PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خفگی



master
2017/03/01, 01:41
کنار گذاشتن قلم برای کسی که زمان زیادی با نوشتن خو گرفته بود تاوان سنگینی دارد
همچون مؤمنی که سال ها لب به نیایش نگشوده، با تردیدهای فراوان
تبدیل به زخمی شده که مدت ها مدفون مانده
کلمات وزنی دیگر یافته اند اما همچنان همان عطر خود را حفظ کرده اند
خیلی وقت است که زبان و لبانم دیگر زیر بار جملات نمی روند
و این نوشتن از ننوشتن دردی را چاره نمی کند...

س.ع.الف
2017/03/01, 10:17
علی علی...بد دلمو سوزوندی داداش....واقعا ننوشتن بد دردیه
نویسنده که باشی،نوشته خودشون هجوم میارن به ذهنت،و اگه ننویسیشون...این تاوانیه که میدی...بعد یه مدت،دیگه سراغتو نمیگیرن،و تو پس پرده ی خیالت میچرخن
و اون جاست،که یهو به خودت میای و میبینی که توئی،با خودکاری معلق در بالای کاغذ،و ذهنی که کاملا خالیه....
ننوشتن بد دردیه،ازون بدتر اینکه نتونی بنویسی...به هر دلیلی مجبور باشی صبر کنی...،نوشته ها توی ذهن مثل زهر نو نیش عقربن...عقرب باید نیش بزنه،نمیتونه نزنه،ولی اگه زهرش پر بشه و نزنه...اون زهر خودش رو نابود میکنه...

خیلی تمیز و خوب گفتی داداش..دمت گرم!
درد دل من بود که الان 1سال و نیمه برا کنکور و نهائی نتونستم چیزی بنویسم...و ازونم بدتر اینکه ایده ی کامل یه مجموعه ی 5 جلدی داره تو ذهنم میچرخه!بددردیه این ننوشتن....