PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : فراخوان: مجله‌ی زرد پیشتاز



mixed-nut
2017/07/28, 17:31
همین‌طوری که نشسته بودم پشت پیشخوان سوپرمارکت، یه مگس‌کش گرفته بودم دست راستم، با دست چپ هم مشت مشت کرانچی از توی کاسه می‌ریختم توی دهنم. یه شیش بسته‌ای باز کرده بودم، ولی توی حساب کتاب مغازه زده بودم دو بسته (به هر حال بقیه‌ش هواست خب). من و این همه خوشبختی محال بود! یه دستمال بسته بودم سر گیزبس و یه روزنامه داده بودم دستش تا شیشه‌های یخچال‌ها رو تمیز کنه. بچه باید کاری بار بیاد. شازده نشسته بود روی تک پله‌ی جلوی در و با دم یه گربه بازی می‌کرد.
یه مگس رو هدف گرفته بودم که یه صدای جیغ کوتاهی اومد و بعد یه مرد تمام سیاه‌پوش با ماسک سیاه روی صورتش وارد مغازه شد. شازده رو با گربه زده بود زیر بغلش و با دست آزادش دهن گربه رو بسته بود که صدا نده. شازده که داشت با خوشحالی دست و پا می‌زد! تا به خودم بیام، یه مرد دیگه پرید داخل و دوید سمت گیزبس، بغلش کرد و یه چاقو گذاشت زیر گلوش.
خون جلوی چشامو گرفت.
بچه‌ی منو تهدید می‌کنی؟
آااااای نفسکشششششش!
نینجاوار از روی پیشخوان پریدم و با مگس‌کش یورش بردم سمت همون مردی که شازده رو گرفته بود (گیزبس نیاز به کمک نداشت، همین الانش هم شروع کرده بود به لگد پروندن سمت جایی که نباید).
تا خودمو برسونم به شازده، مرد سوم پرید توو و چون جاخالی دادم، فقط تونست دست چپم رو بگیره. شروع کردم تند تند با مگس‌کش کوبیدم توو صورتش. شازده ترسید و دستاشو به سمتم باز کرد. در این حین گربه که داشت بین فشار بازوی مرد و وول خوردنای شازده له می‌شد، جیغ و داد راه انداخته بود.
خسته شده بودم و به هن هن افتاده بودم. اون مَرده گیزبس رو چپونده بود توی یخچال بستنیا و گیزبس هم به کل فراموش کرده بود مادری داره، برادری داره... شازده هم گردن گربه رو محکم بغل کرده بود و با بغض نگاهم می‌کرد. چشای گربه ورقلمبیده بیرون زده بود و دیگه نای میو میو کردن هم نداشت.
نه... من نباید تسلیم می‌شدم... یه مادر هیچوقت...
بالاخره این یارو تونست مگس‌کش رو از دستم بیرون بکشه و ماسک سیاه صورتش رو کنار زد و گفت: عَذغا! آغوم باش، منم پشیز!
- وات د... پشیـــــــــز! کجا بودی رئیس؟ چرا لهجه‌ت برگشته؟ این چه تیپیه زدی؟ اینا کین؟ چرا ما رو گرفتین؟ دماغت چرا سربالا شده؟؟؟
با حرکت دست پشیز، اون دو نفر دیگه بچه‌هامو برداشتن و بردن بیرون. پشیز نگاه شرارت‌باری بهم انداخت و گفت: سه روز مهلت داری یه تیم تشکیل بدی تا مجله‌ی زرد رو دوباره راه بندازیم، وگرنه...
بعد انگشت اشاره‌شو کشید روی گلوش و همین‌طور که زمزمه می‌کرد "پخ پخ" از در بیرون رفت و ناپدید شد.((89))


در نتیجه: کمــــــــــک((227))((227))((227))


هرکس مایل به همکاری در زمینه‌ی نویسندگی طنزه، اولا سری اول مجله رو مطالعه کنه و اگر از توانایی‌هاش مطمئنه، همین‌جا رسما اعلام کنه تا تیمو تشکیل بدیم :)


سری اول مجله زرد پیشتاز (http://www.pioneer-life.ir/%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B2)

momo jon
2017/07/28, 17:43
منننننن مننننننن مننننننن مننننننن مننننننن مننننننن مننننننن هستمممممممممممممممممممممم م((52))

Paneer
2017/07/28, 17:46
((209))((209))((209))((209))((209))

من زين پس صدرصد هستم

ghoghnous13
2017/07/28, 19:02
عجب متن خفنی نوشتی. بذار ببینم در حیطه‌ی تواناییم هست کمک کنم یا نه. بزودی خبر میدم

sir m.h.e
2017/07/28, 19:55
بنده در زمینه ویرایش اگه کمکی بخواید هستم
نوشتن نمی‌تونم قول بدم بستگی به حسم داره نه روش حساب کنید نه بی حساب ولش کنید رو هواس
اما از اونجایی که خیلی خفنم تو تیکه انداختن و شوخی در این زمینه می‌تونید از شوخیام استفاده کنید

f.s
2017/07/28, 20:48
روی من میتوپید واسه ویراستاری حساب کنید، البته اگر نیاز دارید! ((78))

Magystic Reen
2017/07/28, 21:32
منم اعلام امادگی میکنم((200))((200))

F@teme
2017/07/28, 21:41
بی منم که اصن حال نمیده که((200))
این دفعه هم سعی میکنم با روشهای باحال تری اعضای تحریریه رو خدابیامرز کنم ایشالا((200))

Dark 3had0W
2017/07/28, 22:00
مجله بدون من؟! یه بار من نبودم! دو بار من نبودم! این سری عمرا بذارم نباشم . من هستم! صد در صد هم هستم((200))((3))

Banoo.Shamash
2017/07/28, 22:38
منم اگر قابل بدونید واسه ویراستاری غلط املایی چیزی، اگر جا بود، شاید بتونم در این امر خیر نجات کودکان عذراجانمان، شرکتی بنمایانم:|

پ.ن: اصن روایت داریم که روز آدمی، نباید بدون شام لیلاگونه -به عنوان سلاح های اتمی-شب بشود. عذرا جانمان نگران بچه هات نباش، شام لیلا به صورت اتوماتیک بچه هارو برمیگردونه

perseus
2017/07/29, 00:01
بی منم که اصن فایده نداره
منم هستم((54))

Fateme
2017/07/29, 06:44
منم که خودت آگاهی...همچین طنز خاصی نمی ریزه از سخنم((66))
ولی خب مگه میشه خواهرمون درخواست بده ما نباشیم؟ هروقت امر کنی حاضرم((201))

j.s.m
2017/07/29, 16:20
من از تواناییام مطمئن نیستم ولی خب! میام تهش میندازینم بیرون دیگه! :((
منو میتینگ که نبردین بزارین لاقل اینجا باشم!:((((((((((((
(عذرا یه ارتش پشتتن ها!)

kianick
2017/07/29, 18:49
عذرااااااااا
دو روز نت نداشتمااااااا
از دست تو
تا من رفتم مجله زدی😭😭😭
بدون من که نمیشهههههه.
اسم بنوییییس.

Celaena Sardothien
2017/07/30, 09:29
عذرا جان از دست مای تازه وارد هم کاری برمیاد ؟ ((72)) اگر میاد بگو . من طنزم بد نیست ، ویراستار نگارشی خوبی هستم (تجربه تصحیح انشای ترم یک بچه ها رو دارم )((3)) خلاصه کاری بود بگو تا به عنوان تازه وارد یه کاری انجام داده باشم

sinaGhf
2017/07/30, 10:11
سلام

در سواحل قبرس رو به دریا دراز کشیده بودم، داده بودم یکی از این دوستان سبیل کلفت ضدآفتاب برایم مالیده بود، آفتاب گرفته بودم و بطری آب معدنی در دستم بود. خلاصه داشتم عشقِ دنیا رو میکردم و از این تابستان دل انگیز لذت می بردم که یکی از آن خر های از خدا بی خبر آمد کله ام را گاز گرفت. صدایی ملکوتی در ذهنم فرمود ک باید به فراخوان مجله زرد پاسخ آری بگویم و از استعداد های محیرالعقولم استفاده کنم. پس گوشه وقتی از این تابستان پر از تفریح و گردش و عشق و حال را به این مجله اختصاص می دهم بلکه همه به رستگاری برسند.








پ.ن: همش شوخی بودها اگه منم قبول کنید خیلی خوشحال میشم((79))

azam
2017/07/31, 00:55
من مطمئن نیستم میتونم طنز بنویسم یا نه، ولی منم هستم ^_^ (مگه میشه فاطمه بیاد و من تنها بذارم خواهرمو؟ :دی )

kianaz
2017/07/31, 16:08
منم محض اینکه این وسط فزولیمو کرده باشم این اطراف میپلکم کار داشتین کمک خواستین به منچه ولی منم هستم

mixed-nut
2017/08/18, 22:15
بدین وسیله، شروع به کار مجله را اعلام مینمایم:

فصل دوم- شمارۀ 1: شوالیۀ زرد برمی‌خیزد! (http://www.pioneer-life.ir/%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B2/%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%80-1-%D8%B4%D9%88%D8%A7%D9%84%DB%8C%DB%80-%D8%B2%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AE%DB%8C%D8%B 2%D8%AF)

The Holy Nobody
2017/08/19, 18:58
آره دیگه... دیدم حوزه ای نیست ک توش بچه ها رو حرص نداده باشم لذا با کمال بی مزگی حضور درخشان خود را اعلام میداریم. باشد که از حالش رو نبرید و کلی فحش بدین شوتمون کنن بیرون بلکه دست بکشیم بریم سر زندگی نکبت بار درسیمون

ayda
2017/08/20, 13:04
من عاشق نوشتن داستان طنز کوتاهم پس منم هستم

mixed-nut
2017/08/26, 18:20
‌فصل دوم، شمارۀ 2: رژیم! (http://www.pioneer-life.ir/%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B2/%E2%80%8C%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%85%D8%8C-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%80-2-%D8%B1%DA%98%DB%8C%D9%85)

Lord_SaM@N
2017/09/01, 10:45
اونجا نتونستم وارد اکانتم بشم حرفمو بزنم ولی اینجا بگم در رابطه فسمت رژیم

عاقا ده جمله ی اول پشیز خان باعث دگرگونی احوالم شد از ی فرد پر انرژی و سالم الان دارم گوشه تخت بیمارستان می جوم از ترس غذاهای فاطمه زامبلیللیا
اما عالی بوددددد


ولی بازم میگم این زامبیلو بندازین دور این غذاست عاخهههههههههههههه
دارم میمیمیمیمیمیمیمیمیررررررر رمممممممم




و در نهایت با ارزوی موفقیت

mixed-nut
2017/09/08, 01:54
فصل دوم- شمارۀ 3: ریچ‌کیدز!
(http://www.pioneer-life.ir/%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B2/%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%80-3-%D8%B1%DB%8C%DA%86-%DA%A9%DB%8C%D8%AF%D8%B2)

mixed-nut
2017/09/22, 12:32
فصل دوم، شمارۀ آخر: افول یک افسانه (http://www.pioneer-life.ir/%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87-%D8%B2%D8%B1%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B2/%D9%81%D8%B5%D9%84-%D8%AF%D9%88%D9%85%D8%8C-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%80-4-%D8%A7%D9%81%D9%88%D9%84-%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D9%81%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87)

admiral
2017/09/24, 11:51
دست همگی درد نکنه خسته نباشید
تا سری سوم بدرود زرد :دی

kianick
2017/09/24, 14:11
دست همگی درد نکنه خسته نباشید
تا سری سوم بدرود زرد :دی
سوم دیگه نداریم که ...
((۱۲۱))

mixed-nut
2017/09/25, 21:43
کلا می کوبیم که از اول بسازیم ((72))

Celaena Sardothien
2017/09/26, 19:27
آقا من هستم فقط تلگرام ندارم ماهنامه شد داخل پ.خ. بهم بگین . mixed-nut