PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : راننده تاکسی



Araa M.C
2016/05/30, 17:12
از آدم شناسی راننده‌های تاکسی بگیر که همیشه چون روانکاوی قهار از گفتن آن بادی به غبغب می‌اندازند» و یا «غریب گیر آوردن مسافری خارجی برای گرفتن کرایه‌ای چند برابر نرخ مصوب» تا «تحلیل آنها از گرانی بنزین و نفت و تغییر نکردن نرخ کرایه تاکسی‌ها» و.. همه و همه را ما بارها در بحث‌های پیش آمده در اجتماعی کوچک مانند تاکسی شنیده‌ و دیده‌ایم.
محمود فرجامی را اکثر ماها با "بیشعوری" و ماجراهای اون میشناسیم. اقای فرجامی علاوه بر ترجمه، روزنامه نگار نیز هست و البته دستی هم بر داستان نویسی داره که البته این کتاب هم جز اولین تجربه های ایشون هستش. در واقع راننده تاکسی یک شخصیت میانسال، با یک سمند قسطی و از قشر متوسط جامعه هست که داستان اون روایت همین برخورد با مسافران و گاها تحلیل شخصیت ها و نحوه برخورد موضوعات هست. این مجموعه داستان در ۱۸ داستان روایت شده و طنز ظریفی داره که جذابیت داستان رو چندین برابر کرده.
http://nashreney.com/sites/default/files/978-964-185-087-8.jpg

به گفته ی اقای فرجامی این کتاب ابتدا قرار بوده که در قالب یک نمایشنامه طنز در نقد مشکلات اجتماعی نوشته بشه و البته ایشون پس از مشورت با عده ای از بزرگان عرصه طنز تصمیم گرفتن که در قالب یک شخصیت راننده تاکسی این مشکلات رو به تصویر بکشن و من به شخصه فکر میکنم در این قالب بهتر تونستن با استفاده از طنز اجتماعی این مشکلات رو مطرح کنند

بررسی بخشی از داستان
نقل از نوار :
داستانِ «خونسرد» به دغدغه‌های همیشگی فرهنگیان و تقابل آنها با دغدغه‌های یک راننده تاکسی که تازه جریمه شده می‌پردازد؛ گفتم: «ای بابا، معلما که نباید زیاد جوش بزنن… یعنی هر وقت عصبانی بشن میتونن سر سه سوت سرِ محصلا یه بلا ملایی بیارن دلشون خنک شه. بلانسبت شما باشه ما یه معلم جغرافی داشتیم از اون رذلای درجه یک بود. یه روز همچی به ما یه اردنگی زد که خدا شاهده تا دو روز نمی‌تونستیم درست بنشینیم. دِ آخه یکی نبود بگه بی‌شرف! واسه یه کت وشلوار بی‌قابلیت که چسبی شده، تو باید بزنی طفل معصوم مردم رو شل و پل بکنی؟ حالا شکر خدا یه پیکان داشت که مام بعدش سر تا ته‌شو خط انداختیم و بی‌حساب شدیم. ولی عرضم اینه که بالاخره معلم‌ها راه خنکی دلشون همواره، اما مای بدبخت چی؟ الان من با این آش‌خور عوضی چیکار میتونم بکنم؟ می‌تونم بزنمش؟ مردودش کنم؟ والدینش رو بخوام؟ فوق فوقش زنگ بزنم پلیس و یه نخی بدم، مثلاً بگم رشوه می‌گیره یا سر پست سیگار میکشه که چار روز اضافه خدمت تو پاچه‌ش کنن. ولی آخه اینم شد دقدلی؟ این واسه من پول جریمه میشه؟»

این کتاب رو میتونید از نشر نی تهیه کنید البته من فکر میکنم چون از سال انتشار اون زمان زیادی گذشته احتمالا با یک سرچ ساده میتونید توی نت پیدا کنید نسخه pdf اش رو البته لطف لذت خوندن بصورت کاغذی رو نداره (:

دیگه... همین (:

MIS_REIHANE
2016/05/31, 01:35
دستت درد نکنه برای معرفی
خسته نباشی((48))((48))