PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سرطان سوالات



Magystic Reen
2015/11/29, 18:43
باور نمی کنی اگه که بگم چقدر از خودم نوشتن سخته، جدا از اینکه چقد نوشتن سخته وقتی میخوای بنویسی چی هستی نه میدونی باید از کجا شرو کنی و نه میدونی چقد باید بنویسی.

حتی بعضی وقتا از خودت می پرسی ایا واقعا اینا در مورد منه؟ یا ادمی که جدا از من داره از زندگیش لذت میبره و وقتی دوباره میخونی تازه میفهمی که نه تمام اینها چیزی بوده که من بودم اما فقط بودم

پس من حقیقتن چیم؟

کسی هست در تمام دنیا و در تمام من که بتونه به این سوال جواب بده.

فک نمی کنم. نه در حداقل در تمام گوشه گوشه های من چیزی به عنوان جواب نیس. من هر ثانیه تغییر میکنم هر پلک ، هر نفسم تمام اینا منو تغییر میده.

اما من اینا رو میدونم و چطور باید جوابم رو پیدا کنم؟ در تمام دنیا؟ چطور میتونم تمام دنیا رو بگردم و تغییر نکنم تا بتونم چی بودن این لحظه ام رو پیدا کنم.

همچنان که میدونی داری تغییر میکنی سوالت بزرگ تر میشه و بزرگ تر. اما وقتی تغییرات رو میبینی دیگه فقط بزرگ نمیشه. مثه یه سرطان می چسبه بهت و دردناک تر میشه.

فک میکنم دارم تغییرات رو میبینم.چه زمانی این سرطان کار رو تموم میکنه؟

master
2015/11/29, 23:54
تغییر و معرفت. مقوله های جالبی هستند و جالبتر اینکه چطور با هم عجین میشن.

س.ع.الف
2015/11/30, 15:38
آه......
حقيقت درون..
جوهر ذات..
سوالي كه اين چند وقته منو بدجوري به خودش مشغول كرده.....من كيم؟
و تغيرات..تغيراتي كه هر لحظه پيدا ميكنيم...
و جواني..،بي نهايتي تغيراتي كه به بلوغ نسبت ميدهند
و در پايان تنها يه سوال......
من كيم!؟!؟!؟