توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : افسانه شومان
به نام خدایی که در این نزدیکی است
http://rozup.ir/view/1243228/hqdefault.jpg
نام : افسانه شومان
ژانر : فانتزی
افسانه شومان (http://s6.picofile.com/file/8235669592/Legend_Of_The_Shoman.pdf.html)
موضوع انتخابی خیلی شیرین و دل نشین و اوج داستان کاملا جالب بود ... یه جورایی میشه گفت عاقلانه و فکر شده .
اما نوشته ات سبک نداشت نمیدونم چه قد نوشتی و یا داری نوشته هستی ...اما پخته به نظر نمیرسید .
مثلا اگه خودت باز بینی میکردی متوجه میشدی دوتا مثال میزنم . از کلمه ی من بی جا استفاده شده به دفعات زیاد . ..
میون یه سری جملات نیاز به فاصله و به قولی اینتر داشت .
پرش بین صحنه ها خام بود ..حرفه ای نبود بعد از مدتی . ناگهان . .. .تند تند پیش میرفتی و صحنه سازی قوی نداشت .
بازم مثال میزنم . تو یه داستان و یه صحنه ی نمایش ..جملات کوتاه و بلند باید باهم ترکیب بشن . . .
او خیلی قوي بود ، او بر همه عنصر هاي زمین غلبه کرده بود و قویترین فرد میدان جنگ بود ! او فرشتگان بسیاري را زخمی کرد اما نمی دانست که فرشتگان نمی میرند !! زمانی که از تمام قدرتش
استفاده کرده بود خسته شده بود !
اخرش فوق العاده تموم شد لذت بردم .
یه پیشنهادیم که دارم همیشه کنار داستانتون یه کاور ویا یه عکسی که بهش میخوره قراره بدید تا باعث ایجاد پیوند بین داستان و تصویر ذهن خواننده بشه یکی دیگه از فواید کاور قبل از خوندن داستان مشتاق کردن خواننده برا خوندن داستانه .
منتظر کاری بیشتری هستم . ((46))((221))
موضوع انتخابی خیلی شیرین و دل نشین و اوج داستان کاملا جالب بود ... یه جورایی میشه گفت عاقلانه و فکر شده .
اما نوشته ات سبک نداشت نمیدونم چه قد نوشتی و یا داری نوشته هستی ...اما پخته به نظر نمیرسید .
مثلا اگه خودت باز بینی میکردی متوجه میشدی دوتا مثال میزنم . از کلمه ی من بی جا استفاده شده به دفعات زیاد . ..
میون یه سری جملات نیاز به فاصله و به قولی اینتر داشت .
پرش بین صحنه ها خام بود ..حرفه ای نبود بعد از مدتی . ناگهان . .. .تند تند پیش میرفتی و صحنه سازی قوی نداشت .
بازم مثال میزنم . تو یه داستان و یه صحنه ی نمایش ..جملات کوتاه و بلند باید باهم ترکیب بشن . . .
او خیلی قوي بود ، او بر همه عنصر هاي زمین غلبه کرده بود و قویترین فرد میدان جنگ بود ! او فرشتگان بسیاري را زخمی کرد اما نمی دانست که فرشتگان نمی میرند !! زمانی که از تمام قدرتش
استفاده کرده بود خسته شده بود !
اخرش فوق العاده تموم شد لذت بردم .
یه پیشنهادیم که دارم همیشه کنار داستانتون یه کاور ویا یه عکسی که بهش میخوره قراره بدید تا باعث ایجاد پیوند بین داستان و تصویر ذهن خواننده بشه یکی دیگه از فواید کاور قبل از خوندن داستان مشتاق کردن خواننده برا خوندن داستانه .
منتظر کاری بیشتری هستم . ((46))((221))
ممنون داستان عاقلانه و فکر شده بود ، چون در مورد سرنوشت اجداد حارث ( ابلیس) شخصیتی در داستان افسانه اولین رانده شده بود . ((48))
من لاقیس و این داستان رو بر اساس اون موضوع و اتفاقاتی درونش می افته نوشتم !
اما نثر و نوع نوشتنم بله کاملا حق با شما هستش . روی نوشتنم باید بیشتر کار کنم . ((10))
کاور هم نداشت شرمنده ، عکس مناسبی پیدا کردم حتما می گذارم .
بازم ممنون .
موفق باشید .
یا علی
دوستان منتظر نظرات خوبتون هستم .((221))
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.