PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : می خواهید رمان بنویسید؟



کساندرا
2015/06/14, 13:06
مى خواهید رمان بنویسید؟
اگر رمان خوان حرفه اى باشید قطعاً به نوشتن رمان هم فکر کرده اید و این بى تردید بخشى از دل مشغولى ها و حتى آرزوهاى شماست.هنگامى که تصمیم مى گیرید که داستانى بنویسید، ایده این کار یعنى نوشتن داستان، ذهن شما را درگیر مى کند. بهتر است بدون نگرانى از نتیجه کار به خط سیر داستان فکر کنید، به شخصیت هاى داستان فکر کنید و به مکان هاى داستان فکر کنید. این گونه نخستین گام را براى خلق یک رمان برداشته اید، گام هاى دیگر نیز درپى مى آیند...... نمى خواهید رمان بنویسید؟



اگر رمان خوان حرفه اى باشید قطعاً به نوشتن رمان هم فکر کرده اید و این بى تردید بخشى از دل مشغولى ها و حتى آرزوهاى شماست.هنگامى که تصمیم مى گیرید که داستانى بنویسید، ایده این کار یعنى نوشتن داستان، ذهن شما را درگیر مى کند. بهتر است بدون نگرانى از نتیجه کار به خط سیر داستان فکر کنید، به شخصیت هاى داستان فکر کنید و به مکان هاى داستان فکر کنید.

این گونه نخستین گام را براى خلق یک رمان برداشته اید، گام هاى دیگر نیز درپى مى آیند.

گام اول: نخستین چیزى که باید تکلیف خود را با آن روشن کنید، ایده داستان است، براى این کار مى توانید کتاب هاى دیگر را بخوانید، فیلم هاى مختلف ببینید و به موسیقى گوش کنید و کارهایى مانند آن تنها براى الهام گرفتن و یا براى اینکه انتظار بکشید ایده اى به ذهن شما خطور کند. اما بهترین ایده هنگامى به سراغتان مى آید که شما هیچ تلاشى براى فکر کردن نمى کنید.

گام دوم: طراحى و به اصطلاح پیاده کردن تمام ایده هاى ذهنى شما براى کاراکترها، حوادث، مکان ها و یا هر چیز دیگر در داستان است. شما بعداً مى توانید هنگامى که آماده نوشتن مى شوید این موضوعات را فهرست کنید.

گام سوم: تصمیم بگیرید که بالاخره موضوع کتاب شما چیست، دراین نقطه تنها کافى است که موضوعات پایه اى و اصلى را بدانید. مثلاً باید بدانید که چه کسى شخصیت اصلى داستان است و قرار است چه کند. به اصطلاح هر شخصیت چه مأموریتى درکل داستان دارد.در مرحله چهارم باید به چیدمان کلى داستان خود فکر کنید و براى این کار یک سال یا دوره زمانى خاص، یک ژانر خاص و همچنین جزئیات مربوط به شروع کار را باید انتخاب و مشخص کنید.

در مرحله پنجم شخصیت اصلى داستان خود را خلق و مشخص کنید. فراموش نکنید که شخصیت اصلى داستان الزاماً شخصیت مثبت و خوبى نیست بلکه تنها اصلى ترین شخصیت است.شخصیت هاى اصلى یعنى همان کسانى که داستان شما درباره اوست. اما در این زمینه باید مطمئن باشید که شخصیت اصلى در داستان شما شخصیتى کاملاً خاص و منحصر بفرد و درعین حال قابل باور باشد. براى این که شخصیت شما قابل باور باشد باید همانند هر فرد دیگرى داراى تاریخچه و شرح حال زندگى باشد. او نیز همچون هر انسان دیگر باید ترس ها، امیدها، رؤیاها و آرزوها، خانواده و شغل، مشکلات، دوستان و دشمنان، گذشته و حال خود را داشته باشد.

در مرحله ششم طرح و نقشه داستان است که باید به آن بپردازید. آیا شخصیت اصلى شما در تلاش براى تحقق یک هدف خاص است؟ این شخصیت یا شخصیت ها چه هدف ها و اقداماتى باید انجام دهند تا به خواسته و هدف خود نائل شوند؟ این همان موضوعى است که اصطلاحاً کشمکش یا گره اصلى داستان را شکل مى دهد. بنابراین با این سؤال ها مواجه هستید: مشکل شخصیت ها چیست؟ آیا درتلاش براى حل مشکل، مشکلات بیشترى خلق مى کنند؟

نکته مهم دراین مرحله توسعه و گسترش طرح داستان است. آیا شخصیت اصلى شما در پى حل مشکل یا در جریان مشکلات خود تا پایان کتاب به شخصیت متفاوتى تبدیل مى شود؟ در این زمینه باید مطمئن باشید که طرح داستانى شما در پیوند کامل با موضوع کتاب شماست و در روند شکل گیرى و ادامه ماجراها تا رسیدن به تغییرات مورد نظر شما در انتها، مراحل و موقعیت هاى بسیارى را ترک کرده و پشت سر مى گذارد.در اینجا به مرحله هفتم مى رسیم.دراین مرحله شما باید شخصیت هاى حمایتگر و نیز شخصیت هاى مقابل و متضاد شخصیت اول را خلق کنید. این شخصیت ها یا باید نقش مهمى ایفا کنند و یا در چشم انداز داستان حضور کافى داشته باشند. دراین زمینه افرادى را که در مسیر داستان با نقش ها و مکالمات و اقدامات فراوان حرکت نمى کنند داخل نکنید زیرا این کار سبب مى شود که داستان کسل کننده شده و وزن لازم را از دست بدهد.



شخصیت هاى دوم داستان هم درست همانند شخصیت اول داستان باید کاملاً باور کردنى باشند حتى اگر ترس ها، امیدها، آرزوها، موتیف ها و گذشته شخصیت ها تا پایان داستان و یا حتى هرگز آشکار نشود، به هرحال شما ناگزیرهستید که آنان را به گونه اى خلق و ترسیم کنید که شخصیت هاى دیگر داستان بتوانند پیرامون آنها حرکت کنند.

به هرحال شخصیت هاى داستانى شما باید کسانى ازمیان مردم باشند لااقل اگر دوست دارید که نویسنده موفقى باشید.

در مرحله هشتم باید به بازنویسى اثر توجه کنید. یک داستان واقعاً در این مرحله است که خلق و نوشته مى شود. دراین مرحله داستان خود را ویرایش و بازنویسى کنید و این همان کارى است که داستان را خوب و خوشایند مى کند.نسخه اول در بیشتر داستان ها همیشه بد خواهد بود. در این مرحله هیچ محدودیت زمانى براى این کار قائل نباشید و تنها به بازنویسى کار فکر کنید.

در مرحله نهم کار خود را مى توانید به کسى نشان دهید دوست و یا افراد خانواده که مى توانند به شما کمک کنند. البته گروه ها و دسته هاى مختلف حاضر در شبکه هاى اینترنتى هم در صورت تمایل شما گزینه خوبى هستندکه به طور هفتگى و یا ماهانه مى توانند بازتابى از کار شما باشند.

مرحله دهم ادامه بازنویسى است. یک داستان بزرگ هرگز به طور واقعى تمام نمى شود و به عنوان یک نویسنده آماتور شما واقعاً هیچ محدودیت زمانى درکار خود ندارید.

اما اگر حوصله کافى براى نوشتن یک رمان ندارید، احتمالاً در شرایطى هستید که اصلاً نباید این کار را انجام دهید.
چند نکته تکمیلى

زیاد کتاب بخوانید، این کار مى تواند به شما عبارت ها و جملاتى را بیاموزد که نویسندگان به طور معمول در کار خود و براى بیان خود از آنها بهره مى گیرند.

در فرصت مناسب یک هدف ابتدایى، یک موضوع یا موضوعات همچنین یک چیدمان ابتدایى و نیز زمان و شخصیت هاى ابتدایى شامل شخصیت اصلى یا قهرمان داستان و نیز یک یا چند شخصیت متضاد انتخاب کنید که مانعى بر سر راه شخصیت اصلى هستند و یا بر خلاف مسیر یا هدف او حرکت مى کنند و در کنار آن شخصیت هاى حمایت گر که او را در مسیر مورد نظرش یارى مى کنند.شما مى توانید از ابزارهاى مختلف نظیر عناوین موضوعى و یا دیگر روش ها در ترسیم خطوط اصلى داستان استفاده کنید و به کمک این عناوین موضوعى، به گونه اى منطقى خط سیر مستمر خود را در ادامه داستان دنبال کنید و همچنان در طول داستان پى گیرى منطقى خود را ادامه دهید این مسئله نقش مهمى در نوشتن یک اثر حرفه اى دارد زیرا هیچ انسانى علاقه به داستانى ندارد که به گونه اى غیر منطقى ادامه مى یابد و یا داراى شکاف ها و نکات مبهم و ناگفته در مسیر داستان و سیر وقایع باشد.

چارچوب اولیه و پایه اى براى طرح اصلى خود ترسیم کنید. این کار به شما همچون راهنما و علائم راهنما در طول مسیر کمک مى کند که در پیاده کردن ایده هاى خود در داستان اطمینان لازم را بدست آورید ضمن این که شما را در مسیر مناسب که در نقشه تعیین شده قرار مى دهد. با کمک این طرح و یا چارچوب ابتدایى مى توانید به آسانى مسیر خود را از جاده هاى انحرافى قطع کنید.همچنین به شما کمک مى کند تا شخصیت هاى غیر ضرورى و حوادث غیر لازم را از داستان حذف کنید.

این اغلب ایده خوبى نیست که دستنوشته خود را به ناشر ارائه دهید. بلکه بازهم به خودتان براى بازبینى، بازنویسى و اصلاح داستان فرصت کافى دهید. این کار ممکن است حتى چند هفته طول بکشد اما واقعاً ارزش این را دارد که زمان لازم را براى ارائه یک داستان با جزئیات کامل و کیفیت عالى ارائه دهید.

یکى از مشکلاتى که به آسانى ممکن است بر سر راه شما قرار بگیرد مسئله انتخاب زمان نامناسب براى وقوع حوادث داستان است. انتخاب زمان نامناسب در مورد حوادثى که در زمان حال یا گذشته رخ مى دهند، به آسانى سبب قطع ارتباط خواننده از متن مى شود. بنابراین بهتر است یک قدم به عقب بردارید و همه چیز را اعم از زمان افعال، قواعد گرامرى و جملات را بازبینى کنید و بگذارید دوستان و همکاران شما و دیگران داستان شما را مرور کنند و آزادانه نظر بدهند.

پیش از این که به ناشران عادى مراجعه کنید بهتراست یک ناشر الکترونیکى براى کار خود پیدا کنید. اگرچه برخى ناشران الکترونیکى هم همچون برخى ناشران عادى با مشاهده کار شما مى گویند: «چندان ارزشى ندارد» بیشتر ناشران چنان که من دیده ام چیزى براى ارتقاى کیفیت داستان اضافه نمى کنند بلکه تنها نوعى کاستن از داستان را بر داستان تحمیل و بابت آن هزینه اى را هم بر نویسنده تحمیل مى کنند. اما یک ناشر واقعى کسى است که باید در ارتقاى کیفیت کار شما تلاش کنند و یا به شما در صورتى که آن را واجد ارزش چاپ شناختند، کمک کنند و به شما فرصت بدهند که کارتان را ارتقا بدهید. بیشتر ناشران الکترونیکى از طریق وب لاگ ها و گفت و گو هاى آن لاین مى توانند به شما در ارتقاى کارتان کمک مهمى کنند.تا آنجا که مى توانید از روش هاى نگارشى مختلف استفاده کنید و روشى که بهترین راه براى شماست، انتخاب کنید اما نویسندگان مختلف کاملاً متفاوت مى نویسند اما این پند مهم نویسندگى را فراموش نکنید: که یک قالب و شیوه، همیشه و براى همه مناسب نیست.

نیازى نیست که همیشه درباره چیزى که مى دانید بنویسید بلکه مى توانید درباره چیزهایى تحقیق کنید و مثلاً درباره موضوعى که دوست دارید بدانید، تحقیق کنید و سپس آن را در متن خود داخل کنید. از اینترنت، کتابخانه ها و مصاحبه ها و... به عنوان ابزارهایى براى تحقیق غفلت نکنید.



یک روش براى توسعه یک نول آن است که پایان آن را در ذهن داشته باشید. این کار در شکل دادن موضوع، طراحى و چیدمان داستان و شخصیت ها به شما کمک مى کند.

سعى کنید شخصیت هاى شما تا حد امکان چند بعدى باشند در غیر این صورت افرادى کسل کننده و به اصطلاح تخت و فاقد جذابیت خواهند بود که حتى بهترین داستان ها را هم خواهند کشت پیش از این که حتى جوانه بزنند.

گاه ممکن است شخصیت هاى شما داستان را به راهى و مسیرى توسعه دهند که انتظار نداشته اید. نترسید!

این مى تواند چیز خوبى باشد و مى تواند مسیر تازه و نویى را به طرح اولیه شما بیفزاید. سعى کنید شخصیت هایتان را بر پایه تجربه هاى واقعى زندگى استوار کنید و شکل دهید و از نظر انگیزه ها و رفتارها بگونه اى باشند که خودتان باور دارید که شخصیت ها در یک شرایط واقعى آن گونه خواهند بود. اما از تخیل خود هم نهایت بهره را ببرید و با دیگران هم به تبادل نظر بپردازید. نترسید از این که اشخاص مختلفى را براى شخصیت هاى مختلف داستان خود مورد تحقیق و بررسى قرار دهید.از دور انداختن و نادیده گرفتن هر ایده اى براى نوشتن خوددارى کنید. زیرا اغلب تمرین خوبى براى دست یافتن به مواد و موضوعات بیشتر از آن است که شما واقعاً به آن نیاز دارید

در آخر خودتونو باور داشته باشید و بدونین که می تونین موفق بشین:دی

roronoa zoro
2015/06/14, 14:46
ممنون.
خیلی کمک کننده بود

kianaz
2015/06/14, 15:26
عالی آجی ممنون...
درضمن اینجوری رنگی نوشتن و بزرگ بوذنش واقعا خوب بود همیشه سر تاپیکای طولای کور میشدم تا تموم میشدن
بازم ممنون...

abramz
2015/06/14, 18:32
سلام کساندرا :)
بابت مطلب خوبت ممنونم:)
واقعا به درد بخور بود!((86))
فقط ... دوتا سوال :
شخصیت های چند بعدی یعنی چی؟((95))

بعد ... این رو خودت نوشته بودی؟:-؟

شاد باشی و باز ممنون!

کساندرا
2015/06/14, 19:54
سلام @کساندرا (http://forum.pioneer-life.ir/member.php?u=3308) :)
بابت مطلب خوبت ممنونم:)
واقعا به درد بخور بود!((86))
فقط ... دوتا سوال :
شخصیت های چند بعدی یعنی چی؟((95))

بعد ... این رو خودت نوشته بودی؟:-؟

شاد باشی و باز ممنون!

من در سطحی نیستم که بتونم اینجوری راهنمایی کنم و همچین متنی بنویسم این مطلبو از یه سایت که ایسمشو یادم نمی یاد خوندم خوشم اومد براتون گذاشتم!((200))
شخصیت چند بعدی یعنی شخصیتی که پیچیده باشه مثلا هم یه بعد شجاع و جسورو قاطع باشه در یک بعد دیگه شخصیتی دلسوز و مهربون باشه ابعاد مختلف شخصیت یعنی قسمت هایی از شخصیت که آدم تو موقعیت های مختلف به نمایش میزاره مثلا در یک موقعیت شخصیتی سرزنده و شاد ولی در یه موقعیت شخصیتی غم انگیز و ترحم انگیزه...
در واقع من می تونم هر شخصیت مطلوبو برای خواننده به یه کوه تشبیه کنم که هر چقدر نزدیک تر میری بیشتر می بینی در حالی که میدونی فقط یه سمت کوه و داری میبینی بستگی به زاویت داره... همین جذابیت شخصیتا رو از نظره من میسازه!
خواهش می کنم((200))

Samara
2015/06/29, 04:13
خیلی عالی و مفید بود((71))((70))

psnd
2015/07/11, 14:45
ممنون از راهنمایی ها استفاده میکنم((71))