کلکسیون من!

[kianick]

سلام.
تو این تایپیک بگید که کلکسیون چی جمع‌آوری میکنید.
خیلی‌ها کلکسیون تمبر، سنگ و ... جمع‌آوری میکنن. از همه چی میشه کلکسیون ساخت.

اول از همه:
من خودم کلکسیون ماگ، جمع‌آوری میکنم.
:دی

[Banoo.Shamash]

عارفه ماگ چی چیه؟! :| (نخند بهم)
من چند سالی هست که دارم از کلکسیونی از کارت های عروسی جمع آوری میکنم:دی از کارت عروسی مادر و پدرم گرفته تا همین عروسی دو هفته پیش:)
خییییییلی هم زیادن:| یعنی روی زمین به ترتیب و مرتب چیدمشون که بتونم توی یه عکس بیارمشون، نشد اصن! :| جا کم اومد:|

[kianick]

نرجس جان.
به عرضت برسونم منم بچه بودم کارت عروسی جمع میکردم :دی
و باز هم به عرضت برسونم خودم هم تا سال پیش نمیدونستم ماگ چیه :دی
و چرا بابت ندانستن باید بخندم آیا؟ :دی
ماگ همون لیوان‌های تک و دسته داره که اصطلاحا بهشون ماگ میگن :دی

[BOOKBL]

من کلکسیون کارتای تبلیغاتی جمع میکنم. همینا که تو مغازه ها میزارن برای تبلیغ شماره و آدرس و اینا روشه. ( بیشتر 100 تا :دی )
و کلکسیون کتاب ( :| :دی ) و فیلم و سریال( :| :دی )
ماگ هم دوست دارم جمع کنم ولی به قیمتش نمی ارزه کاربرد نداره ( کارت ها هم کاربرد نداره اما رایگانه:دی ) ( البته هفت هشتا داریم در طول سالیان سال جمع شده )

[MIS_REIHANE]

کلکسیون زیر پیرهنی جمع میکردم ی مدت :دی بعد رنگشون میکردم رنگارنگ خیلی هم خوب بود.ینی جور شده بود بابام میومدم میگفت تو زیاد از اینا داری یدونه بده من :دی دوران خوبی بود.
بعد اقو زدیم تو کار برگ ی مدت با دوستم کلاس شیشم برگ جمع میکردیم.عین اسکولا دنبال برگ.زیر درخت.حس ماجراجویی بمون دس میداد فک میکردیم نواده های مارکوپولوئیم.
بعد زدم تو کار دسته پلی استشن.البته اون زمان خیلی بچه بودم.مهد کودک.کارتون کارتون دسته داشتم. رنگ رگی.یکی قرمز.یکی سبز شیشه ایی یکی نقره ایی.مشکیا بیشتر بودن.
بعد زدم تو کار کفش الستار.خودم نمیخریدم که! از بقیه کش میرفتم.همشم سفید در سایز های مختلف.خودم رنگشون میکردم میشدن رنگارنگ :دی
بعدشم که... همین ((:

[zkmk]

سلام
من کلکسیون دفتر و دفترچه جمع میکنم
ولی تا الان نتونستم یکیشونو سفید نگه دارم((119))((72))
تو هر کدومش حد اقل یه تاریخ نوشتم
دیگه کلکسیون خودکار رنگی هم جمع می کنم
آره همین دیگه!

[Envelope]

من اول از همه کتابا الکترونیکو کلکسیون میکنم.
بعدش آشغال.

تا یادمم نرفته، من قبلا تلگرام ادمین بودم.حدودا هزار تا مخاطب داشتم.برا همین عادتم شده روزنامه نیازمندیها می خرم شماره هارو سیو میکنم.همه هم اسمای الکی دارن.
مثلا خر1 خر 2
جوان.
اونی که راویز کاره
اصغر شپش.
ممد جیرجیرک
فری شصت قشنگ


همینجوری الکی.

[mixed-nut]

یعنی با دیدن این تاپیک داغ دلم تازه شد :|
من هرچی کلکسیون جمع کردم، مادر گرام انداختن آشغال :|
یه مدت کلکسیون گلبرگ خشک شده جمع میکردم، بعد سنگ، تیله، صدف، گیف عروسی، لباسای بچگونه برای عروسکام، پر پرنده‌های مختلف، کاموا و...
ولی بهتون اطمینان می‌دم، الان هیچی برام نمونده :| نصفشونو مادرم توی خونه‌تکونی‌هاش انداخته دور، نصف بقیه رو هم خواهرم برداشته بازی کنه، دیگه نذاشته سر جاش :|

[Nina-kh]

منم همیشه دلم میخواست یه کلکسیون جمع کنم حالا از هرچی ولی همیشه اخرش تعدادشون به چهار تا نرسیده حوصلم سر میرفت (هوثلم صر میرفط؟ :دی) و همشون تو سطل آشغال بودن.((230))((231))
از پاک کن و تراش بگیر تاااااا سنگو از این جور چیزا.
(هنوزم سنگا گوشه کمدنم حسش نمیاد برم جمعشون کنم بندازم دور -__-)

[kianick]

منم همیشه دلم میخواست یه کلکسیون جمع کنم حالا از هرچی ولی همیشه اخرش تعدادشون به چهار تا نرسیده حوصلم سر میرفت (هوثلم صر میرفط؟ :دی) و همشون تو سطل آشغال بودن.((230))((231))
از پاک کن و تراش بگیر تاااااا سنگو از این جور چیزا.
(هنوزم سنگا گوشه کمدنم حسش نمیاد برم جمعشون کنم بندازم دور -__-)

وای وای خواهرم بچه بودیم پاکن جمع میکرد! انواع و اقسام پاکن از اون خوشگلاش هاا!
یه سری هم بودن مداد میرفت توشووون. یکیشون شکل جادوگر بود عاشقش بودم!
ینی من و اونم با این پاکن ها عالمی داشتیماااا((92))
یادش بخیر، ولی حالا که میبینم کم بچگی کردیم ...

[helen orsineh prospro]

حقیقتش من یه کلکسیونر حرفه ایم.
به مدت کارت ویزیت جمع می کردم. یه 200 تایی شده بود که مادر گرانقدر کارش رو ساخت.
الانم دارم عین کلاغ وسایل براق جمع می کنم.
اول اولش هم دکمه جمع می کردم. دکمه های پالتوهای بچه های کلاسمونو وقتی زنگ تفریح بودن می کندم:) :)

[mahdiking]

من فقط کتاب الکترونیکی با کمیک بوک های الکتریکی جمع میکنم حدود 150 تا کتاب و 340تا هم کمیک دارم

[Violet J Aron]

حقیقتش من تو کار جمع آوری عروسک باربی بودم.((200))((200))((200))((200))
از باربی بچه گرفته تا فروزن و این جور شر و ورا((207))
فقط بچه بودم خرابشون می کردم و الان فقط چندتاشون سالم موندن که به عنوان یادگاری تو کمدم نگه داشتم دارن خاک میخورن
اوه راستی! بچه تر بودم عشق برچسب بودم((207))((207))همش برچسب شخصیتای کارتونی می خریدم.((200))

[kianick]

حقیقتش من تو کار جمع آوری عروسک باربی بودم.((200))((200))((200))((200))
از باربی بچه گرفته تا فروزن و این جور شر و ورا((207))
فقط بچه بودم خرابشون می کردم و الان فقط چندتاشون سالم موندن که به عنوان یادگاری تو کمدم نگه داشتم دارن خاک میخورن
اوه راستی! بچه تر بودم عشق برچسب بودم((207))((207))همش برچسب شخصیتای کارتونی می خریدم.((200))

حقیقتش من فکر می‌کردم تو پسری :| ((200)) ((207))

[Violet J Aron]

آخه چرا؟((200))((200))مگه چیزی از خودم بروز دادم که به نظر امده پسرم؟((200))

[kianick]

آخه چرا؟((200))((200))مگه چیزی از خودم بروز دادم که به نظر امده پسرم؟((200))

ارع ((200))((207))

[Violet J Aron]

و میشه بپرسم اون چیز چیه؟ ((200))