PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : باطل است! باطل است! باطل است!



لینک دانلود
2016/09/19, 00:17
داستان حذف شد.

big cat
2016/09/19, 03:08
عجب من به آخرت رسیدم ولی نه اینطور در واقع هرروز به این آخرت میرسم ولی اینطور؟نه اینطوری نتیجه نمیگیرم انسان تاریکه وحشتناکه و من یک چیزه بدتر میبینم خیلی بدتر

lilya
2016/09/19, 09:12
خب راستش اصلا نمی دونم چی باید بگم.
کلا نمی تونم زیاد درباره چیزای مربوط به دین و مذهب نظر بدم. چون هرکسی عقیده خودشو داره. مثلا یه جا جبرئیل میگه تو عشق اونو داشتی انسان، عشقی که ما هرگز نداشتیمش و حسرتشو میخوردیم. خب من این جمله رو قبول ندارم. خدا همه افریده هاشو دوست داره. چرا فرشته ها نباید عشق خدا رو داشته باشن؟ من اصلا با این جمله موافق نیستم.
اون قسمتم که پسره به باباش برای یه کنسول شلیک میکنه خب یه جور خاصیه که حالا بهش کاری ندارم اما دیگه این که مامانش می گه چرا این کارو کردی؟ یه کم مثل این میمونه که یه بازیگر ناشی بیاد جای یه نقش صحبت کنه. به جاش می تونست جیغ بکشه نه این که بپرسه چرا این کارو کردی؟
دیگه همین. :| واقعا نمی دونم چی باید دربارش بگم.

NICO
2016/09/19, 12:22
به هر حال داستان جالبی بود و عجیب و جدید برای من .((105))

لینک دانلود
2016/09/19, 14:18
عجب من به آخرت رسیدم ولی نه اینطور در واقع هرروز به این آخرت میرسم ولی اینطور؟نه اینطوری نتیجه نمیگیرم انسان تاریکه وحشتناکه و من یک چیزه بدتر میبینم خیلی بدتر
راستش سعی کردم واقعی بنویسم، از یه تیکه به بعد خب شاید این دید خیلی منفی گرایانه و غیر قابل باور میشد.
خوشحالم که نظر دادید

خب راستش اصلا نمی دونم چی باید بگم.
کلا نمی تونم زیاد درباره چیزای مربوط به دین و مذهب نظر بدم. چون هرکسی عقیده خودشو داره. مثلا یه جا جبرئیل میگه تو عشق اونو داشتی انسان، عشقی که ما هرگز نداشتیمش و حسرتشو میخوردیم. خب من این جمله رو قبول ندارم. خدا همه افریده هاشو دوست داره. چرا فرشته ها نباید عشق خدا رو داشته باشن؟ من اصلا با این جمله موافق نیستم.
اون قسمتم که پسره به باباش برای یه کنسول شلیک میکنه خب یه جور خاصیه که حالا بهش کاری ندارم اما دیگه این که مامانش می گه چرا این کارو کردی؟ یه کم مثل این میمونه که یه بازیگر ناشی بیاد جای یه نقش صحبت کنه. به جاش می تونست جیغ بکشه نه این که بپرسه چرا این کارو کردی؟
دیگه همین. :| واقعا نمی دونم چی باید دربارش بگم.

ممنون از نظرتون
درباره مادره هم حق باشماست، میتونست خیلی بهتر باشه.

به هر حال داستان جالبی بود و عجیب و جدید برای من .((105))
ممنون که خوشتون اومده
ولی این بیشتر یه کرم بود که به خط خطی هام داده شد

Araa M.C
2016/09/19, 14:52
ایده ات جدید بود. با یه نگاه جدید به یسری مفاهیم فلسفی نگاه کردی، برام جالب بود. تونستی خوب هرج و مرج رو نشون بدی فقط یکم رو نقطه اوج و سقوط داستانت ضعیف عمل کردی ولی از ریتم سریعی که بکار بردی خوشم اومد. تیکه ای که میخواستی آغاز هرج و مرج رو نشون بدی یکم بنظر به استحزا (اگه املای درستش باشه) کشیده شد و شخصا یه لحظه فک کردم داستان داره هجو میشه و خب، یکم مضحک بود ولی بغیر از اون اشکال دیگه ای وارد نیس. صرفا با دیدگاهی که داشتی موافق نبودم ولی داستانت عالی بود

ali-rbn
2016/09/19, 16:06
نمیدونم چی بگم، ایده‌ی نو، نثر زیبا، نگاه فلسفیه جالب و نشان دادن عالی هرج ومرج وآخرت انسان‌. به نظرم این داستان جای تقدیر داره. بعد از خوندنش مبهوت شدم.
پیشنهاد میکنم عکس العمل مادره رو عوض کنی. مثلا جیغی چیزی. در کل خسته نباشید خیلی خوب بود

Banoo.Shamash
2016/09/19, 16:51
خیلی جالب بود برام. درواقع همون ابتدای داستان ک حرف های خودتون بود، منو واقعا ترسوند:|
داستان رو که خوندم، بعضی جاهاش درست بود به نظرم... اون تیکه های آخر داستان ک جبرئیل برای اون مرده، تعریف میکرد دلیل اینهمه اتفاقات چیبوده هم حتی بیشتر برام جالب بود
فقط ی چیزی..... امــــــ...... الان مرده توبه کرد و رفت بهشت؟ ۰.۰

لینک دانلود
2016/09/19, 17:21
ایده ات جدید بود. با یه نگاه جدید به یسری مفاهیم فلسفی نگاه کردی، برام جالب بود. تونستی خوب هرج و مرج رو نشون بدی فقط یکم رو نقطه اوج و سقوط داستانت ضعیف عمل کردی ولی از ریتم سریعی که بکار بردی خوشم اومد. تیکه ای که میخواستی آغاز هرج و مرج رو نشون بدی یکم بنظر به استحزا (اگه املای درستش باشه) کشیده شد و شخصا یه لحظه فک کردم داستان داره هجو میشه و خب، یکم مضحک بود ولی بغیر از اون اشکال دیگه ای وارد نیس. صرفا با دیدگاهی که داشتی موافق نبودم ولی داستانت عالی بود
ممنون، درباره قسمت هجوم، قطعا سعی میکنم بهترش کنم، در واقع من این ایده رو خیلی وقت بود تو ذهنم داشتم، و وقتی رفتم سرش، راستش به چیزی فکر نمیکردم، چون تقریبا ایده کامل شده بود. و منم فق مینوشتم.
خوشحالم خوشتون اومده
یا علی

نمیدونم چی بگم، ایده‌ی نو، نثر زیبا، نگاه فلسفیه جالب و نشان دادن عالی هرج ومرج وآخرت انسان‌. به نظرم این داستان جای تقدیر داره. بعد از خوندنش مبهوت شدم.
پیشنهاد میکنم عکس العمل مادره رو عوض کنی. مثلا جیغی چیزی. در کل خسته نباشید خیلی خوب بود
درباره آخریه حق با شماست، من خودمم حس میکنم دلیل بیشتری برای این که پسره بکشتش لازم بود، ولی گذشت دیگه:دی
به بزرگی خودتون ببخشید

خیلی جالب بود برام. درواقع همون ابتدای داستان ک حرف های خودتون بود، منو واقعا ترسوند:|
داستان رو که خوندم، بعضی جاهاش درست بود به نظرم... اون تیکه های آخر داستان ک جبرئیل برای اون مرده، تعریف میکرد دلیل اینهمه اتفاقات چیبوده هم حتی بیشتر برام جالب بود
فقط ی چیزی..... امــــــ...... الان مرده توبه کرد و رفت بهشت؟ ۰.۰
ممنون، راستش اون مرد مرد.
بهشتی درکار نبود، و همچنین هیچ جهنمی، اون یه گناه کار بود.
در واقع انسان رو داشتم نشون میدادم، این بار بخششی در کار نبودش.

black cat
2016/09/19, 23:39
جالب بود ،اونجا هم تشکر کردم فکر کنم، یادم نیست، به هر حال مرسی.((5))

Melisandre
2016/09/20, 15:38
داستانتون از نظر ادبی و منتقدی ایراد نگارشی و پرش لحن و افعال اشتباهی داره که به راحتی با یکی دو بار بازنویسی درست میشه کاملا اما ایده تون چیز دوست داشتنییه که میتونستید خیلی بیشتر پردازشش کنید پردازش ایدتون ناقصه و این یه جورایی قابل لمسه برای آدم...
و در کل از نظر من خدا زمانی دین رو از آدم میگیره که وجدان بمیره... تا موقعی که وجدان هست نیاز اون مدلی به مذهب نیست مذهب همون وجدانه و به نظر من خدا با ساختن چیزی مثل وجدان در درون انسان اونو برتری بخشیده و در واقع دین همون راه فعال کردن وجدان آدماست بماند بعضی چیز های فرعی دین که خوب حالا واقعن اونقدر هم مهم نیستن... یعنی من فکر میکنم با فریاد این که خدا وجود نداره و دیگه مذهبی در کار نیست انسان ها وحشی نمیشن... با فریاد پیام رسان خدا مبنی بر این که انسان وجدانت را ازت گرفتم و تا ابد می زیستی بدون وجدان هرج و مرج بوجود مید همین جحالاشم خیلی بی خدا ها رو دور و برم میبینم که هرج و مرجی درست نمیکنن و با دلایل احمقانه (که از نظر خودشون درسته) مثل تکامل و اینا وجود خدا رو انکار می کنن اما به انسانیت اعتقاد دارن... کار ندارم اینا درستن یا غلط که خوب اگه مختو واز کنی مطمئنن به این نتیجه میرسی که هیچ وقت یه کرم نمیتونه در اثر تکامل و هر چیز چرندی بشه انسان دستگاه های بدنش هرچند که این بعد جسمیشه حالا چه برسه بعد روحی و معنویش که هنوزم که هنوزه ناشناختست... ولی میگم با نبود مذهب هرج و مرج و بی قانونی به اون صورت بوجود نمیاد الان چینیا مذهب ندارن نود درصدشونم خدا نشناسن ولی اونقدر قانونمندن... وجدان اصل دینه نباشه این اتفاقات می افته...
و در ضمن مفهوم اون ثانیه ها رو اصلا متوجه نشدم اگه ممکنه بیشتر توضیح بدین...

lilya
2016/09/21, 22:04
شرمنده اینو یادم رفت بگم. فرشته ها عقل محض هستن . یعنی دارای احساسات نیستند. بنابراین هیچ وقت کار اشتباهی انجام نمیدن چون تابع عقل هستن و می دونن چی درسته. بنابراین اون تیکه که فرشته میگه ما حسرتشو می خوردیم اصلا نمی تونه درست باشه. اگه منظور همون جبرئیل که همه میشناسن باشه.