PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اثبات وجود خدا



vartan
2013/08/14, 01:20
امروز با رفقم بیرون بودم.عین حرفی که بهش زدم
در حال حاضر نیاز دارم یکی بهم صابت کنه خدا هست تا بتونم بپرستمش((94))
واقعا...کسی میتونه اثبات کنه خدا هست ؟ تا حالا بهش فکر کردین ؟
از طرفی هم 1 ساعت فکر کردن برابر یا 60 ساعت عبادت کردنه

Justin
2013/08/14, 01:48
بله میشه. کار نشد نداره. برهان های مختلفی اقامه شده واسه اثبات وجود خدا که خیلی هم قوی هستند و هیچ خللی هم بهشون وارد نیست. حالا یه سری آدم میان با چند تا دلیل زپرتی این برهان ها رو واسه من که هیچی فلسفه حالیم نیست رد میکنن و میپیچوننم. شما از من میشنوی ، توی اینترنت دنبال این چیزا نباش. چون توی اینترنت همه برداشت های حودشون رو مینویسند که اجتمال زیاد غلطه بعدشم مقالاتی که توی اینترنت هستند به قول معروف علم دایره المعارفین مثلا میخوان توی یه مقاله پنج صفحه ای تموم براهین وجود خدا رو اثبات یا رد کنند که اصلا امکان نداره تازه همون مقاله هم نویسندش معلوم نیست کیه و چقدر به علمش اعتبار هست. شما از من میشنوی اینترنت رو برای این کار ول کن برو توی دنیای واقعی یه نفر آدم درست حسابی پیدا کن که مثلا تحصیلات حوزوی یا دانشگاهی فلسفه داشته باشه نمیگم هر شیخی یا آخوندی که پیدا کردی بش بگی یالا خدا رو واسه من اثبات کن! یه آدمی که کارش درست باشه. یا نه برو یه سری کتب معتبر در این زمینه بخون. مثلا کتب شهید مطهری بسیار کارساز هستند و توصیه میشند. وقتی یه مقدار خوبی از عقاید و براهین اثبات خدا آگاهی پیدا کردی برو با راهنمایی همون آدمی که پیدا کردی مثلا برو با یه آدم لاییک هم صحبت کن شبهاتی که اون به خدا وارد میکنه رو برو تحقیق کن ببین اسلام میتونه جواب بده؟ جواب های مسلمونا رو بخون ، ببین دارن چرت و پرت میگن یا جواباشون منطقیه. شما از نظر اسلام آزادی با تحقیق کردن هر دینی رو که دلت میخواد انتخاب کنی. فقط مهم اینه که تحقیق کاملی بکنی و به یقین برسی. خلاصه دوست گلم، اگه میخوای میتونیم با هم صحبت بیشتری بکنیم تا اینکه من حداقل بهت راه تحقیق رو نشون بدم نه این که سعی کنم برات خدا رو اثبات کنم. امیدوارم تونسته باشم کمکی بکنم. سوالی باشه در خدمتم

vartan
2013/08/14, 01:55
عزیزم نیازی به توهین به براهین مختلف نیست
این نظر بقیس و هیچ دلیلی زپرتی نیست چون روش فکر شده
و ممنون از شما اما من یه آدم بی طرف میخوام.نه یه آخوند و نه یه کمونیست

Justin
2013/08/14, 02:07
نه. اشتباه نشه. من به برهانی توهین نکردم. میخواستم بگم که اینترنت جای خوبی واسه این بحثا نیست. چون یه سری آدم بی اطلاع مثل من ، میان سعی در اثبات یا نفی هدا دارن. هر دو طرف هم قالبا دلایلی میارن که اگه به بلدش نشون بدی میخنده بهش. هر دو تا گروه رو میگم. وکرنه قصد توهین نداشتم چون اگه پایان متن رو هم ببینی گفتم که نظر هرکس محترمه. اگه سو تفاهم شده شرمنده. اون آدم بیطرف به اون معنایی که شما میخواین هم موجود نیست. چون یه آدم یا خدا را قبول داره یا نداره. این وظیفه شماست که بعد از شنیدن صحبت های هر دو طرف تصمیم بگیری. یعنی اون آدمی که شما دنبالش میگردی خود شمایی که باید منطقی و بیطرف باشی. بازهم عذرخواهی میکنم اگه حرف های من حمل بر توهین شده در حالی که واقعا همچین منظوری نداشتم.

راستی من توی متن هام این آدم های بی اطلاعی که میگم منظورن شخص خودم هستن چون از عمق جهلم خبر دارم. وگرنه همه دوستان که سرور و استاد ما هستن. سوء تفاهم نشه!

پی نوشت: وقتی داشتم اون جمله کذایی رو مینوشتم درباره رد براهین، هی یاد یه مقاله ای میفتادم که یه جایی خونده بودم و اینقدر از استدلال های ضعیفش عصبانی شده بودم که اون جمله رو نوشتم. شرمنده!

DaReN
2013/08/14, 12:05
این یه بحث مهمهو جالبه که تو سن ما به اوج خودش میرسه و همونطور که جاستین گفت آدم بی طرف وجود نداره!چون دو حالت بیشتر برای قبول داشتن دا وجود نداره اینم یه داستانه از پائولو کوئیلو که شاید یکم شبیه سوال تو باشه بخونش خال از لطف نیس البته تو پایونیر گذاشته بودم ولی اینجا ندیدمش:



مردی به آرایشگاه رفت تا موهایش را کوتاه کند . مثل همیشه با آرایشگر گپ می زد تا این که چشم شان به خبری در روزنامه ، درباره ی کودکان سرراهی افتاد . آرایشگر گفت :

- می بینید ؟ این فاجعه نشان می دهد که خدا وجود ندارد .

- چه طور ؟

- روزنامه نمی خوانید ؟ مردم رنج می کشند ، بچه ها را سر راه می گذارند ، همه جور جنایتی انجام می دهند . اگر خدا وجود داشت ، رنج وجود نداشت .

مشتری به فکر افتاد ، اما کار آرایشگر تمام شده بود و تصمیم گرفت این گفتگو را ادامه ندهد . درباره ی مسایل ساده صحبت کردند و بعد حق الزحمه ی آرایشگر را داد و رفت .

اما اولین چیزی که دید ، گدایی بود با موهای بلند و ژولیده . بی درنگ به آرایشگاه برگشت و به آرایشگر گفت :

- می دانید که آرایشگر ها وجود ندارند ؟

- چه طور ممکن است ؟ من خودم آرایشگرم !

مرد اصرار کرد :

- وجود ندارد . اگر وجود داشتند هیچ کس نباید موی بلند و ژولیده می داشت . آن مرد را در آن گوشه ببین !

- مطمئن باش که آرایشگر ها وجود دارند اما این مرد نمی آید این جا .

- دقیقا ! خدا هم وجود دارد اما مردم نزد او نمی روند . اگر به دنبالش بگردند ، کمتر تنها می مانند و آن همه بدبختی در دنیا وجود نخواهد داشت .




پائولو کوئیلو

"از کتاب "پدران ، فرزندان ، نوه ها

vartan
2013/08/14, 14:09
میدونی دارن ؟؟؟بخشید اما من به این میگم سفسطه((209))
هیشکی کمونیست زاده نمیشه اما بعد ها امیال و آرزو ها ارضا نمیشن پس میره دنبال یه چیز واقعی تر

smhmma
2013/08/14, 14:31
ببخشید من با گوشیم چیز زیادی نمی تونم بگم
اول که ادم بی طرف وجود داره ادمی که شک داره خیلی نزدیک به بی طرفه و من ادم بی طرف می شناسم و اگر توی همین اینترنت منبع خوب پیدا کنی می تونی مقداری از راه رو بری
وارتان برهین زیادی هستن که خیلیاشونم خدشه دارن
بهترین برهانی که من دیدم تا به حال که خدشه هم نداره همون علیته که اول برای خیلیا جواب گو نیست دوم سوال برانگیزه
به خاطره مسءله ی تسلسلی که می تونیم باهاش بوجود بیاریم
من توی گروه پایونیر یه پست زدم براهین 5 گانه رو معرفی کردم که سه تاشون مشکل دارن البته
مثلا الان خیلیا بهبرهان امکان و وجوب ابن سینا(اگر اسمش رو درست گفته باشم)استدلال می کنن ولی این برهان از یه نظر بهش خدشه وارد می شه البته این خدشه ها حتمی نیست ولی باید درموردش بحث کرد
و جاستین جان اکتابای شهید مطهری خیلی خوبن ولی خدا رو من ندیدم اثبات کنن
وارتان اثبات خدا چیز اسونی نیست و بیشتر فلاسفه های خیلی پیچیده و کار درست به زبان عربیه چون فلسفه ی غربی با وجودی که سادس ولی خیلی پیشرفته نیست برای شروع کار می تونه خیلی خوب باشه ولی شما سطح عالی فلسفه رو توی شرق می بینی و نه فقط از سوی مسلمانان البته یه چیزی بگم که یکی دو مدرسه ی حوزه داخل م هستن که فلسفه داخلشون خیلی عالی کار می شه اما با عقاید دینی هم قاطی می شه که نباید بشه ولی این نیست که نشه باهاشون حرف زد و برات چیزی اثبات نشه با اونا اگر بتونی یه روحانی درجه یک پیدا کنی که امکانش کمه خیلی خوبه باهاش بحث کنی ولی مشکل اینجاست که این مدلیش کم پیدا می شه فقط خواستم بگم براساس این که نمی خوایم حالت اسلامی داشته باشه به این معنی نیست که نباید باهاش بحث کرد این تعصبه که ابدا نباید داخل فلسفه داشته باشی و زمانی که می خوای خدا رو اثبات کنی یا کسی می خواد برات اثبات کنه اصن اسلام یا هیچ دین دیگه ای مطرح نیستن و ارزشی ندارن
البته فقط همون موقع
من با گوشیم وگرنه اینقدر خلاصه چرت و پرت نمی گفتم قشنگ جواب همه چیزایی که مخ ناقص جواب می ده رو می دادم ببخشید وی بعد میام با هم بحث کنیم

DaReN
2013/08/14, 14:31
حرفت کاملا درسته
ولی من نمی خواستم سفسطه بکنم اینو گفتم تا بتونی دید بقیه رو به وجود خدا ببینی.
این میل به پرستش و قبول کردن یه موجود فرا انسانی با قدرت های ماوراییه که باعث میشه بشر به دنبال پیدا کردن خدا بره
کسی که وجود خدا رو منکر میشه دلایل علمی رو پشت تمام پدیده ها می بینه و علت خیلی از اتفاقای اطرافو با علم توجیه میکنیم
ولی مغز تا یه جایی میتونه مثلا برقراری تصادفی شرایط مناسب حیات رو تو زمین قبول کنه .
از یه نقطه ای به بعد دیگه نمیشه همه چی رو بر حسب اتفاقات تصادفی گذاشت
یا علم برای هستی جهان قبل از بیگ بنگ نظریه ای نداده و نمیشه نیستی رو هم قبل از اون قبول کرد وفقط یه راه برا اثبات اون وجود داره و مدیریت یه قدرت و آفرینش جهان توسط همون قدرت میتونه یه توجیه باشه
آخه مگه چقدر میشه تصادفا اینقدر منظم و مرتبط با هم بشن

Justin
2013/08/14, 15:13
کتاب اصول فلسفه ، فلسفه ابن سینا به طور مبسوط همون برهان وجوب رو گفته ، مجموعه روش ریالیسم هم بسیار پرداته شده به این بحث. برهان وجوب بسیار برهان قوی هست و اون شبهه هایی که وارد میشه رو هم جوابهایی میدن، از طرفی علامه طباطبایی یه برهانهای بسیار قوی و متقنی داره که اصلا وجود واحب الوجود رو حتمی میدونند، یه برهان هم هست از یه آقای غربی که اسمش یادم نیست صورتش چند خطه اما میگن برهان قوی هستش این برهان شباهت هایی هم با برهان آنسلم قدیس دارن. خلاصه برهان زیاده آدم باید دنبالش باشه.
آدم بیطرف هم پافشاری میکنم که موجود نیست. چون هرکسی یا خدا را قبول داره یا نداره پس یه پیش زمینه ی فکری داره توی بحث. اون آدنی که میگی در حال شکه ، تا جایی که من تجربه دارم بیشتر شکت رو زیاد میکنه تا اینکه کم کنه. بالاخره قبول کنید که شما باید دوطرف رو باهاشون صحبت کنید که بتونین به یکی بپیوندین. صحبت با یکی که خودشم اون وسطا مونده کارساز نیست.

روحانی خوب هم پیدا میشه من معرفی میکنم بهتون. منظورم آدم خاصی نیست اما الان توی جامعه ما شرایطی شده که ملت سیاست رو به همه چیز ربط میدن. میشناسم کسایی رو که چون از نظام حاظر راضی نیستن دیگه اسلام رو هم گذاشتن کنار. حالا چون ما هممون یه آخوند مشترک رو میشناسیم که دهن هممون رو سرویس کرده دلیل نمیشه که همه صنف روحانی ها شیطان باشن که. اتفاقا روحانی درجه یک توی بحث فلسفه کم نیست که خیلی هم زیاد هست. چون این روحانی ها مثلا نود درصدشون به اون اصل معروف قانون اساسی اعتقاد دارن از علم فلسفشون که کم نمیشه. همشهری های اصفهانی رو من میتونم ببرمشون یکی از مدارس علمیه ده تا روحانی حسابی بهشون نشون بدم بشینن خوب باهاش بحث کنن سوالاشون رو بپرسن خدا رو هم براشون اثبات میکنن به چه خوبی. حالا به من چه که این روحانی ها مثلا چه نظر سیاسی دارن. من علم فلسفشون رو باید ببینم.

smhmma
2013/08/14, 16:25
جاستین جان کاملا این حرفت رو که بعضیا به خاطر سیاست اسلام رو گذاشتن کنار و این که همه ی روحانی ها بد نیستن رو قبول دارم

خیلیم کارشون غلطه من منظورم این نبودوالبته از نظر من روحانی درجه یک با شما فرق می کنه
ولی اینو بهت بگم که حوزه مدرسه مدرسه هست و یه مدارس خاصیش هست که براساس رتبت داخل آزمون ورودی حق رفتن داخلش رو پیدا می کنی و اونجا خیلی بهتره یه روحانی می تونه با تعصبات کم و خیلی خوب در یه مدرسهی دیگه هم درجه یک بشه ولی این کم اتفاق میوفته و بیشتر افراد همون حوزه ها درجه یک می شن(درجه یک که می گم از نظر فلسفی هست نه درجات روحانیت)
خیلی از اون ها هم توی همون قم می مونن بله من کسایی می شناسم توی شیارز کارشون خیلی درسته ولی تعدادشون کمه من روحانی زاده هستم خیلی از خانوادم هم روحانین ولی اینو بهت بگم که خیلیاشون سطح فلسفیشون پایینه یا حداقل بالا نیست البته خانواده خودم رو نمی گم منظورم این بود که با روحانیون اشنام ولی این شکلیه
درهرصورت من هم موعضعم رو درمورد ادم بی طرف نمی زنم کنار ادم بی طرف زمانی که می خواد خدا رو اثبات کنه خودشم این طور خودشو اموزش داده که نبود خدا رو بپذیره یا حتی بهش شک داشته باشه بعد اثبات کنه به عبارتی شاید بهش عقیده داشته باشه در حالت عادی اما اون زمان نداره
وقتی به یه درجه ای از آموزش خودت برسی به عنوان یه فرد خود ساخته در اون زمان می تونی کاملا عین یه شکاک باشی اما با علم کسی که شکی نداره و بعد دوباره راه رو از نو بری و یک نفر دیگه رو هم با خودت همراه کنی
می فهمی چی می گم؟؟
اثبات خدا هم به نظرم چیز سختیه که با یه برهان و دو برهان نمی شه بهتره از پایه شروعش کنی و بری بالا اون موقع یه زمانی بسته به حدی که باعث رضایتت می شه وجود داره که یا معتقد به وجود می شی یا عدم وجود بعضیا به اثبات نیاز ندارن بعضیا برهان براشون بسه بعضیام خیلی باید فراتر از برهان برن

Justin
2013/08/14, 16:43
گفتم که منظورم کس خاصی نیست برادر من. بله بیان شما هم درباره ی شکاک بودن متین ، قبول هم دارم. آدم باید همیشه شکاک باشه. اون کسایی که من مورد نظرم هستن و اون روحانی خوب ها هم باید این صفت رو داشته باشن. عادل باشن و منطقی. ولی خداوکیلی اینترنت جای پیدا کردن این آدم نیست. قبول داری؟

vartan
2013/08/14, 18:06
همونطور که گفتی همه جانب دارن
وقتی پیش یه آخوند بری اون در نظر میگیره خدا هست و بعد بقیه چیزا رو توضیح میده
میخوام یکی از صفر بگه خوب شاید خدا هست به این دلیل و این دلیل که شایدم نباشه
گرچه من فک میکنم نیست هنوزم.خرافاته

Adora
2013/09/23, 00:32
میدونی من فکر می کنم خدا هست ، نه از دیدگاه فلسفی یا برهان و دین فقط انسانی بهش نگاه کن من میگم از اول خلقت بشر داره برای خوبی می جنگه در هر دوره ای به نوبه ی خودش ، یه نمونه ی ساده که من باور دارم خدا هست اینه که ما ادما روح داریم ما اسیب می بینیم ، وابسطه می شیم ، عادت می کنیم ، دوست داریم ، حس می کنیم . وقتی کار خوبی انجام میدی ، حس خوبی داری ، وقتی کار بدی انجام بدی حس بدی داری این خودش نشون دهنده ی وجود خداست . البته هستن آدمایی که به خودشون اجازه ی حس کردن نمی دن و تو چیزای مختلف گم می کتت خودشونو . یه چیزیم هست نوع بشر احتیاج به معبود داره تا بهش تکیه کنه ، منم شاید به همین دلیل خیلی دوس دارم فکر کنم وجود داره شاید این از ضعفه منه این داستان مال انیشتنه یه جورایی مثل اون سلمونی است اما این یکی میگه بدی و شرارت به خودی خود وجود نداره فقط خلا وجود خدا رو پر می کنه


استاد با اين سوال شاگردانش را به يك چالش ذهني کشاند:آيا خدا هر چيزي که وجود دارد را خلق کرد؟

شاگردي با قاطعيت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
استاد پرسيد: "آيا خدا همه چيز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چيز را خلق کرد, پس او شيطان را نيز خلق کرد. چون شيطان نيز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمايانگر صفات ماست , خدا نيز شيطان است!"
شاگرد آرام نشست و پاسخي نداد. استاد با رضايت از خودش خيال کرد بار ديگر توانست ثابت کند که عقيده به مذهب افسانه و خرافه اي بيش نيست.
شاگرد ديگري دستش را بلند کرد و گفت: "استاد ميتوانم از شما سوالي بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته"

شاگرد ايستاد و پرسيد: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "اين چه سوالي است البته که وجود دارد. آيا تا کنون حسش نکرده اي؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خنديدند.
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فيزيک چيزي که ما از آن به سرما ياد مي کنيم در حقيقت نبودن گرماست. هر موجود يا شي را ميتوان مطالعه و آزمايش کرد وقتيکه انرژي داشته باشد يا آنرا انتقال دهد. و گرما چيزي است که باعث ميشود بدن يا هر شي انرژي را انتقال دهد يا آنرا دارا باشد. صفر مطلق نبود کامل گرماست. تمام مواد در اين درجه بدون حيات و بازده ميشوند. سرما وجود ندارد. اين کلمه را بشر براي اينکه از نبودن گرما توصيفي داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاريکي وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کرديد آقا! تاريکي هم وجود ندارد. تاريکي در حقيقت نبودن نور است. نور چيزي است که ميتوان آنرا مطالعه و آزمايش کرد. اما تاريکي را نميتوان. در واقع با استفاده از قانون نيوتن ميتوان نور را به رنگهاي مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمي توانيد تاريکي را اندازه بگيريد. يک پرتو بسيار کوچک نور دنيايي از تاريکي را مي شکند و آنرا روشن مي سازد. شما چطور مي توانيد تعيين کنيد که يک فضاي به خصوص چه ميزان تاريکي دارد؟ تنها کاري که مي کنيد اين است که ميزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگيريد. درست است؟ تاريکي واژه اي است که بشر براي توصيف زماني که نور وجود ندارد بکار ببرد."
در آخر مرد جوان از استاد پرسيد: "آقا، شيطان وجود دارد؟"
زياد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز مي بينيم. او هر روز در مثال هايي از رفتارهاي غير انساني بشر به همنوع خود ديده ميشود. او در جنايتها و خشونت هاي بي شماري که در سراسر دنيا اتفاق مي افتد وجود دارد. اينها نمايانگر هيچ چيزي به جز شيطان نيست."
و آن شاگرد پاسخ داد: شيطان وجود ندارد آقا. يا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شيطان را به سادگي ميتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاريکي و سرما. کلمه اي که بشر خلق کرد تا توصيفي از نبود خدا داشته باشد. خدا شيطان را خلق نکرد. شيطان نتيجه آن چيزي است که وقتي بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبيند. مثل سرما که وقتي اثري از گرما نيست خود به خود مي آيد و تاريکي که در نبود نور مي آيد.

Warrior
2013/09/23, 09:10
میدونی من فکر می کنم خدا هست ، نه از دیدگاه فلسفی یا برهان و دین فقط انسانی بهش نگاه کن من میگم از اول خلقت بشر داره برای خوبی می جنگه در هر دوره ای به نوبه ی خودش ، یه نمونه ی ساده که من باور دارم خدا هست اینه که ما ادما روح داریم ما اسیب می بینیم ، وابسطه می شیم ، عادت می کنیم ، دوست داریم ، حس می کنیم . وقتی کار خوبی انجام میدی ، حس خوبی داری ، وقتی کار بدی انجام بدی حس بدی داری این خودش نشون دهنده ی وجود خداست . البته هستن آدمایی که به خودشون اجازه ی حس کردن نمی دن و تو چیزای مختلف گم می کتت خودشونو . یه چیزیم هست نوع بشر احتیاج به معبود داره تا بهش تکیه کنه ، منم شاید به همین دلیل خیلی دوس دارم فکر کنم وجود داره شاید این از ضعفه منه این داستان مال انیشتنه یه جورایی مثل اون سلمونی است اما این یکی میگه بدی و شرارت به خودی خود وجود نداره فقط خلا وجود خدا رو پر می کنه


استاد با اين سوال شاگردانش را به يك چالش ذهني کشاند:آيا خدا هر چيزي که وجود دارد را خلق کرد؟

شاگردي با قاطعيت پاسخ داد:"بله او خلق کرد"
استاد پرسيد: "آيا خدا همه چيز را خلق کرد؟"
شاگرد پاسخ داد: "بله, آقا"
استاد گفت: "اگر خدا همه چيز را خلق کرد, پس او شيطان را نيز خلق کرد. چون شيطان نيز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمايانگر صفات ماست , خدا نيز شيطان است!"
شاگرد آرام نشست و پاسخي نداد. استاد با رضايت از خودش خيال کرد بار ديگر توانست ثابت کند که عقيده به مذهب افسانه و خرافه اي بيش نيست.
شاگرد ديگري دستش را بلند کرد و گفت: "استاد ميتوانم از شما سوالي بپرسم؟"
استاد پاسخ داد: "البته"

شاگرد ايستاد و پرسيد: "استاد, سرما وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "اين چه سوالي است البته که وجود دارد. آيا تا کنون حسش نکرده اي؟ "
شاگردان به سوال مرد جوان خنديدند.
مرد جوان گفت: "در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فيزيک چيزي که ما از آن به سرما ياد مي کنيم در حقيقت نبودن گرماست. هر موجود يا شي را ميتوان مطالعه و آزمايش کرد وقتيکه انرژي داشته باشد يا آنرا انتقال دهد. و گرما چيزي است که باعث ميشود بدن يا هر شي انرژي را انتقال دهد يا آنرا دارا باشد. صفر مطلق نبود کامل گرماست. تمام مواد در اين درجه بدون حيات و بازده ميشوند. سرما وجود ندارد. اين کلمه را بشر براي اينکه از نبودن گرما توصيفي داشته باشد خلق کرد." شاگرد ادامه داد: "استاد تاريکي وجود دارد؟"
استاد پاسخ داد: "البته که وجود دارد"
شاگرد گفت: "دوباره اشتباه کرديد آقا! تاريکي هم وجود ندارد. تاريکي در حقيقت نبودن نور است. نور چيزي است که ميتوان آنرا مطالعه و آزمايش کرد. اما تاريکي را نميتوان. در واقع با استفاده از قانون نيوتن ميتوان نور را به رنگهاي مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمي توانيد تاريکي را اندازه بگيريد. يک پرتو بسيار کوچک نور دنيايي از تاريکي را مي شکند و آنرا روشن مي سازد. شما چطور مي توانيد تعيين کنيد که يک فضاي به خصوص چه ميزان تاريکي دارد؟ تنها کاري که مي کنيد اين است که ميزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگيريد. درست است؟ تاريکي واژه اي است که بشر براي توصيف زماني که نور وجود ندارد بکار ببرد."
در آخر مرد جوان از استاد پرسيد: "آقا، شيطان وجود دارد؟"
زياد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: "البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز مي بينيم. او هر روز در مثال هايي از رفتارهاي غير انساني بشر به همنوع خود ديده ميشود. او در جنايتها و خشونت هاي بي شماري که در سراسر دنيا اتفاق مي افتد وجود دارد. اينها نمايانگر هيچ چيزي به جز شيطان نيست."
و آن شاگرد پاسخ داد: شيطان وجود ندارد آقا. يا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شيطان را به سادگي ميتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاريکي و سرما. کلمه اي که بشر خلق کرد تا توصيفي از نبود خدا داشته باشد. خدا شيطان را خلق نکرد. شيطان نتيجه آن چيزي است که وقتي بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبيند. مثل سرما که وقتي اثري از گرما نيست خود به خود مي آيد و تاريکي که در نبود نور مي آيد.

Adora جان واقعا درست گفتی، ولی ادامه ی حرفات باید بگم که اصلا علم از بس خدا بزرگ،ناتوان مانده در توصیف او.ولی برای درک کلی تر چند تا مثال از اعجاز علمی قران میزنم هر کسی که خواست بیشتر در مورد اعجاز علمی قران بدونه به ادرس زیر بره،در مورد متنی هم گفته بودی اون پسر باهوش،آلبرت انیشتن ، در ادامه یک فایل ویدیئو هم ازش می زارم (که گفته های شما رو در قالب فیلم از شخص آلبرت انیشتن در کودکی نقل می شه.
اعجاز علمی قران:http://kaheel7.com/fa
حتما اینجا برید خیلی خوبه.

ww2.mehr.ir/userfiles/modules/multimedia/Files/26464_Original_9f493334-530a-4148-a743-7c777bd47cbf.flv

رای دانلود این فیلم اینجا (http://ww2.mehr.ir/userfiles/modules/multimedia/Files/26464_Original_9f493334-530a-4148-a743-7c777bd47cbf.flv) را کلیک کنید.

اینم چند تا اعجاز علمی قران:
در هم شدن شب و روز

به دليل پيچيده بودن پديده درهم شدن شب و روز دانشمندان براي كشف اين موضوع از كامپيوتر استفاده كردند و به اين نتيجه رسيدند كه درهم شدن شب و روز در طول 24 ساعت شبانه روز و بدون توقف انجام مي*گيرد.

قرآن اين پديده را توصيف كرده مي*فرمايد:



"اين ياري از* آن روست كه خداوند قادر است چنانكه شب را در روز درمي آورد و روز را در شب درمي*آورد وا ينكه خدا شنوا و بيناست."

(سوره الحج – آيه61)

سؤال اينجاست كه چه كسي 14 قرن پيش از درهم شدن شب و روز در طول شبانه روز آگاهي داشت و اين پديده نشانه*اي از نشانه*هاي خداوند است كه استحقاق تفكر را دارد.





ویژگی منحصر به فرد دوران ما این است که به عصر فضا نامگذاری شده است زیرا انسان توانسته است بسیاری از حقایق خیره کننده جهان خلقت را کشف کند و نوع نگاه ما را به جهان پیرامون خود تغییر دهد. عجیب آنکه که می بینیم این حقایق به طور واضح در کتابی که قبل از 1400سال پیش نازل شده است, بیان شده است. آن هم در دورانی که علم نجوم چیزی جز طالع بینی,فریب, خرافه و افسانه نبود.

خداوند بزرگ این حقایق علمی را در کتابش نهاده است تا راهنمای کسانی باشد که در حقانیت آن تردید دارند تا به واسطه آن نور حق و عظمت رسالت اسلام را دریابند... از مهمترین این حقایق علمی عبارتند از:





1- چگونگی آغاز جهان خلقت

از مهمترین اکتشافات دانشنمدان در قرن بیستم بی اعتبار ساختن اندیشه ازلی و ابدی بودن جهان است؛ آنان با دلایل متقن علمی ثابت کرده اند که آفرینش جهان با یک انفجار مهیب آغاز شده است که از آن به "انفجار بزرگ" یاد می کنند. تحقیقات همچنان درباره جزئیات این انفجار ادامه دارد. آنان می گویند: جهان هستی در ابتدا یک توده واحد بوده که منفجر شده و طی میلیون ها سال به شکل کنونی خود درآمده است.

برخی دانشمندان ترجیح می دهند که در بیان این پدیده به جای کلمه" انفجار هستی" از اصطلاحات دقیق تری چون "انفصال" استفاده کنند. در هر حال آنچه که مهم است این است که آنها با جعل این اصطلاحات در صدد بیان این واقعیت اند که جهان هستی در ابتدا یک توده واحد به هم پیوسته بوده (کانتا رتقا) سپس اجزای آن از یکدیگر انفصال یافته است(انفتقت) و بعد از آن ستارگان و کهکشانها و زمین و ... به وجود آمده است.







قرآن در بیان پدیده آغاز آفرینش با شیوه ای کاملا دقیق از دانشنمدان غربی پیشی گرفته است.

قرآن 1400 سال پیش در بیان این حقیقت دانشنمدان غرب پیشی گرفته است و دقیقا همان چیزی را می گوید که دانشمندان به آن دست یافته اند. به این آیه توجه کنید:

(أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا) [الأنبياء: 30].

ترجمه: آيا كافران نداستند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر جدا كرديم.

اینجاست که این سوال متوجه کسانی می شود که حقانیت قرآن را منکرند: در زمان نزول قرآن چه کسی می دانست که جهان در ابتدا یک توده واحد به هم پیوسته بوده(رتقا) سپس از یکدیگر جدا شده (انتفتقت) و آنگاه جهانی کنونی به وجود آمده است. آیا او کسی جز خدای بلندمرتبه است؟



2- انبساط جهان

شاید بتوان"نظریه انبساط جهان" را مهمترین کشف نجومی قرن بیستم دانست, بر طبق این نظریه کهکشانها با سرعت فوق العاده ای در حال حرکت و فاصله گرفتن از یکدیگرند که در نتیجه آن, جهان هستی به طور مداوم در حال گسترش و انبساط است.





جهان هستی با سرعت زیادی در حال انبساط است اما ما آن را احساس نمی کنیم. دانشنمدان با استفاده از ابزار آلات پیشرفته توانسته اند سرعت آن را اندازه بگیرند. این حقیقتی است که در زمان نزول قرآن هیچ کسی اطلاعی از آن نداشت.

این دستاورد علمی دانشنمدان بعد از تحقیقات بسیار و صرف هزینه های زیاد و در مدت زمان طولانی به دست آمده است. عجیب آن که قرآن قبل از 1400سال پیش در آیه زیر خبر از گسترش جهان داده است.

( وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ)[الذاريات: 47]

ترجمه: ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و گستراننده آن هستیم.





3- چگونگی پایان جهان

نظریات متفاوتی درباره پایان جهان ارائه شده است اما نقطه اشتراک همه آن ها این است که جهان روزی به پایان خواهد رسید, بنابراین ممکن نیست انبساط جهان هستی تا ابد ادامه داشته باشد زیرا طبق قانون بقای انرژی, میزان ماده و انرژی همیشه ثابت است در نتیجه, گسترش جهان هستی متوقف خواهد شد و همان گونه که گسترش یافته بود شروع به بازگشت و جمع شدن خواهد کرد.





نظر کنونی دانشمندان این است که شکل جهان تقریبا به صورت یک ورقه مسطح است که اندکی انحنا دارد.

عجیب آنکه قرآن در آیه زیر به چگونگی پایان جهان و شکل جهان هستی که مانند یک ورقه منحنی است, اشاره کرده.

(يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ) [الأنبياء: 104]

ترجمه: روزى كه آسمان را همچون طومار نوشته‏ها درهم مى‏پيچيم و همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى‏گردانيم، اين وعده‏اى است بر عهده‏ى ما و ما حتماً انجام دهنده ى وعده‏هاى خود هستيم

(اگر دقت شود می یابیم که ورقه های طوماری که غالبا در گذشته ها استفاده می شده ورقه ای مسطح است که به علت تا شدن اندکی انحنا پیدا می کند.)



4- سیاهچاله های فضایی

سیاهچاله های فضایی پدیده های عظیمی اند که تحقیق درباره وجود آنها تا بیش از نیم قرن ذهن دانشنمدان را به خود مشغول داشت تا اینکه سرانجام به وجود آنها اذعان کردند. دانشمندان می گویند: هنگامی که ستارگان بزرگتر می شوند ( سوخت هسته ای خود را به طور کامل تمام می کنند و در نیتجه نیروی گرانش موجود در آن بر ستاره غلبه کرده و باعث فرو ریزش آن به داخل و) تشکیل سیاه چاله می شود. هيچ چیزی نمي تواند از ميدان جاذبه چنين ناحيه اي خارج شود ، حتي يك دسته پرتو نور و به همین علت است که سیاهچاله ها قابل رؤیت نیستند.

دانشمندان سیاهچاله ها را دارای سه ویژگی اساسی می دانند:1- غیر قابل رؤیت اند 2- حرکت می کنند 3- جذب کننده ی سایر اجرام آسمانی اند. عجیب آنکه قرآن همین اوصاف را در این آیه ذکر می کند.

(فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ * الْجَوَارِ الْكُنَّسِ) [التكوير: 14-15].

ترجمه: سوگند به (ستارگان) پنهان که در حال حرکت و جذب کننده اند.

الخنّس یعنی آنچه که پنهان میشود و دیده نمیشود, الجوار یعنی آنچه که با سرعت زیادی در حال حرکت است و الکنّس یعنی چیزی که جذب میکند (و صفحه آسمان را جاروب میکند). و این همان چیزی است که دانشنمدان درباره سیاهچاله ها به آن معترفند.

(مترجم: کُنّس جمع کانس است و کانس در زبان عربی چیزی است که جاروب می کند. وقتی در زبان عربی گویند: کنس البیت یعنی خانه را جاروب کرد در واقع سیاهچاله ها به علت قدرت جاذبه فوق العاده ای که دارند بسیاری از اجرام آسمانی را به سمت خود جذب می کنند و گویا فضای اطراف را جاروب می کنند!)





قرآن زمانی از سیاهچاله ها سخن به میان آورده است که احدی روی کره زمین هیچ تصوری از آن نداشته است.



5- تپ اخترها (ستاره های تپنده)

تپ اخترها از جنجالی ترین اکتشافات قرن بیستم محسوب میشوند, تپ اخترها به ستاره هایی اطلاق می شود که از آنها صدایی شبیه صدای چکش صادر می شود. به همین خاطر دانشمندان آن ها را چکشهای غول پیکر نامیده اند. آن ها بعد از تحقیقات فراوان به این نتیجه رسیده اند که این ستاره ها از خود امواج بسیار قوی و نفوذ کننده ای صادر می کنند که توانایی نفوذ از همه چیز را داراست؛ در یک نتیجه کلی می توان گفت که آنها "کوبنده" و "نافذ اند".





تپ اخترها یکی از حیرت آورترین پدیده های نجومی برای دانشنمدان اند.



قرآن با عباراتی رسا این حقیقت را بیان کرده است. آنجا که به این نوع ستاره ها سوگند یاد کرده و فرموده: (وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ * النَّجْمُ الثَّاقِبُ) [الطارق: 1-3].

ترجمه: سوگند به آسمان و(ستاره)كوبنده (ا) و تو چه مى‏دانى ستاره كوبنده چيست (2)همان ستاره نافذ(3).

به راستی که این آیات گواه صدق خدای سبحان در قرآن است.



6- ساختار بافتگونه کیهان (بافت کیهانی)

در قرن بیست و یکم دانشمندان سه کشور آمریکا, آلمان و انگلیس بزرگترین محاسبات کامپیوتری را به واسطه ابررایانه ها به منظور دستیبابی به شکل جهان هستی انجام دادند تا اینکه سوپرکامپیوتر, نمایی کوچک از ساختار جهان هستی ارائه داد.



جالب اینکه شکل ارائه شده مانند یک بافت بود, بر طبق این شکل دانشنمدان به این نتیجه رسیدند که کهکشانها مانند رشته های محکم یک بافت قرار گرفته اند؛ رشته هایی که مسافت هر یک از آنها به میلیونها سال نوری می رسد. نتیجه کلی دانشمندان این است که کیهان با کهکشانها بافته شده است.







این جهان خلقتی است که در آن زندگی می کنیم... در این تصویر رشته هایی را مشاهده می کنید که یک بافت محکم کیهانی را تشکیل می دهند. مسافت هریک از این رشته ها به میلیون ها سال نوری می رسد.

عجیب اینکه قرآن در آیه زیر به طرز حیرت آوری از این بافت کیهانی سخن گفته است.

(وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ) [الذاريات: 7]

ترجمه: سوگند به آسمان دارای رشته بافتهای محکم.

به راستی که اگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده خدا نیست چگونه به این حقیقت علمی دست یافته است؟



7- وجود حیات در فضا

بعد از کشف آثار ابتدایی ترین انواع حیات بر روی یکی از شهاب سنگهایی که از فضا به زمین فرود آمده بود سفرهای فضایی دانشنمدان به منظور کشف موجودات فضایی شروع شد. آنها بعد از مدتی کشف کردند که بر روی مریخ و سیارات دیگر مقادیری از آب وجود دارد و سرانجام نتیجه کلی آنها این بود که حیات در همه جا وجود دارد.







تقریبا می توان گفت که دانشمندان نجوم اتفاق نظر دارند که حیات در سیارات دیگر هم وجود دارد.

این حقیقت در قرن بیست و یکم کشف شد ولی قرآن در قرن هفتم میلادی در آیه زیر از آن خبر داده است.

(وَمِنْ آَيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ)[الشورى: 29]

ترجمه: و از آيات اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده و او هر گاه بخواهد بر جمع آنها تواناست‏.



8- ساختمان کیهانی

تا مدتها دانشنمدان گمان می کردند که حجم زیادی از کیهان را فضاهای خالی پر کرده است اما به تازگی کشف کرده اند که کیهان یک بنا و ساختمان محکم است و از آن با عنوان"ساختمان کیهانی" یاد می کنند. در سایه اکتشافات جدید دیگر کلمه "فضا: مکان خالی" معنایی ندارد چرا که کهکشانها, به منزله بلوکهای ساختمان کیهان به شمار می روند که بین آنها را ماده و انرژی تاریک پر کرده است.









کهکشانها مانند بلوکهای ساختمان کیهانی اند و ماده تاریک فضای هستی را پر کرده است.



عجیب اینکه در قرآن به هیچ وجه کلمه "فضا" به کار برده نشده است بلکه از آسمان با کلمه"بناء: ساختمان" یاد شده است. به عنوان مثال به این آیه توجه کنید: (الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً) [البقرة: 22]

ترجمه: آن (خداوندى) كه زمين را براى شما فرشى (گسترده) و آسمان را بنايى (افراشته) قرار داد.

در آیه دیگر هم دقیقا به همین حقیقت اشاره شده است. (وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا) [الشمس: 5]

ترجمه: و قسم به آسمان و كسى كه آسمان را بنا كرده‏.

همه این آیات نشان می دهد که قرآن از جهت علمی بسیار دقیق است و همین دلیلی است بر حقانیت این کتاب.



9- دودهای کیهانی

تا مدتها دانشنمدان گمان می کردند که در کیهان, غبارهای فضایی وجود دارد ولی به تازگی کشف کرده اند آنچه که گمان می کردند غبار است "دودهای کیهانی"اند که شبیه همان دودی است که می شناسیم. در فضای کیهان مقادیر بسیار زیادی از این دودها که ناشی شده از انفجارات ابتدای خلقت است وجود دارد.

آزمایشات نشان می دهد که ذرات این دودها شباهتی به ذرات غبار ندارد. تشکیل این دودها به میلیاردها سال قبل در آغاز آفرینش جهان بر می گردد.





در این تصویر نمونه ای از دودهای کیهانی را مشاهده می کنید که تا سالها دانشنمدان گمان می کردند غبار کیهانی است.



جالب اینکه قرآن درباره ابتدای آفرینش کیهان چنین می گوید: (ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ) [فصلت/11]

ترجمه: سپس به آفرینش آسمان پرداخت در حالی که به شکل دود بود.

اینجاست که از کسانی که در حقانیت قرآن تردید دارند می پرسیم: حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) از کجا این علوم را قبل از هزار و چهارصد سال پیش آورده است؟





10- ماده تاریک

در حال حاضر نوعی رقابت میان دانشمندان علم نجوم درباره ماهیت ماده تاریک وجود دارد. یافته های علمی بیانگر این است که ماده تاریک ماده ای است که درصد بسیار زیادی از فضای هستی را پر کرده است و کهکشانها و ستارگان لابه لای این ماده تاریک قرار گرفته اند. ماده تاریک بسیار قوی است و بر روی چگونگی توزیع ماده مرئی در جهان هستی تاثیر مستقیم دارد.





ماده تاریک بسیار قوی است و به همراه انرژی تاریک بیش از 96% هستی را تشکیل می دهد.



ماده تاریک در قرآن به طرز دقیقی وصف شده است, قرآن نام این ماده را "السماء: آسمان"نامیده است. خداوند می فرماید: (وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ) [فصلت: 12]

ترجمه: آسمان پایین را با چراغ ستارگان زینت دادیم و آن را حافظ قرار دادیم. این تقدیر خدای دانا و شکست ناپذیر است.

در نتیجه ستارگان آسمان را زینت می دهند ولی ما آسمان را به طور مستقیم نمی بینیم بلکه تنها ستارگانی که آسمان را زینت می دهند می بینیم. این آسمان بسیار قوی و سخت است. خداوند متعال می فرماید: وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا[النبأ: 12]

ترجمه: و بر فراز شما هفت (آسمان) محكم بنا كرديم‏.

این آسمان ها همان آسمان های هفت گانه است.... .

(مترجم: مؤلف محترم در مقالات دیگر, درباره بافت و ساختمان کیهانی و ارتباط آن با ماده تاریک و چگونگی تطابق این پدیده با آیات قرآن به طور مفصل تر پرداخته اند که خوانندگان محترم می توانند به آنها رجوع کنند).

به خدا سوگند اگر قرآن تنها شامل همین ده حقیقت علمی بود برای صدق حقانیت و اعجاز آن کافی بود در حالی که قرآن دارای صدها حقائق علمی درباره کوه ها و دریاها و پزشکی و روانشناسی و... است که همه آن ها گواه صدق این کلام پروردگار است که می فرماید: (سَنُرِيهِمْ آَيَاتِنَا فِي الْآَفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ) [فصلت: 53]

ترجمه: نشانه‏هاى خود را در كرانه‏هاى عالم و در نفس خودشان به آنان خواهيم نماياند تا براى آنان روشن شود كه او حقّ است. آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز آگاه است؟












منفجر شدن ستاره*ها كوچكترين نشانه*اي است از دو نيم شدن آسمان در روز رستاخيز است. دانشمندان كشف كردند كه وقتي ستاره*اي منفجر مي*شود به صورت گلي با رنگهايي زيبا درمي*آيد. اين حقيقت را قرآن قبل از 14 قرن آشكار ساخته و خداوند در مورد روز رستاخيز مي*فرمايد:

3897

"پس آنگاه كه آسمان شكافته شود و همچون اديم سرخ فام گردد."

(سوره الرحمن – آيه 37)

پاك و منزه باد پروردگار را.








اعجازي در حال وقوع از قرآن كريم كه از صعود انسان به آسمان به وسيله نردبان فضايي سخن مي گويد !
خواننده عزيز !

آيا تا به حال با خود انديشيده اي كه روزي فرارسد كه بتواني روي نردبان فضايي به سمت بالا صعود كني و به آساني در خارج از زمين از آن خارج شوي ؟!

قرآن كريم اشارات متعددي در مورد مسائل مربوط به جهان هستي دارد كه در زمان نزول اين كتاب مقدس احدي تصور آن را نمي كرد و از جمله اين اشارات ظريف مي توان به صعود به آسمان اشاره كرد .

خداوند سبحان در قرآن كريم ودر اين مورد مي فرمايد :

" و اگرما دربي از آسمان بر آنان مي گشوديم تا پيوسته در آسمان بالا روند ، باز مي گفتند : همانا چشمان ما بسته شده است ؛ بلكه ما گروهي جادو شده ايم ." ( سوره حجر آيات15 - 14)

در حقيقت اين آيه كريمه برامكان صعود بشر به سوي آسمان تاكيد دارد واين حالت صعود تا جايي ادامه دارد كه در آن منطقه چشمها قادر به ديدن چيزي نيست و خواب و رؤيا از بين نمي رود والبته درعصر فضا اين حالت به طور عملي به وقوع پيوست و انسان به خارج از اتمسفر راه يافت و تاريكي محض را مشاهده كرد ؛ يعني همان ظلماتي كه زمين را احاطه كرده است و به اين ترتيب مشخص شد كه روز فقط لايه بسيار كوچكي را در برگرفته است .

ولي آيه ديگري نيز داريم كه به تكنولوژي صعود به آسمان و امكان اين كار از طريق نردبان فضايي اشاره مي كند :

" و چنانچه دوري كردن آنها ( از اسلام و قرآن ) بر تو سخت است ، پس اگر مي تواني گذرگاهي در زير زمين يا نردباني در آسمان بنا كن تا نشانه اي براي آنها بياوري و اگر خداوند مي خواست همه را برطريق هدايت جمع مي كرد ؛ پس از جاهلان مباش ."( سوره انعام يه 35 )

در اين آيه (سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ) به معني نردباني در آسمان اشاره اي است به امكان صعود به آسمان از طريق نردبان !

نكته عجيبي كه نظرم را به خود جلب كرد مقاله اي بود كه با عنوان ( نردباني به سوي آسمان ) stairway to heaven" " به چاپ رسيده بود و دراين مقاله پژوهشگران تاكيد كرده اند كه صعود به سمت آسمان از طريق نردبان كاري علمي و امكان پذير است و رويداد غير ممكن و عجيبي نيست!

دانشمندان چندين سال است كه برپيشرفته كردن آسانسورها و پله هايي كه در ساختمانهاي عادي يه كار گرفته مي شوند تحقيق مي كنند كه البته اين آسانسورها مخصوص انتقال مسافران از زمين به سمت ابستگاهها و سفينه هاي فضايي خواهد بود . آنها تاكيد دارند كه اين كشف مهم باب جديدي را در تاريخ جهان خواهد گشود كه با عملي شدن اين پروژه مي توان به صرف شام يا حضور در سينما در ايستگاههاي فضايي اقدام نمود .

دانشمندان خاطر نشان كرده اند كه پيشرفته كردن اين سيستم كه تا چندي پيش به عنوان يك تخيل علمي مطرح بود تا چند سال آينده امكان پذير خواهد شد .

سيستم مذكور براي بشر اين امكان را فراهم مي آورد كه در سريعترين زمان ، كمترين هزينه و با بيشترين امنيت حتي از وسائل نقليه كنوني مثل موشكها بتواند به فضا راه يابد .



" ديويد سميثرمن" كه مهندس مركز پژوهشي "جورج مارشال" متعلق به آژانس فضانوردي آمريكا ( nasa) مي باشد در اين مورد مي گويد :

در حقيققت بحث در مورد اين سيستم بسيار علمي است و اگر در اجراي اين پروژه موانعي هم وجود داشته باشد لازم است كه آنها را برطرف كنيم .

البته در اين مورد فرضيه هاي ساده اي نيز وجود دارد :

اول اينكه ماهواره ها يا ايستگاههاي فضايي قابليت ثابت شدن در فضا و در نقطه معيني را دارند و در نتيجه اين امكان وجود دارد كه راههايي از آنها به سوي سطح زمين كشيده شود كه ثابت كردن اين راهها در مكانشان با به كارگيري قانون" inertia " ( قانون بي حركتي يا اينرسي ) در فيزيك امكان پذير است.



دانشمند آمريكايي" ديويد سميثرمن " مي گويد : تحقيقات در مورد ساخت پله يا نردبان فضايي بسيار مهم است زيرا كه از اين طريق يك پل فضايي ساخته مي شود كه مي تواند جانشين موشكهايي شود كه امروزه وسايل و بارهاي مورد نظر ما را به فضا منتقل مي كنند و البته موانعي كه هنوز در راه پيشبرد اين سيستم وجود دارد بزرگ است كه بارزترين آنها عدم وجود ماده اي قوي و شناخته شده است كه بتوان از آن در ساخت راههاي ارتباطي بين زمين و فضا استفاده كرد . ماده اي كه بتواند انتقال وزنهاي سنگين را از زمين به فضا تحمل كند كه گاهي طول اين راههاي ارتباطي به 22000 كيلومتر مي رسد !!



دانشمندان در اين راستا نياز دارند تا به ماده اي بسيار سبك دست پيدا كنند كه 25 بار از مواد شناخته شده اي كه در حال حاضر در زمين موجودند قويتر باشد . البته در اين راه مشكلهايي وجود دارد كه چاره اي جز حل آنها نيست . به طور مثال حفاظت ازاين نردبان فضايي از زباله هاي فضايي مثل قطعات ماهواره ها وسفينه هاي فضايي كه در مداري به دور زمين مي چرخند ازجمله اين معضلات است كه هزينه اي تا 20 ميليارد دلار دربردارد و زمان انجام آن تا 10 سال به طول مي كشد .

در اينجاجادارد اشاره كنيم كه آژانس فضانوردي آمريكا ( ناسا ) مبلغ 2 ميليون دلار به كسي كه يك طرح قابل اجراء و عملي براي اين پروژه فضايي ارائه كند اختصاص داده است و اين خود نشان مي دهد كه اين پروژه مورد توجه مي باشد و دانشمندان به طورجدي اين پروژه را بررسي مي كنند .... يعني همان چيزي كه قرآن كريم 14 قرن قبل مطرح كرده است .



دانشمندان در اين پروژه تكنولوژي " نانو" با عنوان "nanotubes" را به كار خواهند گرفت . يعني لوله هايي ظريف كه از كربن ساخته مي شوند و اين لوله ها 100 برابر قويتر ازفولاد هستند به طوريكه اگر 50000 ( پنجاه هزار ) عدد ازاين لوله هاي كربني كنارهم قرار گيرند به ضخامت يك تار موخواهند بود !! روشي كه در اين پروژه استفاده خواهد شد عبارت است از كشيدن ريسمانهايي از اين لوله ها از ماهواره هاي ثابت شده در فضا به سمت زمين كه بالا رفتن از آن به شكل مكانيزه همانند بالا رفتن ازآسانسورو پله براي انسان امكان پذير خواهد بود با اين تفاوت كه طول اين نردبان به 35000 كيلومتر مي رسد !

انتقال يك كيلوگرم جرم از زمين به سمت فضاي خارجي به روش سنتي يعني به وسيله موشكها حدود 80 هزار دلار هزينه دارد در حاليكه انتقال اين مقدار محموله به فضا با روش نردبان فضايي فقط 200 دلار هزينه در پي دارد .

از مزاياي بزرگ نردبان فضايي تامين انرژي برق براي زمين مي باشد كه اين تامين انرژي از طريق به كار گيري اشعه خورشيد درفضا و تغييرش به نيروي برق مي باشد . از فوائد ديگراين روش انتقال زباله هاي اتمي به فضا به منظور جلوگيري از آلودگي محيط زيست زمين مي باشد .

عرض نردبان فضايي حدود يك متر و ضخامت آن حدود 5 ميليمتر مي باشد و درهربارصعود حدود 20 تن وزن را حمل خواهد كرد وبه سمت فضا بالا خواهد برد .

كشور ژاپن 5 ميليارد دلار براي اين پروژه اختصاص داده است . پروفسور" yoshio aokio " مديرگروه نردبان فضايي در ژاپن مي گويد : " اين پروژه در صورتي براي ما قابل تحقق خواهد بود كه ماده اوليه آن كه ماده اي محكم و انعطاف پذير است براي ما فراهم شود تا از آن در ساخت نردبان فضايي استفاده گردد .

برادر و خواهر ديني ام !

شايد برخي از كسانيكه در قرآن عظيم شك دارند بگويند كه فكر صعود به آسمان از طريق نردبان فضايي قبل از نزول قرآن مطرح شده است و بر حسب عادتشان بگويند كه محمد صلي الله عليه و آله و سلم اين ايده و فكر را از پيش خود بافته است ! در اين راستا وبراي اينكه مجالي به القائات شيطان ندهيم ، اين نكته را مورد اشاره قرار مي دهيم كه دانشمندان تاكيد مي كنند اولين كسي كه ايده صعود به آسمان را از طريق نردبان فضايي مطرح كرد نويسنده علمي- تخيلي Arthure C Clarke" " در سال 1979 ميلادي بود كه در كتابش" Fountains of Paradise " آن را براي نخستين بار عنوان كرده بود . ( اين مقاله هم اكنون در سايت مجله telegraph موجود است ) پس بنابراين مي بينيم كه قرآن كريم در 14 قرن قبل در" ايده صعود به آسمان از طريق نردبان فضايي" از اين دانشمند سبقت گرفته است ؛ آنجا كه مي فرمايد :

" پس اگر مي تواني گذرگاهي در زير زمين يا نردباني در آسمان بنا كن تا نشانه اي براي آنان بياوري ."

اين آيه كريمه قرآن كريم غير از ايده نردبان فضايي ، ايده ديگري را نيز مطرح نموده است و آن حفر تونلي بسيار عميق در زير زمين مي باشد ( فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ ) كه از طريق آن مي توان به اعماق بسيار طولاتي زمين سفر كرده و مسافتهاي بين قاره ها را به آساني پيمود !

و در پايان :

لازم است همگي بدانيم كه آنچه قرآن كريم مطرح مي كند حق است ودر قرآن تخيلات علمي يا افسانه و اوهام آنطور كه برخي مشككين قرآن عنوان مي كنند وجود ندارد . به طور مثال قرآن گفتگوي مورچه ها را يادآوري مي كند و امروزه در عمل دانشمندان ثابت كرده اند كه مورچه ها فركانس هايي صوتي از خود صادر مي كنند كه از طريق آن با هم نوعان خود صحبت مي كنند ؛ يا اينكه قرآن كريم از احتمال دروغگويي در پرندگان صحبت مي كند و امروزه اين قضيه از منظر علمي به اثبات رسيده است كه برخي پرندگان دروغ مي گويند ؛ يا در جايي ديگرقرآن مجيد در مورد موجهاي عميقي دراعماق دريا سخن به ميان آورده است و امروزه مي دانيم كه اين امواج بدون هيچگونه شكي وجود دارند ؛ يا اينكه از وجود دود درجهان هستي و كهكشانها صحبت به ميان آمده است و مي بينيم كه دانشمندان اخترشناس با تلسكوپهايي پيشرفته وجود اين دود و گازهاي بين ستاره اي را كشف كرده اند ....

و اينچنين است كه قرآن كريم در مورد مطلبي سخن نمي گويد مگر اينكه دير يا زود صحت و درستي آن از طريق علم به اثبات مي رسد .

بنابراين وقتي قرآن ازآن حالت سختي و تنگي كه انسان را موقع صعود به آسمان آزار مي دهد صحبت مي كند ، از تصور محمد صلي الله عليه و آله و سلم سخني به ميان نمي آورد و اين يك مثال خيالي نيست ؛ بلكه آن مثالي واقعي است كه تحقق آن امكان پذير مي باشد .... خداوند سبحان در اين مورد مي فرمايد :

" پس كسي را كه خداوند بخواهد هدايت كند سينه اش را براي (پذيرش) اسلام مي گشايد و كسي را كه بخواهد گمراه كند سينه اش را به شدت تنگ مي كند و در سختي قرار مي دهد ؛ گوئي اينكه مي خواهد به آسمان بالا رود ؛ اينچنين خداوند پليدي را بر كساني كه ايمان نمي آورند قرار مي دهد . ( سوره انعام يه 125 )

اين روش ما را به سوي راهي جديد راهنمايي مي كند ؛ يعني تمام مثالهايي كه قرآن كريم مي زند مثالهايي حقيقي هستند كه قابل انطباق با واقعيت مي باشند . بنابراين قرآن دربهاي جديدي رابراي تحقيق و پژوهش به سوي ما مي گشايد و تمام انچه كه در قرآن آمده است واقعي و قابل تحقق است ؛ به طور مثال خداوند سبحان مي فرمايد :

" پس واي بر آنها كه به خاطر قساوت قلبهايشان از ياد خدا (غافل هستند) ؛ آنها در گمراهي آشكاري هستند . (سوره زمر آيه22)

حال سؤال اين است :

آيا سنگدلي و سرسختي قلب حقيقي است يا مجازي ؟

در جواب به طور قطع مي گوييم كه آن سرسختي حقيقي است ؛ چراكه اگر مقايسه هاي دقيقي بر قلبهاي افراد باايمان و قلبهاي ملحدين به عمل آيد خواهيم ديد كه تفاوت آشكاري دارند ؛ زيراكه قلب مؤمن نرم و منعطف مي باشد ؛ همانطوريكه خداوند تبارك و تعالي در آيه 23 سوره زمر مي فرمايد :

" پس( كساني كه از خداوند مي ترسند) اندام و قلبهايشان به سوي ذكر خدا نرم مي شود .

و به اين صورت صدها مثال ديگر ....

و در پايان :

به طور قطع ايده نردبان فضايي هنگامي كه تحقق يابد (ان شاء الله) اين نويد را مي دهد كه قرآن اولين كتابي است كه در مورد اين پديده علمي سخن به ميان آورده است و جادارد اشاره كنيم كه شكل اين نردبان بايد پيچ در پيچ و غير مستقيم باشد .

زيرا كه خداوند متعال مي فرمايد ( يعرجون ) يعني در خط منحني و پيچ در پيچ صعود مي كنند.( الله اعلم )

شكي نيست كه اين معجزه قرآني به حقانيت اين كتاب عظيم گواهي مي دهد و از خداوند مي خواهيم كه علم سودمند را روزي ما قرار دهد وبا اين قرآن بينا نمايد كه همانا او بر هر كاري تواناست

ببخشید همه عکس هاش رو نزاشتم((200))

آرمیتا37
2013/09/23, 10:47
می گویند که خدا جهان را در یک پروسه 7 روزه خلق کرده است حالا..............


3898

ز شگفتي هاي قرآن كريم اين است كه در آن هر چيزي با نظمي مرتبط با عدد هفت تكرار مي شود. بگذاريد در بلندترين و كوتاه ترين سوره تأمل كنيم.......


3899

اگر حروف اسم (يوسف) و (محمد) را در سورهء يوسف بشماريم، خواهيم ديد كه اين حروف، با يك نظام هفتگانهء دقيق تكرار شده است. بايد تأمل كنيم.......


3900

در اينجا نيز بين حروف اسم محمد (ص) در سوره هاي مباركهء تحريم وبلد، رابطهء جديدي مي يابيم، با توجه به اينكه اين اعجاز همچنان در بسياري از سوره ها باقي مي ماند.......


3901

سورهءمريم با حروف خاص (كهيعص) آغاز مي شود. بگذاريد تأمل كنيم و ببينيم كه چگونه اين حروف در سورهء مريم تكرار شده اند و چه رابطه اي با تعداد سوره هاي قرآن يعني 114 دارد؟....


3902

سورهء فاتحه بزرگترين سوره در قرآن است و رسول اكرم (ص) آن را (أم الكتاب) ناميده اند و زبان اعداد نيز به ميان مي آيد تا بر اعجاز اين سورهء مباركه تاكيد كند.......

Adora
2013/09/23, 16:24
میدونستین این اتفاق یا عدد نوزده هم میافته ؟؟؟/
با گذشت زمان، جلوه هاى تازه اى از اعجاز قرآن آشكار مى شود، كه در گذشته مورد توجه قرار نمى گرفت، از جمله: محاسبات فراوانى كه روى كلمات قرآن، با مغزهاى الكترونیكى انجام شده، و ویژگى هاى تازه اى براى كلمات، جمله بندى ها، و رابطه آن با زمان نزول هر سوره، ثابت كرده است، و آنچه ذیلاً مى خوانید نمونه اى از آن است:پژوهش هاى برخى از دانشمندان محقق امروز، به كشف روابط پیچیده و فرمول هاى محاسباتى بسیار دقیقى منجر شده كه حیرت انگیز است. با یقین به این امر كه نظم علمى دقیقى در ساختمان قرآن است، از طریق بررسى هاى آمارى و به زبان ریاضى، به كشف قواعد دقیق و فرمول هاى ریاضى و منحنى هاى كامل و سالمى توفیق یافته است، كه از نظر اهمیت و شناخت، كشف «نیوتن» در جاذبه را، تداعى مى كند.

رشاد خلیفه از سال ۱۹۶۸ با وارد نمودن تمام متن قرآن در کامپیوترها تحقیق خود را درباره تعداد و نحوه تکرارحروف مقطعه، در سوره*هایی که با آن حروف آغاز می*شوند و همچنین رابطهٔ ارزش عددی (ابجدی) کلمات با تعداد تکرار آنها، آغاز نمود و در سال ۱۹۷۴ میلادی ادعایی مبنی بر کشف رابطه ریاضی درتعداد س.ره ها ، آیه ها،کلمات، و اعداد و حروف قرآن را مطرح کرد و آنرا با عددِ ۱۹ مذکور (سوره 74 .آیهٔ ۳۰)، مرتبط دانست. او این عدد را مضرب قرآن نامید و در کتابش اذعان نمود که امکان نگارش قرآن، توسط
نوع بشر، با وجود این رابطه پیچیده ریاضی، وجود ندارد

نکته جالب این است که رشاد خلیفه مسیحی بوده و نام واقعی او
ریچارد کلیف بوده استRichard Klif
سوره*مدّثر در مکه نازل شده و دارای ۵۶ آیه*است. كلمه مدثر از آیه نخست این سوره " يا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ" گرفته شده که در اصل "متدثر" بوده و از مصدر "تدثر" مشتق شده، و "معنايش پيچيدن جامه و پتو و امثال آن به خود در هنگام خواب است"، و خطاب در اين جمله به رسول خدا (ص) است، كه در چنين حالى بوده، و لذا به همان حالى كه داشته يعنى "پتو به خود پيچيده" مورد
خطاب قرار گرفته.

این سوره در وصف کسی است و در باره کلام خدا کفر می ورزد و قران را نوشته بشر میداند

پس بر آن (دوزخ)است 19 تن نگهبان( آیه 30 )
منظور 19 فرشته است(عدد نونزده عدد فرشتگان عذاب است) که که چنین انسانی را در اتش جهنم نگهبانی می کنند تایقین پیدا کند برکلام خدا .


نکته : تمام محاسبات زیر در صورتی صحیح خواهد بود که به رسم الخط اصلی و قدیمی قرآن دست نزنیم مثلاً اسحق و زکوه و صلواه را به همین صورت بنویسیم نه بصورت اسحاق و زکات و صلاه . در غیر اینصورت محاسبات ما بهم خواهد ریخت.


- اولین آیه قرآن « بسم الله الرحمن الرحیم » دارای ۱۹ حرف عربی
است.
این آیه در ابتدای همهٔ سوره ها به*جز سوره توبه آمده است. و چون در سوره
نمل 2 یار آمده در مجموع 114 بار در قران تکرار شده که بر 19 بخش
پذیر است .
۱۲- هرکلمه از جمله آغازیه قرآن “بسم الله الرحمن الرحیم” در تمام قرآن به نحوی تکرار شده که به عدد ۱۹ قابل تقسیم است ،بدین ترتیب که کلمه*‎‎‎‎‏
“ اسم “ ۱۹ بارکلمه “ الله “ ۲۶۹۸بار(۴۲*۱۹)، کلمه “ الرحمن “ ۵۷ بار (۳*۱۹) وکلمه “ الرحیم “ ۱۱۴بار (۶*۱۹)دیده می شود.

- اگر شماره ترتیب هر كلمه را بنویسیم و بعد از هر شماره تعداد حروف آن را بنویسیم، عدد 13243646 به دست می آید كه بر 19 بخش پذیر است.
19 * 19 * 36686 = 13243646
3- اگر ترتیب كلمات را با شماره آن از آخر بنویسیم، باز ضریب 19 دارد:
46362413 = 19 * 2440127
4- اگر به جای تعداد حروف هر كلمه جمع ارزش ابجدی آن را پس از شماره ترتیب آن بگذاریم، باز بر 19 بخش پذیر است:
19 * 5801401752331
110226633294289 =

- قرآن مجید از ۱۱۴ سوره تشکیل شده است و این عدد به ۱۹ قسمت است. (۶× ۱۹).
- اولین سوره ای که نازل شده است سوره علق (شماره۹۶) نوزدهمین سوره از آخر قرآن است.
- سوره علق ۱۹ آیه دارد و 285 حرف (19 ×15).
- اولین بارکه جبرئیل امین با قرآن فرود آمد ۵ آیه اولی سوره علق را آورد که شامل ۱۹ کلمه است.
اقرا – باسم – ربك – الذی – خلق
خلق – الانسان – من – علق
اقرا – و (حرف می باشد حساب نمی شود) –ربك – الاكرم
الذی- علم -بالقلم
علم – الانسان – ما – لم یعلم
- این ۱۹ کلمه ، ۷۶ حرف (۴× ۱۹) دارد که به تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم است.
- دومین باری که جبرئیل امین فرود آمد ۹ آیه اولی سوره قلم (شماره ۶۸) را آورده که شامل ۳۸ کلمه است. (۲ × ۱۹) .
- سومین بارکه جبرئیل امین فرود آمد ۱۰ آیه اولی سوره مزمل (شماره ۷۳) را آورد که شامل ۵۷ کلمه است. (۳× ۱۹).
- چهارمین بارکه جبرئیل فرود آمد ۳۰ آیه اولی سوره مدثر (شماره ۷۴) را آورد که آخرین آیه آن « بر آن دوزخ ۱۹ فرشته موکلند» می باشد. (آیه ۳۰) .عدد ۱۹ بنا نهاده شده است.

)اگر كلمه وا حد كه در قران امده به ابجد حساب كنیم 19 می شود
و + ا + ح + د
6 + 1 + 8 + 4

- قرآن مجید شامل اعداد بیشماری است .مثلاً : ما موسی را برای جهل شب احضار کردیم ،ما هفت آسمان را آفریدیم .شمار این اعداد در تمام قرآن ۲۸۵(۱۵*۱۹) میباشد و اگر اعداد فوق را با هم جمع کنیم ، حاصل جمع ۱۷۴۵۹۱ (۹۱۸۹*۱۹)خواهد بود و حتی اگر اعداد تکراری را از
عدد فوق حذف نماییم حاصل جمع ۱۶۲۱۴۶ (۸۵۳۴*۱۹) خواهد بود.

- ۲۹ سوره با حروف رمزی شروع میشود که معنی ظاهری ندارند ، این علامات در هیچ کتاب دیگری و در هیچ جایی دیده نمی شوند .این حروف در ابتدای سوره های قرآن بخش مهمی از طرح اعدادی اعجاز آمیز می باشد که بر عدد ۱۹ بنا شده است.اولین نشانه این ارتباط اینست که۲۹ سوره از قرآن با این علامات شروع میشود.تعداد حروف الفبا دراین رموز۱۴وتعداد خود رمزها نیز۱۴میباشد.هرگاه تعدادسوره ها(۲۹) وحروف الفبا(۱۴)راباتعدادرمزها(۱۴) جمع کنیم ، حاصل جمع ۵۷(۳*۱۹) خواهد بود.
-تمام حروف اختصاری که در ابتدای سوره های قرآن قرار دارند . بدون استثناء در روش اعددی اعجاز آمیز قرآن شرکت دارند;
سوره قاف که با حرف ق شروع می شود (شماره ۵۰ ) شامل ۵۷(۳*۱۹) حروف ق است و حرف ق ۵۷ (۳ * ۱۹) بار تکرار شده است.
تنها سوره ای که با حرف « ن » آغاز میشود ، سوره قلم است ( شماره ۶ ) این سوره ۱۳۳ « ن » دارد که به ۱۹ قابل قسمت است ( ۷×۱۹).
سه سوره اعراف (شماره ۷ ) مریم ( شماره ۱۹ ) و ص ( شماره ۳۸) که با حروف « ص» شروع میشوند، جمعاً ۱۵۲ حرف « ص » دارند ( ۸×۱۹).
در سوره طه (شماره ۲۰ ) جمع تعداد حروف « ط » و « هـ» ۳۴۴ میباشد ( ۱۸ × ۱۹) .
در سوره « یس » تعداد حروف « ی » و « س» ۲۸۵ میباشد ( ۱۵×۱۹).

تکرار ح و م در سوره های شامل این حروف

مجموع م ها :1855
مجموع ح ها :292
مجموع ح + م در تمام سوره ها :2147=19*13

sasan2012
2013/09/25, 00:04
يکي از صحبت ھايي که مرا سرگرم مي نمايد اظھارات دانشمندان مذھبي و ديني است که به طرزي
موثر در خصوص اراده و پيش بيني و مقصد و نقشه ھاي خدا صحبت مي کنند و چنان به گفته خود
اعتقاد دارند که گويي ظھر آن روز با خدا ناھار خورده اند
موريس مترلينگ

انسان در يک صورت مي تواند در اين جھان اختيار داشته و ھر چه دلش مي خواھد بکند و آن در
صورتي است که خداوند يعني کسيکه دانا و تواناي مطلق است وجود نداشته باشد! و ھمين که اين دانا
و تواناي مطلق وجود داشت ديگر من و شما اختيار نداريم و تمام کارھا بدست او انجام مي گيرد!
موريس مترلينگ

تا وقتی که من و شما دارای مغز ھستيم محال است که بتوانيم دانائی خداوند را با اختيار خودمان در زندگی وفق بدھيم! يعنی ھمينکه ما گفتيم خداوند دانا و تواناست و ھمه کار را می توانست و می تواند بکند و قادر به پيش بينی ھمه چيز بوده و ھست ديگر نمی توانيم بگوئيم که ما در کار خود اختيار داريم و ھر چه دلمان بخواھد خواھيم کرد! زيرا ھر فکری که شما برای امروز و يا آينده بکنيد و ھر کاری را که امروز و يا در آتيه انجام بدھيد قبلا از طرف خدا پيش بينی شده و اگر پيش بينی نمی شد و او قادر نبود که وقايع آينده را ادراک نمايد خدا نبود و ھمين که پيش بينی کرد ناچار آن کار اتفاق خواھد افتاد وديگر اختيار از دست شما خارج است! تمام وسائل و کتابھائی که علمای مذھبی در اين خصوص نوشته اند و خواسته اند که موضوع آزادی انسان را با علم وتوانائی خداوند وفق بدھند جز
يک سلسله کلمات پوچ و ميان تھی چيزی نيست و فاقد معنی می باشد!
کسانيکه بين خدا و جھان فرق ميگذارند و عقيده دارند که اين دو باھم متفاوت ھستند می گويند اين
جھان است که نادان و ناتوان می باشد و در نتيجه نمی تواند وقايع آينده ما را پيش بينی نمايد بنابراين
ما در جھان آزاد ھستيم وھرچه دلمان بخواھد می کنيم !می دھند زيرا ھمين که بين جھان و خداوند فرق گذاشتند لازمه اش اين است که خداوند آفريننده جھان
باشد و اگر جھان چيزی نمی داند خدا ناچار بايد ھمه چيز را بداند وگرنه خدا نيست! پس ما فرضا
جھان را نادان بدانيم نمی توانيم خداوند را نادان بدانيم و او حتما دانای مطلق است و با اين سمت و
توانائی خويش تمام اعمال ما را برای ھميشه مشاھده و پيش بينی نموده و چيزی را ھم که او ديد و
پيش بينی کرد حتما اتفاق خواھد افتاد اعم از اينکه ما بخواھيم يا نخواھيم و به عبارت صريح ما در
کارھای خود اختيار نداريم بلکه مجبور می باشيم!.
موريس مترلينگ

حتی خدا ھم که عين ھستی است نمی تواند نيستی را به وجود بياورد. ھمانگونه که آفريننده قادر
نيست پايان خود را ببيند زيرا اگر پايان خود را می ديد آنوقت بی پايان نبود .
موريس مترلينگ

اگر از شما بپرسند که در اين جھان در انتظار چه ھستيد چه پاسخ خواھيد داد؟ اگر از اشخاص عادی
باشيد "که نود و نه درصد مردم از اشخاص عادی ھستند" خواھيد گفت که من دراين دنيا انتظار دارم
که پس از مرگ مستقيما وارد بھشت شده ودر حالی که عمر جاويدان خواھم داشت تا پايان عالم اغذيه
لذيذ بخورم و از لذت عشق و شھوت برخوردار شوم و آھنگ ھای طرب انگيز بشنوم و ... ولی غافل
از اين ھستيد که پس از رفتن در بھشت و داشتن عمر و جوانی ھميشگی که ھرگز دچار خزان پيری
و بيماری نخواھيد گرديد ديگر از خوردن و نوشيدن و خوابيدن و شھوترانی لذت نخواھيد برد و
بزودی زندگی يک نواخت بھشت شما را خسته و کسل خواھد کرد زيرا چيزی که در اين دنيا خوردن
و خوابيدن و غيره را برای شما لذت بخش کرده ترس از مرگ و از دست دادن اين لذات است و
روزی که اين لذات جاويد شد يعنی مرگ برای شما وجود نداشت ھمه چيز عادی خواھد گرديد! در
جای ديگر گفته ام که اگر شما را به بھشت ببرند پس از يکسال اقامت کسل شده و از در بھشت خارج
گرديده و در جستجوی نقطه ديگری ھستيد که تغييری در زندگی شما بدھد
موريس مترلينگ

Adora
2013/09/25, 19:35
آره این حرفت وحشتناک درسته !!! فکر کنم واسه همینه خیلی از مردم جدبدا به تناسخ اعتقاد پیدا کردن ((107))

Alaveh
2013/09/26, 12:56
بخونین ضرر نداره...
درود
فکر می کنم جواب سوالتون این باشه:
روزی دانش آموزان سرکلاس نشسته بودند که معلم وارد شد
بعد شروع کرد به سوال پرسیدن:بچه ها شما تخته رو می بینین؟
بچه ها گفتن:بله.
معلم گفت کتاب و میز چه طور؟
بچه ها گفتن:بله
معلم گفت:بچه ها شما خدا رو می بینین؟
بچه ها گفتن:نه.
معلم گفت:پس خدا وجود نداره.
یکی از دانش آموزان بلند شد و از معلم اجازه خواست و رو به بچه ها گفت:شما تخته رو می بینین؟
بچه ها گفتن:بله.
دانش آموز گفت:کتاب و میز چه طور؟
بچه ها گفتن:بله.
دانش آموز گفت:عقل آقا معلم چه طور؟
بچه ها گفتن:نه.
دانش آموز گفت:پس معلم عقل نداره...

smhmma
2013/09/26, 15:34
نچ این چیزی که گفتی الاوه جان فقط نشون می ده که این که خدا دیده نمی شه به این معنی نیست که خدا نیست
ولی نمی شه هم گفت خدا هست
البته با این داستانی که شما گفتید

Alaveh
2013/09/26, 18:27
یکی از راه هایی که میشه باهاش اثبات کرد خدا وجود داره همین قرآن

md1992
2013/11/08, 16:04
تو لینک زیر همه برهانهای وجود خدا هست:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86% E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A 7%D8%AA_%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86_%D8%AE%D8%AF%D8%A 7
تو لینک زیر همه برهانهای عدم وجود وجود خدا هست:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D8%AF%D9%87:%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86% E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%AB%D8%A8%D8%A 7%D8%AA_%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86_%D8%AE%D8%A F%D8%A7
تو لینک زیر هم اگه یکم بگردی پاسخ به بعضی از ایرادهایی که به برهانهای وجود خدا می*گیرنو نوشته(اگه رفتی نگی این طرفدار وجود خداستا!):
http://shiainfo.blogfa.com/category/1
امیدوارم مفید باشن!

smhmma
2013/11/08, 16:33
باتشکر از این دوست عزیز بله و من خودم برهان صدیقین که کامل ترین برهانه رو پیشنهاد می کنم هرچند باید درست درکش کرد البته تقریر ملاصدرا رو بخونید براش
تقریر ملاصدرا بهترین تقریرشه
همچنین برای اثبات خدا بعضی می گن نیازی به اثبات نیست و انسان فطرتا خدا رو قبول داره که البته من شخصا قبولش ندارم ولی بهتره بدونید که شما اگر براتون برهانای ساده و تجربی مثل برهان نظم کامل و جامعه و نیازتون برای اثبات رو برطرف می کنه شاید برای من برهان صویقین هم خیلی دقیق و کامل مباشه پس فک نکنید که این حرف رو می زنید که از نظر خودتون فلان دلیل برای اثبات کافیه پس واقعا کافیه و طرف مقابلتونم باید قبول کنه