ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





کافه کتاب

   شاهزادگان آوالان: در خانه دشمن

به نام حق سلام دوستان... کار اولمه... ممنون میشم نقد کنید من رو .....هر جور نقدی رو میپذیرم. کاور کتابhttp://s1.picofile.com/file/8263037700/6tag_190595_003112.jpgلینک فصل اول لینک فصل دوم

   حماسه مورسیس؛ جلد اول جادوگر غیر منتظره (ارائه فصل پنج)

با سلام اینم یکی دیگه از کتاب هایی که کیارش عزیز ترجمه ش رو شروع کردن کتاب بسیار زیباییه حتما بخونید. البته بعد از اتمام چشم الاهی این کتاب رو تموم می کنن نام مجموعه: حماسه مورسیس جلد اول: جادوگر غیر منتظره

   بازگشت شیطان - 2

دوستان قبل از شروع ممنون میشم نوشته رو نقد کنید پیشنهاد بدید و اشکالاتم رو بهم نشون بدید بالاخره بعد از سفری طولانی به زادگاهش بازگشته بود. از بالای کوهی که رو آن ایستاده بود میتوانست خورشید را غروب کنان در حالی که نور قرمز خود را بر روی دیوار های بلند و برج های سیاه سرزمینش انداخته بود ببیند . حال که فقط مسافتی کوتاه بین او و دروازه شهر باقی مانده بود ، هیچ چیزی نمیتوانست شوقی که درونش بود را متوقف سازد پایین آمد سوار اسبش شد تاخت و تاخت تا با دروازه های بسته رو به رو شد . ( امروز.....

   بازگشت شیطان

بازگشت بالاخره بعد از سفری طولانی به زادگاهش بازگشته بود از بالای کوهی که رو آن ایستاده بود میتوانست دیوار های بلند و برج های سیاه سرزمینش را ببیند حال که فقط مسافتی کوتاه بین او و دروازه شهر باقی مانده بود ، هیچ چیزی نمیتوانست شوقی که درونش بود را متوقف سازد پایین آمد سوار اسبش شد تاخت و تاخت تا با دروازه های بسته رو به رو شد . ( امروز جمعه است، روز بدون پادشاه هیچ کس حق ورود یا خروج ندارد ) صدای نگهبانی بود که بالا دیوار ایستاده بود. نگهبانی با سر گراز و بدنی پوشیده از زره که تیر کمانش......

   داستان بلند خون و خاکستر

سلام من توی این سایت یک تازه واردم ولی خیلی هاتون مطمئناً علی " بوفچه " رو می شناسین و این اولین اثر گروهی ماست. پس از تلاشهای بسیار در طول یکسال به نظرم رسید حال زمان پرده برداری از اولین اثر بومیِ خودمونه. با نظرات ارزشمندتون، همراهیمون کنین. ممنون

   مجموعه پادشاهی کهن

گارت نیکس در ۱۹۶۳ در ملبورن استرالیا متولد شد. سپس در سنین کودکی به شهر کانبرا نقل مکان کرد. آنگاه در نوزده سالگی به همراه کیفی پر از کتاب و یک ماشین تحریر، در دور تا دور انگلستان به سفر پرداخت. بعدا به استرالیا برگشت و بعد از تحصیل در دانشگاه، در سال ۱۹۸۶ بعنوان نماینده یک انتشارات و ویراستار به کار پرداخت. در کنار آن، بعنوان سربازی نیمه وقت در ارتش استرالیا خدمت کرد. پس از ترک انتشارات، او از سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ بعنوان مشاور خدمات اجتماعی به کار پرداخت و سپس در سال ۱۹۹۸، تبدیل به نویسنده*ای......

   سیپتیموس هیپ نوشته انجی سیج

سپتیموس هیپ نام پسر هفتم خانواده ای جادوگر است که در روز اول تولدش با اتفاقات باور نکردی رو به رو میشود . این کتاب به تایید تمام دنیا جایگزین رسمی برای هری پاتر افسانه ای در نظر گرفته شده است .جادوهای هفت گانه , رتبه بندی جادوگر ها و ساحران , جادویی بودن تمام دنیای سپتیموس هیپ از جمله ویژگی های سری داستان های سپتیموس هیپ است . افصون نام اولین کتاب از سری سپتیموس هیپ و همچنین مدخل ورود ما به سرزمین جادویی و اسرار آمیز خلق شده در آن است. سیپتیموس*هیپ پسر هفتم هفتمین پسر، در شب تولدش ناپدید......

   جادوگرها

اثری از رولد دال اين يك افسانه نيست داستان جادوگرهاي واقعي است! مامان بزرگ دوست دارد درباره*ي جادوگرها حرف بزند. جادوگرهاي واقعي، خطرناك*ترين موجودات روي كره*ي زمين هستند. آن*ها بيش از همه، از بچه*ها بدشان مي*آيد و براي سر به نيست كردن بچه*ها، هر جادويي بلدند. نوه*ي مامان*بزرگ با دقت به داستان*هاي او گوش مي*دهد تا اگر روزي با جادوگرها روبه*رو شد از خودش دفاع كند... و اتفاقاً روزي با آن*ها روبه*رو مي*شود. دانلود مقدمه و فصل1-2...

   مقدمه نغمه سایه ها

آذران بزرگترین سرزمین جهان ویژگی های خاص خود را دارد در این سرزمین سایه ها زنده اند و زندگی میکنند انسان ها شب ها که سایه ها نیستند کار میکنند و سایه ها روز ها که انسان ها میخوابند و این قوانین سالها باعث حفظ صلح شد. در ضمن اگر در آذران سایه ای بمیرد انسان متصل به سایه هم خواهد مرد و اگر انسان بمیرد همین اتفاق برای سایه می افتد..........

   شکنجه گر

بیدار شدم و خود را در یک اتاق پیدا کردم... سرد بود، ولی پیدا که سرمای مرگ بود. دردی احساس نمیکردم ولی دستی هم بر بدنم نبود. چه شد؟ کجای مسیر اشتباه شد؟ به دیواری نگاه کردم و یک جمله یافتم: خطا رفت...! انگار همه چیز یادم آمده بود! شکنجه گر...connection error subject offline لعنت به اینترنت ... لعنت! چجوری باید پیداش کنم؟ تنها شاهد اون بود که رفت! از صندلی بلند شدم، ساندویچ سوسیس رو انداختم توی سطل آشغالی و از رییس خداحافظی کردم... از ساختمون دور شدم و سوار ماشین شدم این کوفتی هم که......

   نواده اژدها

سلام .امیر هستم داشتم فن فیکیشن های هری پاتری رو مرور میکردم که یهو دلم خواست خودم یدونه بنویسم خلاصه رو نمیگم مستقیم میرم سر اصل مطلب - - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست‌ها ادغام شدند - - - - - - - - - فصل اول شنل پوش هوای سردی بود آسمان ابری بود. کوچه از مردم مختلف پر بود مرد و زن و بچه همه مشغول خرید بودند که ناگهان چند فرد ساهپوش با صدایی...

صفحه 10 از 78 نخست ... 8 9 10 11 12 20 60 ... آخرین
  تنظیمات نمایش کتاب‌ها

ترتیب نمایش کتاب‌ها:

طراحی صفحه اول کافه کتاب، طراحی پست‌های اول کافه کتاب و تبدیل به نسخه کتاب توسط JuPiTeR انجام شده است.