PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سه گانه رهگذر



ambrella
2015/04/19, 16:35
داستان یه سبک فانتزی عاشقانه داره(که خودم بیشتر این سبک رو دوست دارم)
توش همه چیز داریم جادوگر،شیاطین،موجودات افسانه ای،دنیاهای مختلف عشق و عاشقی،قدرت ها و پیشگویی های کهن!


وقتی برگزیده بیدار می شود،وقتی صدای قدم های سرنوشت به گوش میرسد،وقتی نفس سرد مرگ در پشت حصار زندگی به تو میرسد،شاید مرگ بسی اسانتر از زندگی باشد باید تصمیم بگیری ایا زندگی در پس ناامیدی را قبول میکنی یا در پرتگاه دنیا برای تغییر سرنوشت تلاش میکنی،باشد که سرنوشت اسودگی را برای دوستان ما ، و سختی را برای ما کنار بگذارد.


http://s4.picofile.com/file/8184081084/1.jpg

دانلود:
پیکو فایل
جلد یک میراث


فصل 1 (http://s4.picofile.com/file/8184213334/Rahgozar_P_01_Se_01.pdf.html)

ویراستار:بدون ویراستار!
پراز غلط های املایی!



2015/04/21


سه شنبه



فصل 2 (http://s4.picofile.com/file/8184563784/Rahgozar_P01_Se_02.pdf.html)

ویراستار:داداشم مهدی!
مسئول املاء :)


2015/04/24

جمعه



فصل 3 (http://s4.picofile.com/file/8186087584/Rahgozar_P01_Se_03.pdf.html)


ویراستار:داداشم مهدی!


مسئول املاء :)



2015/05/01
جمعه


فصل 4 (http://s4.picofile.com/file/8187565992/Rahgozar_P01_Se_04.pdf.html)


ویراستار:داداشم مهدی!


مسئول املاء :)



2015/05/08
جمعه









تصاویری برای کاور جلد دوم به نظرتون کدوم بهتره؟
اگه تونستن دوستان با ترکیب این تصاویر کاوری هم برای ما طراحی کنن چه بهتر.

shomare
2015/04/19, 17:17
اگه جلد 1 را حداقل الان بزاری خیلی خوبه یا حداقل تاریخی که واسه دانلود میزاری را بگو

ambrella
2015/04/19, 18:10
اگه جلد 1 را حداقل الان بزاری خیلی خوبه یا حداقل تاریخی که واسه دانلود میزاری را بگو

جلد یک کامله اما جلد دو وابستگی زیادی به جلد یک داره اتفاقایی که توی یک و دو میوفته طوری با هم گره خوردن که به نظرم اول دو رو تموم کنم بهتره چون ممکنه بخوام جاهایی از یک رو تغییر بدم تا جالب تر از اب در بیاد اما نمیزارم زیاد طول بکشه
تاریخ خاصی هم نمیتونم بدم چون تا یک ماه دیگه دوتا ازمون استخدامی دارم باید خودم رو برای اونها اماده کنم اما خودم از خدامه که زودتر بزارمش.

shomare
2015/04/19, 21:04
من که میگم جلد 1 یا حداقل نیمی ازش را بزار تا دیگران بخونن و نظر بدن اینطوری میتونی از نظرات و پیشناهاد های دیگران استفاده کنی و داستانتو قوی تر و زیباتر کنی. بعدش هم 1500 صفحه جلد 1 مگه کار یکی دو روزه واسه خوندن .تا تو جلد 2 را اماده کنی خیلی ها داستانتو میخونن و نقد و بررسی میکنن اینطوری با داستانت دیگران اشنا میشن هر وقت هم که کتابتو کامل کردی میتونی اخرش به صورت کلی یه ویرایشی هم بکنی

ThundeR
2015/04/19, 21:13
دوست عزیز امیدوارم هم تو آزمونت و هم تو ادامه دادن داستانت موفق باشی!
حداقل یکی دو فصل بذار ببینیم چند چندیم:دی نقدم می کنیم شما بذار داستانو، بچه ها اینجا بیشتر از همه نقد می کنن



هر داستانی دارای ارزشی و هیچ چیز با ارزشی دور ریختنی نیست((48))

smhmma
2015/04/19, 23:58
سلام
اینکه می بینم یک جلد 1500 صفحه ای کامل نوشتی خیلی عالیه
و منم مثل بقیه دوستان می گم حداقل 100 صفحه 200 صفحه ای رو بزار که مردم بخونن
تازه همین سینای نویسنده رو ندیدی داره سفیرکبیر رو ویرایش می کنه؟؟؟هزاران نفر کتابشو خوندن ولی داره ویرایش می کنه خیلی م کار خوبیه
می تونی بعد از وندن هم ویرایش کنی
بعد می تونی فصل هایی که ویرایش اساسی دارن رو جداگونه دوباره اپلود کنی و بزاری تا مردم بخونن
گرفتی چی شد؟؟؟
حتما یه تعداد قابل توجهی از صفحات کتاب اول رو بزار پسرم
ممنون
با ارزوی پیشتازی برای تو پسرم

ambrella
2015/04/20, 00:21
سلام
با تشکر از این همه استقبال :) خودم باورم نمیشه!

ولی باشه تسلیم ماکه نمیتونیم روی حرف دوستان گلی مثل شما حرف بیاریم،پس من میرم تو کار ویرایش چند فصل اول داستان وقتی ویرایش چند فصلی رو کامل کردم همونا رو میزارم نگید سرکاریههه((99))

اما هنوز روی حرف خودم هستم یه فصلایی رو کلا میخوام حذف کنم یا یه فصلایی رو تغییرات جزئی بدم برای همین فصلای زیادی نمیزارم امیدوارمم با نقد ونسیه همین چند فصل انگیزه بدید تا یه وقت دیدی همشو یهو ریختم رو نت!
اتفاقا با اقا سینا صحبت های زیادی هم داشتم ایشون لطف دارن همیشه راهنمایی های به من میکنن و بلعکس نظر شما دوستان توصیه کردن اول تموم کنم بعد بزارم تا بعدا اگه سرم شلوغ شد دیگه وقت نوشتن ادامه رو هم ندارم
دروغ چرا راستش این تاپیک رو تنها برای ازمایش اینکه چطور باید کتاب و بزارم ایجاد کردم و اخه بلد نبوم خخخخخخ و حالا تو رودروایسی موندم!اما انشاا... تمومش میکنم شبا تا دیر وقت بیددارم وقتی از سرکار میام میشینم ویرایش فصلای جلد یکو تموم میکنم میزارم.

با ارزوی موفقیت یاعلی.

Magystic Reen
2015/04/20, 00:27
کنجکاو شدم واسه خوندنش. زودتر بذاریدش

ambrella
2015/04/22, 13:10
فصل یک اپلود شد

neo
2015/04/22, 19:04
دوست عزیز فصل یک خوب بود ولی خداییش با یه فصل در های خاصی به روی خوننده باز نمیشه

ambrella
2015/04/22, 19:57
دوست عزیز فصل یک خوب بود ولی خداییش با یه فصل در های خاصی به روی خوننده باز نمیشه
با تشکر از شما که وقت گذاشتین و خوندین.
بله حق با شماست تا سه فصل از داستان رو قرار شده که بزارم تا جلد دو رو کامل کنم.
بعد از تکمیل جلد دوم هر دو جلد رو یکجا برای دوستان میزارم.

shomare
2015/04/22, 20:36
حالا چه نیازیه که 2 جلد را همزمان بزاری ؟؟؟ما با یه جلد هم برای الان راضی هستیم
به نظرم اگه میخواستی کتاب را کامل کنی بعد بزاری بهتر بود از اولش هم این پیچ را باز نمیکردی و ما را مشتاق و منتظر نمیذاشتی

smhmma
2015/04/22, 20:52
خب چنتا نکته
یکی اینکه غلط های املایی و مشکلات نگارشی بیداد می کرد:دی
خیلی جاها نقطه و ویرگول نداشت خیلی جاها اشتباهات املایی بود
همچنین اول به نظر اینطوری میومد که این پیرمرد جادوگره داره داره برای کسی تعریف می کنه مثلا یه جا گفته بود اگر صبر کنید ادامشو می گم و از این چیزا بعد متوجه شدیم که نه داره با خودش حرف میزنه
این یکمی تناقض داشت و جالب نبود
همچنین اینکه این پیرمرده تا دید درخت اون خونه شکسته و می سوزه حرف دوست پیتر رو باور کرد که پیتر شده اژدهای سیاه درحالی که براساس قوانین جادویی همچین چیزی ممکن نیست.این تیکه هم خیلی غیرمنطقی بود که به جای اینکه به احتمالات دیگه فک کنه با قطعیت برای مثلا بابای پیتر بیان کرد که خود پیتر به اژدها تبدیل شده
درکل سعی کن افرادی که در داستانت هستن طبق یه روال منطقی به هدفی که براشون تعیین کردی برسن
همچنین موقعی که می رن دنبال پیتر هیچ حرفی از این زده نمیشه که رفتن دنابل معدن چی ها ولی موقعی که می خوان برن توی غار می گه که اونجان
درکل داستان جذاب بود و با یه شروع جالب و اینا و محتوای جالب و جذاب اما یه جایی از نظر نوشتاری سوتی داده بودی یه جاهایی از نظر روال داستانی
بعد یه چیز دیگه چجوری شد که یه دفعه توی غار بودن بعد رسیدن به رود؟؟؟؟خیلی عجیبه ها
هیچی دیگه همین
خب محتوای فصل همون طور که گفتم جذاب و خوب بود ولی یه دستی به سر و روش بکش خیلی بهتر می شه:دی
منتظر فصلای بعد هم هستم.


پ.ن:این نقد کاملا بی رحمانه بود ولی صادقانه گفتم که اشکالاش رو رفع کنی

ambrella
2015/04/22, 22:08
خب چنتا نکته
یکی اینکه غلط های املایی و مشکلات نگارشی بیداد می کرد:دی
خیلی جاها نقطه و ویرگول نداشت خیلی جاها اشتباهات املایی بود
همچنین اول به نظر اینطوری میومد که این پیرمرد جادوگره داره داره برای کسی تعریف می کنه مثلا یه جا گفته بود اگر صبر کنید ادامشو می گم و از این چیزا بعد متوجه شدیم که نه داره با خودش حرف میزنه
این یکمی تناقض داشت و جالب نبود
همچنین اینکه این پیرمرده تا دید درخت اون خونه شکسته و می سوزه حرف دوست پیتر رو باور کرد که پیتر شده اژدهای سیاه درحالی که براساس قوانین جادویی همچین چیزی ممکن نیست.این تیکه هم خیلی غیرمنطقی بود که به جای اینکه به احتمالات دیگه فک کنه با قطعیت برای مثلا بابای پیتر بیان کرد که خود پیتر به اژدها تبدیل شده

درکل سعی کن افرادی که در داستانت هستن طبق یه روال منطقی به هدفی که براشون تعیین کردی برسن
همچنین موقعی که می رن دنبال پیتر هیچ حرفی از این زده نمیشه که رفتن دنابل معدن چی ها ولی موقعی که می خوان برن توی غار می گه که اونجان
درکل داستان جذاب بود و با یه شروع جالب و اینا و محتوای جالب و جذاب اما یه جایی از نظر نوشتاری سوتی داده بودی یه جاهایی از نظر روال داستانی
بعد یه چیز دیگه چجوری شد که یه دفعه توی غار بودن بعد رسیدن به رود؟؟؟؟خیلی عجیبه ها
هیچی دیگه همین
خب محتوای فصل همون طور که گفتم جذاب و خوب بود ولی یه دستی به سر و روش بکش خیلی بهتر می شه:دی
منتظر فصلای بعد هم هستم.


پ.ن:این نقد کاملا بی رحمانه بود ولی صادقانه گفتم که اشکالاش رو رفع کنی


احسنت واقعا لذت بردم این رو میگن نقد رو راست اگه میدونستم زودتر میزاشتمش رو سایت که نقد نقدش کنید!
خوب در باره مشکل ها
منکه توی صفحه پیشگفتار گفتم که املام در حد لا لیگا افتضاحهههههههه ایراد رو از بچگی داشتم! ویراستار دم دستم نبود که بدم مشکل نگارشی و املایی رو حل کنه شرمنده،انشاا... دور بعد غلط املایی رو کمتر میکنم :)
درباره نحوه تعریف داستان که فرمودید باید بگم که ابتدا خواسته بودم داستان رو به صورتی بگم که مثلا از زبان قصه گویی باشه ولی بعدا پشیمون شدم یادم رفت اون جمله رو حذف کنم مچکرم که یاد اوری کردین!
و اما در باره معدنچی ها منکه گفتم خونه اونها کنار معدنه! خوب وقتی پیر مرده میره طرف دهانه معدن و پدر پیتر مگه ننوشتم میره طرف خونه معدنچی که اشون کمک بگیره؟؟؟
و در باره رودخونه داخل معدن من چندین بار درباره سفره اب زیر زمینی گفته بودم که توی غر خشکیده و وقع بارندگی شروع به پر شدن میکنه.خوب همون موقع داشت بارون می بارید اگه دقت کنی وقتی رسیدن به سفره اب زیر زمینی به پیر مرده گفتم که اونجا باید پر از اب باشه !
همدان رفتی؟؟غار نمیدونم علی صدر پر از ابه! اونجام عجیبه؟؟؟

و در کل میخواستم بگم که اگه از نظر نگارشی مشکل داشت حلالم کنید من همیشه ادبیاتم رو از 10 بالاتر نمیگرفتم املام رو که دیگه نگوووووووووووو ولی همیشه انشام خوب بوده!

و در اخر میخواستم من این سبک نقدر رو خوشم میاد چون باعث میشه داشتان در ویرایش نهایی از کیفیت بهتری برخوردار باشه.
بازم منتظرم میخوام ریز ترین جزئیات و سوتی های منو بیرون بکشید ممنون.
دیگر دوستانم نظر بدن لطفا

smhmma
2015/04/23, 01:09
احسنت واقعا لذت بردم این رو میگن نقد رو راست اگه میدونستم زودتر میزاشتمش رو سایت که نقد نقدش کنید!
خوب در باره مشکل ها
منکه توی صفحه پیشگفتار گفتم که املام در حد لا لیگا افتضاحهههههههه ایراد رو از بچگی داشتم! ویراستار دم دستم نبود که بدم مشکل نگارشی و املایی رو حل کنه شرمنده،انشاا... دور بعد غلط املایی رو کمتر میکنم :)
درباره نحوه تعریف داستان که فرمودید باید بگم که ابتدا خواسته بودم داستان رو به صورتی بگم که مثلا از زبان قصه گویی باشه ولی بعدا پشیمون شدم یادم رفت اون جمله رو حذف کنم مچکرم که یاد اوری کردین!
و اما در باره معدنچی ها منکه گفتم خونه اونها کنار معدنه! خوب وقتی پیر مرده میره طرف دهانه معدن و پدر پیتر مگه ننوشتم میره طرف خونه معدنچی که اشون کمک بگیره؟؟؟
و در باره رودخونه داخل معدن من چندین بار درباره سفره اب زیر زمینی گفته بودم که توی غر خشکیده و وقع بارندگی شروع به پر شدن میکنه.خوب همون موقع داشت بارون می بارید اگه دقت کنی وقتی رسیدن به سفره اب زیر زمینی به پیر مرده گفتم که اونجا باید پر از اب باشه !
همدان رفتی؟؟غار نمیدونم علی صدر پر از ابه! اونجام عجیبه؟؟؟

و در کل میخواستم بگم که اگه از نظر نگارشی مشکل داشت حلالم کنید من همیشه ادبیاتم رو از 10 بالاتر نمیگرفتم املام رو که دیگه نگوووووووووووو ولی همیشه انشام خوب بوده!

و در اخر میخواستم من این سبک نقدر رو خوشم میاد چون باعث میشه داشتان در ویرایش نهایی از کیفیت بهتری برخوردار باشه.
بازم منتظرم میخوام ریز ترین جزئیات و سوتی های منو بیرون بکشید ممنون.
دیگر دوستانم نظر بدن لطفا

خب اقا اول بگم من توی نقدم یه دوتا سوتی دادم که به خاطر حافظمه:دی
کلا به حافظه من امیدی نیست اینو بدون پسرم که بعدا هم اگر سوتی های این مدلی دادم بدونی:دی
به اخر فصل که رسیدم یه چیزایی رو از اول فصل یا وسط فصل یادم رفته بود:دی
اقا چاکرم اگه اینجوری دوس داری چشم همینجوری برات نقد می کنم بی رحم بی رحم:دی
جدی؟؟؟؟من یا ندیدم یا یادم رفته گفتی املات افتضاحه:دی
اشکال نداره بده بچه های ویراستار انجمن برات ویراستش کنن
نمی دونم مدیر ویرایش کیه وگرنه می گفتم بری پیشش:دی
اها بله بعله خب اتفاقا چه خوب که بعد تصمیم گرفتی از حالت قصه گویی در بیاری
این مدل قصه گویی خیلی جالب نیست
مثلا اگه اینجوری کنی که پیرمرده یادش بیاد به اتفاقات یا داشته باشه دوره کنه اتفاقاتی که افتاده رو خیلی بهتره:دی
یا روش های دیگه
ولی کلا این مدل راوی قصه گو خیلی جالب نیست(این یعنی ایول که تغییرش دادی:دی)
اممممم والا هنوزم یادم نمیاد قسمتی رو خونده باشم که درش بگه می ره طرف خونه معدن چی ها که ازشون کمک بگیره:دی
البته احتمالا مشکل از حافظه منه:دی
اها خب پس این که از سقف غار اب چکه می کرد به خاطر بارون بوده که داخل خاک نفوذ کرده؟؟؟اوهوم درست توجه نکرده بودم شرمنده:دی
البته خیلی عجله ای بودا چون باید لپ تاپو برمی گردوندم خواهرم:دی اشتباه کردم:دی
نه همدان نرفتم ایشالا بعدا می رم
خخخخخخخخخخ باشه پسرم اشکال نداره:دی
منم اتفاقا همیشه املام داغون بود(همون در حد 12 13:دی) و انشام خیلی خوب
بچه بودم همش انشاء طنز می نوشتم ولی دیگه ذوق طنز پردازیم تا حد زیادی به فنا رفته:دی
کلا انشا خیلی بهتر از بقیه درسان نه؟؟؟؟:دی
بعله بعله چشم اینجوری می نقدم
فقط فصل بعد رو زودی بزار پسرم

ambrella
2015/04/23, 11:38
خب اقا اول بگم من توی نقدم یه دوتا سوتی دادم که به خاطر حافظمه:دی
کلا به حافظه من امیدی نیست اینو بدون پسرم که بعدا هم اگر سوتی های این مدلی دادم بدونی:دی
به اخر فصل که رسیدم یه چیزایی رو از اول فصل یا وسط فصل یادم رفته بود:دی
اقا چاکرم اگه اینجوری دوس داری چشم همینجوری برات نقد می کنم بی رحم بی رحم:دی
جدی؟؟؟؟من یا ندیدم یا یادم رفته گفتی املات افتضاحه:دی
اشکال نداره بده بچه های ویراستار انجمن برات ویراستش کنن
نمی دونم مدیر ویرایش کیه وگرنه می گفتم بری پیشش:دی
اها بله بعله خب اتفاقا چه خوب که بعد تصمیم گرفتی از حالت قصه گویی در بیاری
این مدل قصه گویی خیلی جالب نیست
مثلا اگه اینجوری کنی که پیرمرده یادش بیاد به اتفاقات یا داشته باشه دوره کنه اتفاقاتی که افتاده رو خیلی بهتره:دی
یا روش های دیگه
ولی کلا این مدل راوی قصه گو خیلی جالب نیست(این یعنی ایول که تغییرش دادی:دی)
اممممم والا هنوزم یادم نمیاد قسمتی رو خونده باشم که درش بگه می ره طرف خونه معدن چی ها که ازشون کمک بگیره:دی
البته احتمالا مشکل از حافظه منه:دی
اها خب پس این که از سقف غار اب چکه می کرد به خاطر بارون بوده که داخل خاک نفوذ کرده؟؟؟اوهوم درست توجه نکرده بودم شرمنده:دی
البته خیلی عجله ای بودا چون باید لپ تاپو برمی گردوندم خواهرم:دی اشتباه کردم:دی
نه همدان نرفتم ایشالا بعدا می رم
خخخخخخخخخخ باشه پسرم اشکال نداره:دی
منم اتفاقا همیشه املام داغون بود(همون در حد 12 13:دی) و انشام خیلی خوب
بچه بودم همش انشاء طنز می نوشتم ولی دیگه ذوق طنز پردازیم تا حد زیادی به فنا رفته:دی
کلا انشا خیلی بهتر از بقیه درسان نه؟؟؟؟:دی
بعله بعله چشم اینجوری می نقدم
فقط فصل بعد رو زودی بزار پسرم

ایول به بابا بزرگ که اینقدر باحاله!ولی جدی باید یه فکری به حال حافظت بکنی!یا تاثیرات پیریه؟؟؟؟؟((72))
خوب درباره معدنچی برو صفحه 14 اخراش و اولای صفحه 15 اونجا گفتم که معدنچیه کنار معدنه و پدر پیتر میره ازش کمک بگیره چون اون به معدن اشناست!افتااااااااااااااا اااااد!((212))
در باره اونجایی که در باره املام گفتم صفحه پیشگفتار و ببین خط اخر!
در باره بارون که چکه میکنه اون دلیل رو اوردم که صحت حرف معدنچی رو اثبات کنم و رودخونه زیر زمینی مربوط به سفره ابهای زیر زمینی بوده که اشاره کرده بودی.
اشکال نداره همدان نرفتی !پسرم راستش منم نرفتم پسرم! خخخخخ
خدا خیلی دوست داشته که املاتو 12 13 میاوردی!منکه از 10 بالا نمیومدم درست از همون اول ابتدایی تو فامیل مشهور بودم!
من عاشششق انشاء بودم ولی از درس ادبیات و املا کاملا متنفر بودم!
چشششششششششششم عزیزم تا فردا اونم اماده میکنم میزارم.

منتظر باشید توی هر فصل یه ماجرای توپپپ گذاشتم هیچ فصلی رو نزاشتم قصر در بره!

منتظر نقدای بیشتر هستم.

ambrella
2015/04/24, 17:26
فصل دوم هم اپلود شد.لطفا نظرات فراموش نشه.
بابا بزرگ می خوام بترکونی!نقد نقدش کن.

smhmma
2015/04/24, 19:49
فصل دوم هم اپلود شد.لطفا نظرات فراموش نشه.
بابا بزرگ می خوام بترکونی!نقد نقدش کن.

خب این فصل خیلی بهتر بود
به ویژه در زمینه املا و ویرایش
خود داستان هم داره راه میوفتخ
فقط یه مورد اونم اینکه توی فصل اول اگر درست یادم باشه گفت که این پیرمرد جادوگره میاد این مناطق رو میگرده دنبال جادوگرا و بچه های مستعد
اما توی این فصل گفت نمی دونم کی پیشگویی کرده که یه پسری اینجاست


جدای از اون بازم شیوه ی نگارشتو می توین بهتر و جذاب تر بکنی ولی اشکال خاصی ندیدم و خوب بود واقعا

neo
2015/04/24, 20:14
امید جان فصل خوبی بود و واقعا از لحنت خوشم میاد ولی چون یه پیش زمینه ای از داستانت ندارم یه جورایی موقع خوندن احساس بلا تکلیفی بهم دست میداد.به نظرم چندتا فصل بزار تا با دید بازتری بتونیم نقد کنیم یا نظر بدیم ولی یا این وجود دمت گرم داری که همچین کتابی رو نوشتی و داری ادامه میدی

Magystic Reen
2015/04/24, 22:29
داستانتون ایدۀ خیلی خوبی داره. اما به نظر من خیلی سریع از روی این ایده ها رد میشین. بیشترش فکر میکنم به خاطر اول شخص بودن راویه و اینکه این راوی اول شخص داره ما جرا رو تعریف میکنه. این ریتم سریع به نظرم باعث میشه ادم گیج بشه و از داستان جا بمونه.
مثلا پیدا کردن اولیه پیتر تنها توی چند جمله در کل دو فصل اتفاق افتاد در حالی که به نظرم میشه حتی یک فصل رو بهش اختصاص داد.
نکته دیگه اینکه به نظرم توصیف و فضاسازی کم بود:) یه خورده طول میکشید ادم بفهمه که الان دقیقا چه اتفاقی داره میوفته.

با این حال ایده فوق العاده ای دارید.

ambrella
2015/04/25, 00:14
خب این فصل خیلی بهتر بود
به ویژه در زمینه املا و ویرایش
خود داستان هم داره راه میوفتخ
فقط یه مورد اونم اینکه توی فصل اول اگر درست یادم باشه گفت که این پیرمرد جادوگره میاد این مناطق رو میگرده دنبال جادوگرا و بچه های مستعد
اما توی این فصل گفت نمی دونم کی پیشگویی کرده که یه پسری اینجاست


جدای از اون بازم شیوه ی نگارشتو می توین بهتر و جذاب تر بکنی ولی اشکال خاصی ندیدم و خوب بود واقعا

با تشکر از بابا بزرگ عزیز!
انگار بازم یه کوچولو دقت نکردی! صفحه 10 از قصل 1 رو بخون بند 4
"همینطور نشست بودم و به خاطرات گذشتم فکر میکردم هیچ وقت توی این ناحیه فردی فرستاده نشده بود که کسی رو با خودش بیاره اما اینبار در خواب بینی، استاد بزرگ گفته بود که اینجا هم کسی هست که باید دنبالش بیام و همینطور گفته بود که قدرت این پسر از حد معمول بالاتره "

خوب فکر کنم مشکل حل شد!
اما دست گلت درد نکنه!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


امید جان فصل خوبی بود و واقعا از لحنت خوشم میاد ولی چون یه پیش زمینه ای از داستانت ندارم یه جورایی موقع خوندن احساس بلا تکلیفی بهم دست میداد.به نظرم چندتا فصل بزار تا با دید بازتری بتونیم نقد کنیم یا نظر بدیم ولی یا این وجود دمت گرم داری که همچین کتابی رو نوشتی و داری ادامه میدی

مچکرم از لطف شما دوست عزیز که وقت گذاشتین و این فصل رو هم خوندین
خداییش نمیخواستم از جلد یک چیزی بزارم اما وقتی فصل یک رو گذاشتم و اونطور نقد شد به نظرم خیلی احساس خوبی داشت که میتونم نظر دیگر دوستانمرو بدونم و در داستان دخیل کنم تا یه داستان خوب ازش در بیاد دارم داستان رو از اول باز نویسی میکنم و فعلا قصد دارم همینطور به گذاشتن فصلا ادامه بدم تا جایی که به جاهای حساسش میرسه.
اون موقع هم فصل ها رو میزارم اما کمی دیرتر تا بتونم رویداد ها رو با جلد دو هماهنگ کنم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


داستانتون ایدۀ خیلی خوبی داره. اما به نظر من خیلی سریع از روی این ایده ها رد میشین. بیشترش فکر میکنم به خاطر اول شخص بودن راویه و اینکه این راوی اول شخص داره ما جرا رو تعریف میکنه. این ریتم سریع به نظرم باعث میشه ادم گیج بشه و از داستان جا بمونه.
مثلا پیدا کردن اولیه پیتر تنها توی چند جمله در کل دو فصل اتفاق افتاد در حالی که به نظرم میشه حتی یک فصل رو بهش اختصاص داد.
نکته دیگه اینکه به نظرم توصیف و فضاسازی کم بود:) یه خورده طول میکشید ادم بفهمه که الان دقیقا چه اتفاقی داره میوفته.

با این حال ایده فوق العاده ای دارید.

از اینکه وقت گذاشتین و این فصل رو هم خوندید و همراهی کردید و نظر دادید بسیار متشکرم
خوب اما در باره ایده ها یی که در داستان ذکر کردم یا موقعیت هایی بوجود اوردم توی داستان یا شخصیت های زیادی در داستان ساختم از هیچ کدوم نگذشتم تک تک شخصیت ها رویداد ها اتفاق ها معما ها و هر چه که در داستان ایجاد کردم رو میتونید درک کنید و مطمئن باشید از ایده هام سر سری نمیگذرم داستان نسخه اولش 1500 صفحه بوده با اینکه ازش دارم میزنم اما بازم فکرشو بکنید چقدر از داستان میمونه در باره فضا سازی ها هم قصه اصلی داستان از اینجا شروع نمیشه که اونطور بخوام صفحه اضافی بزارم لای فصلام و همش اینجا رو توصیف کنم به همین زودی ها فصل های بعد رو که بدم متوجه ظریف کاری های داستان میشید.

بازهم منتظر نقد های دیگر شما دوستان عزیز هستم.
با تشکر.

shomare
2015/04/26, 17:52
داستان قشنگیه فقط اینکه داستان از دید پیرمده (گرت) تعریف میشه به نظرم جالب نبود و به داستان هیجان نمیداد و یجورایی بی روح بود به طوری که تو این 2 فصل هیچچ حسی مثله کنجکاوی و نیاز به دونستن اینکه چه اتفاقی برای پیتر میفته در من ایجاد نکرد داستان باید طوری نوشته بشه که ادم در هر لحظه بهش حس کنجکاوی و نیاز به دونستن حقیقت ایجاد کنه به طوری که همراه قهمران داستان بخنده و در مواقعی همراه قهرمان داستان ناراحت و اندوهگین بشه
به نظرم اگر داستان را از دید پیتر که قهرمان داستانه و داستان در مورد اونه که نوشته میشه مینوشتی بهتر و جذابتر وهیجان انگیز تر میشد تو اکثر داستان ها و کتاب های فانتزی معروف جهان هم از دید قهرمان داستان کتابو پیش میبرن چون میدونن خواننده از این دید خوشش میاد و حس میکنه که خودش قهرمان داستانه به طوری که عشق قهرمان عشق اون میشه و دشمنش هم دشمن اون و رازش هم راز خود خواننده میشه.
بعد یه سوالی که برام پیش امد اینه که میخوای کل داستان را از دید پیرمده بگی؟؟ یعنی قراره قهرمان با این پیرمرده گرت تو کل داستان با هم باشند و از هم جدا نشند ؟ اگه این طور باشه که داستان به نظرم نمیتونه خوب پیش بره و تو فصل های بعد مشکل ایجاد میشه بری مثال زمانی که بخوان به یه جای جدید و مکان های جدید برن که قبلا گرت رفته و دنیا دیدس با تعریف دنیای جدیدی که میخوای به خواننده معرفی کنی به مشکل میخوری بر فرض که برن نزد پیشکو برن چه طور میخوای فضایی را که پیتر برای اولین باره میبینه و تعجب سر تا پاش را فرا میگیره حسش را برسونی؟؟

ambrella
2015/04/27, 00:26
داستان قشنگیه فقط اینکه داستان از دید پیرمده (گرت) تعریف میشه به نظرم جالب نبود و به داستان هیجان نمیداد و یجورایی بی روح بود به طوری که تو این 2 فصل هیچچ حسی مثله کنجکاوی و نیاز به دونستن اینکه چه اتفاقی برای پیتر میفته در من ایجاد نکرد داستان باید طوری نوشته بشه که ادم در هر لحظه بهش حس کنجکاوی و نیاز به دونستن حقیقت ایجاد کنه به طوری که همراه قهمران داستان بخنده و در مواقعی همراه قهرمان داستان ناراحت و اندوهگین بشه
به نظرم اگر داستان را از دید پیتر که قهرمان داستانه و داستان در مورد اونه که نوشته میشه مینوشتی بهتر و جذابتر وهیجان انگیز تر میشد تو اکثر داستان ها و کتاب های فانتزی معروف جهان هم از دید قهرمان داستان کتابو پیش میبرن چون میدونن خواننده از این دید خوشش میاد و حس میکنه که خودش قهرمان داستانه به طوری که عشق قهرمان عشق اون میشه و دشمنش هم دشمن اون و رازش هم راز خود خواننده میشه.
بعد یه سوالی که برام پیش امد اینه که میخوای کل داستان را از دید پیرمده بگی؟؟ یعنی قراره قهرمان با این پیرمرده گرت تو کل داستان با هم باشند و از هم جدا نشند ؟ اگه این طور باشه که داستان به نظرم نمیتونه خوب پیش بره و تو فصل های بعد مشکل ایجاد میشه بری مثال زمانی که بخوان به یه جای جدید و مکان های جدید برن که قبلا گرت رفته و دنیا دیدس با تعریف دنیای جدیدی که میخوای به خواننده معرفی کنی به مشکل میخوری بر فرض که برن نزد پیشکو برن چه طور میخوای فضایی را که پیتر برای اولین باره میبینه و تعجب سر تا پاش را فرا میگیره حسش را برسونی؟؟


با سلام و تشکر از این نظر خوب و فنی شما دوست عزیز.
من هم صد درصد با نظر شما موافقم اینکه از نگاه یه نفر جز شخصیت اصلی بخوای داستانو بگی خیلی بد در میاد اما این رو بهت قول میدم که اونطور که شما فرض کردی نیست این دو دو فصل از زبان گرت بود،فصل سه رو نمیگم!حدث بزنید از زبان کیه!؟
داستان به این روش نیست که تنها از زبان یک شخصیت باشه به نظرم اونطوری خیلی بد از کار درمی اومد رمانهای شمشیر حقیقت یا پرسی جکسون یا رنجر یا خیلی های دیگه رو اگه خونده باشی هر فصل اون از زبان یه شخصیت میتونه باشه و من هم از این روش استفاده کردم، این داستان رو من قبلا نوشتم و کامل شده ولی درحالی که دارم جلد دوم رو مینویسم این جلد رو هم بازبینی و دوباره نویسی کردم تا بتونم برای دوستان بزارم اگه پایین صفحات اخر یه فصل رو ببینید نوشتم نسخه 2 چون در نگارش اولیه فصل های اول داستان از زبان پیتر بود بعد از یه بار خوندن دیدم اگه یه نفر از بیرون به شخصیت اون نگاه کنه برای شروع کار میتونه بهتر باشه ولی در فصل سوم متفاوت تر از فصل های قبله. توش خیانت داریم!درگیری داریم!و خیلی چیز های دیگه!
به نظرم با خوندن تنها دوفصل نمیشه درباره کل داستان حکم داد.
یه چیز دیگه!شما اصلا از کجا میدونید پیتر قراره کجابره؟شاید سرنوشت چیز دیگه ای براش رقم زده باشه!مطمئن باشید روند داستان اونطوری نیست که دوستان اخرش رو حدث بزنن!((65))
منتظر فصل بعدی باشید همین روزا میزارمش!

smhmma
2015/04/27, 04:04
با تشکر از بابا بزرگ عزیز!
انگار بازم یه کوچولو دقت نکردی! صفحه 10 از قصل 1 رو بخون بند 4
"همینطور نشست بودم و به خاطرات گذشتم فکر میکردم هیچ وقت توی این ناحیه فردی فرستاده نشده بود که کسی رو با خودش بیاره اما اینبار در خواب بینی، استاد بزرگ گفته بود که اینجا هم کسی هست که باید دنبالش بیام و همینطور گفته بود که قدرت این پسر از حد معمول بالاتره "

خوب فکر کنم مشکل حل شد!
اما دست گلت درد نکنه!


خخخخخخخخ اری اری من گفته بودم که حافظم....یادم می ره:دی
خب زود باش فصل بعدی رو بده

ambrella
2015/04/27, 14:05
خخخخخخخخ اری اری من گفته بودم که حافظم....یادم می ره:دی
خب زود باش فصل بعدی رو بده

درود بر بابا بزرگ عزیز
چشم رو چشم به محض حل شدن مشکل املا نگارش میزارمش!

ambrella
2015/05/01, 22:50
فصل سوم اپلود شد
لطفا نظراتتون رو هم بگید.

حتی پیام خالی!((3))

the ship
2015/05/02, 01:52
سلام.
ایده ی قشنگی برای داستان دارید. شروع زیبایی داشت و اتفاقا این که از زبون یک پیرمرد نقل میشد جدید و جالب بود. چون اصولا نویسنده ها برای جلوگیری از کسل شدن داستان اون رو از زبون افراد جوون نقل میکنن . ولی به نظرم خیلی ربطی نداره. ممکنه شخصیت اول داستان سنش خیلی زیاد بشه ولی این هیچی از ارزش های داستان کم نکنه((200)) مثه ارباب حلقه ها که فرودو فک کنم200 سالش بود و مطمئنا کتاب نه تنها کسل کننده نبود بلکه تبدیل به یک شاهکار هم شد. هرچند که شما از فصل3 تغغیر راوی دادید و خب اینم خودش جالب بود. داستانو پویا می کنه.
یه کم با نظر دوستمون نارسیسا موافقم . به نظرم بهتره یه کم داستان رو بسط بدین . اشکال نداره حتی اگه 2000 صفحه بشه به نظرم. مهم اینه خواننده از تک تک لحظه هایی که برای خوندن داستان میذاره لذت ببره . هرچند داستان خوب بود ولی بهتر بود یه کم اوج بیشتری میگرفت خیلی تند تند وقایع اتفاق میفتند.
با این که به شخصه از داستانایی که به زبان عامیانه نوشته میشن خوشم نمیاد ولی داستان شما خوبه و من باهاش مشکلی نداشتم.
کلا خیلی خوب بود. ادامه بدین.
فقط عجب غلط املایی هایی. دهنم باز مونده بود.((200))

Magystic Reen
2015/05/02, 15:03
خوب این فصل یه خرده ریتم اروم تری داشت و من خواننده رو بیشتر درگیر خودش کرد. یه سری معمای جدیدتر وارد داستان شد مثه اینکه گرت کجاست؟ زن جادوگر کیه؟ و... که خواننده رو درگیر میکنه اما یادتون باشه که با جلو رفتن داستان همیشه قبل از وارد کردن معما های جدید، به یه سری از معما های قبلی جواب بدین تا اونقدر زیاد نشن که خواننده رو گیج کنه.
در اخر هم خیلی ممنون که داستانتون رو برای ما میذارین

ambrella
2015/05/02, 15:28
سلام.
ایده ی قشنگی برای داستان دارید. شروع زیبایی داشت و اتفاقا این که از زبون یک پیرمرد نقل میشد جدید و جالب بود. چون اصولا نویسنده ها برای جلوگیری از کسل شدن داستان اون رو از زبون افراد جوون نقل میکنن . ولی به نظرم خیلی ربطی نداره. ممکنه شخصیت اول داستان سنش خیلی زیاد بشه ولی این هیچی از ارزش های داستان کم نکنه((200)) مثه ارباب حلقه ها که فرودو فک کنم200 سالش بود و مطمئنا کتاب نه تنها کسل کننده نبود بلکه تبدیل به یک شاهکار هم شد. هرچند که شما از فصل3 تغغیر راوی دادید و خب اینم خودش جالب بود. داستانو پویا می کنه.
یه کم با نظر دوستمون نارسیسا موافقم . به نظرم بهتره یه کم داستان رو بسط بدین . اشکال نداره حتی اگه 2000 صفحه بشه به نظرم. مهم اینه خواننده از تک تک لحظه هایی که برای خوندن داستان میذاره لذت ببره . هرچند داستان خوب بود ولی بهتر بود یه کم اوج بیشتری میگرفت خیلی تند تند وقایع اتفاق میفتند.
با این که به شخصه از داستانایی که به زبان عامیانه نوشته میشن خوشم نمیاد ولی داستان شما خوبه و من باهاش مشکلی نداشتم.
کلا خیلی خوب بود. ادامه بدین.
فقط عجب غلط املایی هایی. دهنم باز مونده بود.((200))

با تشکر از شما که وقت گذاشتین و فصل سوم رو هم خوندین
البته درباره سبک نقل کردن داستان هر یکی از دوستان و خوانندگان نظری دارند که همگی برای من محترمه اما این داستان رو بیشتر از نظر شخصیت اصلی داستان نقل خواهم کرد و در بعضی مواقع بستگی به شرایط از زبان دیگر افراد حاضر در داستان اینطور نیست که تا ته داستان از زبان یک نفر باشه.
درباره بسط دادن داستان که گفتین نظر خودمم همینه اما به خاطر زیاد بودن اتفاقاتی که در هر جلد میافته اگه بخوام برای هر کدوم یه فصل بزارم میشه داستان هزار فصل!((72))
و درباره غلط های املایی خوب یه دنیا شرمندم همه اینو بهم میگن((81)) ولی امیدوارم به بزرگواری خودتون ببخشید اخه املام از بچگی به قولی خراااااااااااااااااب خررااااااااااب بود:cry::why: ((64))
بازم از اینکه نظرتون رو بیان کردین بسیار متشکرم منتظر نظرات دیگر شما هستم.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


خوب این فصل یه خرده ریتم اروم تری داشت و من خواننده رو بیشتر درگیر خودش کرد. یه سری معمای جدیدتر وارد داستان شد مثه اینکه گرت کجاست؟ زن جادوگر کیه؟ و... که خواننده رو درگیر میکنه اما یادتون باشه که با جلو رفتن داستان همیشه قبل از وارد کردن معما های جدید، به یه سری از معما های قبلی جواب بدین تا اونقدر زیاد نشن که خواننده رو گیج کنه.
در اخر هم خیلی ممنون که داستانتون رو برای ما میذارین

مچکرم که وقت میزارین و میخونین و مهمتر از همه اینکه نظر میدین!
البته باید اعتراف کنم که چند تا ماجرای دیگه برای این فصل کنار گذاشته بودم!اماده هم بود!اما وقتی دادمش داداشم برای ویرایش همون نظر شما رو برام تکرار کرد و گفت بهتره همینجا این فصلو ببندی و باقی رو بزاری برای فصل های بعد که منم دیدم فکر بسیار خوبیه.
درباره معما ها کاملا با شما موافقم توی داستان یه سری اتفاق داریم که توی همین جلد جواب داده میشن ولی یه سری از معما ها توی جلد دوم و یک سری هم تا جلد اخر جوابی براشون نمیزارم و در نتیجه گیری اخر کاری میکنم که خواننده خودش به اونها پی ببره.
من از شما مچکرم برای دادن نظر و مشاوره بسیار خوبو بجاتون.

smhmma
2015/05/04, 10:01
خب فصل سوم به نظرم از دو فصل قبل بهتر بود و در کل خیلی خوب بود
داستان داره به خودش شکل می گیره خیلی کاملا خوب شده حتما ادامه بده

ambrella
2015/05/06, 23:19
خب فصل سوم به نظرم از دو فصل قبل بهتر بود و در کل خیلی خوب بود
داستان داره به خودش شکل می گیره خیلی کاملا خوب شده حتما ادامه بده

ممنون حتما

نیمه شب
2015/05/07, 02:42
داستان جذابی داره خوشم اومد فصل بعدی رو کی میذاری و اون جعبه داخلش چی بود

ambrella
2015/05/07, 14:44
داستان جذابی داره خوشم اومد فصل بعدی رو کی میذاری و اون جعبه داخلش چی بود

سلام
ممنون که وقت گذاشتین و خوندید.
هر هفته جمعه ها میزارم.
در ادامه داستان مشخص میشه نمیشه داستان رو لو بدم که!((200))

Nicolas Brown
2015/05/07, 17:22
سلام یه سوال دارم نمیدونستم کجا بگم و مدیران هر موقع دوست داشتن میتونن پاکش کنن

کلید ترکیبی کاراکتر های «» چیه؟

نیمه شب
2015/05/09, 00:02
جمعه هم گذشت فصل کجاست از غلط های املای ونگارشی که بگذریم عالیه وما همچنان منتظر فصل بعدhttp://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(170).gif

ambrella
2015/05/09, 00:55
جمعه هم گذشت فصل کجاست از غلط های املای ونگارشی که بگذریم عالیه وما همچنان منتظر فصل بعدhttp://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(170).gif

واقعا بهم دلداری دادی !
میخواستم به خاطر این غلط های املایی نوشتن رو کلا بزارم کنار! ولی روحیه گرفتم!
کار تصحیص فصل کامل شده میتونی فردا صبح دان کنی.

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

فصل 4 هم اکنون اپلود شد لطفا نظرات فراموش نشه
برای بهبود فصل های اینده بهشون بسیار نیازمندم.

shery
2015/05/09, 01:40
سلام گویا درخواست طراحی کاور دادید شما ؟؟؟ ....اگه هنوز دنبال گرافیت ایده برا طراحی و تکمیل کاورتون و همچنین صفحه ارایی دارید.
یا میتونید به خصوصی بنده و یا تو پست درخواست گرافیست مراجعه کنید.

هر گونه مشکلات گرافیکی ودرخواستی که داشتید کافیه اعلام کنید. دوستان ......

amirk2
2015/05/09, 15:34
سلام پس ادامش چی شد من تازه افتاده بودم رو دور خوندن

ambrella
2015/05/09, 18:29
سلام گویا درخواست طراحی کاور دادید شما ؟؟؟ ....اگه هنوز دنبال گرافیت ایده برا طراحی و تکمیل کاورتون و همچنین صفحه ارایی دارید.
یا میتونید به خصوصی بنده و یا تو پست درخواست گرافیست مراجعه کنید.

هر گونه مشکلات گرافیکی ودرخواستی که داشتید کافیه اعلام کنید. دوستان ......

سلام
بله دنبال کاور هم میگردم اگه دوستان طرح یا ایده ای دارند در خدمتم البته فکر کنم باید داستان رو کامل بزارم تا بشه یه طرح خوب براش داد

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


سلام پس ادامش چی شد من تازه افتاده بودم رو دور خوندن

سلام
جلد یک کامله اما نیاز به اصلاح داره، دارم روش کار میکنم و هر جمعه فصل میزارم،شاید کمی زمان ببره تا همش رو برازم رو سایت چون همزمان دارم رو جلد دوم هم کار میکنم اون رو به نصفه رسوندم امیدوارم اوضاع خوب پیش بره تا بتونم هر چه زودتر باقی فصلا رو هم بزام.

ambrella
2015/05/16, 10:20
دوستان عزیز فصل بعد کمی دیرتر میاد چون فصل امتحاناته و موقع درسا بهتره به درستون برسید!

smhmma
2015/05/16, 13:27
دوستان عزیز فصل بعد کمی دیرتر میاد چون فصل امتحاناته و موقع درسا بهتره به درستون برسید!

خخخخخ عالیه دمت گرم افرین خیلی کار خوبیه:دی

نیمه شب
2015/08/19, 14:19
دوست عزیز دوماه از اخرین فصل دهی می گذره پس کی فصل می دین

Nicolas Brown
2015/08/19, 14:51
کاربر اخراج شده فعلا معلوم نیست کی بیاد و شاید ادامه نده((85))