PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خبر فوری!!! (داستان)



Bartimeaus
2016/08/31, 02:19
بسم الله الرحمن الرحیم

خبر فوری!!!

یک ماه پیش متوجه گشتیم، زمین بسیار کم شعور بوده و انگشت خود را تا ته در دماغش کرده. ما ز اینکار او بسیار ناراحت گشته و بدو پند و اندرزی دادیم تا دگر اینکار ناپسند را انجام ندهد. چو زمین انگشت خود به در آورد، ناگهان گردابی پدید آمده و چند کشتی را بلعید و آتش فشانی شهری را ترکاند. پس به ما فهمانده شد که کار پروردگارمان حکمتی دارد.

اما چشمتان روز بعد نبیند که زمین سرما خورده و عطسه ای کرد، که به دور از انگشتانش که حال، در حال جرم گیریشان هستیم چند شهر به زیر آب رفتند و بعضی در گلوی زمین گیر کرده اند.

_بله؟

_چی شده؟

_اوه...

متوجه شدیم دکتران به زمین داروی ملین داده اند و ما هرچه سریع تر باید اندیشه ای کنیم تا خانه خراب نشویم. پس شما را تا خبر های بعد به حال خود رها می کنیم.

black cat
2016/08/31, 09:24
خخخخخخخخخخ.

mixed-nut
2016/08/31, 20:49
امید است خبر ناگواری به زمین رسد بلکه نیم‌سکته‌ای زده و سپس غم او را فرا گیرد و جوششی از چشمش برون تراود و ما را از این بی‌بارانی برهد.

MIS_REIHANE
2016/09/01, 03:22
تیم نقد:
خوب.خسته نباشی.




داستان طنز بود.خوشکل و گیرا و جذاب بود.فلش قشنگی بود.با گفتن هر خط ی تصویر میومد تو ذهنم.همون چیزی ک باید توی داستان کوتاه کوتاه به خواننده القا بشه.



شیوه ی داستانی لو نمیداد که قراره در اخر چ چیزی برای مردم و زمین اتفاق بیفته.اینم خوب بود.افرین.



اشاره ی کنایه امیز.چیزی که تو بهترین فلش های دنیا قطعا پیدا میشه و باید وجود داشته باشه. فکر میکنم این داستان هم دارا بود. همون قسمتی که هیچ کار خدا بی حکمت نیست و دخالت بیجا باعث از بین رفتن نظم میشه.



خیلی راحت تو کف داستان ما متوجه ی لحن راوی شدیم. که این ی گزارشه و مثل اخبار میمونه.شایدم از گفته ی دانشمند باشه.ی چیز تخیلی .ی چیز جالب.افرین.




شما فلش فیکشن نویسی.این چند نکته رو داشته باش:




اتفاق غیر منتظره داشته باش.



از اشارات کنایه امیز استفاده کن



حس خوانننده رو تا اخر نگه دار



تصویر سازی کن



از وسط داستان شروع کن



از اول مفهمومو بیان نکن



جزئی ترین سوژه رو برای کار در نظر بگیر



موفق باشی.

Nari
2016/09/05, 17:49
سلام؛
داستانتون کاملا یه هجو بود! و فاقد ارزش ادبیه!
البته در جایگاه خودش خوب بود!
هجو خودش نویسی خودش تخصص داره!
می تونم از این لحاظ بهتون تبریک بگم!.. چون هجو خوبی بود :)
نوع نگارش و استفاده از کلمات و بازی با اون ها کار قشنگی رو تحویل داد.
موفق باشید :)

Mina.r
2016/09/05, 20:59
خخخخخ جالب بود:)
میتونست بهترم باشه

Moon Jacob
2016/09/29, 13:00
آفرین طنز فوق العاده ای بود

Banoo.Shamash
2016/09/29, 13:26
جالب بود:دی
بازم بنویــــــــــس!!!!!!

admiral
2016/09/29, 13:29
قشنگ بود ولی کاش یکم طول و تفصیلش بیشتر میبود!
میتونست خیلییی ذوق بیشتری داشته باشه چون بامزه بود و پتانسیل کافی برای یه متن طولانی و خنده دارو داره

Petyr Baelish
2016/10/20, 06:00
درود دوست عزیز...
طبق برداشت من قصد شما از متن ماهیت "طنز" و نمایش آن با هجویات بوده ... اما مسیر انتخاب شده ی شما نوعی کج روی محسوب میشه ...
البته در جواب دوست عزیزی که عنوان کرده بود هجویات فاقد ارزش ادبی هستند؛ نظر بنده کاملا جبهه ی مخالف شما رو در بر میگیره... هجویات مخاطب خاص خودش رو داره هرچند ناچیز اما هجویات هرگز جزئی از طنز نیست.... دلیل این موضوع رو پایین تر به شکل واضح توضیح میدم...
اما مِن باب نقد ادبی ؛ بد نیست تعاریفی از طنز رو مرور کنیم قبل از نوشتن متنی که شاید یک ربع زمان میطلبه... و امیدوارم باقی دوستان هم قبل از نوشتن اطلاعاتشون رو قوی تر کنند...
جمله ی معروف منتقد ها "تابلوی نقاشی" ! در تفسیر این توصیف؛ باید گفت پشت هر تابلوی نقاشی رازی نهفته است...
طنز تعاریف و مواضع مشخصی داره اما روشن ترین نوع تعریف اون رو میشه در واژه "انتقاد" بیان کرد... هدف از طنز فقط به سخره گرفتن و ریشخند زدن نیست... طنز هدفی به شکل "اصلاح" رو دنبال میکنه... طنز از "انتقاد" برمیاد و بر "اصلاح" میشینه... طنز عمیق مثل ژانر رازآلود یا ژانر های مشابه میتونه چند لایه باشه... نه به شکلی که از نمای لانگ هرچه لایه برداری کنیم شرایط فجیع تر بشه...
هیچ شکی بر این نیست که طنز به دنبال اینه که کمدی یا خنده ای ایجاد کنه اما طنز هم هدف پیچیده تری رو در نظر داره... بیاید انقد مسائل رو ساده نگیریم ...طنز اسم مشخصی داره و نباید به این اسم خیانت کنیم ! اگر مقصود هجویات هست میتونیم به شکل یک مطلب یا شوخی دور همی برای دوستانمون بنویسیم و تو صفحات اجتماعی به اشتراک بذاریم ... ولی در قابل "داستان"؟ هرگز ...
طنز سخت ترین ژانر داستان نویسیه ؛ به همین دلیل هم هست که کمتر نویسنده ی طنز نویسی رو تو تاریخ ایران که ادبیات بسیار غنی ای داره پیدا میکنیم.... بعضی مسائل رو باید عمقی نگاه کنیم ... متن شما هم مورد احترامه اما مانند تابلوئیه که نه رنگی داره و نه نقاشی ای ... تنها طرحی که عامدانه کمی خط خطی شده ...