ارس_خدای جنگ

[MIS_REIHANE]

سلام دوستان!اومدم با ارس اشناتون کنم.این خدا خیلی جذابه (خیلی دوسش دارم ^_____^) و امیدوارم خوشتون بیاد ^_________^ ی قسمتشم درمورد عشقو عاشقی های ارسه ک خیلی زیاده.دو قسمتش کردم.
قسمت اول:
سرنوشت_جنگ ها
پسر قلدر اشوب طلب خدای خدایان دائما به دنبال جنگ و جدال بود و اتش افروزی می کرد.مردم روی زمین را به جان یکدیگر می انداخت و از کشتار و خون و ویرانی لذت می برد.او فرزند ارس(مریخ،مارس)خداوند جنگ و سلحشوری است.یکی از سه رب النوع بزرگیست که با اسم ستارگان توام است:مشتری یا ژوپیتر(زئوس،خدای خدایان) زهره یا ونوس(افرودیته،الهه عشق) مریخ یا مارس(ارس،خدای جنگ).
چهره ی اصلی که یونانیان برایش ترسیم کرده اند به صورت جوانی قوی هیکل و خوش اندام و تقریبا برهنه است که موهای حلقه حلقه داشته و قیافه ی زیبا ولی خشن و نگاهی جنگجویانه و پیکار طلب دارد. واکنش های او عاطفی بود و محرک هایش برای جنگ، وفاداری و انتقام جویی بود. آرس تصویری است از قدرت بدنی مردانه، نیرومندی و عمل بی درنگ. او با بدن خود واکنش نشان می دهد و به عواقب آن هم فکر نمی کند.
یونانیان همواره به این خدا به چشم رعب و وحشت نگاه می کردند.مقام این خدا فقط زمانی بالا رفت که ازه یونان به رم رفت و نام مارس به خود گرفت.رومیان او را جایگاهی برتر دادند و بعد از زئوس (خدای خدایان) اورا می پرستیدند و او را به عنوان رب النوع ملی خود برگزیدند و به پرستش مطلق او پرداختند.
ارس اصلا یک خدای یونانی نبود!زیرا ائین پرستش این خدا از سرزمین سیت ها که قبائل ایرانی نژاد بودند به یونان رفته بود.شاید بتوان گفت وی متعلق به اساطیر ایران بوده و طبعا سمت خدایی نیز نداشته بلکه مظهر یکی از عناصر طبیعت بوده و بعد از راه ترکیه به یونان رفته و تغیر شکل داده.چنان که در انتقال از یونان به رم نیز تحول یافته و در این نقل و انتقال ها پیوسته بر هیبت وی افزوده شده تا جایی که به صورت بزرگترین خدای بزرگترین امپراطوری جهان در امده است.
هومر شاعر بزرگ یونان در منظومه ایلیاد از زبان زئوس خدای خدایان به ارس چنین می گوید:دریان کسانی که در المپ خانه دارند تنها تو من را اینقدر عاجز کرده ای! تو مرتبا به دنبال شر بلند کردن اتش افروختن و به این و ان پریدن هستی.این الاق زننده و تحمل ناپذیرت را از مادرت هرا به ارث برده ایی که هیچ وقت حرف حساب سرش نمی شود و همیشه مثل خروس جنگی سر دعوا مرافعه داری.ان شب در المپ هیچکس به طرفداری از ارس بلند نشد.به نظر نمی امد کسی به بزن بهادری چون او علاقه ی چندانی داشته باشد.
وی قالبا لباس فولادی رزم بر تن داشت و کلاخودش را از سر جدا نمی کرد.همیشه نیزه ی بزرگی بر دست می گرفت و بر پشت اسبان نیرو مند می نشست و چپ و راست حمله می برد و میکشت.دو ملازم همیشگی او ریموس (ترس) و فبوض (وحشت) که اغلب ان دو را پسرانش می دانند به همراه اریس(اختلاف) و اینو(ویرانی)همیشه به همراه خدای جنگ به میدان پیکار می رفتند .
ارس با اتنا نیز سر جنگ داشت.اتنا یکی از خدایان جنگجو بود که فقط برای عدالت می جنگید و در پی کشتن گناهکاران و ظالمان بود با ارس که تشنه ی خون و شهوت کشتن داشت در تناقض می نمود. تمامی خدایان در جبهه ی مخالف ارس بودند و پشت اتنا به تمامی ان ها گرم بود.ارس از نظر جنگاوری شاید دلیر باشد اما تمام صحبت هایش به گونه ای کری خواندن و قلدری محسوب میشد به اینگونه که هر بار با دیدن اتنا خشمگین می گشت و کشمکش هایشان در میگرفت:
زن فاسد براخلاق! چرا همیشه خداها از تو جانبداری می کنند و برای تو با من به زد و خورد می پردازند ولی هیچکس سمت من را نمیگیرد؟گمان میکنم امروز باید تکلیفم برا با تو یکسره کنم!
و با نیزه ی سنگین خودش که کوه را به دو نیم می کرد بر زره ی اتنا کوفت.اما این زره از جنس پوست دیو گورگون بود که حتی صاعقه ی زئوس نیز بر ان تاثیری نداشت.اتنا سراسیمه سنگی بر گردن او زد و ارس بر روی دو زانو افتاد و اسلحه از دستش ولو شد.اتنا لبخند زنان فریاد زد:
حالا دیدی که فقط قلدری و گردن کلفتی برای پیش بردن منظور کافی نیست؟
ارس نه تنها به اتنا بلکه به دیگر خداهای المپ نیز زورش نمی رسید!حتی دو برادر پهلوان زمینی به نام های اتوس و اوفالیتس او را زمین زدند.یک بار که وی به هرکول دشنام داده بود ان نیمه خدا با ارس گلاویز شد و ارس با بدنی زخمی و نالان به المپ بازگشت.می گویند زئوس نمیخواست هیچ کدام از این دورا مغلوب ببیند به همین دلیل صاعقه ی خود را میان ان دو افکند و ان هارا از هم جدا کرد.
منابع:
کتاب افسانه ی خدایان.(امم فک کنم صفحات 57 تا 64)
قهرمانان و کهن الگو ها.(بخش اسطوره ی ارس)

[The Holy Nobody]

خدای جنگ من فقط یه نفره اونم کریتوس ولاغیر

[ali-rbn]

خدای جنگ من فقط یه نفره اونم کریتوس ولاغیر

تکبیر اصن دی:
و خب تاپیک خیلی خوبیه وکهن الگوی منم آرس شد دی: منتظر ادامه ایم.

[Melisandre]

کاش یکم از تفاوتای مارس و آرس رو هم میگفتی (البته ممکنه عجله کرده باشم و تو قسمت های بعدی بخوای بگی!)
به علاوه من نسبت به اینکه آرس خدای جنگ در اساطیر باستانی ایران بوده باشه خیلی شک دارم چون اونجوری که من از اسطوره های ایران باستان خوندم همچین خدایی نبوده اگرم بوده خیلی فرعی... خدای جنگ ایران باستان بستگی داره منظور به چه دورانی باشه اگه زرتشت به بعد بهمن بوده زرتشت به قبل خشاتریا بوده که درست مشخص نیست الهه است یا ایزد... همون طور که میدونید چیز زیاد و دقیقی از اسطوره های پیشاآریایی و قبل از زرتشتیت و اوستا و به طور کلی مزدیسنا در دست نیست!
ولی مرسی خوب بود :)

[MIS_REIHANE]

کاش یکم از تفاوتای مارس و آرس رو هم میگفتی (البته ممکنه عجله کرده باشم و تو قسمت های بعدی بخوای بگی!)
به علاوه من نسبت به اینکه آرس خدای جنگ در اساطیر باستانی ایران بوده باشه خیلی شک دارم چون اونجوری که من از اسطوره های ایران باستان خوندم همچین خدایی نبوده اگرم بوده خیلی فرعی... خدای جنگ ایران باستان بستگی داره منظور به چه دورانی باشه اگه زرتشت به بعد بهمن بوده زرتشت به قبل خشاتریا بوده که درست مشخص نیست الهه است یا ایزد... همون طور که میدونید چیز زیاد و دقیقی از اسطوره های پیشاآریایی و قبل از زرتشتیت و اوستا و به طور کلی مزدیسنا در دست نیست!
ولی مرسی خوب بود :)

اممم مرسی ک خوندی! تا اونجایی ک اطلاعاتم میکشه مارس اسمی بود ک رومیان روش گذاشته بودن.و ارس یا اریز اسمی بود ک یونانیا با اون خطابش میکردن.
از اینکه ایرانی بوده یا ن اطلاعات زیاد یندارم.یکی از منابع میگه ک : سطر دوم (http://www.uplooder.net/img/image/31/7b3effca60d98ed121d0cebf4e2bce29/Screenshot-(63).png)
و اینکه کلا از اساطیر ایران چیز خاصی در دسترس نیست.طبق گفته ی یکی از دوستان کتاب اوستا بهشون اشاره کرده.اگر اونو بخونی فک کنم ی چیزایی دست گیرت بشه.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


تکبیر اصن دی:
و خب تاپیک خیلی خوبیه وکهن الگوی منم آرس شد دی: منتظر ادامه ایم.
:دی مرسی ک خوندی!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


خدای جنگ من فقط یه نفره اونم کریتوس ولاغیر

الله اکبر!
مرسی ک خوندی :دی

[j.s.m]

خیلی جالب بود، فقط فکر کنم بعضی جاهایی یه سری اشتباه تایپی بود . مطمئن نیستم ولی ببین ایا منظور از دیو گورگون همون دیموگورگونه؟ اژدهای دوسر؟

[MIS_REIHANE]

خیلی جالب بود، فقط فکر کنم بعضی جاهایی یه سری اشتباه تایپی بود . مطمئن نیستم ولی ببین ایا منظور از دیو گورگون همون دیموگورگونه؟ اژدهای دوسر؟
اممم ن! اسمش همینه ک تایپ کردم.اره اشتباه تایپی داره فک کنم :دی ببخشید دیه :دی
مرسی ک خوندی

[Banoo.Shamash]

چ جالب بودا*___*
البته من هیچ حس و علاقه ای به ارس ندارم نه میتونم بگم خوشم میاد نه میتونم بگم بدم میاد:دی
من بیشتر از آپولوی خنگ:دی ، آفرودیت، آرتمیس با کمانش و فقط قدرت زئوس و قدرت هادس،خدای مرگ، خوشم میاد. همین:دی

[MIS_REIHANE]

چ جالب بودا*___*
البته من هیچ حس و علاقه ای به ارس ندارم نه میتونم بگم خوشم میاد نه میتونم بگم بدم میاد:دی
من بیشتر از آپولوی خنگ:دی ، آفرودیت، آرتمیس با کمانش و فقط قدرت زئوس و قدرت هادس،خدای مرگ، خوشم میاد. همین:دی
مرسی ک خوندی نرجس ^________^
من خودم از داستان عاشقانه ی ارس و افرودیته خوشم میاد.ک کلا ارس تو هیچی شانس نیورد.نه بچه.نه عشق.نه خانواده و نه حتی خودش!
و من خودم افرودیته رو بیشتر از همشون دوس دارم.خیلی عشقه(:

[Melisandre]

اممم مرسی ک خوندی! تا اونجایی ک اطلاعاتم میکشه مارس اسمی بود ک رومیان روش گذاشته بودن.و ارس یا اریز اسمی بود ک یونانیا با اون خطابش میکردن.
از اینکه ایرانی بوده یا ن اطلاعات زیاد یندارم.یکی از منابع میگه ک : سطر دوم (http://www.uplooder.net/img/image/31/7b3effca60d98ed121d0cebf4e2bce29/Screenshot-(63).png)
و اینکه کلا از اساطیر ایران چیز خاصی در دسترس نیست.طبق گفته ی یکی از دوستان کتاب اوستا بهشون اشاره کرده.اگر اونو بخونی فک کنم ی چیزایی دست گیرت بشه.


خب من به خاطر یه پروژه ای کل یشت ها و یسنا های اوستا رو مجبور شدم بخونم... مجبور ک یعنی دوستم داشتم این کارو بکنم... یه قسمتایی از گات هاشم خوندم ولی هیچ اسمی از ایریز نبود! اصن این اسطوره اساسا امکان نداره ایرانی بوده باشه اگرم باشه یه اسطوره خیلی کهن ایران باستانه ک به اون جور اسطوره ها مثل آناهیتا و وایو پیشا آریایی میگن ک اکثرشونم با اساطیر هند قاتین (دلیلشم اینه ک یسری آریایی ایرانی همون موقع به هند سفر کردن واسه همین ریشه اساطیر ایران و هند کهن یکیه...) که بهشون میگن اسطوره های هندوایرانی و اسم اکثرشون توی اوستا اومده اما خبری از آرس نیست!!!
خدای جنگ پیشاآریایی همون طور ک گفتم خشاتریاست...

و اینکه مارس و آرس تفاوتشون فقط اسمی نیست تو ی چیزای جزئی و گاها کلی چهره ی رومی و یونانی اسطوره ها باهم دیگه متفاوتن مثلا آرس و مارس خیلی فرقی ندارن ولی مینروا و آتنا خیییییییییییییییییییلی فرق دارن!!!

[MIS_REIHANE]

خب من به خاطر یه پروژه ای کل یشت ها و یسنا های اوستا رو مجبور شدم بخونم... مجبور ک یعنی دوستم داشتم این کارو بکنم... یه قسمتایی از گات هاشم خوندم ولی هیچ اسمی از ایریز نبود! اصن این اسطوره اساسا امکان نداره ایرانی بوده باشه اگرم باشه یه اسطوره خیلی کهن ایران باستانه ک به اون جور اسطوره ها مثل آناهیتا و وایو پیشا آریایی میگن ک اکثرشونم با اساطیر هند قاتین (دلیلشم اینه ک یسری آریایی ایرانی همون موقع به هند سفر کردن واسه همین ریشه اساطیر ایران و هند کهن یکیه...) که بهشون میگن اسطوره های هندوایرانی و اسم اکثرشون توی اوستا اومده اما خبری از آرس نیست!!!
خدای جنگ پیشاآریایی همون طور ک گفتم خشاتریاست...

و اینکه مارس و آرس تفاوتشون فقط اسمی نیست تو ی چیزای جزئی و گاها کلی چهره ی رومی و یونانی اسطوره ها باهم دیگه متفاوتن مثلا آرس و مارس خیلی فرقی ندارن ولی مینروا و آتنا خیییییییییییییییییییلی فرق دارن!!!

اممم والا نیدونم بادی بیشتر در این مورد تحقیق کنم.تنها دلیلی ک به ذهم اومد ک میتونه ارس اسرانی بوده باشه همون اسکرینیه ک گفرفتم.متاسفانه کتابای اینترنتی خیلی کم میپردازن ب طول زندگی و پیدایش اساطیر.مثلا ی کتابی ک من دان کرده بودم و ب نظرم خیلی کامل بود اسطوریه شناسی بود.ولی اونجا ارس و افرودیت رو باهم ترکیب کرده بودن و خیلی از روایاتشون متناقض بودن.امم اطلاعات خاصی ندارم ولی حتمن پی گیرش میشم سارا (:
و اینکه تو یکی از منابع اسم دوم اتنا رو مینروا ذکر کرده بودن.هرچند.چ فرقی دارن میشه بگی؟

[Melisandre]

اممم والا نیدونم بادی بیشتر در این مورد تحقیق کنم.تنها دلیلی ک به ذهم اومد ک میتونه ارس اسرانی بوده باشه همون اسکرینیه ک گفرفتم.متاسفانه کتابای اینترنتی خیلی کم میپردازن ب طول زندگی و پیدایش اساطیر.مثلا ی کتابی ک من دان کرده بودم و ب نظرم خیلی کامل بود اسطوریه شناسی بود.ولی اونجا ارس و افرودیت رو باهم ترکیب کرده بودن و خیلی از روایاتشون متناقض بودن.امم اطلاعات خاصی ندارم ولی حتمن پی گیرش میشم سارا (:
و اینکه تو یکی از منابع اسم دوم اتنا رو مینروا ذکر کرده بودن.هرچند.چ فرقی دارن میشه بگی؟


آتنا تو یونان الهه خرد و دانشه
بعد تو روم مینروا الهه صنایع دستیه :| :| :| :|
در این حد :/

[MIS_REIHANE]

آتنا تو یونان الهه خرد و دانشه
بعد تو روم مینروا الهه صنایع دستیه :| :| :| :|
در این حد :/
خو اتنا هم خدای این جر چیزاس.کلا خدای عقل و مهارته.ینی صنایعم در بر میگیره.
ن؟ :/

[Melisandre]

خو اتنا هم خدای این جر چیزاس.کلا خدای عقل و مهارته.ینی صنایعم در بر میگیره.
ن؟ :/

نه :|
عقل و دانشه و البته الهه جنگ هم هست نگفتم؟
بعد که وارد روم میشه در واقع آخرین خداییه ک قبول میکنه شکل رومی بگیره و خیلی هم در روم الهه کوچیکیه و رومیان هم ک میدونید عشق جنگو اینا اما آتنا الهه جنگ رومی ها نیست... الهه جنگ اونا ببین یادم نیست اسمشو باید برم در بیارم :/ ولی آتنا نیست رومیا کلا از آتنا زیاد خوششون نمیاد

[sadra90]

کاش یکم از تفاوتای مارس و آرس رو هم میگفتی (البته ممکنه عجله کرده باشم و تو قسمت های بعدی بخوای بگی!)
به علاوه من نسبت به اینکه آرس خدای جنگ در اساطیر باستانی ایران بوده باشه خیلی شک دارم چون اونجوری که من از اسطوره های ایران باستان خوندم همچین خدایی نبوده اگرم بوده خیلی فرعی... خدای جنگ ایران باستان بستگی داره منظور به چه دورانی باشه اگه زرتشت به بعد بهمن بوده زرتشت به قبل خشاتریا بوده که درست مشخص نیست الهه است یا ایزد... همون طور که میدونید چیز زیاد و دقیقی از اسطوره های پیشاآریایی و قبل از زرتشتیت و اوستا و به طور کلی مزدیسنا در دست نیست!
ولی مرسی خوب بود :)

ایرانیان نه اما خود یونانیان خدایان را به ایرانیان نسبت می دادند مثل آن موضوع معروف که کوروش کبیر را فرزند زئوس می دانستند

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


آتنا تو یونان الهه خرد و دانشه
بعد تو روم مینروا الهه صنایع دستیه :| :| :| :|
در این حد :/

خدای اصلی یونان اتنا بود و رومی ها از اون بدشون میومد

[A.S.B]

تکبیر اصن دی:

سلام.
بابا چی میگین شما اصن؟ آرس خدایه خدایانه :دی اینجا تک تیر میخواد ((204))((204)) تکبیر کاربردی نداره((207))
چه وضعشه علی؟ تو که پرسی جکسون میخوندی :دی من عاشق آرسم خلاصه.
----------------------------------------------------------------------------
آقا اگه ادامه داره، ادامه بده. اگه هم نداره که خوب بود ممنون.
پ.ن:
علی منم اسماعیل. خودی ام ((13))

[MIS_REIHANE]

سلام.
بابا چی میگین شما اصن؟ آرس خدایه خدایانه :دی اینجا تک تیر میخواد ((204))((204)) تکبیر کاربردی نداره((207))
چه وضعشه علی؟ تو که پرسی جکسون میخوندی :دی من عاشق آرسم خلاصه.
----------------------------------------------------------------------------
آقا اگه ادامه داره، ادامه بده. اگه هم نداره که خوب بود ممنون.
پ.ن:
علی منم اسماعیل. خودی ام ((13))

به به جناااب اسماعیل! :دی خوش اومدی!
صد در صد خدای خدایانه حرف شما سند اصن!

[ali-rbn]

سلام.
بابا چی میگین شما اصن؟ آرس خدایه خدایانه :دی اینجا تک تیر میخواد ((204))((204)) تکبیر کاربردی نداره((207))
چه وضعشه علی؟ تو که پرسی جکسون میخوندی :دی من عاشق آرسم خلاصه.
----------------------------------------------------------------------------
آقا اگه ادامه داره، ادامه بده. اگه هم نداره که خوب بود ممنون.
پ.ن:
علی منم اسماعیل. خودی ام ((13))


بچه جان اينجا چيكار ميكني تو؟ دي:
خيلي خوش اومدي به اين مكان اي اسمائيل.
آقا من از وقتي گاد آو وار بازي كردن ديگه اون آدم قبل نشدم:)) يعني كهن الگومم ارس شد ولي قبولش ندارم دي: كريتوسو عشقه!

خانمه هدايتگر تاپيك بيا تاپيكه رو راه بنداز خو!

[A.S.B]

خوش اومدی!



خيلي خوش اومدي به اين مكان اي اسمائيل.



خيلي خوش اومدي به اين مكان اي اسمائيل.

بعله.
صرفا بگم من که سابقم از همتون بیشتره که ((76)):دی یعنی الان تاریخ عضویت من رو ببینید، تاریخ عضویت خودتون رو هم ببینید((99))
بعله. اینطوریاس :دی
خوب خلاصه علی دوباره رو و بشروع خواندن پرسی جکسون را. برو بخون شاید به راه درست باز گردی :دی

[MIS_REIHANE]

بچه جان اينجا چيكار ميكني تو؟ دي:
خيلي خوش اومدي به اين مكان اي اسمائيل.
آقا من از وقتي گاد آو وار بازي كردن ديگه اون آدم قبل نشدم:)) يعني كهن الگومم ارس شد ولي قبولش ندارم دي: كريتوسو عشقه!

خانمه هدايتگر تاپيك بيا تاپيكه رو راه بنداز خو!

اون هدایتگر رو با من بودی اقاهه؟ والا خوش و بش بکنین تو این تاپیک!راحت باشین!مردم درمورد ارس حرف میزنن شما درمورد موز سخن بگین :دی راحت باشین! :دی

[goldenwolf]

همه ایپا رو بی خی مهم اینه کریتوس زد پدر ارس و زعوسو ... رو در اورد دمش گرم خخخخخ😀😀😂

[Nina-kh]

جالب بود خیلیم جالب بود ولی به شخصه با آرتمیس بیشتر حال میکنم:دی
هرچند تو پرسی جکسون شخصیت ارس کاملا خورد شد و آرتمیسم کلا حضور چندانی نداشت|:
هاا دیگه دستت درد نکنه جالب بود دی:

[MIS_REIHANE]

جالب بود خیلیم جالب بود ولی به شخصه با آرتمیس بیشتر حال میکنم:دی
هرچند تو پرسی جکسون شخصیت ارس کاملا خورد شد و آرتمیسم کلا حضور چندانی نداشت|:
هاا دیگه دستت درد نکنه جالب بود دی:
ها مرسی خوندی جیگر!
درمورد این ارتمیسه هم میزارم حتمن!اصن یادم رفته بود قسمت دوم ارسو بزارم خوبه اوردی بالا تاپیکو!
اتفاق ی چیز جالب هم درمورد "دیا" دارم مخصوص مخصوص خودت! هرچند چیز خوشایندی نیس زئوس مخشو میزنه میبرش تو جنگل :| اهم..
پرسی رو نخوندم!ولی ب همه میگم فیلمشو دیدم! ک اونم ندیدم! هیچ وقت نمیشه شخصیت های ب این بزرگی رو تو فیلم محدود کرد (:

[MIS_REIHANE]

سلام دوستان!اومدم با اخرین قسمت و قسمت اخر!ایشالا ک بخونین ب دانایی هاتون افزوده بشه!
این خدای بدبخت و بیچاره از نظر عشق و عاشقی هم شانس نیاورد.پر پیچ و خم ترین رابطه ی زندگی این خدا با افرودیته الهه ی شهوت و عشق و زیبایی بود.بدین صورت که افرودیته همسر یکی از زشت ترین خداهای المپ بود.و از انجا که قلب داغی برای عاشق شدن و عشق ورزیدن داشت ،زمانی که متوجه شد ارس به او به چشم خریداری نگام میکند او نیز از خدا خاسته بود و با چشمکی ب او فهماند ک خودش نیز خاطر خواهش شده.افسانه ها میگویند که این افرودیته بود که ارس را از راه به در کرد.

اولین رابطه ی ان ها شبی بود که هفاستوس ب دلیل کار های خود ب خانه نیامد.ارس به خانه ی افرودیته راه یافت و شب را در بستر او ب سر برد.و به یکی از قدرمتند ترین خدایان خیانت کرد.
ب راوایتی از هومر،هلیوس(خورشید)که خدای فضولی بود از عشق بازی های ارس و افرودیت خبر دار می شود و به هفاستوس خبر می دهد.هفاستوس بدون انکه عکس العملی نشان دهد خشم خود را فرو خورد و شروع ب ساخت توری کرد از مو باریک تر و از فولاد استوار تر.سپس شبی به افرودیته گفت که میخواد برای چند صباحی به لمئوس برود و افرودیته هم ب ظاهر اشک و اه راه انداخت و اورا بوسید و گفت ک چقدر دلش برای او تنگ می شود و زود بازگردد.هفاستوس به کمین گاه خود رفت و منتظر ماند.
عاشق ب معشوق خود خبر رفتن همسرش را داد و شب هنگام ارس مشتاق و خوشحال به خانه ی افرودیته امد و از همان دم در اعلام کرد:افرو،بیا ب بستر این شوهر احمقت برویم ک هیچ جایی بهتر از ان جزیره ی خراب شده برای مسافرت پیدا نکرده است.اما ب محضی ک رفتند و در هم خفتند زنجیر هفاستوس ب پای ان ها محکم شد و در خود گرفت.هرچقدر ک تقلا کردند گره ها محکم تر شد.هفاستوس زرنگ و با مهارت از کمینگاه خود بیورن پرید و انقدر بلند داد زد که اسمان ها و زمین لرزیدند:ای خدای خدایان!بیا و این معرکه ی زیبار ا تماشا کن ک چون من لنگ و زشت رو هستم همسرم مرد دیگری را ب بستر خود راه داده.ان هم ارس!بهتر است همه تان ب تماشا بیایید.این گره هارا باز نمیکنم مگر تا زمانی که تمام خرج هایی ک برای این زن هرجایی کرده ام را پسم دهید.
خدایان ب شهادت امدند و پوزیدون از هفاستوس درخواست کرد ک ان هارا باز کند.هفاستوس پذیرفت و بعد از ان افرودیته به قبرس و ارس به تراس تبعید شدند.در قبرس افرودیته از ارس حامل فرزندی شد و وقتی ب دنیا اومد اورا هارمونیا نامید.دختری زیبا که با پادشاه تب ازدواج کرد.
یکی دیگر از معشوقه های ارس پری زیبای جنگل اگلوروس بود که ثمره ی عشقشان دختری ب نام اسکیپه شد.روزی پسر پوزیدون اسکیپه را فریفت و با او همبستر شد.ارس ب خشم امد و پسر را کشت و پوزیدن ب دادخواهی ب محکمه ی خدایان رفت.ده خدا ب ارس رای دادند و او تبرئه شد.محکمه در تپه ی اکروپل اتن بود و زیان پس ان مکان محل متداوم قضاوت ها جای گرفت.
یک فرزند دیگر ارس فلگیاس به دست اپولو کشته شد.پسر دیگرش دیومد که پادشان بیستن شده بود به دست هرکول ب قتل رسید.کوکنوس پسر دیگر وی ک مثل پدرش قلدر و اهل دعوا مرافعه بود نیز ب دلیل جنایاتی که بر سر تمپه یکی از کاروان های قدیمی یونان در می اورد به دست هرکول کشته شد.ارس چند همسر زمینی نیز داشت که یکی از ان ها ائوتروپ بود.ولی در وضع حمل مرد اما پسری از وی ب دنیا امد ک ائوپروس نام گرفت.

[Nina-kh]

اتفاق ی چیز جالب هم درمورد "دیا" دارم مخصوص مخصوص خودت!
پرسی رو نخوندم!ولی ب همه میگم فیلمشو دیدم! ک اونم ندیدم! هیچ وقت نمیشه شخصیت های ب این بزرگی رو تو فیلم محدود کرد (:
هرگونه شباهت اسمی ازروی تصادف بوده و من اصلا ایشونو نمیشناسم!((((:
(نزن آقا تاپیکشو :دی)
راجب حرف بعدیتم بگم چیز خاصی رو از دست ندادی نگرانش نباش... و اینکه مرسی بابت پست بعدی که گذاشتی جالب بود...