ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 28 از 29 نخست ... 18 26 27 28 29 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 271 تا 280 , از مجموع 290
  1. #1
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت

    خاطرات گذشته اما از دست نرفته

    سلام و درود


    خوب عنوان تاپیک هم عنوانه هم یک تذکر

    خاطراتِ گذشته اما از دست نرفته
    و
    خاطرات گذشته ،اما از دست نرفته


    داشتم به تاپیک برگشت پایونیر نگاه می کردم که رفتم توی فکر و به یاد گذشته ها افتادم
    یاد خاطراتی که توی نت داشتم افتادم
    یاد لحظات شیرینی که با دوستان بودم و فراموششون نمی کنم
    دوستانی که شاید هیچوقت چهره اشون رو ندیده باشم
    صداشون رو نشنیده باشم
    اما دوستان من بودن و خاطره های زیادی ازشون دارم
    یادم افتاد به زمانی که توی گروه پایونیر بودم
    به اینکه چطور شروع کردم
    به اینکه چجوری وابسته شدم
    به اینکه چقدر بچه هاشو دوس داشتم و دارم
    به خاطرات گذشته
    اما از دست نرفته
    خاطراتی که هنوز در ذهنم با یاداوریشون لذت می برم
    خاطراتی که سال ها زندگی منو در بردارن
    خاطره آغازم
    و خاطره های خوش
    می دونم خیلی ادمای دیگه هم همچین خاطراتی رو دارن
    نه تنها از گروه پایونیر
    بلکه بچه های قدیمی لایف گیت
    بچه های زندگی پیشتاز
    همه کسانی که به اینجا تعلق داشتن و دارن
    همه خاطرات با ارزشی دارن
    خاطره ها خیلی ارزشمندن
    این زندگی گذشته ما هست که حال ما رو ساخته
    خاطره ها خیلی با ارزشن
    این موضوع رو باز کردم
    تا بگم
    هرکس
    هرخاطره ای
    از هرجا
    از شروع
    از پایان
    از خوشی
    از غم
    یا هرچیز دیگه ای داره
    اگه دوس داره اینجا با بقیه شریک بشه
    برای شروع خودم می گم

    نزدیک به آذر سال 91 بود که وقتی داشتم در به در دنبال کتابی می گشتم که بخونم وارد وبلاگ پایونیر شدم
    کاور کاراموز رنجر رو که دیدم جدا جذبش شدم
    خواستم دانلودش بکنم که گفت باید توی فروم ثبت نام کنم
    ثبت نام کردم و دانلود کردم
    سریع جلدای اول تا سوم رو خوندم و رسید به جلد چهار که وسط ترجمه بود
    خیلی سر می زدم به وبلاگ پایونیر تا ترجمه های جدید رو بگیرم
    بعد یه بار به خودم گفتم این ادما دارن برای من رایگان کتاب ترجمه می کنن
    خیلی نامردیه من بدون یه تشکر خشک و خالی به خاطر زحماتشون فقط دانلود کنم
    دفعه بعد که وارد فروم شدم
    تشکر کردم از پایونیر
    دفعه بعد با خودم گفتم ایا یه تشکر خشک و خالی برای این زحمتی که داره برای ما می کشه بس بود؟؟
    می دونستم خیلی کم بوده
    ولی من کاری بلد نبودم که انجام بدم
    برای همین گفتم حداقل لبخند بیارم روی لبای کسانی که برامون دارن زحمت می کشن
    رفتم توی سایتای مختلف دنبال جوک گشتم
    کلی پیدا کردم و اومدم توی فروم و تاپیک جک باز کردم
    و جک ها رو کپی پیست کردم
    از خودم چیزی انجام نداده بودم
    اما حداقل تونسته بودم لبخندی به روی لبای کسانی که داشتن این زحمتو میکشیدن بیارم
    یا حداقل تصور من این بود
    چندین بار این کارو کردم
    یه تعداد از بچه های فروم
    مثه محمد مهدی
    محمد هادی که الان نیستش
    نپتون
    ژوپیتر
    ازم تشکر کردن
    بعضیاشون صمیمانه تشکر کردن
    و من برای اولین بار لذتی که از یه خدمت رایگان در ازای قدردانی بود رو چشیدم
    واقعا لذت بردم که براشون کاری بکنم
    اینجوری شد که فعالیتمو بیشتر و بیشتر کردم
    اسم بچه ها رو حفظ شدم
    تا حدی شناختمشون
    باهاشون دوست شدم
    و...این اغاز من بود


    دوس دارم هرکدوم از شما دوستان هم یا آغازتون رو بگید یا خاطرات زیباتون رو
    سپاس

    ویرایش توسط smhmma : 2015/06/03 در ساعت 13:43
    :Its my family's house,Its my children's house




  2. #271
    تاریخ عضویت
    2014/04/04
    محل سکونت
    قم
    نوشته‌ها
    557
    امتیاز
    10,266
    شهرت
    2
    1,907
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط Leyla نمایش پست ها
    همونی که حمزه گفت
    بشین تعریف کن آفرین...

    عاقا قضیه حمزه شدن حمزه رو گفته کسی؟
    مگه اونم قضیه داره ؟ :O
    علاقه مندان برن بخونن:
    https://www.pioneer-life.ir/thread4476.html
    خودتو اذیت نکن. زندگی کوتاهه. اما عوض بقیه رو اذیت کن. خیلی حال میده.
  3. #272
    تاریخ عضویت
    2013/09/01
    نوشته‌ها
    775
    امتیاز
    12,072
    شهرت
    0
    4,813
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط Leyla نمایش پست ها
    همونی که حمزه گفت
    بشین تعریف کن آفرین...

    عاقا قضیه حمزه شدن حمزه رو گفته کسی؟
    هی خواهرم! نمی خواد بگی! حالا یه چند وقته از سر زبون بچه ها افتاده! ( البته میدونم وقتی به تو میگن یه کاری رو نکن همون کارو انجام میدی!!!!)
    نقل قول نوشته اصلی توسط BOOKBL نمایش پست ها
    مگه اونم قضیه داره ؟ :O
    علاقه مندان برن بخونن:
    https://www.pioneer-life.ir/thread4476.html
    ممنونم از این خاطره تعریف کردن، میگن یه روزی بنیامین تو یه مجلسی میخواسته از دوران جوونیش خاطره تعریف کنه میگن من بودم اوس کریم گوش دراز تو خیابون صفدر قلی اینا بودیم ... بقیشو برین از کریم بپرسین!!!
    بعله1
    [CENTER][FONT=B Koodak][SIZE=5]خودتو تغییر بده، عالم برات تغییر می کنه[/SIZE][/FONT]
    [/CENTER]
  4. #273
    تاریخ عضویت
    2013/08/23
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    495
    امتیاز
    97,773
    شهرت
    8
    3,651
    مدیر تایپ و اسکن
    نقل قول نوشته اصلی توسط BOOKBL نمایش پست ها
    مگه اونم قضیه داره ؟ :O
    علاقه مندان برن بخونن:
    https://www.pioneer-life.ir/thread4476.html
    بازم همونی که حمزه گفت!
    ده صفحههههه ستتتتت

    نقل قول نوشته اصلی توسط Ajam نمایش پست ها
    هی خواهرم! نمی خواد بگی! حالا یه چند وقته از سر زبون بچه ها افتاده! ( البته میدونم وقتی به تو میگن یه کاری رو نکن همون کارو انجام میدی!!!!)

    آ برکلاااا
    قضیه اینه که...
    روزی روزگاری یکی از بحثای چتباکس به پرده برداری از القاب حضار رسید...
    حمزه ام همیشه حاضر در صحنه...
    شروع کرد به معرفی و نقد و بررسی... گفت: من پنج تا لقب دارم.
    یکی ممد پلنگ
    یکی ممد پنجاهی (پنجاه و هفتی؟) بخاطر تیپش (که تو داستان شیخ هم با جزئیاتش مواجه میشیم )
    یکیم ممد حمزه بخاطر نقطه مشترک بارزی که با یه بزن بهادر حوزه اطرافشون داشت...
    دو تای دیگه ام یادم نیست خودش میاد میگه
    مثل هر بحث دیگه ای این بحثم به اتمام رسید و همه مون رفتیم بخسبیم اما این القاب تو مخ ما موند
    خلاصه...
    بعد یه مدت اومد گفت آدم شدم میخوام لقب اصلیم یعنی پلنگو بندازم تو زباله دان تاریخ... (یه گربه سان کم شد) یذره هلپ کنین من اسم رسم جدیدمو پایه گذاری کنم...
    ما کلی به مخمون فشار آوردیم و فسفر سوزوندیم...
    و رسیدیم به "مموش" (mamush)
    ولی قبول نکرد
    بعد ما گفتیم: عه خوب چرا؟ اسم به این قشنگی
    تازه به اسمتم میخوره (ممد مموش )
    ولی تنها جوابمون یچیزی تو مایه های پوکر بود...
    ماام دیدیم قدر نمیدونه... گفتیم اصن بهتر...
    صدات میکنیم حمزه!
    بعدش دیگه هیچ پوکری کارساز نشد...
    و بدین ترتیب از اون زمان با به کنون برادر محمد عجم با نام حمزه شناخته میشه ^_^
    خیلی از دوستان تازه وارد قبل از اینکه با اسم اصلیش مواجه بشن اسمشو تو مخشون حمزه سیو میکنن
    همین دیگه...
    چیزیو که جا ننداختم؟
    ویرایش توسط Leyla : 2016/01/29 در ساعت 17:03
    ...though the truth me vary, this ship will carry out body safe to shore

    little talks - the monsters and men
  5. #274
    تاریخ عضویت
    2013/09/01
    نوشته‌ها
    775
    امتیاز
    12,072
    شهرت
    0
    4,813
    کاربر انجمن
    نقل قول نوشته اصلی توسط Leyla نمایش پست ها
    بازم همونی که حمزه گفت!
    ده صفحههههه ستتتتت


    آ برکلاااا
    قضیه اینه که...
    روزی روزگاری یکی از بحثای چتباکس به پرده برداری از القاب حضار رسید...
    حمزه ام همیشه حاضر در صحنه...
    شروع کرد به معرفی و نقد و بررسی... گفت: من پنج تا لقب دارم.
    یکی ممد پلنگ
    یکی ممد پنجاهی (پنجاه و هفتی؟) بخاطر تیپش (که تو داستان شیخ هم با جزئیاتش مواجه میشیم )
    یکیم ممد حمزه بخاطر نقطه مشترک بارزی که با یه بزن بهادر حوزه اطرافشون داشت...
    دو تای دیگه ام یادم نیست خودش میاد میگه
    مثل هر بحث دیگه ای این بحثم به اتمام رسید و همه مون رفتیم بخسبیم اما این القاب تو مخ ما موند
    خلاصه...
    بعد یه مدت اومد گفت آدم شدم میخوام لقب اصلیم یعنی پلنگو بندازم تو زباله دان تاریخ... (یه گربه سان کم شد) یذره هلپ کنین من اسم رسم جدیدمو پایه گذاری کنم...
    ما کلی به مخمون فشار آوردیم و فسفر سوزوندیم...
    و رسیدیم به "مموش" (mamush)
    ولی قبول نکرد
    بعد ما گفتیم: عه خوب چرا؟ اسم به این قشنگی
    تازه به اسمتم میخوره (ممد مموش )
    ولی تنها جوابمون یچیزی تو مایه های پوکر بود...
    ماام دیدیم قدر نمیدونه... گفتیم اصن بهتر...
    صدات میکنیم حمزه!
    بعدش دیگه هیچ پوکری کارساز نشد...
    و بدین ترتیب از اون زمان با به کنون برادر محمد عجم با نام حمزه شناخته میشه ^_^
    خیلی از دوستان تازه وارد قبل از اینکه با اسم اصلیش ممواجه بشن اسمشو تو مخشون حمزه سیو میکنن
    همین دیگه...
    چیزیو که جا ننداختم؟
    خوبه سانسور شده اعلام شد! اخیش
    [CENTER][FONT=B Koodak][SIZE=5]خودتو تغییر بده، عالم برات تغییر می کنه[/SIZE][/FONT]
    [/CENTER]
  6. #275
    تاریخ عضویت
    2014/11/30
    محل سکونت
    همونجا که همه فیکن :)
    نوشته‌ها
    291
    امتیاز
    11,695
    شهرت
    0
    1,700
    کاربر انجمن
    یعنی این خاطره حمزه شدن ممد خیلی تاثیر گذار بود یادآوری دوبارش
    ممد،حمزه چطوره ؟
    [CENTER][SIZE=7](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=6](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=5](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=4](:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=3]/:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=2]l:[/SIZE][/CENTER]
    [CENTER][SIZE=1]):[/SIZE][/CENTER]
  7. #276
    تاریخ عضویت
    2013/08/31
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    423
    امتیاز
    30,869
    شهرت
    0
    1,777
    کاربر انجمن
    اقا من چی بگم هرچی خاطره بگم تیم مدیریت میریزن مورد عنایت قرارم میدن که
    خخخخ

    خوب امممممممممممم
    اهان اولین حضورم در چت باکس
    اقا یه روز دفتر بابام بودم پشت کامپیوتر اوایل حضورم تو سایت بود... که به خاطر دانلود نشان اتنا عضو شده بودم.... فصل جدید داده بودن بعد من یه مشکلی برام پیش اومده بود... یادم نیست چی؟!!! همینجوری داشتم میگشتم دنبال راهنمایی و اینا دیدم ا چت باکس داره اینجا! همین جوری بدون هیچ اهن و اوهونی رفتم سوالمو نوشتم تو چت باکس... یه دیقه... دو دیقه... ده دیقه... 15 دیقه... اخرش دیگه خودم رفتم ور رفتم درست شد ... بعد اصن بدون هیچ توجهی به چت باکس بستم سایتو بعدشم رفتم کلاس. از کلاس که برگشتم رفتم نشستم دوباره سر کامپیوتر یکم بازی کردم بعداومدم تو سایت دوباره... داشتم واسه خودم میگشتم چشم خورد به چت باکس... دیدم هستی(اون موقع نام کاربریش Raloga بود) از پنج دیقه بعد رفتن من تا موقعی که اومدم تو سایت داشت منو صدا میکرد
    اولش خیلی اروم. گفت: اولا سلام...
    - سلام کردما
    - الوووو
    - سلاااام
    - میشنوی؟؟
    - جواب سلام واجبه ها!
    - زبونتو موش خورد؟
    و....
    من به شکل واضحی بودم اومدم گفتم ببخشید ندیدم سلام. گفت بچه یاد بگیر... اول از همه باید سلام کنی! منم گفتم ممنون که متذکر شدین ببخشید تکرار نمیشه
    بعدش یادم نیست چیشد ولی فک کنم بعدش حانی و مجید انلاین شدن یه بحثی شد منم اون وسط عین اسک... ببخشید پرندگانی زیبا و فراموشکار داشتم نگا میکردم
    اونموقع همه از دم سیاه بودیم! خخخخ
    قالب قدیمی انجمنم بود یادش بخیر...
    یه خاطره دیگه هم از تیکه به اواتار دارم...
    از پستای اولم بود...اومدم دیدم نفر قبلیم حانیس... اون موقع اواتارش اما واتسون بود تو لباس گریفیندور... اومدم گفتم خانوم حجاب اسلامیتو رعایت کن زشته این جوری وسط سایت فرهنگی
    بعد نفر بعدیم محدثه بود... به اواتا من خدایی بد تیکه ای انداخت به عمرم اینجوری ضایع نشده بودم اواتارم پرسی بود تو لباس نارنجی کمپ دورگه و تکیه داده بود به ریپتاید که نوکش رو زمین بود...محدثه(@momo jon یا شاید @momo joon (یه همچین چیزی بود نام کاربریش )) اومد گفت: از کی تا حالا رفتگر های شهرداری شمشیر دستشون میگیرن؟؟ نمی گین برای امنیت شهروندا خطرناکه منم به شکلی زیبا پهن شدم کف سایت دو ساعت فکر کردم تا چی جوابشو بدم اخرم هیچ چیز بدرد بخوری نتونستم بگم خعععلی بد بود

    اینا قدیمی ترین خاطراتیه که از سایت یادمه... حدود سه سال پیش بود عضویتم فک کنم یا شایدم دو سال و نیم....

    ببخشید دیگه اگه باحال نبود
    با اجازه

    پ.ن: خاطره باحال زیاد دارم تا صبح میخندین ولی خب از اونجایی که به لطف خاطرات تلخ به جا مانده از برخی دوستان به یاد اوردن و بازسازیشون غیرمجازه نمیشه بیان کرد.
    [CENTER]viva la vida
    vive la vie
    long live the life
    زنده باد زندگی
    人生を生きます
    [/CENTER]
  8. #277
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    محل سکونت
    شیراز
    نوشته‌ها
    1,534
    امتیاز
    64,504
    شهرت
    0
    7,570
    رئیس پليس سایت
    خب بعد از مدت زیادی برگشتم سایت گفتم یه خاظره بگم ولی خب هیچ چیز خاصی به ذهنم نرسید تا اینکه بعد از کلی فشار و زور زدن که منجر افزایش شدید خون در مغز و دو سه تا سکته ی ناقص مغزی شد یاد یه خاطره افتادم که ممکنه قبلا گفته باشمش ولی خو کی حوصلش میشه بره چک کنه گفتم یا نه؟؟

    اون قدیم ندیما که جنتی تازه بدنیا اومده بودم /نئتا از بچه های قدیم از جمله من و محمد مهدی و فک کنم اعظم داشتیم توی یکی از تاپیکا لنگ و لگد می نداختیم حرف میزدیم که یه دفعه یک طرحی به ذهنم رسید
    اومدم کلی شکلک گذاشتم کنار همو بین بعضیاش فاصله انداختم و دست کاریش کردم تا ی چیزی توی اینکه مایه ها ولی بزرگتر بوجود اومد:
    .. ... ... .. .. .... ........ ... . . ... . ... .. . ... . .. ..... .. . . . .. .. . .... .... .... .... . .... ... ... . . .. . . . .... .. ... . . .. . . .. .... . . .. . ... . ..
    ..
    خلاصه اقا به ملت گفتم من بدقت این شکلک ها رو کنار هم قرار دادم و یه چیزی داخلش مخفی کردم بگردین و پیداش کنید
    ملتم که اون موقع ها از دم بیکار بودن( از جمله خودم که ورژن جدید الاف بودم) برای همین نشستن به کشف راز درون این شکلکا
    مثلا محمد مهدی میومد میگفت من بردمش توی ورد و این ورکیش کردم بعد اون کارش کردم منم کم نمی زاشتم و می گفتم افرین نزدیک شدی یا نه داری دور میشی باید یه کار دیگه رو امتحان کنی
    دیگه اونایی که بودن در جریانن چندین روز همین اوضاع بود و ب/ه ها از انواع و اقسام برنامه ها استفاده ردن تا راز این شکلکا رو کشف کنن
    کار به جایی رسیده بود که طرف می گفت من نوک دماغمو چسبوندم به مانیتور و به شکلکا نگاه کردم بلکه چیزی ببینم
    اصلا برای خودش یه چالشی شده بودا
    بعد از چندین روز اومدم گفتم خب دیگه بسه مهلتتون تموم شد خودم جوابو میگم
    بعد از کلی مقدمه چینی و حرف مفت زدن نه گذاشتم نه برداشتم گفتم کل قضیه سرکاری بود و هیچ چی توی شکلکا نبوده
    جاتون خالی تا چندین روز هر بار انلاین میشدم فحش میخوردم
    روایت داریم دو سه نفر سر همین قضیه از بس به شکلکا خیره شدن عینکی شدن
    یه روایت دیگه هم داریم که یکی دو نفر بعد از فهمیدن اینکه سرکاری بوده دار فانی رو وداع گفتن و در دار باقی منتظرن قیافه منو بکنن شبیه هخون شکلکا
    یه روایت هم داریم که کمی تا قسمتی ابری برای جنوب شرقی کشور پیش بینی میشود ... اوخ اوخ شرمنده کانالم عوض شد
    بی مزم خودتونید
    همچنین دیوونه و مردم ازارم خودتونید
    قرصامم میشورم بعد میخورم

    ویرایش توسط smhmma : 2016/03/13 در ساعت 14:35
    :Its my family's house,Its my children's house




  9. #278
    تاریخ عضویت
    2013/08/30
    محل سکونت
    IN THE AIR
    نوشته‌ها
    231
    امتیاز
    2,031
    شهرت
    0
    1,221
    نویسنده
    خیلی وقت بود نیومده بودم فک کنم ۶ ماهی میشه خب الان که اینجام در هر صورت (خیر سرم فردا امتحان زیست دارم نصف یه فصلم مونده)
    خب من اولین بار داشتم دنبال یه کتابی میگشتم فک کنم پرسی جکسون بود یه سایتیو پیدا کردم که مال یکی از بچه های اینجا بود ۳ جلد از کتابو دیدم ذوق مرگ شدم دیدم لینکه اینجا رو هم داده بارزش کردم ببینم چی به چیه و این حرفا که دیدم به به چه کتاب های قشنگی و دیگه اعتیاد پیدا کردمو کم کم پست گذاشتمو دوست شدم با بچه ها و دیگه همین حرفا
    people build up walls not to keep others out
    but to see who cares enough to break them down
  10. #279
    تاریخ عضویت
    2017/03/18
    محل سکونت
    شمال غربی
    نوشته‌ها
    75
    امتیاز
    7,955
    شهرت
    9
    121
    تایپیست
    راستش منم از دو سال پیش عضو بودم البته با ی اکانت دیگه یادم نمیاد فک کنم اسپارتان بود یکم فعالیت کردم مجبور شدم برم سربازی و حالام بر گشتم در خدمتتونم
  11. #280
    تاریخ عضویت
    2013/08/23
    محل سکونت
    تهران
    نوشته‌ها
    495
    امتیاز
    97,773
    شهرت
    8
    3,651
    مدیر تایپ و اسکن
    نقل قول نوشته اصلی توسط Samanium71 نمایش پست ها
    راستش منم از دو سال پیش عضو بودم البته با ی اکانت دیگه یادم نمیاد فک کنم اسپارتان بود یکم فعالیت کردم مجبور شدم برم سربازی و حالام بر گشتم در خدمتتونم
    خوش اومدی شام نمیخوای؟
    ...though the truth me vary, this ship will carry out body safe to shore

    little talks - the monsters and men
صفحه 28 از 29 نخست ... 18 26 27 28 29 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 271 تا 280 , از مجموع 290

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شایعات قوت گرفت...جان اسنو زنده است یا نه؟/مسئله این است!
    توسط Araa M.C در انجمن اخبار فیلم، سریال و انیمه
    پاسخ: 7
    آخرین نوشته: 2015/07/26, 18:45
  2. چگونه در فصل امتحانات درست مطالعه کنیم؟
    توسط Samara در انجمن آموزشگاه
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2015/06/29, 04:33
  3. هاست های هک شده،یوزر،پس، ip هاست
    توسط H.A.M.I.D در انجمن بایگانی
    پاسخ: 4
    آخرین نوشته: 2015/03/29, 17:47
  4. مرد عنکبوتی شگفت انگیز 2 نتوانست پرندگان ریو را شکست دهد !
    توسط abramz در انجمن اخبار فیلم، سریال و انیمه
    پاسخ: 12
    آخرین نوشته: 2014/06/21, 16:06
  5. نقد و برسی فیلم All Is Lost (همه چیز از دست رفته است)
    توسط Prince-of-Persia در انجمن بایگانی
    پاسخ: 0
    آخرین نوشته: 2014/02/05, 00:07

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •