ثانیه ها،ثانیه ها،
آه ثانیه ها حریص تر از آن اند که نشان میدهند
همگیشان دست به دست هم دادهاند
تا بهار ام را بگیرند
هر کدام با سرعتی همچو گلولهای تشنه
به سمت من هجوم می آورند
تا شاید زیر بار حملاتشان
یاد تو را از یاد ببرم
و من تا حد توان
از میانشان عبور میکنم
و دستانم را به زلف گیسویت گره میزنم
تا تو را در تنگنای زمان گم نکنم
ای کاش ثانیه ها هم عاشق میشدند
تا شاید
اجازه بودن همیشگی بهار را میدادن.