ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





کافه کتاب - داستان‌های بلند نویسندگان جوان

   جلد اول فرزند عدالت:ناجی نارنیا

سلام.این دومین تجربه داستانی من هست که در ادامه ی کتاب نارنیا :شیر.کمد.جادوگر نوشته اقای لویس هست وقایع پنج سال بعد از نبرد با ملکه سفید هست که پسری به نام جک وارد نارنیا میشه . - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست‌ها ادغام شدند - - - - - - - - - دانلود فایل فصل-اول1.pdf | آپلود سنتر آپلودر - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست‌ها ادغام شدند - - - - - - - - - فصل دوم رو سه شنبه منتشر می کنم...

   رویای پادشاهی

سلام امیر هستم برادر نویسنده ی فرزند عدالت قصد دارم فن فیکیشنی برا ادامه ی 3گانه ارباب حلقه های اقای تالکین بنویسم .داستان از این قراره الفی به نام الاگال ارزوی پادشاهی بر الف ها رو داره و اکنون در گارد سلطنتی میرک وود کار میکنه روزی پادشاه ماموریتی به والاگال یمده ماموریت اینه شاهزاده لگولاس رو پیدا کن و اون رو به میرک وود برگردون در این سفر ماجراهای زیادی براش پیش میاد و ... فصضل ها روز های شنبه هر هفته قرار میگیرند...

   داستان بلند: مرگ عزیز

با توجه به کنسل شدن داستان نصفی از نیمه شب گفتم محض رضای خدا یه داستان بذارم که تمومش کنم. :| البته قبلا روی این داستان کار شده ولی داستانه پریده پس اصلا دارم یه جور دیگه می‌نویسمش. بهرحال بشدت امیدوارم دوست داشته باشید! داستان حدود 40 قسمت اینا باید باشه که قول می‌دم زیاد باشه هر قسمت. (البته داستان تموم شده ولی چون باید تغییرش بدم یه هفته طول میکشه هر قسمت) کامنت کامنت و کامنت! ممنون! ------------ مقدمه: - دهنم سرویسه. از این حرفم می‌خندم و خونی که گوشه‌ی دهانم جمع شده را تف......

   داستان بلند: سفیدی

سلام. این جدید ترین داستان بلند بنده هستش که در حاضر دارم روش کار می‌کنم. ممنون می‌شم اگه نظر بدین! :دی خلاصه داستان: شهر... سفید است. سفید و خسته کننده. سفید و خاص. هیچ چیز جالبی برای کشف کردن وجود ندارد. هیچ عذابی والا تر از زندانی شدن در آن تا ابد نیست. در این شهر پروانه ای وجود دارد که تازه‌واردان را به قتل می‌رساند؛ به این امید که مجبور نباشند تجربیات تلخ او را پشت سر بگذارند. پسری از جنس یخ نیز در این شهر سکونت می‌گزیند؛ پسری که اندک امید آن هاییست که در این شهر زندانی شده اند. شهر شاید....

   فرا زمینی

درباره ی کتاب: سلام مجموعه داستان کوتاه ژانر های مختلفی داره اما خب همه اشو یجا نداشت تیک بزنم منم علمی تخیلی رو زدم، ژانرها: عملی تخیلی،عاشقانه،فانتزی، مستند و تاریخی،فلسفی و اجتماعی بلاخره مجموعه داستانه از همه مدل داره تقدیم به شما عزیزان:) https://bkpr.ir/expiredlink?link=/download/1009...

   رمان بلند | نصفی از نیمه شب

مقدمه‌ی شماره یک درون آینه خود را برانداز می‌کنم. کت و شلوار مشکی رنگ و پیراهن آبی تیره‌ی زیرش کاملا اندازه‌ام است ولی چشمان مضطربم اعتماد به نفس ساختگی لباس هایم را در هم می‌شکند. موهای مشکی رنگم را به عقب هل می‌دهم و بازهم مقداری عطر به زیر گردنم می‌زنم. دستانم می‌لرزند و نزدیک است شیشه‌ی عطر، روی سنگ مرمر زیر پایم سقوط کند. بوی تندش درون بینی‌ام نفوذ می‌کند. احساس اضطراب بیشتری می‌کنم. سال نوی زمینی، مرگ، درد و خون هایش همواره مایه‌ی وحشت من بوده. صورت استخوانی‌ام بازهم وحشت را انعکاس......

   13 | سینزده

نویسنده: خودم ژانر: حماسی | آخرالزمانی هفته ای یک قسمت خب امیدوارم دوست داشته باشید: سینزده: مقدمه نفس نفس می‌زنم؛ حس می‌کنم پاهایم سنگین شده‌اند طوری که انگار به هر کدامشان وزنه‌ی بزرگی... نه یک تریلی متصل است. موهای مشکی رنگم روی پیشانی ام پخش شده اند و شن، تقریبا حلق و تمام شُشم را پر کرده است. آفتاب، آن لعنتی بی رحمانه آخرین ذرات آب را مشتاقانه از زیر پوستم بیرون می‌کشد؛ بدون آنکه حتی یک تکه ابر در آن پس زمینه‌ی آبی جلوی این پرتوهای درنده را بگیرد. تشنه‌ام... تشنـــــــــــــــــــه!....

   کنترل کنندگان

خوب سلام خوبین؟ وایسادم یکم اینجا جا بی افتم بعدش این تاپیکو بزنم... این داستانی ک من تصمیم ب نوشتنش گرفتم هنوز کامل نشده و خیلی جاهاش مورد داره نگارشش هنوز غلط غولط داره و با توجه ب این ک بازنویسی رو برای وقتی ک تموم شد میذارم لطفن کمکم کنید ک ی ویراستاری خوب بشه و لطفن نقدم کنین ب کوبشی ترین حالت ممکن... مثل ریحانه... دیدین چ طوری نقد میکنه؟ همون مدلی.. این خیلی کمه ک همین اول کاری بم بگین کجاهاش ایراد داره... چی رو درست کنم چی خوبه... نثرم... می دونم نثرم خیلی بده بگین پرش داره چه جوریه.........

   داستان : میراث خونین

اسم دادستان : میراث خونین باتشکر از همه کسانی که بهم کمک کردن از جمله ممد، سمیه، نعیمه و پرنیان و دیگر دوستان ژانر : فانتزی - ترسناک خلاصه : �شاید تو گمان می کردی خدا تنها همین عالم را خلق کرده است و یا می پنداشتی که غیر از شما دیگر هیچ بشری نیافریده بود، بخدا سوگند هزار هزار عالم و هزار هزار آدم،آفریده بود که تو فعلا در آخرین آن عوالم هستی و در دودمان آخرین آن آدمها قرار داری� امام صادق(ع) (تفسیر المیزان جلد 81 صفحه 565)( بحار الانوار ، ج8 ، ص 375 ) زمانی جادو و انتقام تصمیم......

   کینه توزان: جلد اول: نبرد نهایی

خلاصه: پس از شکست لیچ کینگ از محافظین، لیچ کینگ برای جمع آوری ارتشی از قهرمانان تلاش می کند تا شکست بزرگی که از محافظین متحمل شده بودند را جبران کند. نخستین قهرمانان(رویین تنان) سول (soul keeper) و اسلاردر( slarder) هستند که به لیچ کینگ می پیوندند. از طرفی محافظین بسیار قوی تر شده بودند و قهرمانان زیادی از جمله هاسکار(huscar) فرماندهی آنان را بر عهده داشتند. یک کتاب بسیار زیبا با قهرمانان متنوع که می توانید خود قهرمان خود را انتخاب کنید. این کتاب چند جلدی است. دانلود مقدمه...

صفحه 5 از 11 نخست ... 3 4 5 6 7 ... آخرین
  تنظیمات نمایش کتاب‌ها

ترتیب نمایش کتاب‌ها:

طراحی صفحه اول کافه کتاب، طراحی پست‌های اول کافه کتاب و تبدیل به نسخه کتاب توسط JuPiTeR انجام شده است.