PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خاطرات تاج شکسته (Memories of the Broken Crown)



Violet J Aron
2019/07/14, 20:38
سلام دوستانhttps://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(154).gifhttps://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(154).gif

امیدوارم حال همتون خوب باشهhttps://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(191).gif
امروز من داستانم روی برای شما قرار می دم و خوش حال می شم بخونیدش. باید بگم این اولین تجربه ی من از قرار دادن داستان هام توی اینترنته. تنها هدفی هم که از این کار دارم اینه که نظر کتاب خون های خوبی مثل شما رو بدونم. می دونید، هیچ نویسنده ای هر چقدر هم که خوب باشه بدون انتقاد و کمک دیگران به موفقیت نمی رسه. پس لطفا راحت باشید و تمام نقاط ضعف و قوت داستان رو بهم بگید.
راستی این کتاب درواقع یه جلد فرعی از مجموعه ای هست که قراره بعداً بنویسمش.

نام کتاب: خاطرات تاج شکسته

ژانر: دارک فانتزی

محدوده سنی: ترجیحاً 15 سال رو داشته باشین.



خلاصه:
هنگامی که آرنت خودش را میان آدمکش هایی بی رحم می بیند، تنها پسر بچه ای نه ساله است. او نمی داند که قاتل ها چگونه بدون عذاب وجدان به زندگی ها پایان می دهند و شب ها با آرامش به تخت خوابشان باز می گردند. از نظر او، قاتل شدن غیرممکن است؛ اما اکثر اطرافیان، از جمله سرپرستش، انتظار دارند او برای تبدیل شدن به چنین چیزی تلاش کند. زندگی برای آرنت دشوار است تا این که او راه هایی پیدا می کند تا روزنه ای از انسانیت را در وجودش باز نگه دارد. این راه ها گاهی احمقانه، خطرناک و دردسرساز هستند و استقامت این پسر کوچک را می سنجند. اما همیشه چیزهایی وجود دارد که میان آرنت و اعتقاداتش فاصله می اندازد. چیزهایی بد. خیلی بد.




http://uupload.ir/files/lpcz_4aec4da2b190ca753a476d1a192a1872_-_copy_(2).jpg



فصل یک


http://s5.picofile.com/file/8372870518/Memories_of_the_Broken_Crown_Chapter_1.pdf.html (http://btm.bookpage.ir/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fs5.picofile.com%2Ffile%2F83 72870518%2FMemories_of_the_Broken_Crown_Chapter_1. pdf.html)

فصل دو


http://s3.picofile.com/file/83728705...ter_2.pdf.html (http://btm.bookpage.ir/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fs3.picofile.com%2Ffile%2F83 72870534%2FMemories_of_the_Broken_Crown_Chapter_2. pdf.html)


فصل سه

http://s3.picofile.com/file/83728705...ter_3.pdf.html (http://btm.bookpage.ir/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fs3.picofile.com%2Ffile%2F83 72870550%2FMemories_of_the_Broken_Crown_Chapter_3. pdf.html)





فصل چهار


http://s5.picofile.com/file/83728705...ter_4.pdf.html (http://btm.bookpage.ir/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fs5.picofile.com%2Ffile%2F83 72870576%2FMemories_of_the_Broken_Crown_Chapter_4. pdf.html)


فصل پنج


http://s4.picofile.com/file/83728706...ter_5.pdf.html (http://btm.bookpage.ir/redirect-to/?redirect=http%3A%2F%2Fs4.picofile.com%2Ffile%2F83 72870618%2FMemories_of_the_Broken_Crown_Chapter_5. pdf.html)

marymary
2019/07/14, 23:18
ممنون.من دانلود کردم و انشاءالله بعد از خوندنش نظرم رومیزارم((48))
فقط فک کنم اینجا جایی نبوده که باید تاپیک کتابتون رو ایجاد می کردید. اینجا قسمت کتاب های در حال ترجمه هست.

Violet J Aron
2019/07/15, 12:13
ممنون.من دانلود کردم و انشاءالله بعد از خوندنش نظرم رومیزارم((48))
فقط فک کنم اینجا جایی نبوده که باید تاپیک کتابتون رو ایجاد می کردید. اینجا قسمت کتاب های در حال ترجمه هست.






خیلی ممنون از اطلاع رسانی تون ولی من اینقدر وضعم خرابه که حتی نمیدونم چطوری باید اسم کاربریمو عوض کنم و پستی که گذاشتم رو ویرایش کنم!!!!! ((200))

هاریون
2019/07/15, 15:47
سلام اگه برای کتابتون به ویرایشگر احتیاج داشتین به این ایمیل پیام بدیدpmorteza181@gmail.com

Violet J Aron
2019/07/15, 20:34
سلام اگه برای کتابتون به ویرایشگر احتیاج داشتین به این ایمیل پیام بدیدpmorteza181@gmail.com


ممنون از پیشنهادتون هر وقت کمک خواستم خبرتون میکنم

Violet J Aron
2019/07/17, 13:22
دوستان اگه کسی میتونه لطفا بهم بگه من چجوری باید این پست رو ویرایش کنم

هاریون
2019/07/20, 12:25
دوستان اگه کسی میتونه لطفا بهم بگه من چجوری باید این پست رو ویرایش کنم

اونجا که نوشته آیا قصد تشکر از نویسنده این مطلب را دارید سمت چپ پایین عکس یه کاغذ و قلم هست رو همون بزنید

marymary
2019/07/23, 02:08
من فصل اول کتابتون رو خوندم.کلا ترجیح من خوندن کتاب نویسندگان خارجی هست مخصوصا در ژانر فانتزی.فقط یک بار یک کتاب فانتزی از یه نویسنده ایرانی خوندم که اونم نیمه تموم ولش کردم.در حال خوندن متن کتاب شما چنان غرق کتاب شدم که کلا یادم رفت نویسندش ایرانیه و یهو وسطش شکه شده یاد این مسئله افتادم.واقعا عالی نوشته بودین تبریک میگم ((86)) هوشمندی که به خرج داده بودین استفاده از اسامی غیر ایرانی بود چون با این کار پیش داوری افراد به خاطر ایرانی بودن رمان رو از کتابتون دور کردین اما پیشنهاد میکنم وقتی انشاءالله بیشتر بین فانتزی خون ها شناخته شدین توی کارتون از اسامی ایرانی استفاده کنین تا این ژانر رو کاملا ایرانیزش کرده باشین.خلاصه که از این به بعد کاراتون رو دنبال خواهم کرد و بیصبرانه منتظر ادامه خاطرات تاج شکسته هستم((5)) موفق باشید.((48))

Violet J Aron
2019/07/23, 15:38
واقعا خوشتون امد؟! ((200))وای خدا نمی دونید چقدر خوشحالممممممم((5))
حقیقتش چون توی این چند روز هیچ کس نظر خاصی بهم نداده بود داشتم به این فکر می افتادم که داستانم موفقیت آمیز نبوده.
اما با چیزی که شما گفتین و تعریفی که کردین نور امید دوباره توی وجودم روشن شد. من یکی دیگه از داستاناش رو نوشتم اما به نظرم توضیحاتش کافی نیست و احتیاجه که یه فصل دیگه واسه ی قبلش بنویسم تا جاهای خالی رو پر کنم. به زودی فصل دوم و سوم رو ارائه می کنم.
خیلی ممنون از نظرتون. ((48))

Violet J Aron
2019/07/23, 19:18
اونجا که نوشته آیا قصد تشکر از نویسنده این مطلب را دارید سمت چپ پایین عکس یه کاغذ و قلم هست رو همون بزنید



ممنونم پیداش کردم

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست‌ها ادغام شدند - - - - - - - - -


من فصل اول کتابتون رو خوندم.کلا ترجیح من خوندن کتاب نویسندگان خارجی هست مخصوصا در ژانر فانتزی.فقط یک بار یک کتاب فانتزی از یه نویسنده ایرانی خوندم که اونم نیمه تموم ولش کردم.در حال خوندن متن کتاب شما چنان غرق کتاب شدم که کلا یادم رفت نویسندش ایرانیه و یهو وسطش شکه شده یاد این مسئله افتادم.واقعا عالی نوشته بودین تبریک میگم ((86)) هوشمندی که به خرج داده بودین استفاده از اسامی غیر ایرانی بود چون با این کار پیش داوری افراد به خاطر ایرانی بودن رمان رو از کتابتون دور کردین اما پیشنهاد میکنم وقتی انشاءالله بیشتر بین فانتزی خون ها شناخته شدین توی کارتون از اسامی ایرانی استفاده کنین تا این ژانر رو کاملا ایرانیزش کرده باشین.خلاصه که از این به بعد کاراتون رو دنبال خواهم کرد و بیصبرانه منتظر ادامه خاطرات تاج شکسته هستم((5)) موفق باشید.((48))


واقعا خوشتون امد؟! وای خدا نمی دونید چقدر خوشحالممممممم
حقیقتش چون توی این چند روز هیچ کس نظر خاصی بهم نداده بود داشتم به این فکر می افتادم که داستانم موفقیت آمیز نبوده.
اما با چیزی که شما گفتین و تعریفی که کردین نور امید دوباره توی وجودم روشن شد. من یکی دیگه از داستاناش رو نوشتم اما به نظرم توضیحاتش کافی نیست و احتیاجه که یه فصل دیگه واسه ی قبلش بنویسم تا جاهای خالی رو پر کنم. به زودی فصل دوم و سوم رو ارائه می کنم.
خیلی ممنون از نظرتون.

marymary
2019/07/24, 16:14
بله خیلی دوست داشتم و به نظرم نثرش و کلماتی که استفاده کرده بودین خیلی قوی بود.((201))ناامید نشین و با قدرت ادامه بدین((70))

helen orsineh prospro
2019/07/26, 15:00
این عارکه بود.
واقعا تبریک می گم آفرین. من معمولا کتاب ها رو با فصل اولشون نمی سنجم، ولی یه احساسی بهم میگه قراره خیلی خوب پیش بره

البته، یه احساس دیگه هم هست که میگه نه
آخه به نظر نوع نگارش و تحساس موجود در فصل اولتون خیلی شبیه من هست. انگار چهار پنج بار ویرایشش کردید(منم از اینکارا می کنم :) )چون خود منم اولین کتابمو همیجا گذاشتم بهتون میگم که خیلی کار درستی میکنید.
با گذاشتن توی اینترنت شما مقید میشید به ادامه دادن و کلی روحیه می گیرید.
ولی من موندم از چیش ایراد بگیرم. حس و حال که عالی. شخصیتم خوب. دنیاسازی که محشر (ولی یه حسی بهم میگه زیاد رو دنیاسازیش کار کردید. از من به شما نصیحت، شخصیت خیییلی مهمتره. باید دونه شخصیتاتو بکاریتا خودشون پش برن.)
و فکر کنم چند تا کتابو ناتموم ول کردید درسته؟
راستی حس و حالتون رو درک می کنم. منم اولین فورومی که عضو شدم دمنتور بود، نمی تونستم تاپیکو از پست تشخیص بدم! عین اولین بازی نقش آفرینی می مونه که بازی می کنید. کمکم قلق کار دستتون میاد. فقط از مدیرا بپرسید کمکتون می کنن
آها راستی، کتابتونو تو بوک پیج و پیشتازان کتاب هم بذارید. اونجا هم کاربر زیاد داره.
بعد یه نکته ای هم بگم، این بچه هه اصن بهش نمی خورد ده ساله باشه. یه ذره شخصیتشو بزرگ نشون دادین. بعد.. من فکر کنم الوی الکی گفت میخواستم ازمون بگیرم ازت. نمی دونم چرا ((77))
پ.ن:خوب شد امرروز اینجا سر زدما!

Violet J Aron
2019/07/27, 00:23
بله خیلی دوست داشتم و به نظرم نثرش و کلماتی که استفاده کرده بودین خیلی قوی بود.((201))ناامید نشین و با قدرت ادامه بدین((70))


واقعاً ممنونم. من خودم خیلی نویسندگی رو دوست دارم اما یه مشکلی هست.
من الان شونزده سالمه و دو سال دیگه کنکور دارم. متاسفانه مامانم به داستان نوشتن من توی این دو سال راضی نیست و ممکنه مجبور بشم ادامه ندم. اما من همه سعی ام رو میکنم که حداقل تابستون یکم داستان رو پیش ببرم. پس اگه دیدید فصل جدید نمی آد معنیش این نیست که من داستان رو عمدا ول کردم بلکه شرایط اجازه ی ادامه دادنش رو نمی ده. اما با این حال ممنون می شم همچنان جزء دنبال کننده های خاطرات تاج شکسته باشین.:76012_for_you:

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست‌ها ادغام شدند - - - - - - - - -


این عارکه بود.
واقعا تبریک می گم آفرین. من معمولا کتاب ها رو با فصل اولشون نمی سنجم، ولی یه احساسی بهم میگه قراره خیلی خوب پیش بره

البته، یه احساس دیگه هم هست که میگه نه
آخه به نظر نوع نگارش و تحساس موجود در فصل اولتون خیلی شبیه من هست. انگار چهار پنج بار ویرایشش کردید(منم از اینکارا می کنم :) )چون خود منم اولین کتابمو همیجا گذاشتم بهتون میگم که خیلی کار درستی میکنید.
با گذاشتن توی اینترنت شما مقید میشید به ادامه دادن و کلی روحیه می گیرید.
ولی من موندم از چیش ایراد بگیرم. حس و حال که عالی. شخصیتم خوب. دنیاسازی که محشر (ولی یه حسی بهم میگه زیاد رو دنیاسازیش کار کردید. از من به شما نصیحت، شخصیت خیییلی مهمتره. باید دونه شخصیتاتو بکاریتا خودشون پش برن.)
و فکر کنم چند تا کتابو ناتموم ول کردید درسته؟
راستی حس و حالتون رو درک می کنم. منم اولین فورومی که عضو شدم دمنتور بود، نمی تونستم تاپیکو از پست تشخیص بدم! عین اولین بازی نقش آفرینی می مونه که بازی می کنید. کمکم قلق کار دستتون میاد. فقط از مدیرا بپرسید کمکتون می کنن
آها راستی، کتابتونو تو بوک پیج و پیشتازان کتاب هم بذارید. اونجا هم کاربر زیاد داره.
بعد یه نکته ای هم بگم، این بچه هه اصن بهش نمی خورد ده ساله باشه. یه ذره شخصیتشو بزرگ نشون دادین. بعد.. من فکر کنم الوی الکی گفت میخواستم ازمون بگیرم ازت. نمی دونم چرا ((77))
پ.ن:خوب شد امرروز اینجا سر زدما!



ممنون که نظر دادید((48))
در واقع زیاد ویرایش نکردم چون من همه چیز رو همون لحظه می نویسم و ویرایش کردنش ممکنه در حد اصلاح یه غلط املایی یا تغییر یه کلمه باشه. احتمالاً دلیلش این باشه که همه ی فصل رو توی یه روز ننوشتم و حدود سه هفته لفتش دادم.((200))
درمورد زیاده روی توی دنیا سازی:
اینم احتمالاً به خاطر کم بودن دیالوگ های شخصیت هاست((200)) درست نمی گم؟
سعی می کنم توی فصل های بعدی به شخصیت هام بهتر بپردازم اما اگه مشکل چیز دیگه ایه لطفا بهم بگید چی کار کنم تا اشکالات برطرف بشه.
بگذریم.
از کجا فهمیدین من استاد کتاب های نیمه کارم؟((200)) من از سه سال پیش تا حالا یه عالمه چرت و پرت نوشتم که ناقص موندن.(البته اون موقع قلمم هنوز پختگی الان رو نداشت. هرچند الانم اون قدر عالی نیستم ولی حداقل بهترم.)

و در پاسخ ادامه ی سخنان شما:61312_1111::

زندگی پیشتاز یه جوریه که آدم توش گیج میشه. نمی دونم چرا ولی زیاد راحت نیست. ای کاش یه تغییراتی ایجاد می کردن که آدم بفهمه باید چی کار کنه. مثلا من حتی پست گذاشتن رو به سختی فهمیدم!
و درمورد سن آرنت هم، شما راست می گین. اما دقیقاً منظورتون دیالوگ ها و کارهاشه یا توصیفات داستان؟ آخه اگه توصیفات رو بخوام در حد یه بچه ده ساله بنویسم کتاب کلاً نابود می شه که!((200)) حتی اگه کتاب نام باد پاتریک رافوس رو خونده باشین شخصیت اصلی داستان با وجود این که نه سالشه داستان رو با جملات قدرتمندی بیان میکنه.
حالا درمورد الوی:
اوه نه! الوی داشت راست می گفت. ایلاس بهش گفته بود آرنت رو به بهونه ی پیدا کردن شب گردها بیرون ببره و بعد بلایی سرش بیاره که فکر کنه الوی قصد کشتنش رو داره. در واقع هر کس که می خواد عضو تاج شکسته بشه باید ثابت کنه که بی رحمی و شرارت رو توی وجودش داره و آرنت هم با کشتن شب گرد چنین چیزی رو ظاهراً ثابت کرد. (اگرچه واسه ی خاموش کردن آتیش این کار رو کرد.) اما اگه ایده ای واسه ی این موضوع دارید می تونم به داستان اضافه کنم.((5))
راستی، چرا ادامه ی گل صلح رو نمی دید؟ من واقعاً دوسش داشتم. خیلی ایده های جالبی داشت و قلمتون هم فوق العاده قوی بود.((203))

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست‌ها ادغام شدند - - - - - - - - -

یه چیز رو یادم رفت بپرسم:
قضیه ی این پ .ن چیه؟((200)) هیچ وقت نفهمیدم.

marymary
2019/07/31, 14:27
پ.ن یعنی پانویس((102))

Violet J Aron
2019/07/31, 14:57
پ.ن یعنی پانویس((102))
آهان ممنون((222))

helen orsineh prospro
2019/08/07, 23:32
ما منتظریم خانم نویسنده.
آیا زنده اید؟ به فصل نصفه هم راضی هستیما!!!

Violet J Aron
2019/08/07, 23:57
ما منتظریم خانم نویسنده.
آیا زنده اید؟ به فصل نصفه هم راضی هستیما!!!




بلی زنده ام:d:d
آخه فصل هام یکمی طولانین و منم که حساسسسسس.... واسه همین طول می کشه. اما قول می دم بذارمش

Javadrabie
2019/08/12, 16:02
عالی بود بیصبرانه منتظر ادامشو هستیم

Violet J Aron
2019/08/12, 20:44
عالی بود بیصبرانه منتظر ادامشو هستیم



ممنونم. چشم حتما میذارم

Violet J Aron
2019/08/13, 21:39
بالاخره بعد از یک قرن انتظار فصل جدید گذاشتم((200))((200)) البته سه نکته رو لازمه که بهتون یادآوری کنم:

1: فکر کنم پاورقی ها مشکل داشته باشن. حقیقتش نمیدونم چی کارشون کنم که درست بشن. ولی طوری نیست که توی خوندن تلفظات به مشکل بر بخورید.:)

2: داستان یه ذره محتوای بزرگسالان داره. البته منظورم صحنه ی ناجور نیست. من شخصیت اصلی داستانم رو طوری طراحی کردم که از کارهای حرام!((207)) پرهیز کنه. اما به هر حال دور و بری هاش ممکنه یه ذره منحرف باشن((79)) که بیش تر هم واسه ی اینه که از عواقب کارهای بد خبر بدم. قراره با این کتابم به جنگ کارای این مدلی برم!

3: دیگه وقتتون رو نمی گیرم برید حالش رو ببرید! (البته اگه خوب باشه.)



راستی پایین صفحه ی 32 توی قسمت طنزش شدیدا گند زدم. اگه پیشنهادی واسش دارین خوشحال میشم بهش اضافه کنم چون چیزایی که خودم نوشتم خیلی چرت و مسخره هستن. مخصوصا دومی!

Violet J Aron
2019/08/16, 16:42
چی شده که همه با هم غیبتون زده؟ (5)

Violet J Aron
2019/08/17, 11:41
دوستان لطفا هرکی میخونه نظر بده حتی اگه شده بگید خوب بود یا ضعیف. فقط همین که بدونم تعداد کسایی که کتابم رو میخونن چندتاست واسم کافیه. آخه وقتی شما کتابم رو میخونید و اصلا صداشم درنمی آرید از کجا بفهمم طرفدار دارم یا نه؟
این طوری که ناامید میشم.
الان من منتظر یه انگیزم واسه شروع فصل جدید

helen orsineh prospro
2019/08/17, 19:10
واییییییییییییییییییییییی ی
به خدا اگه این داستانو ادامه ندی من دیوونه میشم باید از تیمارستان جمعم کنی
آخه این چی بود؟ چطوری انقدر خوب می نویسی؟
سرعت داستان عالی. شخصیت پردازی عالی. توصیف مکان عالی. اصن مگه داریم؟
بهت حسودیم شد. اگه انقدر خوب بنویسی خیلی اعصابم خورد میشه.
اون دختره خیلی ایده خوبی بود. اینکه چه تاثیری بذاره روی زندگی آرنت واقعا خونمو به جوش میاره فقط یه مشکل ریزی بود:
خود من که با پدرم رابطم خوبه انقد بی پرده باهاش حرف نمی زدنم. چه برسه به این پسره که اصن معلوم نیست کیه و یه مرد شرور سرپرستشه. اگه آدمه شرور عادی بود، اولن زیاد به حرفش توجه نمی کرد، بعدم یه چکی چیزی بهش می زد نه اینکه فقط تهدید کنه.
همین.
خیلی خوب بود
خیلی دوست دارم بدونم اسم دختره چی میشه.
لطفا سریعتر فصل بعد رو بزار

Violet J Aron
2019/08/17, 19:57
واییییییییییییییییییییییی ی
به خدا اگه این داستانو ادامه ندی من دیوونه میشم باید از تیمارستان جمعم کنی
آخه این چی بود؟ چطوری انقدر خوب می نویسی؟
سرعت داستان عالی. شخصیت پردازی عالی. توصیف مکان عالی. اصن مگه داریم؟
بهت حسودیم شد. اگه انقدر خوب بنویسی خیلی اعصابم خورد میشه.
اون دختره خیلی ایده خوبی بود. اینکه چه تاثیری بذاره روی زندگی آرنت واقعا خونمو به جوش میاره فقط یه مشکل ریزی بود:
خود من که با پدرم رابطم خوبه انقد بی پرده باهاش حرف نمی زدنم. چه برسه به این پسره که اصن معلوم نیست کیه و یه مرد شرور سرپرستشه. اگه آدمه شرور عادی بود، اولن زیاد به حرفش توجه نمی کرد، بعدم یه چکی چیزی بهش می زد نه اینکه فقط تهدید کنه.
همین.
خیلی خوب بود
خیلی دوست دارم بدونم اسم دختره چی میشه.
لطفا سریعتر فصل بعد رو بزار


باشه هلن جان آروم باش!نفس عمیق بکش!!!!:دی:دی
آخه انقدرها هم که دیگه خوب نیست!!! ولی به هر حال، من خیلییییییی کتاب خوندم و چندتا سالنامه رو با چرت و پرت هام حروم کردم تا قلق نوشتن دستم بیاد. اگه اونا رو بخونی فقط میخوای سرت رو بکوبی توی دیوار. هیچ کی مادرزاد نویسنده به دنیا نمی آد. تازه توهم اگه به خوندن و نوشتن ادامه بدی وقتی به سن من برسی کارت چندبرابر بهتر میشه. چون من همش سه ساله که شروع کردم و تو وقت بیشتری رو واسه ی آزمون و خطا داری.
اتفاقا منم اون موقع که گل صلح رو خوندم داشتم به جذابیت دنیایی که ساختی حسادت میکردم.((119))
خیلی خوشم امد.


اون که مشکل ریز نیست. یه گند به تمام معناست. حس میکنم شخصیت ایلاس ضعیف از آب در امده. البته اونم از این که خواسته ی آرنت رو قبول کرده یه هدفی داره.
من میخواستم ایلاس آرنت رو مجبور کنه در ازای دختره بهش کلی پول بده یا یه همچین چیزی. ولی واسم سخت میشه نوشتنش. اصلا نمیتونم تصور کنم که آرنت یه عملیات دزدی رو قراره چجوری انجام بده. اما اگه چیزی به ذهنم برسه، تبدیل به پیشرفتی توی داستان میشه و خواننده رو مجذوب خودش میکنه.
آیا در این مورد مرا یاری میکنی؟:d

marymary
2019/08/18, 01:41
سلام.ببخشید دارم با تاخیر نظر میزارم.سرم شلوغ بود همین الان خوندنشو تموم کردم.در یک کلام عالی بود.خیلی خوب مینویسی و واقعا به نظر نمیاد کار یه نویسنده تازه کار باشه.ازینکه یه روزنه واسه شخصیت اصلی درست کردی که همچنان خوب بمونه خیلی خوشم اومد.مشتاقانه منتظر ادامه داستان هستم.خسته نباشی((70))

Violet J Aron
2019/08/18, 15:56
سلام.ببخشید دارم با تاخیر نظر میزارم.سرم شلوغ بود همین الان خوندنشو تموم کردم.در یک کلام عالی بود.خیلی خوب مینویسی و واقعا به نظر نمیاد کار یه نویسنده تازه کار باشه.ازینکه یه روزنه واسه شخصیت اصلی درست کردی که همچنان خوب بمونه خیلی خوشم اومد.مشتاقانه منتظر ادامه داستان هستم.خسته نباشی((70))


سلام:-h مشکلی نیست همین که الان نظر گذاشتی خیلی خوشحالم کرد((46))

واقعا ممنون.

آره اون روزنه واسه ی خوب موندن آرنت کمک بزرگیه((25)) در واقع توی فصل بعد از بدبختی های کهنه عوض کردن هم از طرف آرنت حرف و حدیث داریم.((102))

سلامت باشی و بازم ممنون((48))

محمد صالح
2019/08/18, 16:10
سلام
فقط چون گفتی نظر بدین
من خودم سه این سه فصل رو خوندم.به نظر من با توجه به سبک گنگ و جذاب نوشتت کتابت می تونه فوق العاده بشه اگه بتونی همی جوری کارت رو ادامه بدی.کتابت رو برای چندتا از دوستام هم فرستادم اونا هم نظرشون همین بود و خیلی خوششون اومد مخصوصا از شخصیت "ارنت"
امیدوارم بتونی با قدرت ادامه بدی
با عشق
صالح

Violet J Aron
2019/08/18, 16:18
سلام
فقط چون گفتی نظر بدین
من خودم سه این سه فصل رو خوندم.به نظر من با توجه به سبک گنگ و جذاب نوشتت کتابت می تونه فوق العاده بشه اگه بتونی همی جوری کارت رو ادامه بدی.کتابت رو برای چندتا از دوستام هم فرستادم اونا هم نظرشون همین بود و خیلی خوششون اومد مخصوصا از شخصیت "ارنت"
امیدوارم بتونی با قدرت ادامه بدی
با عشق
صالح

سلام((71)) از این که کتابم رو خوندید خیلی خوشحال شدم و امیدوارم همین جوری بتونم راضی نگهتون دارم.
اما من یه سوال دارم: واقعا جاییش ایراد نداره؟ آخه بدون ایراد که غیرممکنه!((231))
ولی خیلی خوشحالم کردین. و ممنون که کتابم رو به بقیه هم نشون دادین:)

ayda
2019/09/01, 08:41
جالب بود شبیه کتابهای نویسنده های حرفه ای حس میکنم داستان اصلی میتونه حتی جذاب تر باشه حتما ادامه بده((72))((72))((72))((72))

Violet J Aron
2019/09/01, 23:45
جالب بود شبیه کتابهای نویسنده های حرفه ای حس میکنم داستان اصلی میتونه حتی جذاب تر باشه حتما ادامه بده((72))((72))((72))((72))


خیلی ممنون از نظرتون. خوشحالم کردین.((98))

Violet J Aron
2019/09/20, 00:32
فصول 4 و 5 اضافه شد.

kianick
2019/10/11, 17:48
OK I LOVE THIS STORY! :cry:
کلیییییییییییییییییی منتظرش بودم چه دیر آپ کردی :(((((((((((
من برم بخونم بعد میام یکم فننگرلی کنم ^*^

Violet J Aron
2019/10/11, 17:57
OK I LOVE THIS STORY! :cry:
کلیییییییییییییییییی منتظرش بودم چه دیر آپ کردی :(((((((((((
من برم بخونم بعد میام یکم فننگرلی کنم ^*^

من خیلی وقته گذاشتمش ها((200))
شما دیر دیدی.
متاسفانه فکر نکنم حالا ها حالا فصل بدم. اخه درسام سنگینه و کلاس کنکور میرم.
امروزم از ساعت نه تا همین نیم ساعت پیش آزمون دادم و بعدشم رفتم کلاس شیمی. خیلی خوشحال شدم که دیدم یه طرفدار دیگه هم داشتم و بی خبر بودم. ^___^
خستگی از تنم درامد.
اخیششششش

kianick
2019/10/11, 18:09
من خیلی وقته گذاشتمش ها((200))
شما دیر دیدی.
متاسفانه فکر نکنم حالا ها حالا فصل بدم. اخه درسام سنگینه و کلاس کنکور میرم.
امروزم از ساعت نه تا همین نیم ساعت پیش آزمون دادم و بعدشم رفتم کلاس شیمی. خیلی خوشحال شدم که دیدم یه طرفدار دیگه هم داشتم و بی خبر بودم. ^___^
خستگی از تنم درامد.
اخیششششش

نه نیگا در کل دبر گذاشتی :))
از فصل 3 خیلی فاصله داشت :))

قربانت، قربانت ^___^ داستانت در کل خیلی خوبه؛ می‌خواستم تو اینستا همراه اراده سیال معرفی‌اش کنم که ویدیوش خیلی زاغارت دراومد گذاشتم برای بعد که بعد هم درس و اینا. انی وی من که منتظرم اما با کنکور موفق باشی((48))

Violet J Aron
2019/10/11, 21:45
نه نیگا در کل دبر گذاشتی :))
از فصل 3 خیلی فاصله داشت :))

قربانت، قربانت ^___^ داستانت در کل خیلی خوبه؛ می‌خواستم تو اینستا همراه اراده سیال معرفی‌اش کنم که ویدیوش خیلی زاغارت دراومد گذاشتم برای بعد که بعد هم درس و اینا. انی وی من که منتظرم اما با کنکور موفق باشی((48))

ممنون((99))
ویدیوش مگه چجوری شده؟ میشه ببینمش؟

sahar756
2019/10/19, 14:48
ادامه بده خیلی قشنگه داستانت

Violet J Aron
2019/10/19, 21:40
ادامه بده خیلی قشنگه داستانت
ممنون حتما.