سلام دوستان
میخواستم ماجرایی رو تعریف کنم که هفته قبل اتفاق افتاد و حداقل برای من خیلی عجیب بود.
اول بگم که مطمئن نیستم این متن رو باید اینجا گذاشت یا جای دیگه ولی به شدت احساس میکنم باید یه جایی این قضیه رو بگم. خلاصه اگه به نظرتون نامناسب بود حذفش کنید.
داستان اینه که سر کلاس هندسه تحلیلی
دبیر محترم شروع کرد به انتقاد از تفریحات ناسالم جوانان این دوران.
و خب، به شدت از فضای مجازی انتقاد کرد. از بازی کلش آو کلنز گرفته تا اینستاگرام و هرگونه شبکه مجازی که "فرهنگ" ما رو تهدید میکنه. تا مسائلی که به عقیدهی ایشون به دلیل ورود اینترنت به زندگی مردم و غربزدگی به وجود اومده. و خب اینکه این تفریحات ناسالم باعث تحلیل رفتن اخلاقیات و فرهنگ شده.
بعد از این حرف ها ایشون دو تا خاطره از دوران کودکیشون به عنوان مصداق "تفریح سالم" تعریف کردن و اظهار نمودند که خیلی لذت بخشتر و سالمتر از این مسائل آنلاین هستن.
من اینجا اون که ملایمتر هست(!) رو نقل میکنم: (الان فرض کنید شخصی با لبخند و خنده های هر از گاهی٬ مثل هر خاطرهی جالبی٬ براتون تعریف میکنه)
داستان از این قرار بود که ایشون با چند تا از دوستانشون در بیابان های اطراف شهر(!) به گشت و گذار میپرداختند که با یک عدد الاغ مواجه میشن و خب،... میبینن که صاحبش در دیدرس نیست، بنابراین الاغ رو با تلاش زیادی حرکت میدن.
در حین حرکت با آب انباری که گویا منبع آب مهمی برای شهر بوده، مواجه میشن که دوستان دیگشون داشتن توش شنا میکردن. [اینجا راوی کاملا طبیعی میخنده]
بعد الاغ رو به داخل آب انبار هل میدن
و خب، به ترس ایجاد شده در میان دوستانشون میخندن.
بعد هم همه جمع میشن با تشویق و شادی غرق شدن الاغ رو تماشا میکنن. و خب بعد هم در میرن دیگه. چون مسلماً یافته شدن جنازه الاغ تو آب انبار چندان جالب نیست.
خاطره بعدی رو هم اینجا نگم بهتره
فقط اینکه شامل الاغ دیگه ای و نفت و کبریت میشه
تا جایی که تونستم بیطرفانه روایت کردم.
با تشکر
پ.ن. جالب اینکه وقتی ایشون با انتقاد تعدادی از دانش آموزا روبرو شد که آقا این تفریح شما مصداق حیوانآزاری و تخریب اموال عمومی و خصوصی هست (و اینکه این حرف ها چه ربطی به "ماتریس"
داره؟) ، جوابشون این بود که نسبت به تفریحات شما خیلی بهتره
با تاکید روی واژهی "خیلی"
پ.ن.۲ : مسئلهای که به نظرم از این حرف ها مهمتر بود اون تعداد نسبتا زیادی بودن که میخندیدن و زامبیوار سر تکون میدادن.