PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دو واژه پارسی



آرمیتا37
2012/11/18, 14:18
پاس کردن نه پارس کردن.

اصطلاح نادرستی بین مردم رواج دارد که می گویند سگ پارس می کند.
حال جمله درست را ببینید: سگ پاس می کند.
پاس کردن سگ هیچ اشاره ای به نوع صدای سگ ندارد، بلکه به معنی پاس دادن و پاسبانی است، چون از قدیم سگ را پاسبان دانسته اند و ما عبارت سگ پاسبان را زیاد شنیده ایم. وقتی که می خواستند بگویند سگ در حال پاسبانی و نگهبانی است، می گفته اند که سگ پاس می کند. به مرور این واژه با واژه پارس که نام قومی ایرانی است اشتباه گرفته شده و اصطلاح نادرست سگ پارس می کند رایج گشته است و معنی آن نیز از پاسبانی به تعریف صدای سگ تغییر یافته است، به این شکل:با تلفظ و معنی درست و اصیل: سگ پاس می کند (سگ نگهبانی و پاسبانی می کند)
با تلفظ و معنی تغییر یافته و غلط: سگ پارس می کند (سگ عوعو می کند)

این پژوهش ارزشمند را در باب ریشه پارس سگ به استاد ارجمند جناب آقای عادل اشکبوس نویسنده و زبان شناس گرانقدر کشورمان مدیونیم که عین توضیحی را که به قلم ایشان نگاشته شده در زیر می آوریم:

واژه ی پارس به معنی صدای سگ درست نیست .تلفظ درست این واژه به معنی صدای سگ ” پاس ” است که به نادرستی پارس آمده و جا افتاده است . وظیفه ی سگ پاسداری و پاسبانی است و پاس کار اوست .
سگ پاس می کند یعنی با صدایش دارد پاسبانی می کند . امروزه کردها( مثلاً کردهای فهلوی یا فَیلی ) درست تلفظ می کنند و پارس نمی گویند . ئه و سه گه فره پاس ئه کا . یعنی آن سگ خیلی پاس می کند .

زبان کردی همانندیهای بسیار زیادی به پهلوی باستان دارد .

حتی واق واق و عوعو را ما اشتباه می نویسیم . عوعو با عین درست نیست . مگر کلمه ای عربی است که با عین می نویسیم و واق واق نیز به صورت واغ واغ درست است . چون قاف در عربی و ترکی است و کلمات فارسی اصیل با قاف نیستند . به زبان دیگر هر چه کلمه دارای قاف در فارسی است یا عربی است مانند قاسم ، مقسم ، تقسیم ، منقسم مقسوم علیه ، قسمة و یا ترکی و مغولی است . مانند قشنگ ، دوقلو، چاقو ، آقا ، قالپاق ، قاراشمیش ، قره قروت . البته قوری روسی است و کلمات فارسی قهرمان و قند و قباد نیز در اصل کهرمان و کواذ و کند بوده اند که تحت تأثیر عربی با قاف نوشته شده اند و در اصطلاح معرّب هستند


******

آیا غذا در عربی به معنی ادرار شتر است ؟

نخست باید بدانیم کلمه ی غَذا در اصل عربی به صورت غِذاء بر وزن ( فِعال ) و هموزن نِساء تلفظ می شود ولی ما در فارسی به فتح حرف اوّل تلفظ می کنیم و البته ذال را نیز زاء می گوییم یعنی غَذا می نویسیم و غَزا تلفّظ می کنیم که شبیه غَزا به معنی جنگ می شود . اما خود غَذا در عربی کهن نه عربی امروزی بَولُ الجَمَل یعنی ادرار شتر است . ولی غذایی که ما فارسی زبانان می گوییم هرچند در نوشتار دقیقاً همان غذا به معنی ادرار شتر است ولی ما به گونه ی دیگر تلفظ می کنیم .اصولاً در عربی و در هر زبان دیگر واپگان منسوخ بسیارند .یعنی واپه هایی که به تاریخ سپرده شده اند و امروزه کاربردی ندارند و تنها در متون کهن می توان آن ها را دید . پس اینکه برخی می گویند غَذا یعنی ادرار شتر سخنی کاملاً نادرست است. ما غِذاء را در فارسی غَذا خوانده ایم و از این دخل و تصرف ها در واژه های دارای ریشه ی عربی بسیار است . مثلاً شَجاعة را ما شُجاعت تلفظ می کنیم . مستخدَم به فتح دال را مستخدِم به کسر دال می گوییم حال آنکه مستخدِم یعنی استخدام کننده .عنتر جوانمرد است ولی در فارسی بوزینه شده و حتی آن را اَنتَر می نویسیم .جَنوب را جُنوب می گوییم حال آنکه جَنوب است و کلمه ی جُنوب جمع جَنْب است به معنی پهلوها .تسلیة در عربی سرگرمی و شادی است حال آنکه در فارسی معنی دیگر می دهد . حقیر در عربی به معنی خوار و فرومایه است حال آنکه در فارسی برای فروتنی به کار می رود اما در عربی دشنام است .مار افعی می گوییم حال آنکه در عربی افعا خوانده می شود اما افعی می نویسند . زمانی ناجی غریق می گفتند که ناجی یعنی نجات یافته . البته حالا نجات غریق می می گویند که باید مُنجی غریق بگویند و یا مأمور نجات غریق . اما به هر حال این دست بردنها طبیعی است و منحصر به فارسی نیست . در عربی نیز اینگونه است . دولاب ما را گرفته اند و دولاب الهواء به معنی چرخ و فلک به کار می برند . کندک یا کنده ما را از زبان فارسی وارد زبان عربی کرده اند و خندق تلفظ کرده اند اما امروزه خندق را به سنگر می گویند . صدها مثال دیگر در این زمینه وجود دارد که علاقه مندان را دعوت می کنم کتاب استاد خسرو فرشید ورد به نام عربی در فارسی را بخوانند تا در این باره آگاهی کامل به دست آورند .