PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : هنوز اسمی برای کتابم ندارم



eragon97
2016/06/12, 03:44
سلام من شروع کردم به نوشتن یک کتاب داستان که اگه خدا بخواد 100 الی 150 صفحه ای می شه
امید است که با همت شما و خودم بتونم براتون تا اخر این کتاب رو بزارم ((200))
اینم لینک فصل اول
لطفا درمورد اسم کتاب کمکم کنید و برای خود داستان هم انتقاد بدید
Just a moment... (http://uplod.ir/in0e0b4s4hq6/Chapter_one.pdf.htm)
خلاصه :
یه پسر که فکر می کرده مادرش توی تصادف فوت کرده متوجه می شه که ممکنه مادرش زنده باشه !!!
برای همین به دنبال خانواده مادرش می گرده تا به سوال هایش پاسخ دهند اما
با کسی اشنا می شه که مادرش رو فراموش میکنه و ...
کاور هم که فکر نکنم به تونم کاری بکنم
متاسفم ((205))

mixed-nut
2016/06/12, 06:32
سلام دوست عزیز
ممنون بابت داستانی که به اشتراک گذاشتی
از اونجایی که فعلا چیز خاصی معلوم نیست فکر نکنم بشه در مورد اسمش پیشنهاد مناسبی داد
به هر حال
اولین چیزی که به چشم میاد، ظاهر نوشته ها و صفحه آرایی بود.
رنگ زمینه نباید چشم رو بزنه یا خسته کنه و فونت هم ترجیحا یه فونت معروف و معمول باشه تا خوانش رو سریع کنه
بی میترا مثلا (هرچند بین خودمون باشه من عاشق بی کودک هستم شخصا :دی)
و غلط های نگارشی رو لطفا اصلاح کن. حتی اگه با لحن محاوره ای هم نوشته شده باشه، باز هم یه اصولی باید رعایت بشه
مثلا نوشتی:
مهمان ها برَند.
همون "بروند" یا دیگه ته تهش "برن" باید نوشته بشه و الی آخر

در مورد خود داستان،
چقد سریع بود((225))
میتونستی برای این که این سرعت زیاد توی چشم نزنه از فلش بک استفاده کنی، مثلا روایت رو از لحظه باز کردن کادو ها شروع کنی و اتفاقات قبلی رو به شکل یادآوری بیاری
یا
راه حل دوم که بچه ها بیشتر ترجیحش میدن: توصیفات رو بیشتر کن :)

حالا بقیه میان نقدهای کارامدتری تحویلت میدن من زیاد وارد نیستم
ولی
منتظر ادامه داستانت هستم
مبادا نیمه ولش کنی
ممنون بازم ((221))

Ajam
2016/06/12, 14:26
خب چیزی فعلا معلوم نیست که بخوام در مورد ایده یا نقاط قوت داستان بگم ولی دو تا ایراد می گیرم ( عاشق اینجام اصلا زندگی باید کرد تا که ایراد گرفت ( این اصل شعر سهرابه اونی که میگن تا شقایق هست الکیه براش حرف در اوردن))
1- سعی کن اصل متنو به صورت معمولی و بدون محاوره ( به متنی محاوره نباشه چی میگن؟ ادبی ( نه مطمئینم این نیست)، رسمی ( اینم فک نکنم باشه) به هر حال) بنویسی و از گارش محاوره ای فقط توی مکالمات استفاده کنی.
2- خیلی سریع پیش رفته بودی یه کم بیشتر طولش بده، یکی از راه حلاش اینه که زیاد توصیف کنی، همه چیزو، مثلا میخوای باز کردن کادو ها رو بنویسی،رنگ کاغذ کادو ها، قیافه کسایی که هدیه ها رو اوردن، لباس مهمونا، همه چی رو بنویس، هم داستان جالب تر میشه و تصورش راحت تر و هم این که سرعت سیر داستانو می گیره و داستانو کش دار و جذاب تر می کنه ( البته موضوع داستان نقش موثری رو این قضیه داره)

صفحه ارایی رو هم درست کن، غلط املایی ( با این که خودم از غلط املایی به شدت توی نوشته هام استفاده می کنم) توی ذوق میزنه همینا دیگه! داستانو نصفه ول نکنیا!