Ajam
2016/02/14, 08:36
اورده اند که پسری عارف و دانشمند از شهر زندگی پیشتاز گذر می کرد، چون به محله مناسبت های و کوچه جشم های زندگی پیشتاز برسید، صدایی عجیب و غریب بشنید که باعث شد ابتدا نفسی عمیق بکشد، حنجره اش بشته شده، زبان کوچکش بالا برود، ماهیچه های شکمش منقبض گردد و فشار بر معده اش زیاد شود و محتویات معده و عثنی عشرش از راه دهان خالی گردد.( اینا مراحل استفراغ... در کل بدبخت استفراغ کرد دیگه)
چون حالش اندکی بهتر گردید با خود چنین زمزمه کرد که
- روزگاریست که در جهان سیر کنم و سرد و گرم روزگار بچشم و پیرهن پاره کنم اما تا به حال چیزی مرا چنین از خود بی خود نکرده بود..باید بدانم که این چیست!
پس به حست و جوی صاحب صدا شد تا به بنایی ( ساختمانی) نظرش افتاد که همهی پارچه و بنر بر آن زده بودند
http://s6.picofile.com/file/8214537992/xzo%D8%B1%D8%B1b81q.jpg
http://www.askdin.com/gallery/images/8087/1______________________.jpeg
http://up.hammihan.com/img/userupload_2012_16219097751364482344.94.jpg
http://eparsa.ir/posts/wp-content/uploads/2012/12/527926_QN0OMWt0.jpg
http://3pide.ir/wp-content/uploads/2015/02/birthday_music-14.jpg
و همی صدای از خود بی خود کگن و صدای جیغ و داد و هیاهو و .. از ان برون میشد. پسرک به خود گفت: این جا چگونه است که این چنین جیغ و هیاهو تنها در میدان جنگو و در سیاهاچالهای شکنجه شنیده شود! پس همچون خری که به مزرعه یونجه برود سر خود را پایین انداخته و داخل شد.
http://s6.picofile.com/file/8238594676/11325677_442228225959168_833963351_n.jpg
پس بدید که از زمین و زمان و آسمان رنگ می بارد و صوت ناهنجار به گوش میرسد و دختران و پسران با وضعی وحشتناک وسط ریخته و جام های آب پرتقال ( جون عمشون) دست به دست می شگت و قرصا های استامینوفن ( جون عمه و خالشون با هم )بالا می اندازند و همه با هم ورزش همگانی به صورت موزیکال کار می کنند ( دیگه جون ننه بزرگشون )
http://www.singleblackmale.org/wp-content/uploads/2012/07/video-dance-party1.jpg
http://www.parstvshop.com/userfiles/1409489784-stage_led_effects_lighting_rgb_sunshine_strong_sty le_color_b82220_small_strong_crystal_magic_ball_li ght.jpg
http://sahebnews.ir/files/uploads/2015/09/red_wine.1600.jpg
http://gahar.ir/wp-content/uploads/2012/12/n00023439-b.jpg
http://yashida.ir/wp-content/uploads/2015/11/1-21.jpg
http://iran-banner.com/Portals/0/productimages/57883_0c4da.jpg
http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20091211-ca46c1b9512a7a8315fa3c5a946e8265.jpg
( خیلی از صحنه ها رو هم نتونستیم نشون بدیم دیگه)
پسرک مدهوش و منگ از این اوضاع به بخود بگفت:
- این چه روزگاریست و اینان چرا چنین کنند؟
که ناگاه صاحب صدای از خود بی خود کن را بدید و او کسی نبود جز پسرک دختر نما یا دختر پسر نما یا حیوانی ادم نما یا ادمی حیوان نما یا شاید رباتی در ست ادمها یا رباتی...( خفه شو بقیشو بگو دیگه) که او را جاستین ببیر استفراغ پدید اور می نامیدند
http://newsdownload.ir/wp-content/uploads/2015/06/justin-bieber-2016-2015-download-music-2.jpg
http://www.funpatogh.com/uploads/admin/13402661072.jpg
من برم یه لحظه میام.......................................... اخ اخ اخ! هر چی تو معده است چرا تلخه؟؟ اینا وقتی میرن پاینن مزه های مختلف دارن!!!! کلا همش اومد تو دهنم همشم تلخ بود!
چون پسرک چنین بدید بدانست که سبب این همه هیاهو تنها این موجود عجیب است و بس پس صیحه بزد
- ای باعث الاستفراغ!!!( خخخ عجب کلمه ای) این حرکات و صداها چیست که از خود بروز دهی؟
پس ناگاه از زمین و زمان و آسمان و نهان مردان و زنانی سیاه پوش بر سرش ریخته او را به جرم بر هم زدن محافل خصوصی و مزاحمت بکوفتند ( منظور حراسته دیگه)
http://isdmaa.com/wp-content/uploads/2013/11/531.jpg
چنان که مستی آن کتک بیش از آب پرتقال و استامینوفن ذکر شده بود. پس پسرک از خود غافل گشته به اجرای حرکات موزون پرداخت
http://cdn.eventfinda.co.nz/uploads/events/transformed/365381-187303-14.jpg?v=2
http://dl.booloor.com/pictures/01/khoy-bboys/khoy-bboys-break-dance-%EF%BB%BF(www.booloor.com)-12.jpg
http://s4.picofile.com/file/8164253984/wallpaper_Hip_hop_dance.jpg
تا آن که ناگاه فریادی برسید پذیرایی
http://phow.ir/wp-content/uploads/2014/06/mehmani-tabestani-3.jpg
http://www.beytoote.com/images/stories/cookery/hhc12.jpg
http://www.niniweblog.com/upl/motherschef/13666223935.jpg?99
http://www.hammihan.com/users/users2015/status/original/HamMihan-201512720720488649801434303597.2174.jpg
زولوبیا بامیه این وسط چی میخواسته؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد از پذیرایی دوباره جام های اب پرتقال و قرص های استامینوفن دست به دست گشت و به صورت اتفاقی در حلق پسرک عارف بریخت و او بیش از پیش به حرکات موزون پرداخت ( چون سایت فرهنگیه اینا رو نمی تونم نشون بدم، یارو کلش گرم شده بوده نمیدونین چه کار می کرده!!!! نخیر! نشون نمیدم! نخیر! بی ادبا!!! یه دهم این شور و اشتیاقو برا درس داشتین همتون الان دانشمند بودین!!!)
در همین هیاهو و غوغا بود که ناگاه صاحب مجلس عطرین ( @Dokhtare Ashoob (http://forum.pioneer-life.ir/member1920.html) با این اسم کاربری سخت!!!) از پرده برون شد و وسط جمعیت امد با جمعیت مشغول ورزش همگانی گردید پسرک عارف چون بدو نگاه کرد او را دخترکی بدید چون ماه تابان اما از ان جا که عارف بود بدانست که بس لوس است و لجباز ( الان اینجا همه میگن عطرین لوس و لجباز که هست ولی خوشگلیو از کجا اوردی...باید بگم اینجا از ارایه اغراق استفاده کردم عطرین سرمو نبره! و حالا عطرین میگه خب اغراق میکردی لوس و لجبازم میکردی مهربون و فداکار ( مثلا) منتها باید بگم خواهر اغراقم حدی داره دیگه! خخخخ) پس پسرک صیحه بزد:
- بانو شما چرا چنین مجلسی ترتیب داده اید که جملگی از احوال خویش غافل شویم؟
- واسه این که حالشو ببریم حاجی و زندگی را غنیمت شماریم!
پسرک عارف بگفت: اما غنیمت بردن زندگی آن است که خدمت دیگران کنی و ..
که عطرین کلامش برید و جیغ بزد و بگفت: نخیر همین که من میگم!
پس پسرک از صولت و هیبت عطرین بترسید و به اجرای حرکات موزون و ناموزون و ورزش همگانی و انفرادی پرداخت و جملگی به عیش و نوش اندر شدند!
و این چنین شد که پسرک عارف نیز توسط زندگی پیشتازان از راه به در شد و تا اخر عمر به عیش پرداخت و زندگی خویش غنیمت شمرد!
نتیجه اخلاقی تولدت مبارک خواهرم!
دام دام دام دام
و اینم کادو تولد
گورخر هفت رنگ
http://s7.picofile.com/file/8238594826/100427665_%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%AE%D8%B1_%D8%A8%D8 %A7_%D8%B1%D8%A7%D9%87_%D8%B1%D8%A7%D9%87_%D8%B1%D 9%86%DA%AF%DB%8C.jpg
یه چند نکته رو هم من با فونت ریز توضیح بدم تولد عطرین فرداست ولی سایت زده امروز، چرا چون سایت به میلادی تولدا رو میزنه و یه چند روزی با هم اختلاف دارن تقویم میلادی و شمسی! حالا چرا من امروز تاپیک زدم چون احتمالا بعدا نیستم عطرینم کلی التماس کرده بود در مورد تولدش که تاپیک بزنیم وجشن تولد بگیریمو اینا! البته شاید فردام باشما ولی 50 درصدم احتمال داره نباشم! دیگه گفتیم امروز تاپیک بزنیم برا این بچه دلش نشکنه! شمام براش کم نزارین گناه داره! خخخخخخخخ
چون حالش اندکی بهتر گردید با خود چنین زمزمه کرد که
- روزگاریست که در جهان سیر کنم و سرد و گرم روزگار بچشم و پیرهن پاره کنم اما تا به حال چیزی مرا چنین از خود بی خود نکرده بود..باید بدانم که این چیست!
پس به حست و جوی صاحب صدا شد تا به بنایی ( ساختمانی) نظرش افتاد که همهی پارچه و بنر بر آن زده بودند
http://s6.picofile.com/file/8214537992/xzo%D8%B1%D8%B1b81q.jpg
http://www.askdin.com/gallery/images/8087/1______________________.jpeg
http://up.hammihan.com/img/userupload_2012_16219097751364482344.94.jpg
http://eparsa.ir/posts/wp-content/uploads/2012/12/527926_QN0OMWt0.jpg
http://3pide.ir/wp-content/uploads/2015/02/birthday_music-14.jpg
و همی صدای از خود بی خود کگن و صدای جیغ و داد و هیاهو و .. از ان برون میشد. پسرک به خود گفت: این جا چگونه است که این چنین جیغ و هیاهو تنها در میدان جنگو و در سیاهاچالهای شکنجه شنیده شود! پس همچون خری که به مزرعه یونجه برود سر خود را پایین انداخته و داخل شد.
http://s6.picofile.com/file/8238594676/11325677_442228225959168_833963351_n.jpg
پس بدید که از زمین و زمان و آسمان رنگ می بارد و صوت ناهنجار به گوش میرسد و دختران و پسران با وضعی وحشتناک وسط ریخته و جام های آب پرتقال ( جون عمشون) دست به دست می شگت و قرصا های استامینوفن ( جون عمه و خالشون با هم )بالا می اندازند و همه با هم ورزش همگانی به صورت موزیکال کار می کنند ( دیگه جون ننه بزرگشون )
http://www.singleblackmale.org/wp-content/uploads/2012/07/video-dance-party1.jpg
http://www.parstvshop.com/userfiles/1409489784-stage_led_effects_lighting_rgb_sunshine_strong_sty le_color_b82220_small_strong_crystal_magic_ball_li ght.jpg
http://sahebnews.ir/files/uploads/2015/09/red_wine.1600.jpg
http://gahar.ir/wp-content/uploads/2012/12/n00023439-b.jpg
http://yashida.ir/wp-content/uploads/2015/11/1-21.jpg
http://iran-banner.com/Portals/0/productimages/57883_0c4da.jpg
http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20091211-ca46c1b9512a7a8315fa3c5a946e8265.jpg
( خیلی از صحنه ها رو هم نتونستیم نشون بدیم دیگه)
پسرک مدهوش و منگ از این اوضاع به بخود بگفت:
- این چه روزگاریست و اینان چرا چنین کنند؟
که ناگاه صاحب صدای از خود بی خود کن را بدید و او کسی نبود جز پسرک دختر نما یا دختر پسر نما یا حیوانی ادم نما یا ادمی حیوان نما یا شاید رباتی در ست ادمها یا رباتی...( خفه شو بقیشو بگو دیگه) که او را جاستین ببیر استفراغ پدید اور می نامیدند
http://newsdownload.ir/wp-content/uploads/2015/06/justin-bieber-2016-2015-download-music-2.jpg
http://www.funpatogh.com/uploads/admin/13402661072.jpg
من برم یه لحظه میام.......................................... اخ اخ اخ! هر چی تو معده است چرا تلخه؟؟ اینا وقتی میرن پاینن مزه های مختلف دارن!!!! کلا همش اومد تو دهنم همشم تلخ بود!
چون پسرک چنین بدید بدانست که سبب این همه هیاهو تنها این موجود عجیب است و بس پس صیحه بزد
- ای باعث الاستفراغ!!!( خخخ عجب کلمه ای) این حرکات و صداها چیست که از خود بروز دهی؟
پس ناگاه از زمین و زمان و آسمان و نهان مردان و زنانی سیاه پوش بر سرش ریخته او را به جرم بر هم زدن محافل خصوصی و مزاحمت بکوفتند ( منظور حراسته دیگه)
http://isdmaa.com/wp-content/uploads/2013/11/531.jpg
چنان که مستی آن کتک بیش از آب پرتقال و استامینوفن ذکر شده بود. پس پسرک از خود غافل گشته به اجرای حرکات موزون پرداخت
http://cdn.eventfinda.co.nz/uploads/events/transformed/365381-187303-14.jpg?v=2
http://dl.booloor.com/pictures/01/khoy-bboys/khoy-bboys-break-dance-%EF%BB%BF(www.booloor.com)-12.jpg
http://s4.picofile.com/file/8164253984/wallpaper_Hip_hop_dance.jpg
تا آن که ناگاه فریادی برسید پذیرایی
http://phow.ir/wp-content/uploads/2014/06/mehmani-tabestani-3.jpg
http://www.beytoote.com/images/stories/cookery/hhc12.jpg
http://www.niniweblog.com/upl/motherschef/13666223935.jpg?99
http://www.hammihan.com/users/users2015/status/original/HamMihan-201512720720488649801434303597.2174.jpg
زولوبیا بامیه این وسط چی میخواسته؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد از پذیرایی دوباره جام های اب پرتقال و قرص های استامینوفن دست به دست گشت و به صورت اتفاقی در حلق پسرک عارف بریخت و او بیش از پیش به حرکات موزون پرداخت ( چون سایت فرهنگیه اینا رو نمی تونم نشون بدم، یارو کلش گرم شده بوده نمیدونین چه کار می کرده!!!! نخیر! نشون نمیدم! نخیر! بی ادبا!!! یه دهم این شور و اشتیاقو برا درس داشتین همتون الان دانشمند بودین!!!)
در همین هیاهو و غوغا بود که ناگاه صاحب مجلس عطرین ( @Dokhtare Ashoob (http://forum.pioneer-life.ir/member1920.html) با این اسم کاربری سخت!!!) از پرده برون شد و وسط جمعیت امد با جمعیت مشغول ورزش همگانی گردید پسرک عارف چون بدو نگاه کرد او را دخترکی بدید چون ماه تابان اما از ان جا که عارف بود بدانست که بس لوس است و لجباز ( الان اینجا همه میگن عطرین لوس و لجباز که هست ولی خوشگلیو از کجا اوردی...باید بگم اینجا از ارایه اغراق استفاده کردم عطرین سرمو نبره! و حالا عطرین میگه خب اغراق میکردی لوس و لجبازم میکردی مهربون و فداکار ( مثلا) منتها باید بگم خواهر اغراقم حدی داره دیگه! خخخخ) پس پسرک صیحه بزد:
- بانو شما چرا چنین مجلسی ترتیب داده اید که جملگی از احوال خویش غافل شویم؟
- واسه این که حالشو ببریم حاجی و زندگی را غنیمت شماریم!
پسرک عارف بگفت: اما غنیمت بردن زندگی آن است که خدمت دیگران کنی و ..
که عطرین کلامش برید و جیغ بزد و بگفت: نخیر همین که من میگم!
پس پسرک از صولت و هیبت عطرین بترسید و به اجرای حرکات موزون و ناموزون و ورزش همگانی و انفرادی پرداخت و جملگی به عیش و نوش اندر شدند!
و این چنین شد که پسرک عارف نیز توسط زندگی پیشتازان از راه به در شد و تا اخر عمر به عیش پرداخت و زندگی خویش غنیمت شمرد!
نتیجه اخلاقی تولدت مبارک خواهرم!
دام دام دام دام
و اینم کادو تولد
گورخر هفت رنگ
http://s7.picofile.com/file/8238594826/100427665_%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%AE%D8%B1_%D8%A8%D8 %A7_%D8%B1%D8%A7%D9%87_%D8%B1%D8%A7%D9%87_%D8%B1%D 9%86%DA%AF%DB%8C.jpg
یه چند نکته رو هم من با فونت ریز توضیح بدم تولد عطرین فرداست ولی سایت زده امروز، چرا چون سایت به میلادی تولدا رو میزنه و یه چند روزی با هم اختلاف دارن تقویم میلادی و شمسی! حالا چرا من امروز تاپیک زدم چون احتمالا بعدا نیستم عطرینم کلی التماس کرده بود در مورد تولدش که تاپیک بزنیم وجشن تولد بگیریمو اینا! البته شاید فردام باشما ولی 50 درصدم احتمال داره نباشم! دیگه گفتیم امروز تاپیک بزنیم برا این بچه دلش نشکنه! شمام براش کم نزارین گناه داره! خخخخخخخخ