ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2016/11/27
    نوشته‌ها
    69
    امتیاز
    2,542
    شهرت
    0
    122
    کاربر انجمن

    Unhappy دیگر نمینویسم از تو

    دیگر نمینویسم از تو
    نمینویسم
    از زلف پریشانت
    از چشمان خمارت
    از لبهای سرخت
    از سحر و جادویت
    من از نو از خود
    مینویسم
    از تنهاییم
    از شعر که نگاهم شد
    از اشک که دعایم شد
    از غریبیم
    از سکوت که صدایم شد
    از غم که همدمم شد
    و از رویای باتو بودن که
    تسکین دردبی درمانم شد
    نگاهکن
    من از خود نوشتم ولی
    در آخر باز تو هستی
    آری
    وقتی جوهری دربدن نباشد
    دیگر نمینویسم از تو...

    ویرایش توسط آرش ساعی : 2017/04/29 در ساعت 01:08
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2014/07/20
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    250
    امتیاز
    10,102
    شهرت
    4
    507
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش ساعی نمایش پست ها
    دیگر نمینویسم از تو
    نمینویسم
    از زلف پریشانت
    از چشمان خمارت
    از لبهای سرخات
    از سهرو جادویت
    من از نو از خود
    مینویسم
    از تنهاییم
    از شعر که نگاهم شد
    از اشک که دعایم شد
    از غریبیم
    از سکوت که صدایم شد
    از غم که همدمم شد
    و از رویای باتو بودن که
    تسکین دردبی درمانم شد
    نگاهکن
    من از خود نوشتم ولی
    در آخر باز تو هستی
    آری
    وقتی جهری دربدن نباشد
    دیگر نمینویسم از تو...


    سلام آرش جان.

    از شکوه و شکایتی که توی شعرت بود خوشم اومد فقط چندتا ایراد کوچولو.

    (از
    لبهای سرخات

    از سهرو جادویت) غلط املایی دارن. بازم بود اینار رو برای نمونه گفتم. کلاس کار رو خراب می‌کنه.

    (وقتی
    جهری دربدن نباشد) جهری چیه؟ فکر کنم کلمه رو بد نوشتی.

    اما عاشق اینجای شعرت شدم که میگی:

    (از شعر که نگاهم شد
    از اشک که دعایم شد
    از غریبیم
    از سکوت که صدایم شد)
    عالی بود داداش..

    و در آخر، باور کن همۀ این حرفا رو میزنم به خاطر علاقه ای که به شعر دارم و از کسایی که می‌نویسن خوشم میاد.
    همیشه موفق باشی.
    زیاد بنویس که موفقیت در تکرار و تمرینه.
    کانال شعر خودم توی تلگرام

    ghoghnous13_1365@
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2016/03/30
    محل سکونت
    ابادانجلس
    نوشته‌ها
    315
    امتیاز
    9,283
    شهرت
    0
    760
    تایپیست
    اخی عزیزم.خیلی خوب بود .اخی(((((((((((((((: اون سرخات چی بود؟ فک کنم میخواستی بگی سرخت نوشتی سرخات انی وی در کل خوبه.خعلی خوشم اومد مخصوصن اینجا:
    نگاهکن
    من از خود نوشتم ولی
    در آخر باز تو هستی

    اصلا حسین جنس غمش فرق میکند.
  4. #4
    تاریخ عضویت
    2017/01/19
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    62
    امتیاز
    4,957
    شهرت
    0
    153
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش ساعی نمایش پست ها
    دیگر نمینویسم از تو
    نمینویسم
    از زلف پریشانت
    از چشمان خمارت
    از لبهای سرخات
    از سهرو جادویت
    من از نو از خود
    مینویسم
    از تنهاییم
    از شعر که نگاهم شد
    از اشک که دعایم شد
    از غریبیم
    از سکوت که صدایم شد
    از غم که همدمم شد
    و از رویای باتو بودن که
    تسکین دردبی درمانم شد
    نگاهکن
    من از خود نوشتم ولی
    در آخر باز تو هستی
    آری
    وقتی جهری دربدن نباشد
    دیگر نمینویسم از تو...

    سلام آرش عزیز دلنوشته زیبایی بود حس جالبی داشتم موقع خوندن ....فقط ی جاهایی هنوزم اشتباه املایی هست مثل سهر که همون سحر یا جهری در بدن؟ و یا سرخات که همون سرخت هست ...نکات ریزیه ولی با دقت بیشتر از بین میره....
    بازم منتظر دلنوشته هات هستم
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2016/11/27
    نوشته‌ها
    69
    امتیاز
    2,542
    شهرت
    0
    122
    کاربر انجمن
    ممنون از همه حق دارید مرسی
    پیش میاد دیگه
    چشم بیشتر دقت میکنم
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حبیب افتاد تو جوب(حپی برت دی تو یو)
    توسط قاصدک در انجمن مناسبت‌ها
    پاسخ: 9
    آخرین نوشته: 2016/05/19, 18:55
  2. اسمتو وارد کن حیوان رویاهاتو ببین...
    توسط Prince-of-Persia در انجمن بایگانی
    پاسخ: 78
    آخرین نوشته: 2015/09/27, 15:49
  3. نویسنده مرگ
    توسط sinashan در انجمن داستان کوتاه
    پاسخ: 3
    آخرین نوشته: 2015/07/20, 16:03
  4. اگه قرار بود بزنی تو سر یکی تو سر کی میزدی
    توسط perseus در انجمن بایگانی
    پاسخ: 15
    آخرین نوشته: 2014/02/03, 13:19
  5. نویسنده گان بشتابید .....
    توسط shery در انجمن بایگانی
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2013/12/14, 22:21

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •