PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : الکساندر دوما (خالق سه تفنگدار)



Mary20
2013/08/13, 10:44
2516

الکساندر دوما (پدر) (به فرانسوی: Alexandre Dumas, père)‏ (۲۴ ژوئیه ۱۸۰۲ - ۵ دسامبر ۱۸۷۰)رمان *نویس و نمایشنامهنویس فرانسوی بود به او لقب «سلطان پاریس» را داده بودند .
او به خاطر رمانهای ماجراجویانه فراوانش، یکی از مشهورترین نویسندگان فرانسه به شمار میرود. بسیاری از رمانهای او، از قبیل «کنت مونت کریستو»، «سه تفنگدار»، «بیست سال بعد» و «ویکنت دوبراژلون» رمانهایی دنباله دار و سریالی هستند. او علاوه بر رماننویسی، مقالهنویس، نمایشنامهنویس و خبرنگار پرتوانی بود.


الکساندر در روستایی به نام «ویلر کوتره» در نزدیکی شهر پاریس به دنیا آمد. پدر او، توماس الکساندر داوی دولا پاتریه و مادرش ماری لوئی الیزابت لابوره نام داشتند.

پدر الکساندر، که ژنرالی در ارتش ناپلئون بود، مورد غضب ارتش قرار گرفت و همین امر او را به سمت فقر سوق داد. زمانی که الکساندر دوما به دنیا آمد، خانواده او ثروت و موقعیت خود را از دست داده بودند و مادر او که با مرگ ژنرال دوما در ۱۸۰۶ (در چهارسالگی الکساندر)، بیوه شده بود، جهت ایجاد موقعیت تحصیلی مناسب برای فرزندش به سختی تلاش میکرد. هر چند «ماری لوئیس» در تأمین هزینههای تحصیلی برای فرزندش ناتوان بود، اما این مسئله در شوق و علاقه الکساندر به مطالعه، تأثیری نداشت و او هر کتابی را که به دست میآورد، میخواند.

همزمان با رشد الکساندر کوچک، داستانهایی که «ماری لوئی» از شجاعت و رشادت پدرش در زمان اوج اقتدار ارتش ناپلئون برای او تعریف میکرد، به وی دید روشن و واضحی از ماجراجویی و قهرمانپروری میبخشید.

هرچند که سایه فقر بر خانواده الکساندر سنگینی میکرد، اما هنوز شهرت پدر و ارتباطات اشرافی سابق برای آنها باقی مانده بود و همین عوامل باعث شد که پس از استقرار رژیم سلطنتی، الکساندر ۲۰ ساله در ۱۸۲۲ به پاریس برود و با کمک اقوام پدری، به سمت منشی مخصوص دوک دواورلئان درآید.


همزمان با کار در پاریس، دوما به نوشتن مقاله برای مجلات و نمایشنامه برای تئاتر میپرداخت. در ۱۸۲۹ نمایشنامه هنری سوم و دربارش ارائه شد و با استقبال خوبی روبرو گشت. در سال بعد نمایشنامه بعدی او کریستین شهرت دیگر و به موازات آن موقعیت مالی خوبی را برای او به ارمغان آورد و او را قادر ساخت که به صورت تمام وقت به کار نویسندگی بپردازد.

در ۱۸۳۰ وی در انقلابی سهیم گردید که منجر به براندازی حکومت چالرز و تفویض قدرت به کارفرمای او «دوک دواورلئان (یا همان لوئی فیلیپ)» شد. تا نیمههای دههٔ ۱۸۳۰ زندگی در فرانسه به علت شورشهای پراکنده، مختل بود. همزمان با بهبود اوضاع اقتصادی و اجتماعی موقعیت برای بروز استعدادهای الکساندر دوما فراهم شد. پس از نوشتن چند نمایشنامه موفق دیگر، او به نوشتن رمان تغییر جهت داد. به این ترتیب که با افزایش علاقهمندی روزنامهها به رمانهای دنبالهدار در سال ۱۸۳۸ دوما با بازنویسی یکی از نمایشنامههایش، اولین رمان سریالی خود با نام کاپیتان پاول را ارائه کرد و این شروعی بود برای تبدیل ذهن الکساندر دوما به یک «استودیوی داستان پردازی» که صدها داستان و شخصیت از آن ساخته و پرداخته شد.

در سالهای ۱۸۳۹ تا ۱۸۴۱ دوما، به همراه تنی چند از دوستانش رمان «Clebrated Crimes (جنایات مجلل)» را ساخته و پرداخته کرد. این رمان ۸ قسمتی، به شرح جنایات مشهور اروپا میپردازد.

در اول فوریه ۱۸۴۰ دوما با هنرپیشهای به نام «Ida Ferrier (آیدا فریر)» (۱۸۵۹-۱۸۱۱) ازدواج کرد. اما علیرغم این ازدواج او دارای فرزندی غیرقانونی از زنی به نام ماری کاترین لابای است که همان الکساندر دومای پسر میباشد. این فرزند دوما، راه پدر را ادامه داد. وی یکی از نویسندگان شهیر فرانسهاست.

نویسندگی برای دوما، درآمد زیادی را به همراه داشت، اما نوع زندگی اشرافی و ولخرجی و دست و دلبازی دوما نهایتاً باعث ورشکستگی او گردید. زمانی که سلطنت لوئی فیلیپ با شورشی به پایان رسید، دوما از جانب حاکم منتخب، مورد توجه قرار نگرفت. وی در سال ۱۸۵۱ برای رهایی از دست طلبکارانش به روسیه گریخت و دو سال از زندگیاش را در آنجا سپری کرد. پس از آن دوما با تأسیس روزنامهای به نام ایندیپندت وارد جریانات سیاسی ایتالیا شد و سرانجام در سال ۱۸۶۴ به پاریس بازگشت.

الکساندر دوما دارای نژادی «آفریقایی- فرانسوی» بود و علیرغم ارتباطات اشرافی موفقی که داشت، تأثیر این ترکیب نژادی، گاهی در آثار و گفتار او دیده میشود. او یک بار به شخصی که به پیشینهٔ نژادی او توهین کرده بود گفت: «پدر من یک دورگهٔ اروپایی است، پدر بزرگ من یک سیاه پوست است و پدرپدربزرگ من یک میمون! میبینی مرد، شروع خاندان من همچون پایان خاندان توست!»


فرانسه نویسندگان برجستهٔ زیادی را در خود جای داده اما گسترهٔ خوانندگان هیچ یک از آنها به الکساندر دوما نمیرسد. او از پیش گامان مکتب رمانتی سیسم بود و گاهی رگههایی از مکتب رئالیسم نیز در نوشتههایش یافت میشود. وی بیش از سیصد عنوان کتاب دارد که از نشانههای پرکار بودن این نویسنده بزرگ است. کتابهای او تقریباً به تمام زبانهای زندهٔ دنیا ترجمه شده و تاکنون بیش از ۲۰۰ فیلم از کتابهای او ساخته شدهاست. هم اینک محلّ زندگی او در کاخ مونت کریستو در حومهٔ پاریس پذیرای مسافران و علاقهمندان به اوست. همچنین در سال ۱۹۷۰ یکی از ایستگاههای متروی پاریس برای بزرگداشت او به نام ایستگاه الکساندر دوما نامگذاری شد و در سال ۲۰۰۲ میلادی، دولت فرانسه به مناسبت دویستمین سالگرد تولد الکساندر دوما بقایای جسد او را در عمارت پانتئون پاریس محل دفن مفاخر ملی فرانسه جای داد.
دوما در پنجم دسامبر سال ۱۸۷۰ در حالی که ۶۸ سال از بهار زندگی اش میگذشت نقاب رخ در خاک کشید و به ابدیت پیوست.



آثار

چگونه نمایشنامهنویس شدم

خانم مونسورو ، این کتاب تحت نام قبل از طوفان در ایران به ترجمه ذبیحالله منصوری منتشر شدهاست.
آنتونی
برج نسل
سه تفنگدار (۱۸۴۴)
پس از بیست سال (۱۸۴۵)، قسمت دوم سه تفنگدار
ملکه مارگو (۱۸۴۵) این کتاب تحت نام قبل از طوفان در ایران به ترجمه ذبیحالله منصوری منتشر شدهاست.
کنت دو مونت کریستو (۱۸۴۶-۱۸۴۵)
ژوزف بالسامو (۱۸۴۸-۱۸۴۶)
ویکنت دوبراژلون (۱۸۴۷) ، قسمت سوم سه تفنگدار
گردنبند ملکه (۱۸۵۰-۱۸۴۹)
لاله سیاه (۱۸۵۰)