PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زیر درختان کاج . . .



امیرحسن - ابراهیمی
2016/05/23, 14:32
به ارامی از لا به لای درختان پیر و سالخورده کاج و چنار می گذرم و از راه رفتن روی برگ های پاییزی و صدای خش خش آنها لذت می برم . با این صدا خاطرات شیرینی برایم یاد آوری می شود : خاطراتی بسی شیرین که از هزاران کیک در قنادی و انواع خوراکی ها بهتر و شیرین تر است . روز هایی را که در کنار هم میدویدیم و در صدای خش خش همین برگ ها گم می شدیم . روز هایی که زیر هجوم آواز گنجشکان مخفی در درخت با صدای بلند صحبت می کردیم و جز صدای خنده های همدیگر چیز دیگری نمی شنیدیم و هنوز خنده های زیبا و دلنشین و عطر اورا که از هزاران گل در گلزار و انواع قهوه ها بهتر است را به یاد میاورم .
پس دستانم را در دستانش می گذارم ، به خنده های دلنشینش نگاه می کنم ، عطر اورا بو میکشم ، با هم در حال و هوای چتر ،زیر بارانی سرد قدم می زنیم و صحبت می کنیم و تمام تلاشم این است که اورا از دست ندهم ........

Banoo.Shamash
2016/05/23, 19:16
ممنون از نوشته خوبتون:)
فقط یه چیزی... کاش جمله معروف آخر دل نوشته تون رو، به یه حالت دیگه می نوشتید.
"اونی که تا آخر باهاته، فقط پاهاته"
خوب این خیلی جسورانه نوشته شده ولی بهتر بود به شیوه دیگه میگفتید.((10))

امیرحسن - ابراهیمی
2016/05/23, 20:31
سلام مرسی که بازدید کردید . چشم دربارش فک میکنم یه چیز بهتر بنویسم . ممنون

sir m.h.e
2016/05/24, 13:50
نمی تونی بگی عوض شد نسبت به تو رفتارم
از دور و بر و اطرافیات بپرس دربارم
وقتی من پات وایستادم منم بدون حق دارم
ولی کسی پای من واینستاد به جز شلوارم

بغض (یاس و آمین)
قشنگ بود بازم بنویس

Harir-Silk
2016/05/24, 19:07
به آرامی از لا به لای درختان کاج پیر و سالخورده ی حیاط مدرسه مان می گذرم و روز های خوب با او بودن را به یاد می آورم ، روز های دیوونگی و دویدن کنار هم . روز هایی که دست در دست هم از زیر درختان چنار و کاج کهنسال پارک قدم می زدیم و حرف های زیادی برای گفتن داشتیم .
زمانی با هم بودیم و بلند بلند بدون اینکه حرف های همدیگر را بشنویم زیر هجوم آواز گنجشک های مخفی در درختان صحبت می کردیم و فقط صدای خنده هایش به گوشم می رسید .
هنوز هم خنده های زیبا و دلنشین او را که به صورت ماه گونه اش می نشست به یاد می آورم و می توانم بوی عطر اورا که از هزاران گل در گلزار و انواع قهوه ها خوشبوتر و دلچسب تر بود را حس کنم .
ولی روزگار به من یاد داد که از هرکسی هرچیزی بعید نیست و از اون هم بعید نبود و من را کنار زد و در تنهایی هایم تنهایم گذاشت ؛ ومن هر روز در مدرسه و پارک حس او را به یاد میاورم و فقط با حس اوست که زنده می مانم و می توانم در این زندگی پر از غم دوام بیاورم . از زندگی و ادم های توی اون فقط میشود یک چیز را فهمید هیچ کس جز شلوار آدم تا آخر پایمان نمی ایستد .
خب من با قصد نقد اومدم جلو، پس ببخشید اگه خیلی مهربون نیستم.
لحن نوشتت خیلی زیاد تغییر داشت. یه لحظه خودمونی، یه لحظه رسمی. این اشکال بزرگیه و بهتره حلش کنی.
موضوع نوشتت به خودت مربوطه اما خلاقانه نبود. معمولا می گم حتی اگه موضوع خلاقانه ای انتخاب نمی کنید جوری بنوویسیدش که با تموم نوشته های قبلی با اون موضوع فرق کنه. خاصش کنید. این داستان الان یه تکرار بود. یه تکرار نه چندان قوی.
در ضمن، وقتی داری یه داستان احساسی می نویسی نباید عبارت های عامیانه استفاده کنی.
اما باید بگم سبک نگارشت و اینکه خیلی از علائم رو رعایت کردی خوب بود. به نسبت البته ولی همین هم باعث خوشحالی بود.
بیشتر بنویس، و موفق باشی.

امیرحسن - ابراهیمی
2016/05/24, 21:36
خب من با قصد نقد اومدم جلو، پس ببخشید اگه خیلی مهربون نیستم.
لحن نوشتت خیلی زیاد تغییر داشت. یه لحظه خودمونی، یه لحظه رسمی. این اشکال بزرگیه و بهتره حلش کنی.
موضوع نوشتت به خودت مربوطه اما خلاقانه نبود. معمولا می گم حتی اگه موضوع خلاقانه ای انتخاب نمی کنید جوری بنوویسیدش که با تموم نوشته های قبلی با اون موضوع فرق کنه. خاصش کنید. این داستان الان یه تکرار بود. یه تکرار نه چندان قوی.
در ضمن، وقتی داری یه داستان احساسی می نویسی نباید عبارت های عامیانه استفاده کنی.
اما باید بگم سبک نگارشت و اینکه خیلی از علائم رو رعایت کردی خوب بود. به نسبت البته ولی همین هم باعث خوشحالی بود.
بیشتر بنویس، و موفق باشی.

خیلی ممنونم که با نظر نقد جلو اومدید .... پس سعی میکنم درگام های بعدی بهتر بنویسمش ممنون

امیرحسن - ابراهیمی
2016/05/26, 13:58
حریر خانم به خاطر نقدی که کردید تغییرش دادم امید وارم لذت ببرید ......

Harir-Silk
2016/05/26, 19:16
خیلی بهتر شد، حسش کردم و ازش لذت بردم. دستتون درد نکنه و خسته نباشید.
تصوراتتون ملموس بود:)

perseus
2016/05/26, 19:22
امیرحسن خیلی بهتر شده بود
احساساتو خوب بیان کردی
ولی اگه از کلمه انواع استفاده نمی کردی بیشتر دلنشین میشد
موفق باشی

امیرحسن - ابراهیمی
2016/05/26, 20:28
ممنون ، به خاطر شما و نقدتون بود که تونستم درستش کنم .....

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


امیرحسن خیلی بهتر شده بود
احساساتو خوب بیان کردی
ولی اگه از کلمه انواع استفاده نمی کردی بیشتر دلنشین میشد
موفق باشی

ممنون مرسی