PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : افسانه اولین رانده شده



milad.m
2016/01/24, 12:23
به نام خدایی که در این نزدیکی است


http://s6.picofile.com/file/8201116726/ahqvwrnDCDCDCCD61yib.jpg

نویسنده : میلاد میرادی

مقدمه جلد اول آفرینش :

در دنیا اجنه (زمین) جوانی به نام حارث که جنی پاک دامن بود که از نوادگان جان فرزند پدر جنیان شومان بود زندگی میکرد و همیشه به عبادت خداوند می پرداخت او همیشه مورد آزار دیگر جن ها قرار می گرفت خداوند برای حارث توسط جبرئیل وحی را فرستاد و به او دستور داد تا جن هارا هدایت کند به راه راست و دوری از گناه و فساد ها .گروهی از اجنه ها با ایمان شدند ولی گروهی دیگر قبول نکردند و به اذیت و آزار حارث پرداختند و به طرف او سنگهای آتشین می انداختند. خداوند که نظارگر کار آن جن ها بود برای آن ها عذابی بزرگ فرستاد و تمامشان نابود شدند. بعد از سال ها تمام جنیان کافر شدند به غیر از حارث. حارث در حال گریه کردن و گله کردن از مردمشان (جن ها) بود به خداوند می گوید پروردگار من دیگر نمی توانم آنها را هدایت کنم چون آن ها آتش نفرت در درون خود دارند که آن آتش شعله ور شده است.
خداوند برای آن ها نیز عذابی فرستاد و خانواده حارث هم که عضو کافران بودند نابود شدند به همین دلیل خداوند فرشتگانی را مأمور کرد تا حارث را به بهشت ببرند.

افسانه اولین رانده شده جلد اول آفرینش (http://s6.picofile.com/file/8200909426/afsane_avalin_rande_shode.pdf.html)



مقدمه جلد دوم طغیانگر آتش:

میکائیل خیلی شرمنده و ناراحت پیش خداوند آمد و گفت خداوندا این چه جادویی است که ابلیس بر این انگشتر قرار داده که هر کار می کنم نمی توانم آن را نابود کنم دفعه پیش آن جغد شوم آن را برداشت و برد و در دریا انداخت حال خود انگشتر ناپدید گشت انگار که انگشتر زنده است دیگر نمی دانم چه کنم .خداوند می فرماید : نگران نباش میکائیل رهبر فرشتگان انگشتر خود باز میگردد . میکائیل تعظیمی به خداوند کرد و از درگاه الهی خارج شد و به انجمن فرشتگان مقرب رفت و بر روی صندلی نشست و سربازی را که جلوی درب بود صدا کرد سرباز آمد میکائیل به اوگفت : همه ی فرشتگان مقرب را برای جلسه ای مهم احضار کن . سرباز تعظیم کرد واز انجا خارج شد وتمام بهشت هشتم را پرواز کرد و تمام فرشتگان مقرب را به جلسه دعوت کرد . همه ی فرشتگان به جلسه آمدند و بر روی صندلی های خود بر دور میز نشستند . میکائیل شروع به صحبت کردن با آنها کرد و نظراتشان را جویا شد . جبرییل به میکائیل گفت : نمیدانم این چه مدلی است ما هر چه می خواهیم این تاریکی را نابود کنیم نمی شود با یک مشکل مواجع می شوم همه این ها هم به خاطر قدرت زیاد آن انگشتر است . ابرافییل هم سخنان جبرییل را تأیید کرد . میخاییل گفت : ما از همین الان باید دست به کار شویم و به دنبال ان انگشتر در تمام جهان بگردیم شاید دوباره به جهنم رفته باشد و شاد در برزخ و زمین وحتی شاید هنوز در بهشت باشد کسی چه می داند. عزراییل گفت : میکائیل بزرگ اجازه مرخصی می دهید یک انسان مهمی را باید تا چند ثانیه دیگر قبض روح کنم . میکائیل پایان جلسه را اعلام کرد ولی جلسه به جلو پیش نرفت و فقط توانستند سخنان یک دیگرنکته برداری کنند. همه چیز روال همیشگی خود را طی می کرد ولی هنوز دغدغه ی همه ی فرشتگان پیدا کردن انگشتر بود انگشتری که اگر دوباره به دست کسی می رسید که پلید باشد تاریکی دوباره آغاز خواهد شد و نا امیدی تمام جهان را در بر می گرفت.

افسانه اولین رانده شده جلد دوم طغیان گر آتش (http://dl.negahdl.com/my%20file/toqian%20gar%20atash_www.negahdl.com_.pdf)



جلد سوم : بازگشت ابلیس
ویراستار : ریحانه

مقدمه :

یک قربانی برای اهریمن ، پادشاه جهنم !
اهریمن در سودای قدرت .
جنگ بر سر فرمانروایی آتش .
ابلیس در سودای بازگشت به بهشت ...

فصل اول جلد سوم (http://s6.picofile.com/file/8258801042/the_legend_.pdf.html)

لینک دانلود
2016/01/25, 21:30
به نام خدا
نقدی بر داستان افسانه ی اولین رانده شده
جلد یک:آفرینش
مرگ در قدم اول
میلاد یکی از کسانی بود که توانست در مدت زمانی کوتاه به موفقیت های زیادی در بوک پیج دست یابد و میتوانم بگویم او جزو کسانی بود که موج نوشتن داستان کوتاه را در سایت راه انداخت.ولی قبل از همه ی این ها،او یک کتاب نوشته بود،کتابی به نام افسانه ی اولین رانده شده.
کتابی که از نظر ایده فوقالعاده بود و داستانی بکر و تر و تازه داشت.داستانی که نمونه ی دیگر آن را در کتاب خیلی خوب شیطان نامه دیدیم.
ولی آیا ایده کافی است؟
گرافیک و تایپ:
در ابتدا بگویم که داستان کاور خوبی دارد(نه عالی) که خیلی شیک و مجلسی است و تقریبا موتیف اصلی داستان را میرساند.ولی ای کاش شخصیت روی جلد کمی لاغر تر بود.
در مورد تایپ هم باید بویم که،داستان غلط املایی زیاد دارد و خواننده سرشان اذیت میشود.
همچنین از نظر من از نظر تایپی کار خوبی نیست.
صفحه آرایی خاصی هم انجام نشده است و صفحه آرایی در حد معمولی رو به ضعیف قرار دارد.
18/25
ایده و نثر:
از نظر ایده،ما با داستان خارقالعاده ای طرف هستیم.ببینید،ایده ای که کم شباهت با بازی محبوب سواران تاریکی(دارک سایدرز)ندارد.ولی ببینید ایده ی دارک سایدرز تقریبا ترکیبی از مسیحیت و عقاید اسکاندیناوی(وایکینگ های خودمون،البته این نظر منه ها)بود ولی ایده ی این داستان ترکیبی از مسیحیت،اسلام،عقاید ایران باستان،هری پاتر،ارباب حلقه ها و .... است که در عین اینکه ممکن است از دور مسخره به نظر برسد ولی جالب است و ترکیب خوبی را به وجود آورده.ترکیبی تقریبا مناسب با همه ی فرهنگ ها.
ولی نثر داستان بر خلاف ایده ی نابش زیاد خوب نیست و لحن بدی را در پیش گرفته است.
در اینجور داستانها تقریبا لحن باید کمی خشک باشد و در این داستان شاهد لحنیغیر حدی و نسبتا خشک و خودمانی هستیم.و همچنین در اینجا شاهد کلماتی هستیم که اصلا به درد داستان نمیخورد.و بر عکس همتای خود سیلماریلیون(از نظر لحن روایی و ایده ی کلی داستان همتای این داستان محسوب میشود.)لحنی جدی ندارد.
20/25
اکشن و توصیف:
از نظر اکشن داستان در سطح متوسطی قرار دارد.ایده هایی که درش جاری است خوب است ولی در پردازش ضعیف است.ایده ها عالی و جدید هستند،مثلا اینکه میکاییل چطوری ممکنه بجنگه ولی در کمال تاسف این جنگ ها بچگونه و بی پیچیده گی خاصیند.
از نظر توصیف نیز داستان هم ضعف دارد و هم قوت،هم از توصیفات دیوانه وار و خسته کننده خبری نیست و صد البته از توصیف درست و حسابی هم خبری نیست.
البته قسمتی از این مبحث توصیف بر میگرده به لحن روایی داستان که بد انتخاب شده و به داستان ضربه میزند.
15/25
شخصیت پردازی و پیرنگ:
پیرنگ داستان بدک نیست و دارای روایت منطقی است ولی متاسفانه در بخش دوم داستان ما شاهد تکرار پیرنگ هستیم،تقریبا دوباره همان تلاش نیروی تاریکی و جمع کردن ارتش برای نابودی بهشت،که البته کمی متفاوت تره.در ضمن پیرنگ خیلی سریع در بعضی از اوقات میره جلو و این بده.
شخصیت پردازی نیز بد نیست،چون داستان از نظر روایی زیاد نیازی به شخصیت پردازی ندارد.و همین هم خیلی خوبه،که نویسنده حد داستانش رو شناخته و با شخصیت پردازی بی مورد که به درد روایت نمیخوره کار رو خراب نکرده.
18/25
نتیجه ی کلی:
این یه داستان با حالتی مستند وار هستش،و تجربه ی اول نویسنده بود.یکسری نقاط ضعف و قوت دارد که شاید ناشی از بی تجربگی نویسنده است.در ضمن با وجود این نقد فکر نکنید که نویسنده نویسنده ی بدی است.آنچه که وی در ایده رو کرده است نوید یک نویسنده ی درخشان را در آینده میدهد.
71/100

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

به نام خدا
نقدی بر جلد دوی افسانه ی اولین رانده شده
طغیانگر آتش
در ابتدا باید بگویم که سر تاپیک درد های نویسندگان نقد نوشتن من دچار یکسری تحولات شد و اینجانب تصمیم گرفتم که ر نقدم علاوه بر چیز های معمولی که دارم قسمت اصلاحیه را اضافه کنم.یعنی در هر بخش یکسری پیشنهاد به نویسنده میدهم که اگر خواست عمل کند و اگر خواست هم نکند.
خوب نمیخوام زیاد مقدمه بروم ولی موضوع این است که آقا میلاد تقریبا جزو معدود نویسندگانی هست که به کلمه ی جلد اولی که اصولا بر سر در داستانشان میزنند پایبند مانده اند.همانطور که میدانید داستان های زیادی هستند که با کلمه ی جلد اول شروع کرده اند و نتوانسته اند آن را به پایان برسانند.
ولی میلاد نه تنها جلد یک را به پایان رسانده است بلکه جلد دو را هم نوشته و تمام کرده است که این خودش خیلی حرف است.
گرافیک و تایپ:
از نظر گرافیک و کاور نمیشه زیاد نظر خاصی داد،چون تقریبا این کتاب کاور ندارد(حداقل نو اون چیزی که من به اسم کاور میشناسم.) ولی از نظر کار تایپ جای بحث زیاد دارد.
از نظر صفحه آرایی ما با یک صفحه آرایی خیلی ساده مواجه هستیم که خودش کمی از لذت خواندن داستان میکاهد.نمیخواهم بگویم خیلی بد است ولی خوب ببینید مثلا چطوری صفحه آرایی میخکوب کننده ی سینا در جلد دوم سفیر کبیر(همون فصل اولی که داده)چقدر خواننده رو وادار به خواندن میکند؟
از نظر تایپ هم باید بگویم که داستان زیاد تایپ خوبی ندارد.بیشتر جاها همه چیز به هم چسبیده است و تقریبا نکات تایپی رعایت نشده است.غلط های املاییش هم از کتاب قبلی کمتر شده است ولی باز هم تعدادی غلط املایی دارد.
من پیشنهاد میکنم که میلاد عزیز به اینجا یه سر بزند
http://forum.pioneer-life.ir/thread3200.html
12/25
نثر و پیرنگ:
خوب نثری که در این داستان استفاده شده باز هم از داستان قبلی بهتر و جدی تر است و بیشتر فضای داستان را مملوس میکند و با آن سازگری دارد.البته باز هم اشتباه هست که فکر کنم در انتخاب یکی دوتا از کلمات بد عمل کرده ای که باعث شده از جذابیت و همگرایی نثر و داستانت بکاهد،که الان به دلیل اینکه حضور ذهن ندارم نمیشه برات مثال بزنم.
در مورد پیرنگت.
داستان پیرنگ نسبتا منسجم و منطقیی دارد،حوادث از علت و معلول های نسبتا معقولی برخوردار هستند البته داستان بهنظرم کمی در گفتن حوادث عجله داشت که کمی بد است ولی خیلی هم توی ذوق نمیزند.این خوبیش.
نکته منفی ماجرا دوتاس:
1-عدم کشش که میتونم بگم ناشی از اینه که پیرنگت زیاد حوادث غافلگیر کننده یا سوالاتی که خواننده را به دنبال خود بکشاند یا اکشن زیاد خوبی ندارد.
2-ایدت کمی از نظر منطقی مشکل دارد.شیطان هی حمله میکنه،شکست میخوره و دوباره حمله میکنه.چیز زیادی جدیدی ارائه ندادی.التبه در مورد شخصیت شیطان کمی توی شخصیت پردازی میگویم.
التبه در انتها بگم که داستان یک اتفاق چالب داشت و اون هم شخصیت متاترون بود،که با وجود کمی کمبود پرداخت کارهای جالبی انجام میداد.
من توصیه میکنم که نویسنده در داستان نویسی اش یک کاراکتر اصلی را بیس کار قرار دهد و ماجراهای داستان را پیرامون وی بچرخاند.
15/25
توصیفات و شخصیت پردازی:
متاسفانه این داستان از نظر توصیف تقریبا زیر خط فقر قرار دارد.توصیف های زیادی در داستان دیده میشود و همین تقریبا به داستان آسیب میزند.البته تعدادی توصیف وجود دارد ولی به نظرم کافی نیستند و خوب بهشان پرداخته نشده است.
از نظر شخصیت پردازی هم داستان با یک سدی به نام ژانر و نحوه ی روایت مواجه است.
این داستان چون یک ژانر سیلماریلیونی(داستانی مشابه در یونیورس ارباب حلقه ها) نسبتا دارد زیاد نمیتواند به شخصیت پردازی بپرداز و از طرفی چون تقریبا راویش دانای کل است همین هم باعث این میشود که داستان نیاز خاصی به شخصیت پردازی نداشته باشد و در نتیجه در چنین ژانری نیاز به شخصیت پردازی توسط تیپ سازی حل میشود.
تیپ سازی چیست؟
تقریبا شخصیت پردازی در یک کلمه را میگویند تیپ سازی.(تقریبا تعریف خودمه)
آدمای لوتی،شوالیه ی عدالت خواه،زنان زیبا و خوش روی و......... .
ولی خوب این داستان از نظر تیپ سازی در سطح خارقالعاده ای عمل نمیکند وتقریبا در همان سطح معمولی تیپ سازی باقی میماند.البته در بعضی از جاهای ضعف هم دارد،مثلا ما زیاد با شیطان همذات پنداری نمیکنیم.که چرا هی به بهشت حمله میکند،شکست میخورد و بر میگردد؟(گرچه همین شیطان تقرییبا به منطق روایی ضربه میزند،چونزیاد منطق خوبی پشتش نیست.)
توصیه ی من این است که نویسنده مانند بالا از یک کاراکتر بیس استفاده کند و این کاراکتر را علاوه بر تیپ سازی شخصیت سازی نیز بکند.
در مورد توصیف هم به نظرم تعدادش را زیاد کند بهتر است.
20/25
اکشن:
داستان با توجه به ژانر و نیاز های ژانریی که دارد مجبور است اکشن داشته باشد.که به نظرم یکی از نیاز های این ژانر اکشن های بزرگ است.مانند ارباب حلقه ها.
داستان ایده های خوبی در اکشن دارد ولی مانند قبل زیاد خوب نتوانسته است به آنها بپردازد.که به نظرم یکی از عواملش این است که تقریبا سریع اکشن را تمام میکند و زیاد کشش نمیدهد و پیچیده اش نمیکند.البته ضعف دیگری که نیز دارد این است که در بعضی از اوقات این ایده ها بچه گانه به نظر میرسند،مانند شلاقی از جنس گل و گیاه.
من توصیه ی خاصی ندارم جز اینکه توصیه میکنم فصل نبرد پنج سپاه هابیت را بخوانند(درست گفتم؟اسم فصلش همین بود؟)به نظرم بهشان کمک میکند.
20/25
امتیاز و نظر کلی:
این داستان نسبت به داستان قبل پیشرفت های زیادی در بیشتر زمینه ها کرده است ولی خوب باز هم در مجموع آنقدر خوب نیست که من بگویم محشر است.
77/100

milad.m
2016/01/26, 12:33
دوست عزیز ممنون بابت نقدت ((201))
اول : بله ایده خوب بود ولی من نمی تونستم این ایده رو چطور بنویسم !! با روش نوشتن مشکل داشتم اول می خواستم اول شخص کنم اما هر چی با خودم فکر کردم .
اول شخص محدودیت داره و بر اساس دیده های اون شخص داستان جلو میره و توصیفات و حوادثی که براش اتاق میوفته رو روایت میکنه ..
برای همین از روش سوم شخص اونم به صورت دانای کل استفاده کردم . البته خودم هم قبول دارم خواننده زیاد نمی تونست توصیفات و مکان ها رو تصور کنه و اینکه نوع راز گونه داستان کم شده بود !
دوم : در هر صورت رفته رفته ار حالت دانای کل سعی کردم خارجش کنم و وارد خود داستان بشم یک جورایی از زبان چند نفر داستان ادامه پیدا کنه که بیشتر تو داستان کوتاه ها استفاده میشه این روش.
فکر کنم تونستم بهتر از قبلش کنم اما باز هم مشکل بود. زیرا این اولین داستانی بود که نوشتم اون هم به طور جدی .
بله داستان ویرایش نشده و غلط های نگراشی کاملا دیده میشد .
سوم : صفحه ارایی رو من انجام ندادم ! سایت هایی که برای دانلود گذاشته بودن این کارو کرده بودن ، مشکل صفحه آراییش از من نبود !!
چهارم : خب من سریع می نوشتم و داستان رو کش نمی دادم چون من از داستان هایی که هزار صفحه میشه بعد تازه وارد داستان جدیدی میشه خوشم نمیاد و واقعا خودم کنار میگذارم اون کتاب ها رو !
پنج : کاور رو هم جالب بود از حالت مجلسی بودنش خوشم آمد به یکی از دوستان به نام حمید((201)) فکر کنم تو سایت هم هست دادم برام درست کرد البته تو یک سایت دیگه !
بازم ممنون .
یا علی

milad.m
2016/06/10, 12:04
فصل اول جلد سوم به زودی قرار داده خواهد شد ....

milad.m
2016/07/04, 22:44
فصل اول جلد سوم نیز قرار داده شد ((231))

Mina.r
2016/07/05, 01:37
لینک دانلود جلد دوم مشکل داره
اگه میشه اصلاح بشه
ممنون:دی

milad.m
2016/07/07, 11:40
لینک دانلود جلد دوم مشکل داره
اگه میشه اصلاح بشه
ممنون:دی

لینک سالم اضافه شد ...