Dark 3had0W
2015/08/11, 16:46
و یه چیزی تو ذهنم اومد در رابطه با هری پاتر روابط احساسی در کتاب های رولینگ...خوب باید بگم که نظر خوانندگان هم محترمه .این یک بررسی حول روابط احساسی و وقایع رخ افتاده بعد از آشکار شدن بعضی چیز ها بعد از کتاب شش و هفت است.لطفا با جنبه ها بخونن.
همان طور که می دونید بعد از انتشار کتاب های شش و هفت کشمکش های زیادی پیرامون این قضیه و روابط احساسی در کتاب شکل گرفت..که هنوز که هنوزه آثار و تخریبات آن ها را میتوان بر در و دیوار های سایت های قدیمی مشاهده کرد.مانند سایت دمنتور و چنیدن سایت دیگر...نسل ما که با این کتاب بزرگ شد بیشترین سر و صدا را کرد.و من خواستم توضیح مختصری پیرامون این موضوع بدم.بعضی ها میگویند چرا هری و هرمیون؟بعضی ها میگن چرا رون و هرمیون؟!بعضی ها میگویند چرا جینی و هری؟و بعضی ها میگن چرا به نویسنده اشکال میگیرید همین ایده خوبه.من به عنوان یک نویسنده ی بی طرف(چندان هم نیستم) چندین قضیه را روشن کنم تا انتخاب را به عهده ی شما بزارم..خانم رولینگ که بود؟چی بود؟کی دش؟یا بهتره بگم چی شد؟
من به عنوان یه نویسنده به خودم می بالم که تونستم درک عمیقی از وقایع و احساسات و ...رو از کتاب های هفتگانه خانم رولینگ داشته باشم.
چرا کسی به عمق احساسات داستان توجه نمی کنه؟چرا کسی موقعیتی که اون جوانان توش قرار داشتن رو مد نظر قرار نمیده..اینکه روابط احساسی توی فن های متفاوت عوض میشن به خاطر تغییر شخصیت ها نیست.در یک فن قوی وقتی همچین احساساتی عوض میشن بیشتر به خاطر تغییر موقعیت هاست.در یک فن موقعیت ها و حال و هوایی که در کتاب اصلی بوده رو تغییر داده پس چرا نباید چنین روابطی نیز تغییر کنند؟
و درباره ی شخصیت من به جرئت میتونم بگم که اگه خانم رولینگ شرایط و موقعیت خاصی که مد نظر عده ی زیادی از خوانند ها های سری هفتگانه هست رو وارد داستان کرده بود مسلما این روابط تغییر می کردن.شخصیت ها عوض نشده..شما نگاه نکردید به رفتار های هری و هرمیون..به حسادت ها..رفتار ها..موقعیات..شما میگید بعد از مقاله ی ریتا اسکیتر هری صراحتا اعلام کرد.
11436114401144111435
خوب من به شما میگم شما خودتون اگه جاش توی یه همچین موقعیتی بودید این کار رو نمی کردید؟در یه طرف قضیه بهترین دوستتان و آّبریتان در جامعه ی جادوگیر مد نظره و در طرف دیگر یک علاقه که صرفا معلوم نیست تهش به کجا میرسه خصوصا بعد از وقایع جشن یون بال...11434
چرا ما نباید از شواهد موجود در داستان استفاده کنیم؟من به جرئت میتونم بگم که چیزی از چشمان دقیق و تیزبین ریتا اسکیتر پنهان نمی مونه.این خبرنگار بدنام و در عین حال بسیار پر آوازه که شاید دروغ گوی بزرگی باشد ولی همیشه حرف هایش ریشه در حقیقت دارد.و من به جرئت میتونم بگم که اونو تحسین میکنم.چرا؟چون که حقیقت رو هم میگه..حتی با وجود مقادیر کمی اغراق..وقتی که کتاب دامبلدور رو نوشت شاید اغراق کرد ولی تمام حرف هایش حقیقتی تلخ بودند.در واقع اون حقیقت رو نوشته بود و بستگی به مردم داشت تا چگونه حرف هایش را تفسیر کنند.
114371143811439
خوب برمیگردیم سر بحث خودمون..شما حوادث بعد از جام آتش رو در نظر نگیرید.
در واقع خودتون رو یک خواننده ی منصف بدونید که از جلد یک تا جلد چهار که جام آتش هست خونده..اون چیزی که واسه آینده پیش بینی می کنید در رابطه با روابط احساس و رمانتیک چیه؟من به جرئت می تونم بگم که بعد از انتشار کتاب هری پاتر و شاهزاده ی دورگه فاجعه رخ داد.شرکت گوگل شخصا اعلام کرد که بیشترین عبارات جست و جو شده در صفحه ی گوگل در سال 2005 که جلد شش منتشر شد و 2007 که جلد هفت منتشر شد در رابطه با روابط احساسی هرمیون و هری بود....ترکوند!رولینگ جامعه ی فانتزی خون رو ترکوند به معنای واقعی.همه جا رو لرزوند.فریاد های اعتراض آمیز نزدیک به رقم یک میلیون بلند شد.و جال اینجا بود که نزدیک به همین رقم هم به حمایت از این نویسنده ی باهوش و مکار دست بلند کردند.فاجعه بود..مردم شوکه شده بودند و وقتی فیلم ها منتشر شدند..6 و 7 مد نظره فاجعه عمیق تر شد.سال 2011 باز همین روند تکرار شد.
11442
چندین درگیری بزرگ در جاهای مختلف بین هواداران رولینگ و معترضان در خیابان های لندن و نیویروک رخ داد که پلیس فدرال و انگلستان گزارش دادند.رولینگ محبوب ترین و در عین حال منفورترین شخصیت قرن شده بود..کاری که اون کرد دنیای فانتزی بچه ها رو لرزوند.نوجوانان شوکه شده بودند.بسیاری از افراد دیگری که خارج از درگیری ها بودند به خاطر کارهای ناشایست معترضان و هواداران به کمک رولینگ شتافتند و گفتند که نویسنده تعیین می کنه که چی خوبه چی بده..و بدتر از اون رولینگ با پایانی که نوشت جای هر امیدی را بست.مردم که میخواستند امیدوار باشند تا نویسنده ی جوان دیگری به عرشه بیاید و اشتباهات رولینگ را جبران کند ناامید شدند.و در این میان غوقای فن فیکشن ها شکل گرفت..انواع فن ها..ده ها هزار فن فیکشن در سرتاسر دنیا به زبان های مختلف نوشته شد.من از اشتباه یا چیزی حرف نمیزنم دارم از کاری که کرد حرف میزنم.رولینگ دنیا و افکاری جدید به روی دنیای آرمانی کودکان و نوجوانان باز کرد.ادبیاتی شکل گرفت..ادبیاتی که با وجود نویسندگانی مثل سمیه و سینا و بست ویزارد که با نوشتن یا ترجمه کردن فن هایی نظیر بی نام و نشان..فداکاری یک مار..جادوی نوین..کف دریاچه و شمشیر حقیقت فریاد های اعتراض آمیز خاموش خود را بلند کردند...شاید که این هفت گانه هیچ گاه به پایان نیابد و فرزندانمان با نوشته هایی از جنس هری پاتر لذت بیشتری از ما ببرند...جی کی رولینگ یک نویسنده نبود یک خالق بود..یک خالق دنیای آرمانی که هیچ گاه اتفاق نمیوفته با احساساتی آرمانی...
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
نظرا فراموش نشه..با تشکر
همان طور که می دونید بعد از انتشار کتاب های شش و هفت کشمکش های زیادی پیرامون این قضیه و روابط احساسی در کتاب شکل گرفت..که هنوز که هنوزه آثار و تخریبات آن ها را میتوان بر در و دیوار های سایت های قدیمی مشاهده کرد.مانند سایت دمنتور و چنیدن سایت دیگر...نسل ما که با این کتاب بزرگ شد بیشترین سر و صدا را کرد.و من خواستم توضیح مختصری پیرامون این موضوع بدم.بعضی ها میگویند چرا هری و هرمیون؟بعضی ها میگن چرا رون و هرمیون؟!بعضی ها میگویند چرا جینی و هری؟و بعضی ها میگن چرا به نویسنده اشکال میگیرید همین ایده خوبه.من به عنوان یک نویسنده ی بی طرف(چندان هم نیستم) چندین قضیه را روشن کنم تا انتخاب را به عهده ی شما بزارم..خانم رولینگ که بود؟چی بود؟کی دش؟یا بهتره بگم چی شد؟
من به عنوان یه نویسنده به خودم می بالم که تونستم درک عمیقی از وقایع و احساسات و ...رو از کتاب های هفتگانه خانم رولینگ داشته باشم.
چرا کسی به عمق احساسات داستان توجه نمی کنه؟چرا کسی موقعیتی که اون جوانان توش قرار داشتن رو مد نظر قرار نمیده..اینکه روابط احساسی توی فن های متفاوت عوض میشن به خاطر تغییر شخصیت ها نیست.در یک فن قوی وقتی همچین احساساتی عوض میشن بیشتر به خاطر تغییر موقعیت هاست.در یک فن موقعیت ها و حال و هوایی که در کتاب اصلی بوده رو تغییر داده پس چرا نباید چنین روابطی نیز تغییر کنند؟
و درباره ی شخصیت من به جرئت میتونم بگم که اگه خانم رولینگ شرایط و موقعیت خاصی که مد نظر عده ی زیادی از خوانند ها های سری هفتگانه هست رو وارد داستان کرده بود مسلما این روابط تغییر می کردن.شخصیت ها عوض نشده..شما نگاه نکردید به رفتار های هری و هرمیون..به حسادت ها..رفتار ها..موقعیات..شما میگید بعد از مقاله ی ریتا اسکیتر هری صراحتا اعلام کرد.
11436114401144111435
خوب من به شما میگم شما خودتون اگه جاش توی یه همچین موقعیتی بودید این کار رو نمی کردید؟در یه طرف قضیه بهترین دوستتان و آّبریتان در جامعه ی جادوگیر مد نظره و در طرف دیگر یک علاقه که صرفا معلوم نیست تهش به کجا میرسه خصوصا بعد از وقایع جشن یون بال...11434
چرا ما نباید از شواهد موجود در داستان استفاده کنیم؟من به جرئت میتونم بگم که چیزی از چشمان دقیق و تیزبین ریتا اسکیتر پنهان نمی مونه.این خبرنگار بدنام و در عین حال بسیار پر آوازه که شاید دروغ گوی بزرگی باشد ولی همیشه حرف هایش ریشه در حقیقت دارد.و من به جرئت میتونم بگم که اونو تحسین میکنم.چرا؟چون که حقیقت رو هم میگه..حتی با وجود مقادیر کمی اغراق..وقتی که کتاب دامبلدور رو نوشت شاید اغراق کرد ولی تمام حرف هایش حقیقتی تلخ بودند.در واقع اون حقیقت رو نوشته بود و بستگی به مردم داشت تا چگونه حرف هایش را تفسیر کنند.
114371143811439
خوب برمیگردیم سر بحث خودمون..شما حوادث بعد از جام آتش رو در نظر نگیرید.
در واقع خودتون رو یک خواننده ی منصف بدونید که از جلد یک تا جلد چهار که جام آتش هست خونده..اون چیزی که واسه آینده پیش بینی می کنید در رابطه با روابط احساس و رمانتیک چیه؟من به جرئت می تونم بگم که بعد از انتشار کتاب هری پاتر و شاهزاده ی دورگه فاجعه رخ داد.شرکت گوگل شخصا اعلام کرد که بیشترین عبارات جست و جو شده در صفحه ی گوگل در سال 2005 که جلد شش منتشر شد و 2007 که جلد هفت منتشر شد در رابطه با روابط احساسی هرمیون و هری بود....ترکوند!رولینگ جامعه ی فانتزی خون رو ترکوند به معنای واقعی.همه جا رو لرزوند.فریاد های اعتراض آمیز نزدیک به رقم یک میلیون بلند شد.و جال اینجا بود که نزدیک به همین رقم هم به حمایت از این نویسنده ی باهوش و مکار دست بلند کردند.فاجعه بود..مردم شوکه شده بودند و وقتی فیلم ها منتشر شدند..6 و 7 مد نظره فاجعه عمیق تر شد.سال 2011 باز همین روند تکرار شد.
11442
چندین درگیری بزرگ در جاهای مختلف بین هواداران رولینگ و معترضان در خیابان های لندن و نیویروک رخ داد که پلیس فدرال و انگلستان گزارش دادند.رولینگ محبوب ترین و در عین حال منفورترین شخصیت قرن شده بود..کاری که اون کرد دنیای فانتزی بچه ها رو لرزوند.نوجوانان شوکه شده بودند.بسیاری از افراد دیگری که خارج از درگیری ها بودند به خاطر کارهای ناشایست معترضان و هواداران به کمک رولینگ شتافتند و گفتند که نویسنده تعیین می کنه که چی خوبه چی بده..و بدتر از اون رولینگ با پایانی که نوشت جای هر امیدی را بست.مردم که میخواستند امیدوار باشند تا نویسنده ی جوان دیگری به عرشه بیاید و اشتباهات رولینگ را جبران کند ناامید شدند.و در این میان غوقای فن فیکشن ها شکل گرفت..انواع فن ها..ده ها هزار فن فیکشن در سرتاسر دنیا به زبان های مختلف نوشته شد.من از اشتباه یا چیزی حرف نمیزنم دارم از کاری که کرد حرف میزنم.رولینگ دنیا و افکاری جدید به روی دنیای آرمانی کودکان و نوجوانان باز کرد.ادبیاتی شکل گرفت..ادبیاتی که با وجود نویسندگانی مثل سمیه و سینا و بست ویزارد که با نوشتن یا ترجمه کردن فن هایی نظیر بی نام و نشان..فداکاری یک مار..جادوی نوین..کف دریاچه و شمشیر حقیقت فریاد های اعتراض آمیز خاموش خود را بلند کردند...شاید که این هفت گانه هیچ گاه به پایان نیابد و فرزندانمان با نوشته هایی از جنس هری پاتر لذت بیشتری از ما ببرند...جی کی رولینگ یک نویسنده نبود یک خالق بود..یک خالق دنیای آرمانی که هیچ گاه اتفاق نمیوفته با احساساتی آرمانی...
- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -
نظرا فراموش نشه..با تشکر