ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: و اینک عشق...

  1. #1
    تاریخ عضویت
    2015/04/29
    محل سکونت
    یه جای خوب...
    نوشته‌ها
    220
    امتیاز
    1,587
    شهرت
    0
    1,150
    تیم فنی رادیو

    و اینک عشق...

    روزگاری بود در اوج هیاهو ولی تنهابودم
    در آغوش روشنایی بودم ولی گمشده در تاریکی!
    روزگاری قلبم بتکده ای بود پر از بت های کوچک و بزرگ، دوست داشتن هایی که سجده ی احساسم مقابلشان وابسته ام ساخته بود،تا اینکه تو آمدی. تو آمدی و عشقت بر دوش انسانیتم استوار شد. تو آمدی و دست محبتت تمام بت های قلبم را پایین انداخت. این بتکده خالی شد از هرچیز غیر از تو. تو ماندی و درخشش پاکی ات مرا فراگرفت. یاد بودنت برایم یادگار شد تا خطی بزند برهمه تنهایی و بی کسی هایم. تو آمدی و من تازه فهمیدم عشق چیست. با آمدنت فهمیدم تا کنون عاشق نبوده ام. تو آمدی و قلبم چون ایمانم به چراغ عقل یکتاپرست شد. و عجیب است که در این بزم رازفام عقل و عشق دو بال پرواز یک پرنده می شوند. پرنده ی وجود من! چیزی حتی فراتر از روحم. و چقدر شرمنده ام از اینکه فهمیدم تو از اول بودی و این منم که آمدم . به لطف تو سررشته ی هدایتت مرا کشید سمت عشقت و ناگاه دیدم چاره ای جز عاشق شدن ندارم. مگر می شود تشنه باشی و به سرچشمه برسی و بازهم تشنه باز گردی؟ قلبم با همه ی توان می تپد انگار فریاد می زند. فریادی که هر لحظه بلندتر می شود . انگار می خواهد به من بگوید که تو کنارم هستی،راستی تو سپردی که مدام به من بگوید دوستم داری؟!
    هر انسانی خوب بنگرد معجزه هایت را می بیند . بی مانند بودنت را می فهمد. مگر می شود جهانی که با این همه نظم و حکمت و قدرت خلق شده بیش از یک خالق داشته باشد یا رها شده باشد؟ که اگر اینطور بود اختلاف و بی نظمی هستی را نابود می کرد و به فساد می کشید.
    قلب من هم جهانی ست. خالقش یکی ست. و عشق خلیل واری به تازگی تمام بت ها و امیدهای واهی و آرزوهای دور و درازش را شکسته است. ابراهیم من محبت توست که اینگونه مرا با تو آشناتر کرده!
    تابحال از سر تسلیم و اعتقاد و احترام و اعتماد،می پرستیدمت اما حال یک امر مهم به اینها افزوده شده ...
    حالا از سر عشق تو را می پرستم.
    از سر عشق تو را می پرستم و تنها از تو یاری می خواهم!
    ویرایش توسط skghkhm : 2016/11/12 در ساعت 23:42
    قسم به روز در آن هنگام كه آفتاب برآید (و همه جا رافراگیرد)،

    و سوگند به شب در آن هنگام كه آرام گیرد،

    كه خداوند هرگز تو را وانگذاشته ....


    (سوره ی ضحی_قرآن کریم)
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •