PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یک مرگ (استفن کینگ)



Banoo.Shamash
2015/11/06, 13:51
http://upir.ir/sh94/atrin/%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%B1%DA%AF.jpg



نویسنده: استفن کینگ

قسمتی از داستان:
جیم تروسدیل کلبه ای در غرب مزرعه لم یزرع پدرش داشت و همانجا بود که کلانتر بارکلی و چند نفر از اهالی که سمت معاون کلانتر را داشتند، او را یافتند. تروسدیل با بالاپوشی کثیف به تن، روی یکی از چوکی ها، کنار بخاری خاموش نشسته بود و داشت یک شماره قدیمی روزنامه بلک هیلز پایونییز را زیر نور چراغ هریکین می خواند؛ در هر حال نگاهش به روزنامه بود.

کلانتر بارکلی از در که وارد شد، ایستاد و جثامتش قریبا همه درگاه را پر کرد. او نیز چراغ هریکینی به دست داشت.

_ بیا بیرون جیم، و دست هایت را هم ببر بالای سرت. میبینی که تفنگچه ام را نکشیده ام و دوست هم ندارم به آن دست ببرم.

منبع: وبلاگ کتابخانه ای برای همه
لینک دانلود از منبع:
دانلود (http://s3.picofile.com/file/8219719484/A_Death_www_fantasy_library_ir_.pdf.html)



http://www.pioneer-life.ir/library/download/8-%D9%81%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%B2%DB%8C/942-%DB%8C%DA%A9-%D9%85%D8%B1%DA%AF

س.ع.الف
2015/11/07, 16:15
سال سوم واقعا سال نحسيه....
اين همه كتاب قشنگ كه هيچ كدومشون رو نمي توني بخوني!!!!
به نظر كتاب قشنگي مياد....
فقط كاش توضيحاتي كه درموردش دادي بيشتر مي بود!!!

Banoo.Shamash
2015/11/07, 16:25
سال سوم واقعا سال نحسيه....
اين همه كتاب قشنگ كه هيچ كدومشون رو نمي توني بخوني!!!!
به نظر كتاب قشنگي مياد....
فقط كاش توضيحاتي كه درموردش دادي بيشتر مي بود!!!

خب راستش برادرم من هنوزم خودم نخوندمش:)
و مطمعنم که هیچگاه نخواهمم خواند:|
از توی ی وبلاگ پیداش کردم که ایشون هم همین قدر توضیح داده بودن:)