Nina-kh
2018/02/18, 23:26
تند نخونید.موقع رسیدن به نقطه ها مکث کنید لطفا (:
...
با ذوق پلک های سنگینم را از چشمانم جدا کردم
دیگر وقتش بود.
تا دقایقی دیگر روی زیبایش به سفیدی برف را میدیدم. چشمان به رنگ اقیانوسش را میدیدم.
با گیسوان پرپشتش، گوش های زیبایش و صدای قشنگش به پیش من می آمد.
دیگر طاقتم تاب شد. ابرها را کنار زدم. تا او را ببینم. فقط او را.
از دور آمد. با ابهت آمد. ققنوس وار آمد.
چشمانش را، تیله های درخشانی که مرا دیوانه میکرد، به من انداخت. لبخندی زد. دیوانه شدم.
شروع به خواندن کرد. ترانه میخواند. با عشق میخواند. با درد میخواند. با اشک میخواند.
طاقت دیدن اشک هایش را نداشتم. خودم را باختم. تنم را باختم. کم شدم. لاغر شدم. نصف شدم. نیمه شدم.
وقت رفتنش بود.
و او رفت. گرگ سفید من رفت. به دور دست ها رفت. برای همیشه رفت.
و من ماندم. تا ابد پشت ابرم.
...
با ذوق پلک های سنگینم را از چشمانم جدا کردم
دیگر وقتش بود.
تا دقایقی دیگر روی زیبایش به سفیدی برف را میدیدم. چشمان به رنگ اقیانوسش را میدیدم.
با گیسوان پرپشتش، گوش های زیبایش و صدای قشنگش به پیش من می آمد.
دیگر طاقتم تاب شد. ابرها را کنار زدم. تا او را ببینم. فقط او را.
از دور آمد. با ابهت آمد. ققنوس وار آمد.
چشمانش را، تیله های درخشانی که مرا دیوانه میکرد، به من انداخت. لبخندی زد. دیوانه شدم.
شروع به خواندن کرد. ترانه میخواند. با عشق میخواند. با درد میخواند. با اشک میخواند.
طاقت دیدن اشک هایش را نداشتم. خودم را باختم. تنم را باختم. کم شدم. لاغر شدم. نصف شدم. نیمه شدم.
وقت رفتنش بود.
و او رفت. گرگ سفید من رفت. به دور دست ها رفت. برای همیشه رفت.
و من ماندم. تا ابد پشت ابرم.