ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: بی عنوان

  1. #1
    تاریخ عضویت
    2018/02/14
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    3
    امتیاز
    1,247
    شهرت
    0
    4
    کاربر انجمن

    بی عنوان

    مطلبم عنوان نداره . چون خودمم نمی دونم چی میخوام بنویسم . از کی حرف بزنم و یا چرایی نوشتنم چیه . شاید که خنده دار باشه که آدم ندونه چرا داره می نویسه . اما برای من خنده دار نیست و گاهی هم باعث میشه بخاطرش بغض بکنم چونکه نه فقط نوشتن بلکه برای بقیه کار هایی که انجام میدم دلیل ندارم .

    زندگی کردنی که شده یه عادت ؛


    بعضی چیز ها انقدر همراه آدم بودن که دیگه جزئی از آدم شدن .منظورم همین خرت و پرت هایی هستش که از زندگی به ما چسبیدند و با ما همراه شدند . بذار حالم رو تو جمله های رسمی و روشنفکر نما بزنم ، شاید که همین ظاهر ادبی کلماتش باعث بشه حس کنم این یه نوشته از یه آدم غریبه هستش ؛ از یه ادم دور و نه حال و احوالات یک سرگردون که اتفاقا اسمش رو گذاشتم : من

    .
    در نظر او روز و شب فقط حاصل چرخشی است از یک کره در برابر گلوله ای از آتش ... .

    او و اشتباه هایش مدت هاست که همراه هم هستند ؛همان اشتباه هایی که اولش رهگذر بودند و مهمان اما حالا انگار که صاحب خانه شده اند . کسی چه میداند شاید در همین روز ها ، آن ها او را از خانه بیرون کردند و تو خود بهتر از من می دانی کم نبودند انسان هایی که از خانه خود بیرون شدند و بعد مدتی حتی از یاد خویش هم فراموش .

    .

    .

    .

    ما آدمیم و نه یه کتاب ، راحت نیست خوندنمون از روی کلمات .
    و راحت نیست ریختن ما آدم ها توی قضاوت ها ... .


    یه حس عجیب به بزرگی یه دنیا از یک دنیا که درش نفس می کشی ، یه دنیا که برات غریبست با این حال تنها جایی هستش که برات آشناست .
    ویرایش توسط صفر بتوان صفر : 2018/02/16 در ساعت 13:26
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2015/03/29
    محل سکونت
    جایی که کانون خورشیده
    نوشته‌ها
    321
    امتیاز
    24,395
    شهرت
    0
    1,123
    نویسنده
    ساده و کوتاه.
    خیلی جالب بود به نظرم همینکه بی عنوان هستش هم دقیقا براش مناسبه!
    جملات آخرت رو که یه جورایی آخرشون باهم مسجع بودن فوق العاده عالی بود
    به نظرم هم احساساتت رو خوب بیان کرده بودی
    بازم بنویس حتما
    پ.ن: درحال ایده پردازی برای داستان جدید
    .
    .
    .
    .
    وقتی منتشرش میکنم که یه قلم نوری درست و حسابی داشته باشم
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •