سلام ^____^
من فعلا فصل اول رو خوندم پس نظری که میدم فقط درباره همین فصله
اول اینکه ایده داستان خیلی جالبه، که یه دانش آموز از ایلورمونی منتقل بشه به هاگوارتز.
اما روند داستان خیلی سریع بود. از خیلی از وقایع و صحنه ها عبور کردی و بیشتر به دیالوگ بین کاراکترا پرداختی. مثلا بلافاصله بعد از اینکه رفت تو یه کوپه تو قطار نشست بلافاصله داستان رفت جلو رسید به سرسرای هاگوارتز. یا اینکه کلا جشن اول سال رو اسکیپ کردی. مطمئنا خواننده ها خیلی دوست دارن که بدونن جشن اول سال موقعی که پروفسور مک گونگال مدیر شده چجوریه. آیا طنازی و شوخ طبعی دامبلدور رو به کار میبره ، آیا مثل دامبلدور سخنرانیشو نگه میداره برای بعد از صرف شام ، آیا موضوع سخنرانیاش مثل دامبلدوره یا بیشتر اهداف آموزشی داره؟ یا اینکه مثلا اونسال کلاه گروهبندی درباره چی شعر خونده بود.
میدونی خود روند داستانی هری پاتر یه شاهکار نیست، کتابای فانتزی خیلی بیشتری هستن که غنای داستانی فوق العاده بیشتر و قوی تری رو دارن، ولی چیزی که هری پاتر رو اینقدر محبوب کرده یکی شخصیت پردازیای خیلی قوی رولینگه یکی هم این جزئیات جادویی خیلی دقیقی که بکار میبرده توی داستان. به عنوان یه طرفدار هری پاتر من دوست دارم این جزئیات رو بیشتر ببینم. مثلا میتونستی وقتی داشتن میرفتن توی دفتر مدیریت، به ناودان کله اژدری و رمز ورودیش اشاره کنی. ( که خود همین جالبه که خواننده رمز های طنز و بامزه دامبلدور مثل زنبور ویژ ویژوی جوشان رو مثلا با رمز های جدی تر و منطقی تر مک گونگال مقایسه کنه) یا مثلا به تابلوی مدیر و مدیره های هاگوارتز توی دفتر مدیر اشاره کنی یا حتی براشون دیالوگ بنویسی. حتی با توجه اینکه تابلوی دامبلدورم اونجاست میتونستی شخصیتو با دامبلدور روبرو کنی. مطمئنن ایده جالبی میشد. یا مثلا خیلی دقیق تر میتونستی به آثار سوختگی کلاه گروهبندی اشاره کنی (که از نبرد هاگوارتز باقی مونده بود) یا مثلا بگی که شمشیر گریفیندور روی دیوار بود یا نه. ( یه شمشیر یاقوت نشان براق مطمئنن توجه حتی یه آمریکاییم به خودش جلب میکنه ، صرف نظر از اینکه قضیشو بدونه یا نه )
توی فصل اول به کاراکترای قدیمی زیادی بر نخوردیم، اما مثلا همین پروفسور مک گونگال هم که بود به نظرم یه ذره از شخصیتی که رولینگ براش درست کرده بود فاصله گرفتی و یه ذره پروفسور رو مهربون تر کردی
مثلا وقتی میگه « اوه خب عزیزم» آدم یه لحظه یاد لوس بازیای آمبریج میفته اصلا
یا وقتی مک گونگال چشمک میزنه.
در آخر میتونستی خوابگاه رو بیشتر توصیف کنی که ببینیم مثلا آیا مثل خوابگاه هری تختای پرده دار داره؟ یا مثلا بقیه که خواب بودن رو توصیف میکردی. حتی دخترا هم میتونن خروپف کنن
( با توجه به اینکه سالن عمومی خالی بود نتیجه میشه گرفت که همه ملت تو خوابگاهشون بودن دیگه ؟!
) یا اینکه اصلا مسیر رسیدن به سالن عمومی اسلایترین رو توصیف کنی. مثلا همه میدونیم سالن گریفیندور تو یه یکی از برجای هاگوارتزه. ولی درباره اسلایترین بجز اون موقعی که تو جلد دوم هری معجون مرکب میخوره میره اونجا اطلاعات چندان دیگه عی نداریم.
اوه ببخشید خیلی حرف زدم
بازم میگم اینا فقط مال فصل اول بوده ممکنه تو فصلای بعدی که هنوز نخوندم برطرف شده باشه
فقط خواستم زودتر نظر بدم که یه انگیزه ای باشه برات
پ.ن: اینکه این همه گیر دادم صرفا بخاطر علاقم به مجموعه هری پاتره وگرنه اگه یه داستان مستقل بود این همه روش دقیق نمیشدم
چون من اعتقاد دارم وقتی داریم ادامه کار یه نفر دیگه رو مینویسیم موظفیم شخصیتا و جزئیاتی که نویسنده اصلی برامون گذاشته رو حفظ کنیم. اگه خواستیم میتونیم داستان و شخصیت اضافه کنیم ولی درباره اونایی که توی مجموعه اصلی بودن مسئولیم
پ.ن2 : تشکر