ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    بندرعباس
    نوشته‌ها
    1,093
    امتیاز
    16,745
    شهرت
    4
    7,179
    مدیریت کل سایت

    کلاس چکیده‌ی استاد ژوپیتر

    سلام سلام
    دیروز یکی از رفیقام در به در دنبال یه خلاصه از یکی از داستانا میگشت برای کلاسش تا بره مثه کنفرانس بخونه و استادش هم بهش نمره بده
    استادشون کاره جالبی کرده بود و مجبورشون کرده بود که برن کتاب بخونن و یه خلاصه رو بصورت جلسه داستان خوانی ارائه کنن(البته بعضی‌ها هم دور میزدنش)
    از طرحش خوشم اومد و گفتم خودمون هم تو انجمن همین کار رو بکنیم
    به اینصورت که:
    یه کتاب رو میخونید(بهتره مثلا اگه مجموعه بود کل مجموعه رو بخونید)-اگه هم قبلا خونده بودید و یادتون بود چ بهتر
    داستان رو بصورت خلاصه‌وار مینویسید و حداقل10 خط از توش در میارید
    و میزارید اینجا به همراه اسم کتاب و نویسنده‌اش و در صورت موجود بودن لینک کتاب در انجمن لینکش

    اونوقت استاد ژوپیتر میاد و بهتون امتیاز میده خخخخخخخخخ

    البته به شرطی که خودتون نوشته باشید اگه کار خودتون نباشه و من بفهمم امتیاز کم میکنم

    ببینم چ میکنید

    پ.ن:امتیاز از50 تا 300 میدم
    ویرایش: به درخواست محمدحسین از 100 تا 500 امتیاز

    استادیاران: فاطمه و محمدحسین

    ویرایش توسط JuPiTeR : 2014/12/10 در ساعت 20:23

  2. #2
    تاریخ عضویت
    2013/08/03
    محل سکونت
    :| اممم خب اینجا زندگی می کنم.
    نوشته‌ها
    469
    امتیاز
    41,022
    شهرت
    0
    1,558
    مدیر آپلود
    من شروع می کنم استاد ژوپیتر

    من هوراس پنیر هستم ملقب به محمد .

    خلاصه ای که امروز می خوام برای کلاسه زندگی پیشتاز بخونم خلاصه ی داستان « خاطرات یک بچه چلمن هستش »

    این داستان راجب گریگوری هستش که تو خود داستان اسمش به گِرِگ مخفف شده .

    تو این مجموعه گرگ داره خاطرات زندگیش رو می گه تا وقتی که تبدیل به یک آدم مشهور شد و خبرنگاران ازش خواستند از بچگی هاش بگه گرگ لازم نباشه همش جواب اونا رو بده و فقط کتاب خاطراتش رو معرفی کنه

    گرگ پسر دوم خانوادس و یه داداش بزرگ تر و یه داداش کوچیک تر از خودش هم داره. گرگ شیرین ترین و مورد علاقه ترین فرزند خانواده بوده تا وقتی که داداش کوچیک ترش به دنیا اومد. اون موقع بود که گرگ از چشم افتاد و این ضربه بزرگی به گرگ زد.( البته تو خود کتاب نمی گه ک گرگ ضربه خورده اما من این برداشت رو داشتم )

    گرگ تنها یه دوست صمیمی داشت به نام رولی که تو طول کتاب اصولا با هم قهر بودن اما خوب دیگه تنها دوستش بود ( گرگ بیچاره )

    اصولا کتاب داستان خاصی رو دنبال نمی کنه که بخوام بگم تو هر جلد چه اتفاقی می افته بلکه اتفاقات روزانه ی گرگ رو توش نوشته.

    بیشتر جلد اول در مورد معرفی در مورد خودش و خانوادش و محیط زندگیش می گذره

    بیشتر جلد دوم هم در مورد اینه که برادر بزرگ تر گرگ، روردریک یه سوتی ( سر نخ !! ) از گرگ پیدا کرده و توسط اون داره گرگ رو تحدید می کنه ازش کار می کشه

    جلد سوم از تابستون شروع می شه و گرگ تصمیم می گیره که یه فهرست از کار هایی که باید بکنه بنویسه ( البته که تو طول کتاب هیچ کدوم از کارها رو نمی تونه انجام بده )

    راستی گرگ از یه دختره تو مدرسشون خوشش می آد اما دختره اصن به گرگ نگاه هم نمی کنه ( حالا شاید نگاه بکنه اما از گرگ بزرگ تره و اصن عاشق گرگ نیس )

    جلد چهارم بیشتر به تابستون پرداخته و اینکه گرگ دوس داره تمام تابستون رو پشت پلی استیشنش بشینه و چراغها رو تموم کنه اما از بخت بدش مامانش نظر کاملا باهاش فرق داره و می خواد گرگ یه تابستون مفید داشته باشه ( البته نه مفیدی که خوش بگذره )

    جلد پنجم یه نوع ابتکار از نویسندس که خودمون باید کاملش کنیم پس ولش

    جلد ششم در مورد بزرگ شدن گرگ هستش. رولی رفته مسافرت و گرگ تنها باید با مسائل نوجوانی و رشد فیزیکی بدنش دست و پنجه نرم کنه ( البته راستش گرگ که هیچ رشدی نداشته ، تازه مامان و باباشم دیر به بلوغ رسیدن )

    راستی گرگ تو این جلد باید یه صحبت خصوصی با مادر بزرگ داشته باشه ، صحبتی که هر کسی از خانواده هفلی ( خانواده گرگ اینا ) باید وقتی به سن گرگ می رسه ، با مامان بزرگ داشته باشه . و این خودش جذابیت زیادی به داستان می ده

    و در نهایت جلد هفتم که در مورد تعطیلات کریسمس هستش. گرگ شدیداً نیاز داره معروف شه تا خودش رو به همه ثابت کنه . از این رو با دوستش رولی تصمیم می گیرن یه نشریه بزنن ! همونطور که معلومه کار نشریه اصلا خوب پیش نمی ره

    تازه گرگ به پول هم نیاز داره و باورتون نمی شه اگ بگم گرگ هیچ استعدادی در پول در آوردن نداره تصمیم می گیره برف روبی رو شروع کنه اولین مشتری رو پیدا می کنه و بعد بگید چی ؟ می ره ماشین چمن زنی میاره باهاش برف ها رو پاک می کنه

    البته این کار تا وقتی ادامه داره که موتور ماشین چمن زنی خراب می شه و قضیه وقتی بد تر می شه که ماشین رو به صورت یواشکی از گاراژ مامان بزرگ کش رفته باشه اما گرگ تسلیم نمی شه و تصمیم می گیره با آب برف ها رو آب کنه پس شلنگ رو بر می داره و همه برف ها رو آب می کنه . و پولش رو می گیره اما پنج دقیقه بعد که صاحب خونه می خواد تو حیاط را بره سر می خوره و میفته چون همه برف ها یخ زدن

    هیچی دیگه اونجا گرگ کلی تنبیه می شه

    اما داستان اصلی به جایی می رسه که گرگ کل تعطیلات رو توی خونشون حبث می شه . حالا چرا ؟ چون برف زیاد اومده

    خوب این از 7 جلد بچه چلمن نوشته ی جف کینی با ترجمه سپیده خلیلی از انتشارات حوض نقره ( البته این مجموعه رو خیلی ها منتشر کردن با نام های بچه چلمن ، بچه بی عرضه ، بچه لاغر و .... )

    بعد اینکه فکر کنم لینکش تو کافه کتاب هست اما اصلا حس گشتن نیس به بزرگی خودتون ببخشید

    راستی فکر کنم بیشتر از ده خط شد بازم ببخشید


    ژوپیتر: 350 امتیاز برای این پست
    ویرایش توسط JuPiTeR : 2014/12/10 در ساعت 20:18
    خدا نبود، شد. پَ میشه اگه تو هم نباشی... .
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    نام کتاب:دونده ی هزارتو
    نویسنده:جیمز دشنر
    مترجم:خانوم ایدا کشوری
    ویراستار:نیما کهندانی
    انتشارات:ویدا
    سبک:فانتزی پادآرمان شهری
    اول یکمی درخصوص این کتاب می گم بعد خلاصه ارائه می دم
    این کتاب جدید جدید چاپ شده و اصلا نسخه الکترونیکی نداره و بهتره هم تا چندین سال نداشته باشه
    فیلم این کتاب هم(با همین نام) تقریبا با انتشار نسخه فارسی این کتاب توی ایران همزمان شد
    یه مجموعه ی سه گانه هست که صفحات اول جلد اولش یکمی گیج کنندست اما خیلی زود همه چیز روشن می شه و هیجان شروع می شه
    کتابی جذاب با هیجانی بزرگ که شما رو در دنیای خودش غرق می کنه
    خودم شخصا کتاب و فیلمشو توی یه روز با هم تموم کردم و باید اعتراف کن کتابش خیلی بهتر بود البته با قدردانی از مترجم خوب این کتاب که واقعا کارش عالی بود
    خب بگذریم خلاصه رو می گم:
    توماس در اسانسور از خواب بیدار می شود و می فهمد هیچ چیز جز اسمش را بیاد ندارد.پسرهای غریبه که او را دوره کردن...ترسیده و گیج شده در میان فراموش کنندگان
    اما این ها مهم نیست چون بزودی باید برای حفظ زندگی خودش و بیشه نشین ها در هزارتویی پر از حیوان_ماشین های درنده بدود.او به سرعت می فهمد که همه پسرها با اسانسور وارد بیشه شدند و هر ماه با ورود یه پسر دیگه یکی به جمعشون اضافه می شود.همه از یاد بردند که چه کسی بودند و چرا به بیشه تبعید شدند.
    تنها امید ان ها برای خروج از این بیشه هزارتوست
    تمام امید ان ها به دونده های هزارتوست
    قوی ترین و باهوش ترین پسرا برای پیدا کردن درخروجی در هزارتو تمام روز را می دوند تا باری دیگر مزه ی ازادی رو بچشند
    توماس تازه وارد به سرعت یاد می گیرد
    سپس دختری از راه می رسد با این پیام که:

    دخترک اخرین نفر است
    برای همیشه
    همه چیز تغییر خواهد کرد


    دیوار های سر به فلک کشیده حائل میان بیشه و هزارتو هستند
    درهای عظیمی که شب ها از بیشه نشین ها در برابر وحشت و درندگی گریورها محافظت می کنند دیگر بسته نمی شوند
    بیشه نشین ها ترسیده اند و معمای هزارتو با ورود توماس و دخترک در استانه حل شدن است
    به امید زنده ماندن و خارج شدن از این هزارتو
    به امید ازادی توماس در هزارتو می دود...
    اخرین دونده ی هزارتو...

    ویرایش توسط smhmma : 2014/12/10 در ساعت 20:23
    :Its my family's house,Its my children's house




  4. #4
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    ایران - تهران
    نوشته‌ها
    197
    امتیاز
    23,003
    شهرت
    0
    2,286
    تیم فنی نشریه
    نام مجموعه :ماجراهای کت رویال
    نویسنده : جولیا گلدینگ
    تعداد جلد ها :۱۰ جلد
    تعداد جلد ها ی ترجمه شده ۶ جلد
    مترجم تمامی جلد ها :اکرم اکرمی
    انتشارات بنفشه
    دیگر کتاب ها از این نویسنده :مجموعه چهار جلدی همدم ها (اینم حتما قرار خواهم داد ترجمه شده کامل ) ....و البته زوزه ی گرگ که فعلا دو جلد اون توسط خودشون انتشار یافته

    بیوگرافی نویسنده ( ترجمه ی خودم ) : جولیا در سال ۱۹۹۶ در مناطق سبز جنگلی و وحشی اپینگ فارست به دنیا امد در دانشگاه کمبریج انگلستان در رشته ی ادبیات انگلیسی فارق التحصیل شد و سپس از طریق وزارت خارجه ی انگلستان به یک سری ماموریت در لهستان اعزام شد که دوره های تجربی زندگی او در همین اوغات بوده سپس پس از بازگشت دکترای خود را نیز کسب کرد اونم تو اکسفورد (دارید اینو دیگه نه ؟)
    دارای سه فرزند هست و با اخرین استاد دانشگاه خود ازدواج کرده است به همین دلیل در اکسفورد زندگی میکند نخستین داستان او الماس پنهان از مجموعه ی کت رویال نام دارد که برنده ی مدال طلای کتاب جوانان شد و سپس جوایز نفیسی از بخش کودکان در یافت کرده است .
    جولیای عزیز در حال حاظر یکی از معروف ترین نویسنده گان انگلیسی میباشند .البته معروفیت ایشان به عنوان یک نویسنده به دلیل سطح بالای اطلاعات شون و البته دارنده ی بیشترین افتخار و کسب مدال در کشور انگلستان به عنوان یک نویسنده و همچنین اسم خودشون رو در گنیس به عنوان بهترین نقد شونده ثبت کرده اند .


    جوایزی که کتاب در یافت کرده : در سال ۲۰۰۶ الماس پنهان (اولین جلد این مجموعه )برنده ی مدال طلای کتاب کودکان ومسابقات اوتاکار و کاسکا
    در سال ۲۰۰۷ برنده ی جوایز منجستر و مدالک کارنگی و همچین دریافت همین مدال در سال ۲۰۰۹



    اما شخصیت های اصلی داستان :
    خانوم کت رویال :دوشیزه ی جوانی با موهای قرمز و صورت کک مکی (کمی شبیه ان شرلی ) که روبه روی در تاتر بزرگ انگلستان به نام رویال توسط مدریت انچا پیدا میشود و سپس به در همان
    موسسه ی بزرگ رشد میکنه وزیر دستان موسیقی دانان داستان نویسان و بازیگران بزرگ میشه (به همین خیال باش )


    فرانک :پسرک جوانی که در ان دوره زمان نقش شاهزاده و یکی از بالا مقام ترین ادم های اون دوره زمونه

    سید : قصاب محل از قضا محافظ کت رویال و البته دوست همیشگی او

    پدرو :شخصیت نیمه قهرمان داستان پسرکی سیاه پوست که در ان دوره زمونه در حال جنگ برای نجات هم نوعانش بوده .


    قصد من از انتخاب این کتاب ؟...بهترین بوده و هست اموزنده هست خنده دار هست گریه دار هست تخیلی هست و خوب از سبک های قدیمی م وانگلیسیم خیلی خوشم میاد اما این شخصیت خود کت بوده که جزبم کرده .



    اما خلاصه ی داستان :
    کت دختر وراجیه صد درد صد بازیگر خوبیه و و خوب بلده از بین یک سری قاتل قاچاق چی و بازار های پاینن شهر عبور کنه کت مثل اهنگ ربای ماجرا میمونه از هر جایی سر در میاره و حتی در تلاش پیدا کردن خانواده اش در عین نداری با موفقیت های روبه میشه که البته شاید جالب نباشه که بفهمه بر عکس خیالاتاش که مادر و پدرش دوک و دوکس باشند و بلکه یکی از عیار خوانواده های درزدان وباشن واز قضا در
    کتاب اخر متوجه میشه برادرش نیز تو همین دسته گیر افتاده . کت لباس پسرونه میپوشه به مدرسه ی پسرونه اشراف هااااا وارد میشه .دزدیده میشه وارد کشتی تجاری میشه ویه مدتی ملوانمیشه .اسب سواری میکنه
    و همیشه شخصیت بین دختر دهاتی و پایین شهری و البته شاهزاده خانوم خوب در حال تغیره اما مطمعنن هیچ کدوم به اندازه جزابیت شخصیت خود کت و راه حلاش برای فرار از دست ماجراهاش نمیرسه .
    مهم ترین و بارز ترین خصوصیت این داستان نشون دادن اینه که چه طوری میشه دوست پیدا کردو تا ابد با اوناها موند کت رویال در هر دسته ی مختلفی از ادم ها که میشه در یک جامعه پیدا کرد
    دوست های وفا داری داره .دسته قاتلا .دزد های مسکو .اشرافه ها دوک ها و پرنسس ها .قصاب ها . ساه پوست ها . و حتی سرخ پوست ها .ووو کت استعداد خوبی تو دوست پیدا کردنو نگه داشتن اونها داره .
    اما مگه یه ادم تا چه قد میتونه همه چیز و همه نوع شخصیت باشه ؟
    تو داستان کت رویال تو شاهد این خواهی بود که چه طور از یک ادم سر راهی بیچاره و فقیر و کسی که هیچی حساب نمیشه تو جامعه به چیزی برسی که شاید هنوزم هیچ باشی اما حداقل شخصیت پیدا کردی
    و چند نفری دورت باشن که حالا ببیننت بتونی رشد کنی و تا جای پیش بری که بگی من کت رویالم اسمو کت گزاشتن چون مثل گربه ها میتونم فرار کنم و فامیلیم رویاله چون جلوی در یک تاتر پیدا شدم .
    بزار حدث بزنم ؟ مشتاق نیستید با خوندن این کتاب کمی خودتون رو جای کت بزارید ؟


    نقد های معروف از ادم های معروف :
    اچ .ام کویین شارلوت ............من خواندن این کتاب مضر رو برا بچه هام قد قن کردم (خخخخخ)

    انجمن مزرعه داران نچیب زادگان جامیکا ......باید انرا به اتش کشید (اوه خوب دیگه اینقدم بیتربیت نیست کت )

    مک فرسون ...مطمعن کت رویال ساخته ی ذهن یک نجیب زاده ی اصیل و تحصیل کرده است .

    ون بهتون .......این اثر در گوش من مثل نوای موسیقی است (اووووووه )

    افسر نیرو ی دریای امیرکا گفته ........این اثر باعث فساد است باید به ته اقیانوس فرستاده شود (ووووای )

    جرج واشنگتن ....اقای محترم من اینقد مشغله دارم که نمیتوانم کتاب اورا بخوانم ممکن است برای دانستن ان مرا ایقند تحت فشار قرار ندهید ؟ من باید یک کشور را اداره کنم .....(خخ)
    ادمیرال نلسون ....انگلستان انتظار دارد همه این کتاب را بخوانند .

    دارن شان ....این داستان مرا به همه جا کشاند که حتی خودم نیز توان حرکت خودم تا اخر عمرم به این پهناوری را نخواهم داشت

    ماری شرلی ......او جسد بیجان تاریخ را با نفسی تازه زندگی بخشیده

    دکتر گیوتن .....هوس و ذکاوت او برنده است (طرف کاشف گیوتن بوده هااااا خخخخ)

    برادران گیرم .....کت رویال نشان دهنده ی افت و خیز زندگی است
    تام پین ...حق همه هست که این کتاب را بخوانند


    ناپلون بناپارت ....امروز نه جزفین سرم شلوغ تر از این است که کت رویال بخوانم ولی دیشب و پس پریپشیش که انرا خواندم خواب های خوبی دیدم (خخخخ خله یارو )





    امید وارم که لذت برده باشید

    ژوپیتر: 400 امتیاز برای این پست
    ویرایش توسط JuPiTeR : 2014/12/10 در ساعت 20:21

    http://up.vbiran.ir/uploads/43091140...1406543666.gif

    سخن بزرگان : وقتی میمیرید نمیفهمید مردید ...بیشعور بودن هم همینطوریه پس بیشعور نباشید.
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2014/04/04
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    557
    امتیاز
    10,266
    شهرت
    2
    1,907
    نویسنده
    اومدم سرزمین سحر آمیز رو بزارم اما با توجه به اینکه چهل و چهار جلده ( ) تا ابد طول می کشه! میرین سراغ سیپتیموس هیپ!

    نام: سیپتیموس هیپ
    نویسنده: انجی سیج
    مترجم: مهرداد مهدوان
    ناشر: افق
    تعداد جلد: 7 ( اگه جلد دو و نیم رو حساب نکنیم )

    شخصیت های اصلی رو می گم:

    سیپتیموس: مشخصا شخصیت اصلیه دیگه! پسر هفتم هفتمین پسر
    مارسیا اوراسترند: جادوگر ویژه که خیلی به کفشش حساسه
    سیلاس هیپ: پدر سیپتیموس
    بیتل: بهترین دوست سیپتیموس
    جینا: شاهزاده و خواهر ناتنی سیپ
    آلتر میلا: استاد مارسیا و جادوگر ویژه سابق که در این کتاب روحه
    و کلی دیگه که می تونم تا سی تا ببرمشون بدون اینکه فکر کنم ( نمونه یک کتاب پر شخصیت که نصفشن روحن )

    خلاصه کتاب هارو که خودم نوشتم:

    جلد اول:
    در خانه ای کوپک پسری با قدرت جادوگری فوق العاده به دنیا می آید اما همان ب ناپدید می شود و همه فکر می کنند او مرده است. به طور اتفاقی پدر پسرک به دختری با چشمان بنفش برمی خورد و انها آن را مانند پسر از دست رفته شان بزرگ می کنند. اما ده سال بعد ....
    جلد دوم:
    اسکلت سطح آب را می شکافد و سایمون هیپ به او اجازه می دهد که سوار بلم شود. او قول می دهد اسکلت را به زندگی برگرداند و اسکلت به قول می دهد که اورا به کارآموزی بپذیرد .....
    جلد سوم:
    در اتاقی مهرو موم شده باز می شود و روح ملکه ادلدردا آزاد می شود. زمان عملی کردن نقشه شیطانی اش فرا رسیده ......
    جلد چهارم:
    دردسر از راه می رسد. سیپتیموس قرار است به جستجوی برود. سفری که تا به حال کسی از آن زنده بیرون نیامده است .....
    جلد پنجم:
    سیپتیموس به همراه بیتل و جینا در جزیه ای که از هر نظر عجیب است گیر افتاده. اما عجیبت ترین چیز این است که او صدای آوازی در ذهنش می شنود و همیشه دختری با لباس های پاره را از اصله ای دور می بیند ......
    جلد ششم:
    مندی و یا به گفته خودش سیپتیمس هیپ برای انتقام از کسی که نام اورا دزدیده است ( سیپتیموس واقعی ) و تصرف قلعه روش عجیبی پیدا می کند. قدرتی که روزی دام دانیل صاحبش بود اکنون مال اوست ....


    مطمئنن اصلا با خلاصه های واقعیش جور در نیاد اما این جلد آخری اگه خلاصه پشت کتابشو بخونید هیچی سر در نیارید

    اینم بخشی از کتاب پنجم که گفتم جالبه:

    سیرا از آن ور برج نگاهی وحشت زده به سیپتیموس کرد و با حرکت لبهایش گفت :«به من اعتماد کن.» تندبادی آبی روی سرش چرخید و خطوط بدنش را با نور درخشان آبی پر کرد. سیرا تصاحب شده بود. سیپتیموس لرزید. نفس عمیقی کشید و شروع کرد به شمردن تا صد ...

    بابابزرگ:250 امتیاز برای این پست
    ویرایش توسط smhmma : 2014/12/11 در ساعت 00:17
    خودتو اذیت نکن. زندگی کوتاهه. اما عوض بقیه رو اذیت کن. خیلی حال میده.
  6. #6
    تاریخ عضویت
    2015/05/07
    محل سکونت
    TeH
    نوشته‌ها
    103
    امتیاز
    2,218
    شهرت
    0
    415
    کاربر انجمن
    منم میخام کتاب آرتمیس فاول (Artemis Fowl )رو معرفی کنم JuPiTeR@
    نویسنده : ا این کالفر ، ناشر : انتشارات افق ، مترجم : شیدا رنجبر
    البته یه مجموعه اس وتا جلد 5 تو اکثر کتابخونه ها یافت میشه.البته تا جلد هشت اون (جلد آخر) تو ایران به چاپ رسیده وتضمین میکنم که نیازی نیست تو حسرت چاپ بقیه جلدهاش بمونید!همه ی کتاب های این مجموعه توایران به چاپ رسیده.نویسنده این کتاب هم (اُ این کالفر) شخصی ایرلندیه.
    اولین جلدش (آرتمیس فاول وگروگانگیری) درسال2001منتشرشده وخیلی ها ازش استقبال کردن.تااینکه جلد آخرش (آرتمیس فاول آخرین نگهبان) درسال2012 نوشته شد.درحال حاضر فیلم این کتاب(دو جلد اول)رو دارن میسازن واحتمال اکرانش درسال2017 هست.(به شخصه خیلی ذوق دارم واسه دیدنش!)

    ازنقد هایی که روی این کتاب شده :
    مجموعه آرتمیس فاول را از لحاظی هری پاتر جدید می‌نامند، هر چند که کالفر و خیلی از طرفداران آرتمیس موافق نیستند. کیت کالوِی از روزنامهٔ ساندِی بریتانیا در مورد کتاب اول می‌گوید:" نمونه‌ای هوشمندانه و حیرت آور که اختراعات و مدرنیته از آن سرازیر است." یا مجله تایم که می‌گوید؛ " آرتمیس فاول کتابی خنده دار و بامزه‌است؛ ترکیب هوشمندانه‌ای از گذشته و حال، جادو و تبهکاری و جنایت است." همچنین نیویرک تایمز عقیده داره: "کالفر به طور وحشتناک و فجیعی عالی کار کرده‌است."
    اسم همه ی جلدها به ترتیب:

    آرتمیس فاول و گروگان گیری
    آرتمیس فاول و ماجرای شمال
    آرتمیس فاول و رمز ابدی
    آرتمیس فاول و مهاجران گمشده
    آرتمیس فاول و معمای زمان
    آرتمیس فاول و عقدهٔ آتلانتیس
    آرتمیس فاول آخرین نگهبان
    یه کتاب دیگه تو این مجموعه به نام فایل‌های آرتمیس فاول (Artemis Fowl's Files) در اکتبر ۲۰۰۴ به چاپ رسیده.


    خلاصه داستان:
    جریان داستان درباره یه نوجوان 12 ساله ی نابغه و نیمه قهرمان همراه با محافظ شخصی اش باتلر، سروان هالی شورت از نیروی ویژهٔ پلیس زیرزمین اجنه (Lower Element Police - LEP) واتفاقات بعدیه...همراه شدن زندگی یه پسر باهوش اما تبهکار وشرور بازندگی اجنه سیرخیلی جالبی به این داستان داده وازخوندنش پشیمون نمی شید.فضای داستان هم ازطنزی در پس زمینه برخورداره.
    خود کالفر گفته که این مجموعه در رابطه با بزرگ شدن پسری نابغه‌است. طمع، اعتماد و تفاوت میان خوب و بد، عالی و شیطانی نیز در در سایه روشن این کتاب‌ها قرار دارند.
    شخصیت های اصلی داستان آرتمیس فاول، سروان هالی شورت که یه جنه(اما نسبت به قد کوتاهش خیلی سره!و تنها سروان درجه دار زن درنیرو های ویژه پلیس زیرزمینه) ، محافظ شخصی آرتمیس باتلر(خیلی شخصیت جالبی داره یه سیاه پوست همه فن حریف آشنا به همه فنون رزمی وانواع اسلحه ها وابزار های جنگی ودوست صمیمی آرتمیس که خیلی بهش وفاداره ؛یه خواهر هم داره که آرتمیس ازش تقریبا خوشش میاد) ،فُلی یه نابغه تو عرصه الکترونیکیه و محافظت از زندگی اجنه وزیرزمین باکمک راهکارهای اون بوده!وفقط هم با هالی خوش رفتاره ، اُپال کوبویی به طور خلاصه بگم!یک نابغه خل وضع دیوونه غیرمتعادل!وخیلی خودشیفته که قصد ازبین بردن دشمناش یعنی پلیس زیرزمین وآرتمیس و همینطور تصاحب دنیا رو داره.همینطور ازفلی هم متنفره(فلی تودانشگاه نفربرتر مسابقات شدو اپال....حسودیش میشه!)

    کتاب فوق العاده اس و از زیرکی های این پسر آدم گاهی به وجد میاد.گاهی یه جمله های خیلی خاص وقشنگی توداستان از آرتمیس می شنوید که واقعا آدم میتونه بگه این یه نوجوون خاصه!جلد اول درباره آشنایی آرتمیس بایه جن(هالی) وگروگان گرفتن اون برای بدست آوردن ثروت زیاد وبعد درگیری بین اونها وپلیس ویژه زیرزمینه ؛ توجلد دوم پدر آرتمیس دزدیده میشه وآرتمیس برای نجات پدرش دست به کارمیشه!تو جلد سوم آرتمیس یه میکرو کامپیوتر میسازه که درنوع خودش فوق العاده اس وقصد فروش اون به تبهکاری به نام اسپرو رو داره (اما آرتمیس....خودتون بخونید نمیگم!)؛ توجلد چهارم حافظه همه جن ها ازآدم ها پاکسازی میشه اما...دوباره به آرتمیس نیاز پیدامیکنن واپال هم در حال اجرای نقشه نابودی اش واسه آرتمیسه!جلد پنجم آرتمیس بارقیبش رو در رو میشه کسسیکه ازجن ها اگاه میشه ومیخاد یه دیو رو به دام بندازه وممکنه که هرآن طلسم دیوها شکسته شه ودر نتیجه اون نسل بشر منقرض!در جلد شش آرتمیس شرور و عششق کارای خلاف!ازهمه این ها خسته میشه ومیخادکه بزازتشون کنار ولی مادرش بیمار میشه و داروی بیماریش هم درست در دست یه نابغه ی تبهکاره!جلد هفتم آرتمیس واقعا عوض میشه و روحیاتش بهم میریزه!درست زمانی که روبات های ویرانگر به شهر زیرآبی آتلانتیس حمله میکنن اما آرتمیس خوب ودلرحم شده و نمیتونه بجنگه!درآخرین جلد اپال خل وچل دوباره برمیگرده ومیخاد طلسم رو برداره ونسل بشر نابودشه!آرتمیس به مقابله بااون میپردازه ومیمیره.امادوباره برمیگرده
    به قول بعضی ازنظرایی که بچه ها تو خود سایت درباره کتاب گذاشتن هرکتاب ازقبلی جالبتره.درضمن برای رده سنی نوجوان کتاب خیلی خوبیه
    توسایت یه جستجو کنید کلی مطلب درباره اش هست ! ازنقد وانتقاد تا عکس ها وموقعیت های داستان!
    "اینم لینک جلد1تا 4 که درسایت موجوده "
    ناشر هم نشرافق هست به ترجمه شیدا رنجبر





    این کاورهم محض کامل بودن مطلب

    ژوپیتر: 350 امتیاز برای این پست
    ویرایش توسط JuPiTeR : 2016/02/28 در ساعت 22:36
    [CENTER][COLOR=#40e0d0][SIZE=3][FONT=verdana] [/FONT][/SIZE][/COLOR][COLOR=#40e0d0]من آوازم که می روم به سینه ی قبیله ای
    [/COLOR][CENTER][COLOR=#40e0d0]نه به پرواز چشم من نمانده خواب پیله ای[/COLOR][COLOR=#008000]
    [/COLOR][COLOR=#99cc00]سبز دریچه شو بکن زیان زرد پرده را[/COLOR][COLOR=#008000]
    به شعر و شاخه می رسد خیال خام ریشه ها[/COLOR]
    [/CENTER]
    [COLOR=#ff8c00]منو تو وارث خورشید و ماهیم
    [/COLOR][COLOR=#ff8c00]منو تو نغمه ای بی اشتباهیم[/COLOR][COLOR=#40e0d0]
    [/COLOR][COLOR=#800080]تا زمینی می چرخد تا هوا هواست[/COLOR][COLOR=#40e0d0]
    [/COLOR][COLOR=#000080]منو تو در جنونی سر به راهیم [SIZE=3][FONT=verdana]
    [/FONT][/SIZE]
    [/COLOR][/CENTER]
  7. #7
    تاریخ عضویت
    2015/08/23
    محل سکونت
    کرمانشاه
    نوشته‌ها
    107
    امتیاز
    9,258
    شهرت
    0
    536
    کاربر انجمن
    بله...معرفی و خلاصه یک کتاب.
    من به شخصه عاشق کتاب های آگاتا کریستی هستم. این نویسنده با شیوه خاص و بی بدیلش جوری معما و داستان و ترس رو با هم ادغام می کنه که همه خواننده هاش در جاشون خشک می شن. کتاب های زیبا زیاد داره..ولی من می خوام کتابی رو معرفی کنم که بارها و بارها همه جا اسمشو بردم. : کتابی که به نام های مختلفی شناخته میشه، *و سپس هیچکس نبود* ،*ده بچه زنگی* ، * ده سرخپوست کوچولو*
    در یک کلمه می گم،شاهکاره!
    داستان از این قراره: به هشت نفر نامه هایی می رسه که اون ها رو به یک جزیره خصوصی دعوت می کنند. این هشت نفر دعوت رو قبول می کنند و به اونجا میرن، و می بینن توی اون جزیره به غیر از دو تا مستخدم و خودشون هیچ کسی وجود نداره! اونا خیلی مشکوک می شن و نمیدونن چیکار کنن. ولی این تموم ماجرا نیست.
    مرگ ها شروع می شن. انواع مرگ.
    و این مرگ ها همشون بر اساس یک شعر کودکانست.هرکدوم به یک روش که تو شعر گفته شده می میرند.
    تصمیم به رفتن می کنن و متوجه می شن که گیر افتادند...قایقی نیست و هیچ وسیله ارتباطی با دنیای خارج از جزیره وجود نداره. اونا کل جزیره رو گشتند و با دیدن خالی بودن جزیره از یک چیزی مطمئن شدند.
    قاتل یکی از خودشونه.
    ولی قاتل کیه؟ دلیلش برای کشوندن این افراد به جزیره و کشتنشون چیه؟ اون چطوری انقدر دقیق و بدون فهمیدن دیگران آدم می کشه؟ کتاب رو بخونید و به جواب سوال هاتون می رسین...
    ناگفته نمونه که فیلمی که از این کتاب ساخته شده هم بنا به نظر خیلی ها دیدنی و جذاب هستش. کتاب خیلی پرفروشیه و مطمئنا فیلمش ارزش دیدن داره.
    لینک تاپیک دانلود این کتاب


    ژوپیتر: 350 امتیاز برای این پست
    تصاویر کوچک فایل پیوست تصاویر کوچک فایل پیوست 651954_605.jpg   w0rvcsifo0b1tlzmbwlm.jpg  
    ویرایش توسط JuPiTeR : 2016/02/28 در ساعت 22:34
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]You say you love rain, but you use an umbrella to walk under it ![/FONT][/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]You say you love sun, but you seek shelter when it is shining ![/FONT][/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]You say you love wind, but when it comes you close your windows ![/FONT][/SIZE][/FONT][/COLOR]
    [COLOR=#141823][FONT=helvetica][SIZE=4][FONT=comic sans ms]So that's why I'm scared,
    when you say you love me...

    «Bob Marley»[/FONT][/SIZE]
    [/FONT][/COLOR]
  8. #8
    تاریخ عضویت
    2017/06/16
    محل سکونت
    جهنم
    نوشته‌ها
    351
    امتیاز
    9,855
    شهرت
    12
    593
    ویراستار
    عااااقاااا.
    این سر جاشه؟
    @JuPiTeR
    دل‌های رفته را بگذارید در اوج افتخار بمیرند ...
  9. #9
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    بندرعباس
    نوشته‌ها
    1,093
    امتیاز
    16,745
    شهرت
    4
    7,179
    مدیریت کل سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط kianick نمایش پست ها
    عااااقاااا.
    این سر جاشه؟
    @JuPiTeR

    آره، پابرجاست
    ویرایش توسط JuPiTeR : 2018/01/08 در ساعت 15:16

  10. #10
    تاریخ عضویت
    2017/06/16
    محل سکونت
    جهنم
    نوشته‌ها
    351
    امتیاز
    9,855
    شهرت
    12
    593
    ویراستار
    عه!
    من برم بیام!
    (و زیرزیرکی، خنده‌ای شیطانی سر میدهد )
    دل‌های رفته را بگذارید در اوج افتخار بمیرند ...
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 10

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 17
    آخرین نوشته: 2018/01/28, 11:33
  2. ژوپیتر و معبد ژوپیتر از خدایان باستان...
    توسط .AvA. در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2015/05/08, 21:29
  3. بیوگرافی ژوپیتر (پادشاه خدایان)
    توسط MaRs در انجمن بایگانی
    پاسخ: 7
    آخرین نوشته: 2014/08/07, 14:59
  4. هر ماه با یکی از تیم مدیریت (دور اول ژوپیتر)
    توسط JuPiTeR در انجمن چهار دیواری
    پاسخ: 32
    آخرین نوشته: 2014/04/08, 14:08
  5. در 10 متری امیر ( ژوپیتر ) بمانید ! خطر مرگ !!!
    توسط M.Mahdi در انجمن پاتوق گپ
    پاسخ: 8
    آخرین نوشته: 2014/02/10, 19:45

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •