PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یه نفس عمیق



آرش ساعی
2016/12/23, 14:56
نفسم بالا نمیآد انگار یه وزنه 200 کیلویی افتاده رو سینم و راه نفسم رو بسته,دوست دارم الان یه نفس عمیق بکشم...عطرت رو حس کنم و تو خیالت غرق بشم,تواین شب های سرد و غم زده پاییزی تو خیابون ها راه میرم و قدم به قدم , روی برگ های زرد ونارنجی خشک شده ی درختان پیر و افسرده ای که, دیگه اونها هم انگار از زندگی بریدن وهمه چیز رو رها کردن پا میزارم و جلو میرم ولی هنوز به مقصدم نرسیدم,صدای خش خش برگ ها گویی صدای شکستن خودمه که فقط وفقط خودم میشنوم هوای تو هوام رو بد کرده ولی من عاشق این حال بد ام ,این حال بد می ارزه به یه دنیا خوشی و سرور وپایکوبی های الکی که مردم از روی بیکاری انجام میدن ای کاش خیال با تو بودن به حقیقت تبدیل شه تا شاید, یه نفس راحت وعمیق بکشم.