PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بی عنوان



صفر بتوان صفر
2018/02/16, 13:21
مطلبم عنوان نداره . چون خودمم نمی دونم چی میخوام بنویسم . از کی حرف بزنم و یا چرایی نوشتنم چیه . شاید که خنده دار باشه که آدم ندونه چرا داره می نویسه . اما برای من خنده دار نیست و گاهی هم باعث میشه بخاطرش بغض بکنم چونکه نه فقط نوشتن بلکه برای بقیه کار هایی که انجام میدم دلیل ندارم .

زندگی کردنی که شده یه عادت ؛


بعضی چیز ها انقدر همراه آدم بودن که دیگه جزئی از آدم شدن .منظورم همین خرت و پرت هایی هستش که از زندگی به ما چسبیدند و با ما همراه شدند . بذار حالم رو تو جمله های رسمی و روشنفکر نما بزنم ، شاید که همین ظاهر ادبی کلماتش باعث بشه حس کنم این یه نوشته از یه آدم غریبه هستش ؛ از یه ادم دور و نه حال و احوالات یک سرگردون که اتفاقا اسمش رو گذاشتم : من

.
در نظر او روز و شب فقط حاصل چرخشی است از یک کره در برابر گلوله ای از آتش ... .

او و اشتباه هایش مدت هاست که همراه هم هستند ؛همان اشتباه هایی که اولش رهگذر بودند و مهمان اما حالا انگار که صاحب خانه شده اند . کسی چه میداند شاید در همین روز ها ، آن ها او را از خانه بیرون کردند و تو خود بهتر از من می دانی کم نبودند انسان هایی که از خانه خود بیرون شدند و بعد مدتی حتی از یاد خویش هم فراموش .

.

.

.

ما آدمیم و نه یه کتاب ، راحت نیست خوندنمون از روی کلمات .
و راحت نیست ریختن ما آدم ها توی قضاوت ها ... .


یه حس عجیب به بزرگی یه دنیا از یک دنیا که درش نفس می کشی ، یه دنیا که برات غریبست با این حال تنها جایی هستش که برات آشناست .

Banoo.Shamash
2018/02/17, 00:27
ساده و کوتاه. ((92))
خیلی جالب بود :) به نظرم همینکه بی عنوان هستش هم دقیقا براش مناسبه!
جملات آخرت رو که یه جورایی آخرشون باهم مسجع بودن فوق العاده عالی بود ((31))
به نظرم هم احساساتت رو خوب بیان کرده بودی((64))
بازم بنویس حتما :)