آرش ساعی
2018/04/13, 05:33
و سکوت چه دردناک و
بی رحم شد هنگامی که
پیش رویت نشسته بودم،
حروف برای رسیدن به تو
هر کدام زخمی بر دل میزدند
تا زیر فشار کلماتی که
بوی تو گرفته بودند و صدایت میزدند
لب باز کنم و یا چشم هایم حرفی بزنند
که من با لب های دوخته و چشم های بسته
مست صدایت بودم
و فریاد حرف هایم را نشنیدم
کلمات خرد و حروف له شدند در
چاه عمیق دل
و در آخر این سکوت بود
که قاتل تمامی حرف ها شد
بی رحم شد هنگامی که
پیش رویت نشسته بودم،
حروف برای رسیدن به تو
هر کدام زخمی بر دل میزدند
تا زیر فشار کلماتی که
بوی تو گرفته بودند و صدایت میزدند
لب باز کنم و یا چشم هایم حرفی بزنند
که من با لب های دوخته و چشم های بسته
مست صدایت بودم
و فریاد حرف هایم را نشنیدم
کلمات خرد و حروف له شدند در
چاه عمیق دل
و در آخر این سکوت بود
که قاتل تمامی حرف ها شد