ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

کتاب: دردم

    دردم

    • نویسنده کتاب: sundaugher کاربر نودوهشتیا
    • ژانر: رمنس
    • دنبال کننده: 1
    • ایجاد شده در: 2014/06/01
    • امتیاز:
    • کتاب کامل است.
    • دارای خلاصه و کاور
    • تک جلدی
    dar-dam.jpg

    نام کتاب: دردم
    نویسنده: sundaugher کاربر نودوهشتیا
    خلاصه:
    این داستان برداشتی آزاد از وقایع یک زندگی است و ماجراهایی که اشخاص در آن تجربه میکنند برداشتی از حقایق یک زندگی می باشد.
    داستانی است از زندگی آدم هایی که احتمالا وجود دارند، من آنها را واقعی می پندارم و مطمئنم در گوشه ای از دنیا بدون شناخت از منی که آنها را مینویسم زندگی میکنند!
    با تمام مشکلات دست و پنجه نرم میکنند و برای بقا تلاش میکنند
    عادت میکنند، عاشق میشوند ، تجربه میکنند، متنفر میشوند ، دوست میدارند و میبخشند!!!
    آنها زندگی میکنند…
    میخواهم از زندگی بنویسم!
    اگر روزی روزگاری آنها را دیدید ، سلام من را به آنها برسانید… !
    در دَم
    در دو مفهومِ : دردِ من و در لحظه به کاربرده شده است.



    من تا یه جاهاییش خوندم....موضوعش بد نیست خیلی واقعیه قلم نویسنده هم عالیه....ولی به نظرم زیادی همه چیزو کش داده...خیلی طولانیه...ولی خوب در کل بد نیست

    دردم PDF
  1. 5
  2. #2
    تاریخ عضویت
    2012/12/05
    نوشته‌ها
    155
    امتیاز
    16,613
    شهرت
    0
    506
    نویسنده
    اوم... من هنوز نخوندمش... اما به زودی می خونمش.
    اون موقع چند خط آخرش رو خوندم. یه حدسیاتی زدم... از پایانش خوشم اومد. خیلی ها گفتن که پایانش خوب نبود. اما این رمان به نسبت بقیه خیلی بهتر بود! اون طوری که شنیدم تمام شخصیت ها خاکستری ان... و این خوبی رمانش رو می رسونه. نثرش جالبه...
    رمان واقع بینانه ای داره. پایانش هم متفاوت بود. خوبی قلم سان داتر(خورشید.ر) اینه که خیلی به واقعیت نزدیکه.می تونه به راحتی یه زندگی رو تصور کنه... بنویسه...
    درکل ممنون.


    پ.ن. حانی... رمان عروس مرده رو هم بذار. همه چیزش خوبه. نویسنده ش نویسنده افتخاری هست... یعنی کتابای چاپی داره. فکر کنم کاربرا خوششون بیاد.
    کس ندانست که من می سوزم
    سوختن هیچ نگفتن هنر است
  3. #3
    تاریخ عضویت
    2013/02/28
    محل سکونت
    قلعه ى هاگوارتز،برج گريفيندور
    نوشته‌ها
    965
    امتیاز
    7,473
    شهرت
    0
    5,842
    معاون سایت
    نقل قول نوشته اصلی توسط haniyeh نمایش پست ها
    اوم... من هنوز نخوندمش... اما به زودی می خونمش.
    اون موقع چند خط آخرش رو خوندم. یه حدسیاتی زدم... از پایانش خوشم اومد. خیلی ها گفتن که پایانش خوب نبود. اما این رمان به نسبت بقیه خیلی بهتر بود! اون طوری که شنیدم تمام شخصیت ها خاکستری ان... و این خوبی رمانش رو می رسونه. نثرش جالبه...
    رمان واقع بینانه ای داره. پایانش هم متفاوت بود. خوبی قلم سان داتر(خورشید.ر) اینه که خیلی به واقعیت نزدیکه.می تونه به راحتی یه زندگی رو تصور کنه... بنویسه...
    درکل ممنون.


    پ.ن. حانی... رمان عروس مرده رو هم بذار. همه چیزش خوبه. نویسنده ش نویسنده افتخاری هست... یعنی کتابای چاپی داره. فکر کنم کاربرا خوششون بیاد.
    آره منم قلم نويسنده رو واقعا قبول دارم عالى مى نويسه


    برم خودم بخونم بعدش مى زارمش...نويسنده اش كيه؟
    Some girls watched Beauty and The Beast and wanted the prince
    I watched it and wanted the library
    متن مخفي!


  4. #4
    تاریخ عضویت
    2012/02/07
    نوشته‌ها
    524
    امتیاز
    14,029
    شهرت
    8
    3,225
    مدیریت کل سایت
    عاقا من تا صفحه ٢٠٠ اينطورا خوندم بعد ديگه از دست دختره خسته شدم... يكي رو دوس داره، ميدونه پسره حساس هم هس بعد باز با بقيه دوس پسراي قديمي اش ميره بيرون خو مگه عقل تو كله ات نيس دختر؟؟؟!!!!
    حالا بعدا هروفت اعصابش بود بقيه أشم ميخونم، ولي در كل بدك نيس...شخصيتا خاكستري ان و ماجراشون هم جالبه ولي از دست اين حماقتاي دختره دلمم ميخواد كله امو بكوبم به ديوار!!!
    لايمكن الفرار از عشق
  5. #5
    تاریخ عضویت
    2012/12/05
    نوشته‌ها
    155
    امتیاز
    16,613
    شهرت
    0
    506
    نویسنده
    نقل قول نوشته اصلی توسط Hermion نمایش پست ها
    آره منم قلم نويسنده رو واقعا قبول دارم عالى مى نويسه


    برم خودم بخونم بعدش مى زارمش...نويسنده اش كيه؟
    مژگان زارع... کتاب بی آشیانش هم الان تموم شده. ولی نرفته رو صفحه ی اصلی.
    کس ندانست که من می سوزم
    سوختن هیچ نگفتن هنر است
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •