ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 2 از 2 نخست 1 2
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

موضوع: آزتک

  1. #1
    تاریخ عضویت
    2013/08/07
    محل سکونت
    الاسمرا
    نوشته‌ها
    67
    امتیاز
    6,639
    شهرت
    0
    37
    کاربر انجمن

    آزتک

    من دیدم بچه ها اکثرا هیچی یا بهتر بگم تقریبا خیلی کم از اساطیر آزتکی میدانند برا همین این جا هر کی اطلاعاتی داره بزاره تا با اونا هم اشنا بشیم
    من خودم شروع میکنم که یه اطلاعاتی بدم به شما

    بنا به روایات اساطیری، این قوم بدنبال ایزد خویش، اویتسیلوپوچتلی، که کاهنی در جلوی آنان مجسمه او را حمل می*کرد و با آنان صحبت می*داشت، از آزتلان، که سرزمینی افسانه‌ای به نظر می‌رسد، آمده‌اند.
    به روایت اسطوره‌ها، باید روزی توقف می‌کردند که چشمشان به عقابی می‌افتاد که روی درخت نوپال(کاکتوس انجیری)، که میوهٔ سرخ رنگش به سان قلب انسان است، نشسته و مشغول از هم دریدن و خوردن ماری باشد؛ این نشانه*ای برای آنها بود. آنان این منظره [یا این نشانه] را، در جایی که معبد اعظم خویش را برپا داشتند، در تنوچتیتلان [که بعدها تبدیل به پایتخت آزتک شد]، مشاهده کردند، [پس گفتند]:
    بگذارید در جایی که نوپال هست، زاویه کوچکی بسازیم تا ایزد ما، عاقبت به آرامش دست یابد.
    فرانسیسکو کلاویجرو که در سده هیجدهم در وراکروس متولد شده، نوشته*است که آزتک*ها از جایی در منتهی الیه شمال رودخانه کلرادو آمدند، و مهاجرت آنها، به سبب آواز پرنده*ای بود، که بر فراز درختی نشسته و می‌خواند: تی وی!، این واژه، واژه‌ای بود که به زبان آزتکی، مفهوم ِبیا برویم داشت. پس آنان به راه افتادند و به دنبال مجسمه اویتسوپوچتلی، ایزد جنگ و خورشید رفتند.
    اسطوره‌های آمریکای میانی، صرفا گزارش‌هایی مقدس از منشاء جهان نیستند، بلکه حاوی درس‌هایی عمیق دربارهٔ رفتار مناسب اند. از جمله خصلت‌هایی که به کرات به مثابه عامل ویرانی یا شکست ذکر شده‌اند، تکبّر و آزمندی است.
    در اساطیر آزتک، آنکه سرانجام به خورشید تبدیل می‌شود، تکوسیس تکاتل مغرور و ثروتمند نیست، بلکه ناناواتسین فقیر و شجاع است. در پوپول ووه، قهرمانان دوقلو، پرندهٔ هیولایی به نام ووکوب کاکیش را، تنها به این دلیل می‌کشند که، بیش از حدّ مغرور و لافزن بوده‌ است.
    تکبر و حرص و آز، یکی از نقطه ضعف*های عمومی صاحب منصبان است و بخش اعظم روایت‌های اسطوره‌ای برجای مانده از آزتک‌ها، حاوی الگوهایی برای سیر و سلوک پادشاهان است.
    اما اسطوره‌های آزتک و مایا، به مسائل گسترده تر و عمیقتری، از قبیل معنای هستی انسان نیز می‌پردازند. به نوشته پوپول ووه، خدایان، نژاد کنونی بشر، یعنی مردمان ذرت را خلق می‌کنند، تا از طریق نیایش و قربانی دادن، خدایان را تغذیه کنند.
    گزارش*های مربوط به قربانی خدایان در تئوتی واکان، و کشتن کویول شوکی و برادرانش، ضرورت تقدیم قربانی انسانی به منظور تداوم جهان را توضیح می*دهند.
    گرچه از این سنت، هنوز هم به عنوان نکوهیده ترین جنبهٔ دین مردمان ِآمریکای میانی دوران باستان یاد می‌شود، امّا قربانی انسانی بر اصلی بنیادین استوار بود. این اصل، پذیرش مسئولیت و نقش فعال انسان در حفظ توازن کائنات است.
    ویرایش توسط julia : 2017/03/29 در ساعت 19:46
    [RIGHT][FONT=Palatino Linotype]به حرفهایی که میخواهی بزنی دقت کن ؛شاید همین حرفها ، دلی را ناخواسته برنجانند...

    و نسبت به حرفهایی که میشنوی بی دقت باش ، شاید از دهانی شنیده باشی که قبل از حرف زدن به آن فکر نکرده ...

    چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند، بواسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند ...

    زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور

    و زندگی کردن حرکتی عمودی است از زمین تا آسمان . .
    [/FONT][/RIGHT]
  2. #11
    تاریخ عضویت
    2014/07/20
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    250
    امتیاز
    10,102
    شهرت
    4
    507
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط kianick نمایش پست ها
    واااااو.
    چه افسانه های باحالی ما داشتیم و خبر نداشتیم.
    باید اطلاعات عمومیم رو بیشتر کنم.
    خخخ
    سلام. البته این افسانه برای مکزیکه
    کانال شعر خودم توی تلگرام

    ghoghnous13_1365@
  3. #12
    تاریخ عضویت
    2017/06/16
    محل سکونت
    جهنم
    نوشته‌ها
    351
    امتیاز
    9,855
    شهرت
    12
    593
    ویراستار
    به هر حال خو...
    جهان ما، خانه‌ی همه‌ی ما
    خخخخ
    دل‌های رفته را بگذارید در اوج افتخار بمیرند ...
  4. #13
    تاریخ عضویت
    2014/07/20
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    250
    امتیاز
    10,102
    شهرت
    4
    507
    نویسنده
    روشهای قربانی کردن آزتک‌ها

    روش های قربانی کردن : آن ها اسیری را به عنوان مظهر ایزد قرار برمی‌گزیدند، کاهنان به وی آداب و رسوم درباری و نواختن نی لبک می آموختند. خدمتکارانی به خدمت وی گمارده می‌شدند. جامۀ خدایان را می‌پوشید. از چپق زرین تنباکو دود می‌کرد و همچون اشراف دسته گلی به دست می‌گرفت و به گردش می‌پرداخت. در حالی که همه در برابر وی کرنش می‌کردند. 20 روز قبل از مراسم جشن، لباس سرداران و جنگجویان دلیر را بر تنش می‌پوشاندند. چهار دوشیزه که مظهر همسران ایزد تقدیر بودند، به عقد وی در می‌آمدند. در روز جشن به افتخار او رقص و مهمانی برپا می‌شد و همه مدح وی را می‌گفتند. وی همراه با همسرانش در یکی از زورق های سلطنتی به معبد کوچکی که در کرانۀ دریاچه‌ای بود می‌رفت و در آنجا همسرانش وی را ترک می‌کردند. او با نی‌لبک‌ها از پلکان بالا می‌رفت و سر هر پله‌ای، یکی از نی‌لبک ها را که نشانه‌ای از بزرگی گذشته اش بود، می‌شکست. در بالای معبد، کاهنان جامه از بدن او بیرون می‌آوردند، وی را بر قربانگاه می‌خواباندند و قلب تپنده‌اش را بیرون می کشیدند!
    روش های دیگه ای هم بوده مثلا قربانی رو به چوب بلندی می بستن و اونقدر تیر به طرفش پرت می کردن تا بمیره! سر بریدن و آتش زدن هم از روش های دیگه بوده.
    آزتک ها کسانی که تو جنگ شجاعت بسیاری به نمایش می گذاشتن رو هم به روش پهلوانی قربانی می کردن! به این صورت که اونو می بستن و یه شمشیر و چهار گرز چوبی بهش می دادن تا در برابر چهار مرد جنگجو، از خودش دفاع کنه و در صورت پیروزی باید با دست چپ، با نفر پنجم مبارزه می کرد. اگه پیروز می شد، سر کرده ی سپاهی می شد اما بسیاری از اونا ترجیح می دادن قربانی بشن! چون خودشونو «برگزیدگان آفتاب» می دونستن!
    تو مراسم ذیگه ای که اسیری برای «تونایتو»(خورشید) قربانی می شد، بعد از جشن های بسیار، قربانی ـ که معمولا مردی سالم و تنومند بود ـ را به وسیله ی کارد سنگی بزرگی سر می بریدند و بعد بلافاصله کارد دیگری را به شکل مثلث بلندی از ورقه ی سنگی به سینه ی مرد با یک ضربه فرو می کردند. سپس کاهن اعظم با ساییدن دو تکه چوب ویژه، آتش افروخته و یک تکه از آن چوب را به شکاف سینه قربانی فرو کرده و پیشاپیش جمعیت که در حال حرکت بودند، قربانی را به معبد مخصوص می بردند تا تقدیم خدایان شود.

    اینم ی سری روایت دیگه در مورد این قوم بود.
    کانال شعر خودم توی تلگرام

    ghoghnous13_1365@
صفحه 2 از 2 نخست 1 2
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. 1 جنگجوی ازتک در برابر 3000 کیشیش
    توسط بازی خور در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 3
    آخرین نوشته: 2013/12/14, 20:01

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •