PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گلچین هایی از کتب شهید مطهری(ره)



کساندرا
2015/09/25, 21:34
سلام به همه ی شما دوستای پیشتازم!:)

امروز با یه تاپیک فوق العاده پرمغز و پرمفهوم اومدم. فکر کنم همه ی شما تا حدودی با آثار شهید مطهری آشنا باشید. شهید مطهری شخصیتی بود که در پاکیه روح، قوت ایمان و قدرت بیان بی نظیر بود. شهید مطهری عمر با ارزش خودش رو در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کج روی ها و انحرافات سرسختانه مبارزه کرد. همه ی اینها باعث شد بدخواهان کینه ی ایشون رو به دل بگیرن اقدام به ترور بکنن. ولی با ترور ایشون هم باز شخصیت اسلامی، علمی و فلسفیش از بین نرفت. شهید مطهری در آثاری که از خودش به جا گذاشت با قلم بسیار روان و بی قلق و فکری باز به تحلیل مسائل اسلامی، فلسفی و اجتماعی پرداخته و بدون شک این مواعظ و نصایح برای هر قشری با هر سواد سودمند و روح افزاست.
امام خمینی(ره): من به دانشجویان و طبقه ی روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش بشود.

من تازه شروع به خوندن این کتابها کردم و از اونجایی که تکروی هم تو مرامم نیست((200)) تصمیم گرفتم تیکه هایی که خیلی جالب تره و کاربردیه رو برای شما بزارم تا استفاده کنین. پس لطف کنین و استفاده کنین... تاکید می کنم استفاده کنین... و باز هم استفاده کنین..و ...و ...و... آورین بچه های خوف:thumbsup:



«تفاوت میان آزادیه عقیده و آزادیه تفکر»

لازم است درباره دو نوع آزادی كه مايه اشتباه كاری‏ و مغلطه شده است توضیحداده شود. فرق است ميان آزادی تفكر و آزادی عقيده . آزادی‏ تفكر ناشی از همان استعداد انسانی بشر است كه ميتواند در مسائل بينديشد اين استعداد بشری حتما بايد آزاد باشد پيشرفت و تكامل بشر در گرو اين آزادی است اما آزادی عقيده ، خصوصيت ديگری دارد ميدانيد كه هر عقيده ای ناشی از تفكر صحيح و درست نيست منشا بسياری از عقايد ، يك سلسله عادتها و تقليدها و تعصبها است عقيده به اين معنا نه تنها راه گشا نيست كه به عكس نوعی‏ انعقاد انديشه بحساب ميايد يعنی فكر انسان در چنين حالتی ، به عوض‏ اينكه باز و فعال باشد بسته و منعقد شده است و در اينجا است كه آن قوه‏ مقدس تفكر ، بدليل اين انعقاد و وابستگی ، در درون انسان اسير و زندانی‏ ميشود آزادی عقيده در معنای اخير نه تنها مفيد نيست ، بلكه زيانبارترين‏ اثرات را برای فرد و جامعه بدنبال دارد آيا در مورد انسانی كه يك سنگ‏ را ميپرستد بايد بگوئيم چون فكر كرده و بطور منطقی به اينجا رسيده و نيز به دليل اينكه عقيده محترم است ، پس بايد به عقيده او احترام بگذاريم و ممانعتی برای او در پرستش بت ايجاد نكنيم؟ يا نه ، بايد كاری كنيم كه‏ عقل و فكر او را از اسارت اين عقيده آزاد كنيم؟ يعنی همان كاری را بكنيم كه ابراهيم خليل الله كرد.

شهید مطهری در ادامه به داستان بت شکنی حضرت ابراهيم ( ع ) و پاسخ ایشان به اعتراض مردم بت پرست شهر اشاره و عنوان می کند: ابراهیم (ع) خطاب به انها گفت شما چرا مرا متهم ميكنيد؟ مجرم‏ واقعی همين بت بزرگ است كه زنده مانده مردم در جواب گفتند كه از او اين كارها ساخته نيست پاسخ داد كه چطور است كار زد و خورد از او ساخته‏ نيست ولی اينكه حاجتهائيرا كه انسانها در آنها در مانده اند برآورده كند ، از او ساخته است؟ در اينجا قرآن اصطلاح بسيار زيبائی بكار مي برد، مي گويد: «فرجعوا الی انفسهم»، اين مناظره سبب شد كه اينها بخود بازگردند* از نظر قرآن ، خود واقعی انسان عقل و انديشه ناب و خالص‏ و منطق صحيح اوست قرآن ميگويد اينها از خودشان جدا شده بودند ، اين تذكر سبب شد كه دوباره سوی خود باز گردند و خود را در يابند حالا كار حضرت ابراهيم را چگونه بايد تفسير كنيم ؟ آيا كاری كه ابراهيم‏ (ع) كرد بر خلاف آزادی عقيده - بمعنای رايج آن كه ميگويند عقيده هر كس‏ بايد آزاد باشد - بود ، يا آنكه در خدمت آزادی عقيده بمعنای واقعی آن‏ بود ؟ اگر حضرت ابراهيم ميگفت چون اين بتها مورد احترام ميليونها انسان‏ هستند ، پس من هم به انها احترام ميگذارم ، يعنی درست همان چيزی را ابراز ميكرد كه اكنون عقيده‏ای بسيار رايج است ، آيا كار درست و صحيحی انجام داده‏ بود ؟ از نظر اسلام اين اغراء به جهل (كشانيدن به جهل) است نه خدمت به آزادی!

در تاريخ اسلام نيز ميبينيم درست نظير كار ابراهيم ( ع ) را پيغمبر اكرم ( ص ) در فتح مكه انجام داد آن حضرت به بهانه آزادی عقيده ، بتها را باقی‏ نگذاشت به عكس ديد اين بتها عامل اسارت فكری مردمند و صدها سال است‏ كه فكر اين مردم اسير اين بتهای چوبی و فلزی و شده است ، اين بود كه‏ بعنوان اولين اقدام بعد از فتح ، تمام آنها را در هم شكست و مردم را واقعا آزاد كرد.

شهید مطهری سپس این شیوه را با رفتار پادشاه‏ وقت انگلستان مقایسه می کند، "وقتي كه او برای ديدار از هندوستان به آنجا رفته بود در هندوستان‏ جزء برنامه سفرش ، بازديد از يك بتخانه گنجانده شده بود. خود مردم هند وقتيكه ميخواستند داخل صحن بتخانه شوند ، كفشهای خود را ميكندند ، اما او بنشانه احترام بيش از حد ، هنوز به صحن نرسيده كفشهايش را كند و بعد هم‏ از همه مؤدب تر در مقابل بتها ايستاد در تفسير اين حركت عده ای ساده‏ انديش ميگفتند ببينيد نماينده يك ملت روشنفكر چقدر به عقايد مردم‏ احترام ميگذارد غافل از اينكه اين نيرنگ استعمار است استعماری كه‏ ميداند كه همين بتخانه هاست كه هند را به زنجير كشيده و رام استعمارگران‏ كرده است اينگونه احترام گذاشتنها ، خدمت به آزادی و احترام به عقيده‏ نيست ، خدمت به استعمار است.
ملت هند اگر از زير بار اين خرافات‏ بيرون بيايد كه ديگر باج به انگليسيها نخواهد داد."

مثال دیگر استاد مطهری کوروش است. ایشان درباره او تصریح کرده است: در
كتابهای تاريخ خودمان نوشته بودند كوروش چه مرد بزرگ و بزرگواری بوده كه وقتی به بابل رفت و آنجا را فتح كرد تمام بتخانه‏ ها را محترم شمرد از نظر يك فاتح كه سياست استعمارگری‏ دارد، اين كار، امری عادی و يك نقشه معمولی است ولی از نظر بشريت‏ چطور؟ آيا خود جناب كوروش به آن اعتقاد داشت؟ يقينا نه، اما كوروش‏ فكر ميكرد اين اعتقاد كه مردم را در بيخبری نگاه داشته عامل خوبی برای در بند ماندن آنهاست اين بود كه دست به تركيب آنها نزد...



بچه ها اگه اشکالی می بینید مطرحش کنین که دربارش با هم بحث کنیم.! بازم از این پستا داریم ها! زوده برا خسته شدن!...((200))

لینک دانلود
2015/09/25, 22:11
شهید مطهری یک مغز متفکر واقعی بودند و یک روشن فکر واقعی بودند.
من شخصا درکم از ارباب حلقه ها با خوندن حدود سه صفحه از کتاب آزادی معنوی(انگار بر اساس سخنرانی های ایشون است)بالاتر رفت.
همین چند خط زیر در باره یعقل ایشون خیلی کافی است که از سایت جهان نیوز برداشتمjahannews.com:
به گزارش جهان، صفحه گوگل پلاس "مامان زهرا سادات" نوشت:
اگر تربیت " غلط " به تو آموخت
غیرت داشتن دخالت کردن است و حیا را در صندوق کردن!
شهید مطهری به من گفت:
غیرت، عشق مرد به ناموسش است ؛
و حیا، احترام زن به خودش...!!!

اگر تربیت " غلط " به تو آموخت
که مرد میتواند زنش را بزند !
اسلام من به من آموخت که زن ریحانه است
و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند...!!!

اگر تربیت " غلط "به تو گفت که
زن عقلش نصف مرد است و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد...؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من گفت :
که زن احساسات و عواطفش دوبرابر مرد است و از این رو
ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود...!!!

اگر تربیت " غلط " به تو گفت
که دیه زن نصف دیه ی مرد است
چون ارزشش کمتر از مرد است...؛
شهید مطهری در کتاب حقوق زن به من آموخت که :
اگر من کشته شوم برای اینکه مادرت در آسایش تو را بزرگ کند
دیه ی من بیشتر است....!!!

ایرادی اگر هست در مسلمانی ماست
نه دین اسلام و قرآن و احکام الهی...!!!

Leyla
2015/09/26, 02:02
برای اولین باره که میبینم کوروش رفته زیر سؤال... ((62))
من قبل از خوندن این تاپیک هیچ نظری نداشتم که چرا شهید مطهری اینقدر محبوبه... ممنون مهسا لطفا بازم از این مطالب بذار! ((221))

skghkhm
2015/09/26, 10:19
لطفا منبع هم بذار (اسم کتابی رو که از مطالبش استفاده کردی)((86))

کساندرا
2015/09/26, 15:48
لطفا منبع هم بذار (اسم کتابی رو که از مطالبش استفاده کردی)((86))


یادم رفته بود. ممنون که یادآوری کردی! :)
مجموعه آثار شهید مطهری/جلد 24/ صفحه ی 120 تا 123( ((200))البته نه همشون)

narges.o
2015/09/29, 00:40
سلام به همه ی شما دوستای پیشتازم!:)

امروز با یه تاپیک فوق العاده پرمغز و پرمفهوم اومدم. فکر کنم همه ی شما تا حدودی با آثار شهید مطهری آشنا باشید. شهید مطهری شخصیتی بود که در پاکیه روح، قوت ایمان و قدرت بیان بی نظیر بود. شهید مطهری عمر با ارزش خودش رو در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کج روی ها و انحرافات سرسختانه مبارزه کرد. همه ی اینها باعث شد بدخواهان کینه ی ایشون رو به دل بگیرن اقدام به ترور بکنن. ولی با ترور ایشون هم باز شخصیت اسلامی، علمی و فلسفیش از بین نرفت. شهید مطهری در آثاری که از خودش به جا گذاشت با قلم بسیار روان و بی قلق و فکری باز به تحلیل مسائل اسلامی، فلسفی و اجتماعی پرداخته و بدون شک این مواعظ و نصایح برای هر قشری با هر سواد سودمند و روح افزاست.
امام خمینی(ره): من به دانشجویان و طبقه ی روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتاب های این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش بشود.

من تازه شروع به خوندن این کتابها کردم و از اونجایی که تکروی هم تو مرامم نیست((200)) تصمیم گرفتم تیکه هایی که خیلی جالب تره و کاربردیه رو برای شما بزارم تا استفاده کنین. پس لطف کنین و استفاده کنین... تاکید می کنم استفاده کنین... و باز هم استفاده کنین..و ...و ...و... آورین بچه های خوف:thumbsup:



«تفاوت میان آزادیه عقیده و آزادیه تفکر»

لازم است درباره دو نوع آزادی كه مايه اشتباه كاری‏ و مغلطه شده است توضیحداده شود. فرق است ميان آزادی تفكر و آزادی عقيده . آزادی‏ تفكر ناشی از همان استعداد انسانی بشر است كه ميتواند در مسائل بينديشد اين استعداد بشری حتما بايد آزاد باشد پيشرفت و تكامل بشر در گرو اين آزادی است اما آزادی عقيده ، خصوصيت ديگری دارد ميدانيد كه هر عقيده ای ناشی از تفكر صحيح و درست نيست منشا بسياری از عقايد ، يك سلسله عادتها و تقليدها و تعصبها است عقيده به اين معنا نه تنها راه گشا نيست كه به عكس نوعی‏ انعقاد انديشه بحساب ميايد يعنی فكر انسان در چنين حالتی ، به عوض‏ اينكه باز و فعال باشد بسته و منعقد شده است و در اينجا است كه آن قوه‏ مقدس تفكر ، بدليل اين انعقاد و وابستگی ، در درون انسان اسير و زندانی‏ ميشود آزادی عقيده در معنای اخير نه تنها مفيد نيست ، بلكه زيانبارترين‏ اثرات را برای فرد و جامعه بدنبال دارد آيا در مورد انسانی كه يك سنگ‏ را ميپرستد بايد بگوئيم چون فكر كرده و بطور منطقی به اينجا رسيده و نيز به دليل اينكه عقيده محترم است ، پس بايد به عقيده او احترام بگذاريم و ممانعتی برای او در پرستش بت ايجاد نكنيم؟ يا نه ، بايد كاری كنيم كه‏ عقل و فكر او را از اسارت اين عقيده آزاد كنيم؟ يعنی همان كاری را بكنيم كه ابراهيم خليل الله كرد.

شهید مطهری در ادامه به داستان بت شکنی حضرت ابراهيم ( ع ) و پاسخ ایشان به اعتراض مردم بت پرست شهر اشاره و عنوان می کند: ابراهیم (ع) خطاب به انها گفت شما چرا مرا متهم ميكنيد؟ مجرم‏ واقعی همين بت بزرگ است كه زنده مانده مردم در جواب گفتند كه از او اين كارها ساخته نيست پاسخ داد كه چطور است كار زد و خورد از او ساخته‏ نيست ولی اينكه حاجتهائيرا كه انسانها در آنها در مانده اند برآورده كند ، از او ساخته است؟ در اينجا قرآن اصطلاح بسيار زيبائی بكار مي برد، مي گويد: «فرجعوا الی انفسهم»، اين مناظره سبب شد كه اينها بخود بازگردند* از نظر قرآن ، خود واقعی انسان عقل و انديشه ناب و خالص‏ و منطق صحيح اوست قرآن ميگويد اينها از خودشان جدا شده بودند ، اين تذكر سبب شد كه دوباره سوی خود باز گردند و خود را در يابند حالا كار حضرت ابراهيم را چگونه بايد تفسير كنيم ؟ آيا كاری كه ابراهيم‏ (ع) كرد بر خلاف آزادی عقيده - بمعنای رايج آن كه ميگويند عقيده هر كس‏ بايد آزاد باشد - بود ، يا آنكه در خدمت آزادی عقيده بمعنای واقعی آن‏ بود ؟ اگر حضرت ابراهيم ميگفت چون اين بتها مورد احترام ميليونها انسان‏ هستند ، پس من هم به انها احترام ميگذارم ، يعنی درست همان چيزی را ابراز ميكرد كه اكنون عقيده‏ای بسيار رايج است ، آيا كار درست و صحيحی انجام داده‏ بود ؟ از نظر اسلام اين اغراء به جهل (كشانيدن به جهل) است نه خدمت به آزادی!

در تاريخ اسلام نيز ميبينيم درست نظير كار ابراهيم ( ع ) را پيغمبر اكرم ( ص ) در فتح مكه انجام داد آن حضرت به بهانه آزادی عقيده ، بتها را باقی‏ نگذاشت به عكس ديد اين بتها عامل اسارت فكری مردمند و صدها سال است‏ كه فكر اين مردم اسير اين بتهای چوبی و فلزی و شده است ، اين بود كه‏ بعنوان اولين اقدام بعد از فتح ، تمام آنها را در هم شكست و مردم را واقعا آزاد كرد.

شهید مطهری سپس این شیوه را با رفتار پادشاه‏ وقت انگلستان مقایسه می کند، "وقتي كه او برای ديدار از هندوستان به آنجا رفته بود در هندوستان‏ جزء برنامه سفرش ، بازديد از يك بتخانه گنجانده شده بود. خود مردم هند وقتيكه ميخواستند داخل صحن بتخانه شوند ، كفشهای خود را ميكندند ، اما او بنشانه احترام بيش از حد ، هنوز به صحن نرسيده كفشهايش را كند و بعد هم‏ از همه مؤدب تر در مقابل بتها ايستاد در تفسير اين حركت عده ای ساده‏ انديش ميگفتند ببينيد نماينده يك ملت روشنفكر چقدر به عقايد مردم‏ احترام ميگذارد غافل از اينكه اين نيرنگ استعمار است استعماری كه‏ ميداند كه همين بتخانه هاست كه هند را به زنجير كشيده و رام استعمارگران‏ كرده است اينگونه احترام گذاشتنها ، خدمت به آزادی و احترام به عقيده‏ نيست ، خدمت به استعمار است.
ملت هند اگر از زير بار اين خرافات‏ بيرون بيايد كه ديگر باج به انگليسيها نخواهد داد."

مثال دیگر استاد مطهری کوروش است. ایشان درباره او تصریح کرده است: در
كتابهای تاريخ خودمان نوشته بودند كوروش چه مرد بزرگ و بزرگواری بوده كه وقتی به بابل رفت و آنجا را فتح كرد تمام بتخانه‏ ها را محترم شمرد از نظر يك فاتح كه سياست استعمارگری‏ دارد، اين كار، امری عادی و يك نقشه معمولی است ولی از نظر بشريت‏ چطور؟ آيا خود جناب كوروش به آن اعتقاد داشت؟ يقينا نه، اما كوروش‏ فكر ميكرد اين اعتقاد كه مردم را در بيخبری نگاه داشته عامل خوبی برای در بند ماندن آنهاست اين بود كه دست به تركيب آنها نزد...



بچه ها اگه اشکالی می بینید مطرحش کنین که دربارش با هم بحث کنیم.! بازم از این پستا داریم ها! زوده برا خسته شدن!...((200))






اعتراف میکنم که بهترین قسمتیه که واسه معرفی گذاشتی(ازنظراین شخص) ومن 100%به دنبال خواندن کتاب هاش خواهم رفت.....دیدش خیلی جالب وعالیه به موضوعات!ممنون مهسا!((5))((13))

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

البته!اینم بگم!درباره کوروش خیلی حرف قشنگی زده!به نظرم مازیادی بتش کردیم کوروش رو!(هرچندخودم عاشقشم!و خیلیم کوروش رو قبول دارم)اماخیلی منطقی گفته!زیادی!((230))

Angel of Death
2015/09/29, 01:55
البته!اینم بگم!درباره کوروش خیلی حرف قشنگی زده!به نظرم مازیادی بتش کردیم کوروش رو!(هرچندخودم عاشقشم!و خیلیم کوروش رو قبول دارم)اماخیلی منطقی گفته!زیادی!

اول یعنی چی ما زیادی بتش کردیم کوروش رو ؟ حرفتون از کجا نشعت میگیره ؟!
دوم اینکه این نظر شخصی شهید مطهری درباره عمل کوروش ، آیا چیزی را تایید یا تکذیب می کنه ؟

کساندرا
2015/09/29, 22:31
اعتراف میکنم که بهترین قسمتیه که واسه معرفی گذاشتی(ازنظراین شخص) ومن 100%به دنبال خواندن کتاب هاش خواهم رفت.....دیدش خیلی جالب وعالیه به موضوعات!ممنون مهسا!((5))((13))

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

البته!اینم بگم!درباره کوروش خیلی حرف قشنگی زده!به نظرم مازیادی بتش کردیم کوروش رو!(هرچندخودم عاشقشم!و خیلیم کوروش رو قبول دارم)اماخیلی منطقی گفته!زیادی!((230))


اول یعنی چی ما زیادی بتش کردیم کوروش رو ؟ حرفتون از کجا نشعت میگیره ؟!
دوم اینکه این نظر شخصی شهید مطهری درباره عمل کوروش ، آیا چیزی را تایید یا تکذیب می کنه ؟

خواهششششششش نرگش جون!((200))
من به نظرم اینجا میشه به این عمل کوروش از یه منظر یگه هم نگاه کرد((62))... به فرض که کوروش پیمبر باشه و همون ذوالقرنین یا چیزی به غیر از یک پادشاه که بخواد استعمار گری داشته باشه باید حتما جوو اون دوره و آمادگیه مردمم سنجیده بشه. اگه کوروش اون زمان میرفت و بت خونه ها نابود میکرد در واقع مردمو دشمنه خودش می کرد. مردم برای دفاع از اعتقاداتشون مقابله به مثل می کردند... حضرت ابراهیمم بت بزرگ و گذاشت و یه جورایی با این کار باعث شد مردم به حماقتشون پی ببرن اگه همه رو میشکست که یقینا مردم نه تنها سره عقل نمی یومدن بلکه خونشون به جوش میومد و میکشتنش! تو صدر اسلامم پیامبر از همون اول نرفت بت هارو بشکنه بلکه اول به وسیله ی معجزات و منطق روشن گری کرد... وقتی حجت به همشون روشن شد و زمینه سازی کامل شد بت ها شکسته شد و از اسارت فکری آزاد شدن...
البته این نظره منه که تقریبا اطلاعات تاریخیم از هخامنشیان زیر خطه فقره! ((119))اینکه اون دوره چه جووی بوده خیلی موهومـــــــــــــه!!!:):-"

فک کنم منظور نرگش پان ایرانیسما بوده!:hmmm: آره نرگش؟؟؟:sadtrollface:

narges.o
2015/10/07, 17:22
اول یعنی چی ما زیادی بتش کردیم کوروش رو ؟ حرفتون از کجا نشعت میگیره ؟!
دوم اینکه این نظر شخصی شهید مطهری درباره عمل کوروش ، آیا چیزی را تایید یا تکذیب می کنه ؟

منظورم ازبت کردن اینه که فقط اومدیم خوبیهاشو میبینیم...درحالیکه ممکنه پشت یه سری کارای خوبش معنی ها وسیاست های خاصی نهفته باشه....مثلن همینه که شهیدمطهری گفته.منم اطلاعات دقیقی ندارم ولی ازوقتی چشم باز کردم!همه گفتن حکومت هخامنش عالیه...کوروش کبیر..کوروش مدافع حق!مردم دوست!و....
منکر اینا نمیشم.اما گاهی ادم از راویه های دیگه هم باید نگاه کنه...که تو این تاپیک اون زاویه رو دیدم!وخب شاید به همه ی اون حرفای خوب درباره ی کوروش یکم شک کردم!((58))

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


خواهششششششش نرگش جون!((200))
من به نظرم اینجا میشه به این عمل کوروش از یه منظر یگه هم نگاه کرد((62))... به فرض که کوروش پیمبر باشه و همون ذوالقرنین یا چیزی به غیر از یک پادشاه که بخواد استعمار گری داشته باشه باید حتما جوو اون دوره و آمادگیه مردمم سنجیده بشه. اگه کوروش اون زمان میرفت و بت خونه ها نابود میکرد در واقع مردمو دشمنه خودش می کرد. مردم برای دفاع از اعتقاداتشون مقابله به مثل می کردند... حضرت ابراهیمم بت بزرگ و گذاشت و یه جورایی با این کار باعث شد مردم به حماقتشون پی ببرن اگه همه رو میشکست که یقینا مردم نه تنها سره عقل نمی یومدن بلکه خونشون به جوش میومد و میکشتنش! تو صدر اسلامم پیامبر از همون اول نرفت بت هارو بشکنه بلکه اول به وسیله ی معجزات و منطق روشن گری کرد... وقتی حجت به همشون روشن شد و زمینه سازی کامل شد بت ها شکسته شد و از اسارت فکری آزاد شدن...
البته این نظره منه که تقریبا اطلاعات تاریخیم از هخامنشیان زیر خطه فقره! ((119))اینکه اون دوره چه جووی بوده خیلی موهومـــــــــــــه!!!:):-"

فک کنم منظور نرگش پان ایرانیسما بوده!:hmmm: آره نرگش؟؟؟:sadtrollface:


خوبه !!!!!جالب شد قضیه....به این هم فکرنکرده بودم....پس یاکوروش خیلی شخص سیاست مداری بوده یا واقعا یک انسان درست کار بوده....(ارزو میکنم دومی باشه!)
حرفت درسته مهسا ولی کوروش از زور خیلی کم استفاده کرده درکلیه ی حکومتش(این ازاصول وقوانین حاکمیتش بوده مثل اینکه)....خیلی نمیشه به این قضیه ی عمدی درجهل گذاشتن تکیه کرد.
بعدش! پان ایرانسیما؟؟؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


منظورم ازبت کردن اینه که فقط اومدیم خوبیهاشو میبینیم...درحالیکه ممکنه پشت یه سری کارای خوبش معنی ها وسیاست های خاصی نهفته باشه....مثلن همینه که شهیدمطهری گفته.منم اطلاعات دقیقی ندارم ولی ازوقتی چشم باز کردم!همه گفتن حکومت هخامنش عالیه...کوروش کبیر..کوروش مدافع حق!مردم دوست!و....
منکر اینا نمیشم.اما گاهی ادم از راویه های دیگه هم باید نگاه کنه...که تو این تاپیک اون زاویه رو دیدم!وخب شاید به همه ی اون حرفای خوب درباره ی کوروش یکم شک کردم!((58))

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -




خوبه !!!!!جالب شد قضیه....به این هم فکرنکرده بودم....پس یاکوروش خیلی شخص سیاست مداری بوده یا واقعا یک انسان درست کار بوده....(ارزو میکنم دومی باشه!)
حرفت درسته مهسا ولی کوروش از زور خیلی کم استفاده کرده درکلیه ی حکومتش(این ازاصول وقوانین حاکمیتش بوده مثل اینکه)....خیلی نمیشه به این قضیه ی عمدی درجهل گذاشتن تکیه کرد.
بعدش! پان ایرانسیما؟؟؟؟


عهههه!!!!! یه چنتا چیز یادم رفت بگم!!!
اول درجواب تهمورث ....نه منم فقط به صورت یه فرض ممکن دارم نگاه میکنم...وبه عنوان یه دیدگاه هیچ چیزیو به قطع یا یقین ثابت نمیکنه!

دوم درجواب نرگش مهسا!
منم ازین به بعدبت میگم مهششاااا!!!خخخخخ!!!ترکیب خوفیییههه!!!این اسممو دوس میدارم!مقسی مادام مهسا...((98))((122))