درود به دوستان پیشتازی. کتابی که پیشه رو دارید در حال ترجمه توسط سایت طرفداران فانتزی می باشد. امیدورام از این کتاب لذت ببرید. با تشکر. مجموعه‌ی: سریر شیشه‌ای جلد: صفر ژانر: فانتزی-جادویی نویسنده: سارا جی مس

آکادمی خون*آشام یا The Vampire Academy ، مجموعه ایست فانتزی و ادامه دار با تم خون آشام و رومنس، اثر ریچل مید ، که فعلا چهار کتاب آن به نام های آکادمی خون آشام، یخ زدگی، بوسه ی سایه ، و پیمان خونین چاپ شده اند. شخصیت اصلی این سری دختر نوجوان و نیمه خون آشامیست به نام رز هاتاوی. او در «آکادمی سینت ولادیمیر » آموزش می بیند که چگونه با استریگوی مبارزه کند. کتاب چهارم، اولین کتاب این مجموعه است که در داخل آکادمی اتفاق نمی افتد. کتاب پنجم نیز با نام پیوند روح در آپریل 2010 و کتاب ششم در اواخر همان.....

فصل اول: من یک قاتل هستم بخش اول: شاهزادۀ مطرود بخش دوم: مایلین خلاصه: من مایلین، شاهزادۀ دوم سندپراد با کشتن پدر و مادرم اوّلین بار دستانم را به خون آغشته کردم! مهاجمان زیادی را به خاک و خون کشیدم. در سنّی به عنوان زندانی وارد اِسوارت شدم که در تاریخ ثبت شد: کوچک ترین قاتل سندپراد! در کودکی تمام فنون مبارزه را فرا گرفتم و مایۀ حیرت دیگران شدم. من با پریان گفت و گو کردم و به کسانی عشق ورزیدم که همه برای کشتن من آمده بودند! این آغاز داستان گروه باد بود!!! ژانر: فانتزی، تاریخی، اکشن......

جلد هفتم کارآموز رنجر:بهای آزادی ارک درود خدمت طرفداران کارآموز رنجر؛ يک سؤال هست که چرا بعد از جلد چهارم اول جلد هفتم را بخوانيم بعد جلد پنج را؟ به اين سؤال مترجم چهار جلد نخست، پايونير عزيز با نقل کردن‌هايي از جان فلانگن جواب دادن: تشکر مي‌کنم از خواهران مترجم و ويراستار، نگار و نگين که اين پروژه را به پايان رساندند. و همچنين تشکر مي‌کنم از محمدمهدي عزيز بابت طرح قشنگي که زد....

نام مجموعه: پرسی جکسون و المپی‌ها نویسنده: ریک ریوردن تعداد جلدهای اصلی: 5 جلدها: جلد اول پرسی جکسون و المپی‌ها: دزد آذرخش (ترجمه از طرفداران فانتزی) جلد دوم پرسی جکسون و المپی‌ها: دریای هیولاها (ترجمه از نوقلم) جلد سوم پرسی جکسون و المپی‌ها: طلسم تیتان (ترجمه از پرسی3) جلد چهارم پرسی جکسون و المپی‌ها: نبرد لایبرنت (ترجمه از پرسی3) جلد پنجم پرسی جکسون و المپی‌ها: آخرین المپی (ترجمه از پرسی3)...

روزگاران گذشت و یه کتاب نصفه ی دیگه برامون گذاشت!:دی امروز با کتاب ملکه ی یتیم در خدمتتون هستیم که کار ترجمش رو سایت فانتزی لایف به عهده گرفته بود و متاسفانه الآن منحل شده!((94))((94)) حیف بود واقعاً عالی ترجمه کرده بودن و من خود کتاب رو هم به شدت دوست داشتم. طوری که هرچند وقت یک بار با وجود نصفه بودنش هفت فصل رو از اول می خونم! با این حال، من فکر کردم چون سایت فانتزی لایف در حال حاضر غیرفعال شده (دلیلش رو نمی دونم اصلا) و هیچ سایت دیگه ای هم این کتاب رو نذاشته، بهتره که بذارمش. این طوری اگه....

یک کتاب بسیار زیبا در سبک خودش. نظرات و نقد های گودریدرز و آمازون بسیار خوب بودند که باعث شد این کتاب رو ترجمه کنم هفته ای یک فصل ارائه میشه با تشکر ویژه از محمد بابت ویرایش کاورهاش: کلیک کنید

مجموعه حماسه نبرد شکافت جلد اول جادوگر: کارآموز نویسنده: ژانر: فانتزی حماسی مترجم: سارا رجایی فر

مقدمه آنگاه که متولد شود پس زمین و آسمان زانو خواهند زد. تلاطم برای لحظه ای دم استراحت ‌میابد . سپس طوفان نویدش را میدهد و میغرد : نامش...‌ دیاکو بن اریض ...است . و هر آنچه سر راهش باشد را با خود میبرد . سلیمانکان ما را از آن زمان به دور دارد. آمین ساحر الهادی......سال اول پیدایش دیاکو فصل اول۱۱...

"کاروانی از بازرگانان شهر ایزاتیاس راهی بیابان بزرگ می شوند، سرزمین کوانتارها، مردمانی سرکش که چندان با بیگانگان مهربان نیستند. در این میان آنچه که کاروانیان باید در این رهنوردی نگران آن باشند، ناشناخته هایی است که در پیش روی آنهاست. بی آبی، راهزنان و جانوران درنده تنها بخشی از دشواری هایی است که باید با آن دست و پنجه نرم کنند. دیری نمی پاید تا آنچه که نخست یک سوداگری ساده بود دگرگون شده و کشمکشی دراز برای زنده ماندن در بیابان بزرگ می شود." این است آنچه که در رمان "رهنوردان بیابا...

به نام خدا ترجمه ی جلد پنجم از مجموعه ی خون واقعی نویسنده:‌ کارلاین هریس سرپرست ترجمه: مهدیه خلیلیان خلاصه: مجموعه کتاب خون واقعی یکی از پر ارزش ترین کتاب های عاشقانه و درام است ، داستان این کتاب بر اساس تبهکاران و جادوگران ساخته شده است ، که شب هنگام خواب ، مردگان از قبر بیرون می آیند و خون اشخاص را میمکند ، این داستان روایتی است از شهر کوچکی در شمال غربی لوئیزیانا که در آن پیشخدمتی زندگی می کند و همچنین خون واقعی یک مجموعه تلویزیونی درام آمریکایی است که توسط آلن بال تولید شده است ،....

غاری زیبا ... رهایی که در بند می اورد... یک کمد ... سرنوشتی گنگ ... ایا رها خواهم شد... به سرعت می دویدم سنگ های بزرگ و کوچک جنگل مانع سریع تر دویدنم می شد . نگاهی به پشت سرم انداختم تقریبا ان سرباز های سبز پوش پلیس با کلاه های قرمز رنگ چند صد متری از من دورتر بودند . جلوی درختی تنومند با شاخه های سبز رنگ سنگی بزرگ که از خزه پوشیده شده بود وجود داشت. بمبی دودزا را از جیب سمت چپم در اوردم و جلوی انها انداختم و فورا پشت ان سنگ پنهان شدم . وقتی اثر ان در هوا از بین رفت . ان سه سربازبسیار......