واقعا مرسی از این همه استقبال

واقعا داستان زیبایی بود امیدوارم که دوباره از این داستانا بزارین.
کم شده این داستانا که آدم از اونا درس زندگی بگیره و منم تا الان تعدادی از اونارو خوندم که یکیشون رمان کیمیاگره اگه نخوندین حتما مطالعه کنین که در سبک بی ریا و زیباتون حتما موثر واقع میشه.
به امید موفقیت بیشتر برای شما دوست من

نوشته اصلی توسط omidcanis

واقعا داستان زیبایی بود امیدوارم که دوباره از این داستانا بزارین.
کم شده این داستانا که آدم از اونا درس زندگی بگیره و منم تا الان تعدادی از اونارو خوندم که یکیشون رمان کیمیاگره اگه نخوندین حتما مطالعه کنین که در سبک بی ریا و زیباتون حتما موثر واقع میشه.
به امید موفقیت بیشتر برای شما دوست من

مرسی دوست عزیز که وقت گذاشتی و خوندی و خوشحالم که خوشت اومده. اتفاقا کیمیاگر خریدم فعلا داداشم داره میخونه تمومش کنه من شروع میکنم.

سلام من همین الان عضو این سایت شدم و اولین داستانی که خوندم داستان شما بود
داستان کوتاه جالبی بود در حین اینکه میخواید خواننده رو به یک خلسه شاعرگونه ببرید با لحن نوشته اما در سطر بعدی اونو دوباره به دنیای زشت واقعی برمیگردونید
که این کار رو چندبار تکرار میکنید اما در نهایت در بند پایانی انگار میخواید خواننده رو به یک خلسه ابدی ببرید...

نوشته اصلی توسط real

سلام من همین الان عضو این سایت شدم و اولین داستانی که خوندم داستان شما بود
داستان کوتاه جالبی بود در حین اینکه میخواید خواننده رو به یک خلسه شاعرگونه ببرید با لحن نوشته اما در سطر بعدی اونو دوباره به دنیای زشت واقعی برمیگردونید
که این کار رو چندبار تکرار میکنید اما در نهایت در بند پایانی انگار میخواید خواننده رو به یک خلسه ابدی ببرید...

تشکر فراوان از اینکه خوندید و انقدر دقت کردید. و تشکر از ریزبینی و نکته سنجیتون که اگر خودم هم سعی میکردم نمیتونستم انقدر دقیق یک تصویر کلی از روند داستان ارائه بدم.