PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پــــــــــــــــــــــــ روای پرپــــــــــــــــــــــ ـــــــرواز



MIS_REIHANE
2016/04/01, 00:18
سکوت‌وسکوت‌در‌درون‌دخمه ‌ی‌خاطراتم‌موسیقی‌تهی‌ زاحساسات را‌در‌لفافه‌ایی‌فریبنده ‌تاریک‌رویاهایم‌را‌تسخی ر‌‌میکند.آه‌ای‌یار دیرین به‌کجا میروی که مقصد خاکی سیه تر از‌چشمان بی ‌شورت است. آه ای روزگار‌ آسمان را به اشک وادارتا در ظلمت روح او گریه ام پنهان بگردد.
شماتت‌های وجدانم را به غربت سخن هایم میدوزم و به باب سرگشتگی چفت میکنم.
چرا اینگونه میکنی با قلب تپنده ایی که سرخی اش از چشمان گریانم نشات میگیرد؟ ای نازنین شراب لبانت خوابی پوچ بیش نبود و جام ساقطه از لعاب مهربانی ات فرسگ ها دور از من است. اه ای نوبهار عشق خزان اندود ،حریق جانم را چگونه طلاق دهم؟بغض هایی که ریشه در میاورند و تارو پودم را با نیشخند تلخ میلرزانند. کابوس هایم شیرین تر از دیدن توست در هنگامی که چشمانت برای دیگری میخندد .اگر نتوانم صدایم را قفل کنم عرش الهی را با جیغ هایم میخراشم . آه افسوس که صدایم جز دوستت دارم نغمه ایی دیگر نمینوازد.
لرزیدن حریر مشگین اطلسی هایم را با نگاه کردن به پس عمق سینه ی یخ مزاجت حس میکنم. ای پاسبان کبیر وای آخرین سایه سارفلک و گردون دلیل‌نمیخاهد‌تنهایی‌من‌ مگرنه؟دلم میخواهد سوختن خودرافراموش وز صحنه‌ی عاطفه پاک کنم و به فال نیک بگیرم شکستی را که ما موجودات دوپا به هم میدهیم و قد علم میکنیم و احساسات را سرکوب میکنیم. اما کاش میدانست کنارهم آن اسمان نزدیک از دور،مکان بزم و می ما بودو این حالت خلسه ی عشق برای من و او برروی این خاک تش گرفته ی فانی قدم نهاد.
کمی زنگار نا امیدی را بزداییم و دل را دلداری دهیم ؛از کی تا بحال در اتوبان میتوان عکس آمد هیچوقت...
ذات عشق هم این است نمیتوان ابدیت‌را نثارخودکنیم و درتقدیر برعکس برانیم.بگذار کمی بخندیم ب اشک های جاری بر روی کمند مشکی . بی تفاوت باشیم و از اتمام قصه ی به سر آمده ناله کودکانه سر مدهیم که این نیز میگذرد و هستی میچرخد.

sir m.h.e
2016/04/01, 00:21
قشنگ بود
ممنون
حس جالبی داشت

Ajam
2016/04/01, 00:26
افرین خیلی خب بود
تشکر ویژه