می زنم. یک تشکر خیلی معنی ها داره، اون دفعه هم لیست بلند بالایی از معنی یک تشکر برات فرستاده بودم.
فکر کنم امیر از هر کی تشکر کنه، به معنی یه کارخونه تی تاپه.
یادمه یه زمانی داستان کوتاه ماردوش و کاوه رو نوشته بود توی گروه پایونیر
منم یادمه... البته یادمه که داستان تابوت آتشین رو هم نوشته بود، فکر کنم توی سه بخش کوتاه! نمی دونم اسمش رو درست گفتم یا نه. اما واقعا حق با محمدحسینه. دست به قلمش هم حرف نداره
تازه لوش هم می دم، شعر هم می نویسه.
پ.ن: در مورد خط بالایی اگه دوست نداشتی کسی بدونه، بهت اجازه می دم تا ویرایش کنی
الان دیگه چیزی به نظرم نمی رسه... فکر کنم همین هم یه طومار بلند بالا شد.
اگه بعدا چیزی به ذهنم رسید می گم!