PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نفرین ابدی(ارائه فصل7)



feel
2015/04/05, 20:40
و آن هنگام که پایان، آغاز همه چیز است و مرگ دریچه‌ای رو به دنیای جدید؛ خاطراتی ناآشنا که گویای حقیقت است و رویاهایی حاوی پیشگویی.
چرخه‌ایی که آغاز گشته پایان خواهد یافت.


خیلی وقته که می خوام این کتاب رو بزارم، اما هر بار با یک سری مشکلات مخصوصا تنبلی مواجه می شدم. این بار دل رو زدم به دریا و با کمک های بی انتهای فاطمه بالاخره فصل گذاشتن رو شروع کردم.
این یک مجموعه ی دو کتابه است. کتاب اول با عنوان نفرین ابدی و کتاب دوم با عنوان پیشگویان. هنوز هیچ کاوری براش در نظر ندارم اما به مرور، همزمان با گذاشتن فصل ها روی اون هم کار می کنم و طراحی صفحه هم بهش اضافه می کنم. بنابه قولی که داده بودم با وجود تمام این کاستی ها می خواستم فصل رو بزارم.
احتمالا هر هفته یا دو هفته یک بار یک فصل گذاشته میشه.
امیدوارم از کتاب لذت ببرید و منتظر نظراتتون هستم.
اما قبل از هر چیز باید از @JuPiTeR (http://forum.pioneer-life.ir/member.php?u=106) @snap (http://forum.pioneer-life.ir/member.php?u=136) @Fateme (http://forum.pioneer-life.ir/member.php?u=1000) به طور مخصوص تشکر کنم که توی این مدت من رو همراهی کردن و با تشویق هاشون بهم امید دادن تا به این مسیر ادامه بدم.
واقعا ممنونم به خاطر همه چیز!

فصل اول: دعوت (http://bayanbox.ir/download/5259267973109394121/Nefrin-Abadi-Ch01.pdf)
فصل دوم: مارتا (http://s4.picofile.com/file/8182085818/Nefrin_Abadi_Ch02.pdf.html)
فصل سوم: اولین دیدار (http://s6.picofile.com/file/8184651718/Nefrin_Abadi_Ch03.pdf.html)
فصل چهار: اولین دردسر (http://s3.picofile.com/file/8191935050/NA_04.pdf.html)
فصل پنجم: مراسم تدفین (http://s3.picofile.com/file/8197172100/Nefrin_Abadi_Ch05.pdf.html)
فصل ششم: بیان حقیقت (http://s6.picofile.com/file/8200490784/Nefrin_Abadi_Ch06_.pdf.html)
فصل هفتم: پیش به سوی شهر (http://s6.picofile.com/file/8203069200/Nefrin_Abadi_7.pdf.html)

.AvA.
2015/04/05, 20:43
افرین ادامه بده...
ما تو سایت استعداد های درخشانی داریم که در هر کدوممون نهفته شده
باید اشکارش کرد...

Fateme
2015/04/05, 21:08
واقعا به طور جدي پيشنهاد ميكنم كه اين داستان رو از دست نديد! ((3))
من يكي كه غزل رو كچل كردم بس كه به زور ازش فصل گرفتم!
خولاصه من ته مسيري ام كه شماها سرشيد! و واقعا داستان خوبيه!
ميخونيد نقد يادتون نره ورنه ميسپارم فصلا فقط به كسايي داده شه كه نقد ميكنن و نظر ميدن! ها بعله!((3))

smhmma
2015/04/05, 23:04
اقا چرا ما رو اینجا تگ نکردی؟؟؟؟؟
همچنین بهت پیشنهاد می کنم کل کتابو بنویسی زودتر که خیال خواننده رو هم راحت کنی برای فصل گذاری
دمتم گرم دخترم

JuPiTeR
2015/04/06, 03:03
به به بالاخره این کتاب هم اومد
کتاب قشنگی هست دوستان پیشنهاد میکنم بخونید
من که ازش لذت بردم

غزل موفق باشی


- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

اهم راستی غزل ورد فصل رو بفرست که فونتش خوب نیست یه دستی هم روش بکشم

azam
2015/04/06, 13:03
غزززززل! خیلیییییییی عاااااالی بود! ((58))
خواهر! رو نکرده بودی که از این استعدادها هم داری هاااا!
خیلی خیلی خوب نوشته بودی!
منکه از همین الان منتظر فصل بعدیش نشستم! :دی


+خخخخخ پس هی میگفتی خیلی سرم شلوغه یکیش به همین خاطر بود؟!! :دی:دی:دی

feel
2015/04/06, 17:09
محمدحسین همین که فصل رو گذاشتم خودش کلی بود از فاطمه بپرس که می دونه با چه بدبختی هایی فصل رو گذاشتم. بنده خدا رو دیوانه کردم. ((72))
کتاب یک به طور کامل نوشته شده. الان داریم روی ویرایش نهاییش کار می کنیم. پس تاخیر فصل ها با این اوصاف یه کم کاهش پیدا می کنه.
(پ.ن: جلد دو هم تقریبا تمومه!!! هووورررررا ! ((108))((108))((27)))


بلی بالاخره کتاب رو شروع کردم به گذاشتن.
آقا یعنی این قدره ضایع است؟؟؟؟؟((95))((222))
من واقعا شرمنده ام به خدا فونت دیگه ای ندارم. دفعه ی آینده تغییرش می دم.
پ.ن: دستت درست ژوپی امروز برات میلش می کنم.

مررررررررررسی خواهر. فقط سه چهارتا از بچه ها می دونستن وگرنه تلاش می کردم به کسی نگم.
مرررررررسی خواهر کلی بهم امیددادی.
+ این هم میشه یکی از اون ها به حساب آورد. اما نوشته ی اصلی یک ساله وخورده ایه که تموم شده. قرار بود کتاب رو عید سال پیش بزارم (سوت زدن )

sir m.h.e
2015/04/06, 18:06
خب من اومدم
اول بگم که داستان جالبی به نظر میاد منتظر فصل های بعدی هستم
سه چهارتا پاراگراف اولت رو دوست داشتم خوب شروع کرده بودی
اما گیر دادن
من عاشق گیر دادنم
خخخخخخخخخ
یکی این که متن داستانت به جز قسمت مکالمه ها به صورت نوشتاری بود اما در بعضی از جا ها البته به ندرت بعضی از فعل ها و یا کلمات به صورت گفتاری نوشته شده بودن وشکل صحیح نوشتاری کلمه نبودند مثل صفحه پنج یا در صفحه نه و ده(بقیش رو خودت بگرد پیدا کن )
یه نکته دیگه
اون قسمتی که تو شیشه به چهره خودش نگاه کرده بود
رو شیشه صورتک کشیده بود پس شیشه بخار زده بود
شیشه بخار زده تصویر رو بازتاب نمیکنه پس چه جوری خودش رو دیده بود
در اخر
حق با امیره حتما فونتت رو عوض کن
شماهم که ماشالله دستت بازه و هرکی باشا حاضره کمکت کنه حتما طراحی صفحه کن و کاور بزار
همین
امیدوارم اوقات خوشی داشته باشید

wolf
2015/04/06, 20:36
داستانت قشنگه.خسته نباشی..

Leyla
2015/04/07, 00:04
عاقا یکی از بهترین نویسنده‌های سال 94 سایت از همین الآن معلوم شد... (ببینین کی گفتم!)
به شدت منتظر فصل دومیم!

JuPiTeR
2015/04/07, 02:38
دوستان فایل جایگزین شد

+این طرح اصلی این داستان نیست(صفحه آرایی رو میگم) اینو آماده داشتم گذاشتمش

feel
2015/04/07, 22:49
دوستان فایل جایگزین شد

+این طرح اصلی این داستان نیست(صفحه آرایی رو میگم) اینو آماده داشتم گذاشتمش
بازم دمت گرم ژوپی!



خب من اومدم
اول بگم که داستان جالبی به نظر میاد منتظر فصل های بعدی هستم
سه چهارتا پاراگراف اولت رو دوست داشتم خوب شروع کرده بودی
اما گیر دادن
من عاشق گیر دادنم
خخخخخخخخخ
یکی این که متن داستانت به جز قسمت مکالمه ها به صورت نوشتاری بود اما در بعضی از جا ها البته به ندرت بعضی از فعل ها و یا کلمات به صورت گفتاری نوشته شده بودن وشکل صحیح نوشتاری کلمه نبودند مثل صفحه پنج یا در صفحه نه و ده(بقیش رو خودت بگرد پیدا کن )
امیدوارم اوقات خوشی داشته باشید
مرسی
درباره ی لحن نوشتاری و گفتاری موافقم. برای جلد دوم روش بیشتر کار می کنم.
روی شیشه ی بخار زده هم می شه بازتاب رو دید. خیلی واضح نیست اما یه شبیه تصویر ایجاد می شه. :دی (من هم از آب گل آلود ماهی گرفتم و از اون شبیه تصویر استفاده کردم.
+ مرسی یکی از معدود کسایی هستی که ایراد گرفت. خیلی از گیردادن ها باعث میشه آدم پیشرفت داشته باشه. ;) باز هم مرسی.



اقا یکی از بهترین نویسنده‌های سال 94 سایت از همین الآن معلوم شد... (ببینین کی گفتم!)
به شدت منتظر فصل دومیم!
خیلی مرسی لیلا جان. :) :*


پ.ن : بچه ها من نمی دونم قوانین سایت چه قدر تغییر کرده، اگه پست های این طوری که در جوابه اسپم محصوبه بهم بگید تا این طوری جواب ندم. دمتون گرم.

Ajam
2015/04/08, 09:56
بازم دمت گرم ژوپی!


مرسی
درباره ی لحن نوشتاری و گفتاری موافقم. برای جلد دوم روش بیشتر کار می کنم.
روی شیشه ی بخار زده هم می شه بازتاب رو دید. خیلی واضح نیست اما یه شبیه تصویر ایجاد می شه. :دی (من هم از آب گل آلود ماهی گرفتم و از اون شبیه تصویر استفاده کردم.
+ مرسی یکی از معدود کسایی هستی که ایراد گرفت. خیلی از گیردادن ها باعث میشه آدم پیشرفت داشته باشه. ;) باز هم مرسی.


خیلی مرسی لیلا جان. :) :*


پ.ن : بچه ها من نمی دونم قوانین سایت چه قدر تغییر کرده، اگه پست های این طوری که در جوابه اسپم محصوبه بهم بگید تا این طوری جواب ندم. دمتون گرم.


ما که جواب میدمی، اسپم می زنیم و ...کسی همی گیر نمیده! فک نکنم مشکل داشته باشه!
در مورد داستان فقط می تونم بگم خوب بود!

smhmma
2015/04/10, 01:58
بازم دمت گرم ژوپی!


مرسی
درباره ی لحن نوشتاری و گفتاری موافقم. برای جلد دوم روش بیشتر کار می کنم.
روی شیشه ی بخار زده هم می شه بازتاب رو دید. خیلی واضح نیست اما یه شبیه تصویر ایجاد می شه. :دی (من هم از آب گل آلود ماهی گرفتم و از اون شبیه تصویر استفاده کردم.
+ مرسی یکی از معدود کسایی هستی که ایراد گرفت. خیلی از گیردادن ها باعث میشه آدم پیشرفت داشته باشه. ;) باز هم مرسی.


خیلی مرسی لیلا جان. :) :*


پ.ن : بچه ها من نمی دونم قوانین سایت چه قدر تغییر کرده، اگه پست های این طوری که در جوابه اسپم محصوبه بهم بگید تا این طوری جواب ندم. دمتون گرم.

من الان فصل اول رو دان کردم و خوندم
خیلی جالب بود و شباهت عجیبی به نوشته های سینا داشت
یعنی مدل نوشتنش خیلی شبیه سینا بود
تنها اگر واژه ی «به مراتب» رو چند بار می گفتی می شد عین خود سینا:دی
می گم اسم دختری که داستان از زبونشه چیه؟؟؟؟؟
روابط لوسی با برادرش ،پیت،شباهت عجیبی به رابطه ی من و داداشم داره
دقیقا داداشم به عنوان پیت و لدم به عنوان لوسی:دی
البته تا اونجایی که بهم چشم قره می رن و اینا نه اونجاییی که پیت برای نجات لوسی می ره


خب صحنه سازی و ایناش به نظرم خیلی خوب بود
کلا عالی پرداخته شده بود
تنها چیزی که می تونم بگم اینه که بعضی جاها با خودت کنار نیومدی که می خوای نوشتاری بنویسی یا گفتاری
مثلا یه جا نوشتی
و کارها و رفتارشون می تواند تاثیر بدی روی من و پیت بگذارد
قسمت اول جمله رحت و صمیمانه و گفتاریه
قسمت دومش کاملا نوشتاریه
هرچند بقیه چیزاشو اینقدر خوب کار کردی که این چندان مشکل مهمی نیست





قوانین سایت تغییر خاصی نکرده و نه اصلا اسپم نیست اتفاقا خوبه اینکارو بکنی
همچنین فعلا که همه اسپم می زنن منم الان گیر نمی دم بعد کنکور ایشالا هم نمی زارم اینقدر اسپم های الکی بزنن هم اینکه یه پاکسازی کامل می کنم انجمنو


- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

و در پایان


فصل دو کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟من نمی بینمش

feel
2015/04/10, 05:52
من الان فصل اول رو دان کردم و خوندم
خیلی جالب بود و شباهت عجیبی به نوشته های سینا داشت
یعنی مدل نوشتنش خیلی شبیه سینا بود
تنها اگر واژه ی «به مراتب» رو چند بار می گفتی می شد عین خود سینا:دی
می گم اسم دختری که داستان از زبونشه چیه؟؟؟؟؟
روابط لوسی با برادرش ،پیت،شباهت عجیبی به رابطه ی من و داداشم داره
دقیقا داداشم به عنوان پیت و لدم به عنوان لوسی:دی
البته تا اونجایی که بهم چشم قره می رن و اینا نه اونجاییی که پیت برای نجات لوسی می ره


خب صحنه سازی و ایناش به نظرم خیلی خوب بود
کلا عالی پرداخته شده بود
تنها چیزی که می تونم بگم اینه که بعضی جاها با خودت کنار نیومدی که می خوای نوشتاری بنویسی یا گفتاری
مثلا یه جا نوشتی
و کارها و رفتارشون می تواند تاثیر بدی روی من و پیت بگذارد
قسمت اول جمله رحت و صمیمانه و گفتاریه
قسمت دومش کاملا نوشتاریه
هرچند بقیه چیزاشو اینقدر خوب کار کردی که این چندان مشکل مهمی نیست





قوانین سایت تغییر خاصی نکرده و نه اصلا اسپم نیست اتفاقا خوبه اینکارو بکنی
همچنین فعلا که همه اسپم می زنن منم الان گیر نمی دم بعد کنکور ایشالا هم نمی زارم اینقدر اسپم های الکی بزنن هم اینکه یه پاکسازی کامل می کنم انجمنو


- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

و در پایان


فصل دو کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟من نمی بینمش

یعنی من الان چی بهت بگم برادر؟ اولش نخونده نظر داده بودی؟ :دی
منم وقتی نوشته ی سینا رو برای خواهرم می خوندم اون هم دقیقا همین حرف رو زد- یه جورایی میشه گفت لحن نوشتاریمون به هم شبیه - و البته لازم به ذکره که این کتاب رو من دو سال و خورده ای پیش شروع کردم به نوشتن و یک سالی هست که تموم شده. توی اون یک سال و خورده ای کتاب های زیادی خوندم و مطمئنا هر کدوم تاثیر گذاشتن روی نوشته هام. یکیشون کتاب سفیرکبیر بود که خیلی بهم کمک کرد و البته کمک های سینا هم توی این شباهت بی تاثیر نیست.

مرررسی :) انشاا.. این مشکل نوشتاری و گفتاری در فصل دوم کمتر بشه.
خب خوبه... منظورم درباره ی اسپمه! اگه مشکلی داشت بهم بگو بعدا! دیگه شرمنده دیگه رئیس من هم دستم زیادی گرمه نمی تونم توی فعالیت ها کمک کنم. :دی
فصل دوم هم انشاا... فردا یا پس فردا! ((220))((227))

smhmma
2015/04/10, 09:07
یعنی من الان چی بهت بگم برادر؟ اولش نخونده نظر داده بودی؟ :دی
منم وقتی نوشته ی سینا رو برای خواهرم می خوندم اون هم دقیقا همین حرف رو زد- یه جورایی میشه گفت لحن نوشتاریمون به هم شبیه - و البته لازم به ذکره که این کتاب رو من دو سال و خورده ای پیش شروع کردم به نوشتن و یک سالی هست که تموم شده. توی اون یک سال و خورده ای کتاب های زیادی خوندم و مطمئنا هر کدوم تاثیر گذاشتن روی نوشته هام. یکیشون کتاب سفیرکبیر بود که خیلی بهم کمک کرد و البته کمک های سینا هم توی این شباهت بی تاثیر نیست.

مرررسی :) انشاا.. این مشکل نوشتاری و گفتاری در فصل دوم کمتر بشه.
خب خوبه... منظورم درباره ی اسپمه! اگه مشکلی داشت بهم بگو بعدا! دیگه شرمنده دیگه رئیس من هم دستم زیادی گرمه نمی تونم توی فعالیت ها کمک کنم. :دی
فصل دوم هم انشاا... فردا یا پس فردا! ((220))((227))

ارررررررررررره
نمیشد که بی نظر ازش بگذرم
اون موقع هم نمی تونستم تمام فصل یک رو بخونم
اره خیلی جالبه اینقدر شبیه می نویسید
بله بله
فردا؟؟؟منظورت همین امروزه دیگه؟؟؟؟چون من اینو دیشب بهت گفتم پس باید همین امروز فصل بزاری؟؟؟
اقا فصل دهیت رو بکن دو روزه
یا ته تهش 3 روزه
باشه؟؟؟؟؟؟؟؟((227))((227))((227))

Fateme
2015/04/10, 11:55
تنها چیزی که می تونم بگم اینه که بعضی جاها با خودت کنار نیومدی که می خوای نوشتاری بنویسی یا گفتاری
مثلا یه جا نوشتی
و کارها و رفتارشون می تواند تاثیر بدی روی من و پیت بگذارد
قسمت اول جمله رحت و صمیمانه و گفتاریه
قسمت دومش کاملا نوشتاریه
هرچند بقیه چیزاشو اینقدر خوب کار کردی که این چندان مشکل مهمی نیست


سلام! دوستان هر مشکل نگارشی هست زیر سر منه تقصیر غزل نیست((10))
متن کلش به شیوه محاوره ای نوشته شده در اصل، که خب متن خارج از دیالوگ ها حتما باید به شکل ادبی و کامل نوشته بشن و خب راستشو بخواین یخرده یک جاهایی از دستم در میره، چون دیالوگ باید محاوره بمونه و متن عوض بشه یک چیزاییش به چشمم نمیاد. انشالله تو فصلای بعدی این مورد کمتر میشه. ((99))
همین جا از همتون عذر میخوام((110))

ThundeR
2015/04/10, 12:44
خب اول تبریکات که شروع کردی به گذاشتن! معلومه نویسنده تازه کار نیستی:دی
مکالمه هات فوق العاده بودن! نوشته بعضی از نویسنده ها رو که می خونی یه ریتم ریلکس خاصی داره! نمی دونم چطوری بگم یه جوریه؛ شاید قابل پیشبینی بودن بهترین صفت باشه. اما صرفا از مکالمه ها و متن کارشده داستان خوشم اومد
ص 16:
از پائین با نگاه کردن به درختای بلند بالا احساس سقوط ارتفاع بهش دست داده؟؟؟؟
فکر کنم باید حس ترس از ارتفاعش رو توی پاراگراف بعدی می آوردی
قوانین طبیعت چی شد پس؟:دی تصویر یه شخص توی شیشه ماشین فقط در صورتی کامل دیده می شه که شب باشه و چراغ داخلی ماشین روشن باشه:دی
تو تصویر محو رنگ چشماش رو هم دید؟:دی
آقا من کلی نقد نوشته بودم اما همش پرییییید
داستان عالی جلو رفت؛ لفظ عالی خیلی عالیه:))
اما بعضی اوقات تو توصیفات فضا مشکل داشتی!
سطح نوشتت بالا بود و داستان خوب
انشاا... ببینیم چ می کنیاااا
البته خوبیش اینه که جلد اول کامله:دی:دی
منتظر فصل بعد نشسته ام:)

feel
2015/04/12, 09:07
ارررررررررررره
نمیشد که بی نظر ازش بگذرم
اون موقع هم نمی تونستم تمام فصل یک رو بخونم
اره خیلی جالبه اینقدر شبیه می نویسید
بله بله
فردا؟؟؟منظورت همین امروزه دیگه؟؟؟؟چون من اینو دیشب بهت گفتم پس باید همین امروز فصل بزاری؟؟؟
اقا فصل دهیت رو بکن دو روزه
یا ته تهش 3 روزه
باشه؟؟؟؟؟؟؟؟((227))((227))

دستت درست. :دی
محمدحسین! سه روزه؟ میخوای ما رو نابود کنی؟ نه من از پس سه روزه برمیام یه فاطمه. گفتم که جلد تموم شه اما داریم روی ادیت نهاییش کار می کنیم. :دی :دی
بنده خدا فاطمه رو دیشب تا دیروقت بیدار نگه داشته بودم. اما سر قولم موندم. الان به زمان من تازه پس فردا بعد از روزیه که پست رو ارسال کردم.



سلام! دوستان هر مشکل نگارشی هست زیر سر منه تقصیر غزل نیست((10))

متن کلش به شیوه محاوره ای نوشته شده در اصل، که خب متن خارج از دیالوگ ها حتما باید به شکل ادبی و کامل نوشته بشن و خب راستشو بخواین یخرده یک جاهایی از دستم در میره، چون دیالوگ باید محاوره بمونه و متن عوض بشه یک چیزاییش به چشمم نمیاد. انشالله تو فصلای بعدی این مورد کمتر میشه. http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(141).gif

همین جا از همتون عذر میخوامhttp://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(66).gif

خواهر گلم اگه نبودی که متن به این خوبی نمیشد. واقعا دستت درست به خاطر تمامیه کمک هات.
در ضمن فقط تویی که می تونی با این همه ادا اصول من کنار بیای. واقعا یه دنیا مرسی :) :* ((201))((201))



خب اول تبریکات که شروع کردی به گذاشتن! معلومه نویسنده تازه کار نیستی:دی

مکالمه هات فوق العاده بودن! نوشته بعضی از نویسنده ها رو که می خونی یه ریتم ریلکس خاصی داره! نمی دونم چطوری بگم یه جوریه؛ شاید قابل پیشبینی بودن بهترین صفت باشه. اما صرفا از مکالمه ها و متن کارشده داستان خوشم اومد
ص 16:
از پائین با نگاه کردن به درختای بلند بالا احساس سقوط ارتفاع بهش دست داده؟؟؟؟
فکر کنم باید حس ترس از ارتفاعش رو توی پاراگراف بعدی می آوردی
قوانین طبیعت چی شد پس؟:دی
تصویر یه شخص توی شیشه ماشین فقط در صورتی کامل دیده می شه که شب باشه و چراغ داخلی ماشین روشن باشه:دی

تو تصویر محو رنگ چشماش رو هم دید؟:دی

آقا من کلی نقد (http://forum.pioneer-life.ir/forum143.html)
نوشته بودم اما همش پرییییید
داستان عالی جلو رفت؛ لفظ عالی خیلی عالیه:))

اما بعضی اوقات تو توصیفات فضا مشکل داشتی!
سطح نوشتت بالا بود و داستان خوب
انشاا... ببینیم چ می کنیاااا
البته خوبیش اینه که جلد اول کامله:دی:دی

منتظر فصل بعد نشسته ام
:) :دی مرررررسی به خاطر نظر! کلی امیدوارم کردی. :) :)
امیدوارم ادامه ی داستان هم خوب شده باشه.



اقا :(( :(( :(( :(( یکی به من یادبده چطور نقل قول چندگانه کنم!!!!!!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

این هم از فصل دوم. فاطمه جان واقعا دستت درد نکنه.
امیدوارم که خوشتون بیاد. + منتظر نظراتتون هستم.
((227))((227))((227))((227))

فصل دوم: مارتا (http://s4.picofile.com/file/8182085818/Nefrin_Abadi_Ch02.pdf.html)


پ. ن: الان متوجه شدم سر فصل (اسم فصل) توی فایل نیست. :دی :دی
انشاا... زودی درست می کنیم این نکته رو.

azam
2015/04/12, 12:01
مررررررررسی غزل! خیلی خوب نوشته بودی! تنها ایرادی که میتونم بگیرم فقط یکی دوتا غلط املاییه! :دی:دی
خسته نباشی! فاطمه، تو هم خسته نباشی! ((112))



اقا :(( :(( :(( :(( یکی به من یادبده چطور نقل قول چندگانه کنم!!!!!!




اممم اون گزینه ی کنار پاسخ با نقل هست که کنارش یه + داره هااا، هرکدوم از پیام ها رو که خواستی نقل قول کنی، روش کلیک کن و بعد صفحه ی مربوط به پاسخ دهی و باز کن، پیاما به ترتیبی که انتخاب کردیشون نقل قول شده آماده ن تا جواب شونو بنویسی! :دی:دی:دی

smhmma
2015/04/12, 23:30
خب خیلی خوب بود
هرچند ماجرای خاصی نداشت این فصل ولی بازم جذاب بود
فک نکنم نیازی باشه بگم زودتر فصل بعدو بده نه؟؟؟؟:دی

ThundeR
2015/04/12, 23:50
فصل بعد رو بخونم و بعد نقد فصل دوم و سوم با هم باشه:)
ممنون
می گم این کتابم خوب بهونه ای شد که بیشتر سر بزنیا..خخخخخخخخخخ

feel
2015/04/16, 01:53
مررررررررسی غزل! خیلی خوب نوشته بودی! تنها ایرادی که میتونم بگیرم فقط یکی دوتا غلط املاییه! :دی:دی

خسته نباشی! فاطمه، تو هم خسته نباشی! http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(64).gif


اممم اون گزینه ی کنار پاسخ با نقل هست که کنارش یه + داره هااا، هرکدوم از پیام ها رو که خواستی نقل قول کنی، روش کلیک کن و بعد صفحه ی مربوط به پاسخ دهی و باز کن، پیاما به ترتیبی که انتخاب کردیشون نقل قول شده آماده ن تا جواب شونو بنویسی! :دی:دی

مرسی که داستان رو می خونی و نظر می دی! نمی دونی چه قدر برام اهمیت داره. :) ((5))((5))((5))

اهم اهمم.... اون گزینه برای من کار نمی کنه نمی دونم چرا! بیخیالش من که دیگه بیخیال شدم. :دی :دی



ب خیلی خوب بود
هرچند ماجرای خاصی نداشت این فصل ولی بازم جذاب بود
فک نکنم نیازی باشه بگم زودتر فصل بعدو بده نه؟؟؟؟

:دی :دی :دی :دی
مرسی :) و مرسی به خاطر نظر!
:دی :دی :دی زودتر نمیشه!




فصل بعد رو بخونم و بعد نقد (http://forum.pioneer-life.ir/forum143.html)
فصل دوم و سوم با هم باشه:)

ممنون
می گم این کتابم خوب بهونه ای شد که بیشتر سر بزنیا..خخخخخخخخخخ

مررررررسی :)
باشه پس منتظر نظرت هستم برای فصل جدیدد
:دی :دی بلی آگاه هستم به این موضوع... و به خاطرش بیچاره شدم! زمان نداشتم و حالا کمتر هم شده :دی :دی



بچه ها کلی مرسی به خاطر حمایتتون. :)

ambrella
2015/04/19, 17:03
سلام
راستش همین الان این داستانو دیدم اول کل نظرات رو خوندم ولی داستانو هنوز نه!
ولی با این همه تعریف و تمجید از این بزرگواران داخل انجمن نخونده میگم کات بیسته ولی همین الانم میرم بخونمش ببینم بعدش نظرم عوض میشه بکنمش 21 یا نه ((200))



------------------
20 دقیقه بعععععععععععععد
خواستم بگم داداش کارت خیلی درستته ولی وقتی دقت کردم دیدم اسمت غزله!((207)) به خودم خندیدم و حالا میگم آبجی کارت درسته!
خوندمشون به نظرم پیش درامد یه داستان عالی باید باشن
به گفته یکی از دوستان یکم شببیه داستان اقا سینا شده فکر کنم حق داشته باشه اینجام مثل سفیر کبیر یه دفعه با فامیل هایی اشنا میشن که خیلی مرموزو عجیب غریبا و هر چی بدبختی سرشون اومده بود از همین فامیل های ناشناس بود ولی باید منتظر ادامه داستان بود من که هر روز سر میزنم ببینم فصل جدیدی دادی یانه شدم یکی از طفدارای سفتو سخت داستانت((200))
این دو فصل رو وقتی خوندم به صحت نظرات دوستان پی بردم و فهمیدم اصلا قلو نکردن داستانت خیلی خوبه امید وارم موفق باشی!

راستی یادم رفت بگم منتظر فصل بعدی هستم.

با ارزوی موفقیت یاعلی.((48))

feel
2015/04/20, 18:48
سلام
راستش همین الان این داستانو دیدم اول کل نظرات رو خوندم ولی داستانو هنوز نه!
ولی با این همه تعریف و تمجید از این بزرگواران داخل انجمن نخونده میگم کات بیسته ولی همین الانم میرم بخونمش ببینم بعدش نظرم عوض میشه بکنمش 21 یا نه ((200))



------------------
20 دقیقه بعععععععععععععد
خواستم بگم داداش کارت خیلی درستته ولی وقتی دقت کردم دیدم اسمت غزله!((207)) به خودم خندیدم و حالا میگم آبجی کارت درسته!
خوندمشون به نظرم پیش درامد یه داستان عالی باید باشن
به گفته یکی از دوستان یکم شببیه داستان اقا سینا شده فکر کنم حق داشته باشه اینجام مثل سفیر کبیر یه دفعه با فامیل هایی اشنا میشن که خیلی مرموزو عجیب غریبا و هر چی بدبختی سرشون اومده بود از همین فامیل های ناشناس بود ولی باید منتظر ادامه داستان بود من که هر روز سر میزنم ببینم فصل جدیدی دادی یانه شدم یکی از طفدارای سفتو سخت داستانت((200))
این دو فصل رو وقتی خوندم به صحت نظرات دوستان پی بردم و فهمیدم اصلا قلو نکردن داستانت خیلی خوبه امید وارم موفق باشی!

راستی یادم رفت بگم منتظر فصل بعدی هستم.

با ارزوی موفقیت یاعلی.((48))


يه دنيا مرررررررسي. :) :)

the ship
2015/04/24, 18:08
سلام.:)
خیلی داستان قشنگیه من دچار نوستالژی با چندتا داستان دیگه شدم. خخخخ. کلا خیلی حس خوبی داد. مرسی.
حتما ادامش بده.((48))

feel
2015/04/25, 01:08
سلام.:)
خیلی داستان قشنگیه من دچار نوستالژی با چندتا داستان دیگه شدم. خخخخ. کلا خیلی حس خوبی داد. مرسی.
حتما ادامش بده.((48))

مرررررسی :دی
امیدوارم از فصل جدید هم خوشت بیاد. :)

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

این هم از فصل سوم!
امیدوارم خوشتون بیاد و منتظر نظراتتون هستم. :)

فصل سوم: اولین دیدار (http://s6.picofile.com/file/8184651718/Nefrin_Abadi_Ch03.pdf.html)

babak_qazvini
2015/04/25, 10:47
درود
3 فصل زیبا که داره معرفی می کنه و در پس زمینه هم به این اشاره میکنه که دنیای جادوگری وجود داره و به طرز مرموزی هنوز این دختر نفهمیده اما خوب من که فهمیدم ((200))
چند تا خواهش 1 فصلها رو زود به زود بده (یک هفته باشه بهتره دو هفتش نکن)
2 وسطش قطع نکن و نصفه نزارش
خوب تا اینجا که همش از دید شخصیت دختر داستان پیش رفتیم و نمی دونم که ایا از دید پسر داستان هم به ماجرا نگاه می کنی یا نه اما در هر صورت داستان زیباییه و امید وارم که موفق باشی

the ship
2015/04/26, 00:41
سلام. این فصل هم خیلی خوب بود.
ممنون غزل جان.
منتظر ادامه اش خیلی:)

feel
2015/04/26, 08:52
درود
3 فصل زیبا که داره معرفی می کنه و در پس زمینه هم به این اشاره میکنه که دنیای جادوگری وجود داره و به طرز مرموزی هنوز این دختر نفهمیده اما خوب من که فهمیدم ((200))
چند تا خواهش 1 فصلها رو زود به زود بده (یک هفته باشه بهتره دو هفتش نکن)
2 وسطش قطع نکن و نصفه نزارش
خوب تا اینجا که همش از دید شخصیت دختر داستان پیش رفتیم و نمی دونم که ایا از دید پسر داستان هم به ماجرا نگاه می کنی یا نه اما در هر صورت داستان زیباییه و امید وارم که موفق باشی


:دی :دی :دی
من و فاطمه داریم تمام تلاشمون رو می کنیم که فصل دهی هفتگی یکی باشه، اما بعضی از مواقع مثل این هفته ی گذشته نمی شه. من هم سرکار و هم مدرسه، فاطمه هم که مدرسه میره. بنابراین گاهی سخت میشه بتونیم باهم هماهنگ کنیم. اما به روی چشم تمام تلاشمون رو می کنیم که هفته ای یک فصل باشه.
:) :) مطمئنا قطع نمی کنم. یک سال و نیم طول کشید تا بالاخره به قولم عمل کنم و کتاب رو روی سایت بزارم، اما حالا که شروع کردم. تا اخرش میرم و از همین الان به خاطر تمامیه حمایت هاتون کلی تشکر می کنم. چون الان واقعا هر نظر و کوچک ترین حرفی حیلی اهمیت داره و کلی به آدم روحیه میده! (خیلی مرسی که داستان رو می خونید و نظر می دید :) :) :) )
وواااوووو اینم ایده ی باحالی میشدا! هم از دید لوسی هم از دید پیت. :دی :دی
ممنونم که داستان رو خوندی و نظر دادی :)



سلام. این فصل هم خیلی خوب بود.
ممنون غزل جان.
منتظر ادامه اش خیلی:)
مرسی :)
خوشحالم که خوشت اومد! :دی

ambrella
2015/04/26, 13:27
سلام
همین الان فصل سوم رو تموم کردم واقعا مثل دو فصل قبلی عالی بود
منتظر فصلای بعدی هستم.

azam
2015/04/29, 22:31
چرا من این فصل سه رو ندیده بودم؟!! ((231))((231))((231))
خواهر خیلی خوووب بود! خیلییی خوب! تنها ایرادی که میتونم بگیرم، یه دوتا نامطابقت فعل و فاعل بود که الان یادم نیست کجا بود! :دی ولی ایشالا دوباره میخونم پیداشون میکنم میگم بهت! :دی (ایشالا که یادم نره! :دی)
من فصل میخوااااااااام! :دی فصل بعدی کی میاااد؟؟!:دی:دی (خیلی پرروام! نه؟!:دی)

smhmma
2015/04/30, 00:16
عاقا منم فصلو خوندم ولی یادم رفت نظر بدم:|
بازم خیــــلی خوب وبد واقعا دمت گرم خوشم اومد ادامه بده:دی
فصل بعدی کجاست؟؟چرا اینقدر طولش می دی؟؟؟:| :|؟؟؟:دی

snap
2015/04/30, 01:25
خب من خیلی وقت پیش خوندمش، ولی نظر نمی دم چون می ترسم لو بدم داستان رو ولی خوب یه چند تا ایده خیلی خوب تو این داستان هست که واقعا دوست داشتم و بهم ایده داد((212))
حالا حسش بود و وقت و نمی دونم خیلی چیزای دیگه نظر تکمیلی میدیم((216))

feel
2015/05/04, 18:59
شرمنده بچه ها ولی فصل چهارم هم با فاصله ی دو هفته میاد. :)

feel
2015/06/04, 07:39
سلام دوباره.
شرمنده به خاطر تاخیر بیش از حد!
گفته بودم دو هفته دو هفته شد یک ماه ولی واقعا جور نشد که توی این یک ماه گذشته فصل گذاشته بشه.
باز هم به خاطر تاخیر عذرخواهی می کنم.
این هم از فصل جدید، امیدوارم خوشتون بیاد. راستی بچه ها اگه اشکالی پیدا کردید خوشحال میشم بهم بگید تا در حالی که فصل میزاریم بتونم اون اشکالات رو برطرف کنم.

فصل چهار: اولین دردسر (http://s3.picofile.com/file/8191935050/NA_04.pdf.html)

منتظر نتظراتتون هم هستم. :) :)

ambrella
2015/06/04, 08:43
ایول خیلی منتظرش بودم!!!

--------
بعد از خوندن:غزل واقعا عالی بود یچیزی فرای تصورم
این رفتار ها و حرف های مشکوک و چیز های مخفی داستانت رو خیلی جزاب کرده!
به شدت مشتاق خوندن فصل های بعد هستم.

feel
2015/06/05, 05:08
ایول خیلی منتظرش بودم!!!

--------
بعد از خوندن:غزل واقعا عالی بود یچیزی فرای تصورم
این رفتار ها و حرف های مشکوک و چیز های مخفی داستانت رو خیلی جزاب کرده!
به شدت مشتاق خوندن فصل های بعد هستم.

:) :) :) :)
خیلی مرسی که خوندی و نظر دادی
یعنی واقعا دمت گرم. تنها آدمی هستی که می خونه و نظر میده. کلی به آدم امید میدی :) :) :)

اگر هم جایی از داستان به نظرت مشکل داشت خوشحال میشم که بهم بگی تا بتونم درستش کنم. دستت درست. ((70))


تا فصل بعدی رو بزارم خودم کشته میشم. از بس نگرانم. :( ((63))

ambrella
2015/06/05, 10:10
:) :) :) :)
خیلی مرسی که خوندی و نظر دادی
یعنی واقعا دمت گرم. تنها آدمی هستی که می خونه و نظر میده. کلی به آدم امید میدی :) :) :)

اگر هم جایی از داستان به نظرت مشکل داشت خوشحال میشم که بهم بگی تا بتونم درستش کنم. دستت درست. ((70))


تا فصل بعدی رو بزارم خودم کشته میشم. از بس نگرانم. :( ((63))


خواهشی میکنم نه من خیلی داستانتون رو دوس دارم مطمئنم خیلی های دیگه از دوستانم دوس دارن ولی ظاهرا الان بیشتر دوستان سرشون گرم شده به تلگرامو پت کردن وگرنه تا الان مطمئنم خیلی های دیگه هم نظر میدادن.
من مطمئنا تا اخرین فصل داستانت هستم!
داستانتن عالیه ویراستارشم فاططمس که کارش واقعا خوبه.

Nicolas Brown
2015/06/05, 10:42
خسته نباشید داستانتو میخونم نظرمو میدم با تشکر((202))

feel
2015/06/07, 19:29
خواهشی میکنم نه من خیلی داستانتون رو دوس دارم مطمئنم خیلی های دیگه از دوستانم دوس دارن ولی ظاهرا الان بیشتر دوستان سرشون گرم شده به تلگرامو پت کردن وگرنه تا الان مطمئنم خیلی های دیگه هم نظر میدادن.
من مطمئنا تا اخرین فصل داستانت هستم!
داستانتن عالیه ویراستارشم فاططمس که کارش واقعا خوبه.

می دونم به خاطر اینکه هنوز اوایل داستانه خیلی سخته که آدم نظر بده، اما به طور کل خودم بیشتر از شماها نگرانم که نظرتون چیه :دی :دی :دی به همین خاطر خیلی خیلی خوشحال میشم وقتی کسی نظر میده.
واقعا دمت گرم. حمایت گر خوبی هستی :) :) :دی :دی
خدایی اگه فاطمه نبود این قدر سطح نوشتاری داستان بالا نمی اومد و روون نمی شد. واقعا کارش درسته.
پ.ن: دستت درست فاطمه.




خسته نباشید داستانتو میخونم نظرمو میدم با تشکر((202))
کلی مرسی. منتظر نظراتت هستم :) :)

smhmma
2015/06/08, 08:41
عاقا هرچی سعی کردم نتونستم جلوی خودمو بگیرم و بعد کنکور بخونم:دی
مثل فصل های قبل قوی و خوب بود.خیلی مناسب داستان داره پیش میره همه چیزشم خوبه
حوصله سر بر نیست نثر بسیار خوبی هم داره
کلا همه چیزش خوبه فقط جون هرکی دوس داری سریع تر فصل بده غزلللل:| :دی
ما اندر خماریش مانده ایم

feel
2015/06/11, 03:24
عاقا هرچی سعی کردم نتونستم جلوی خودمو بگیرم و بعد کنکور بخونم:دی
مثل فصل های قبل قوی و خوب بود.خیلی مناسب داستان داره پیش میره همه چیزشم خوبه
حوصله سر بر نیست نثر بسیار خوبی هم داره
کلا همه چیزش خوبه فقط جون هرکی دوس داری سریع تر فصل بده غزلللل:| :دی
ما اندر خماریش مانده ایم

افرین! :دی مرسی که خوندیش :)
ما داریم تمام تلاشمون رو می کنیم. اما چه کنیم که زمان به اندازه ی کافی نیست. اما به روی چشم.

شاعر
2015/06/14, 18:39
عالیه خیلی عالی منتظر بقیش هستم
برای نقد هم میشه گفت جای بهتر شدن داره ولی من همینش رو هم دوست دارم
منتظر بقیش هستم فراوون

azam
2015/06/14, 18:50
غزززززززل! عالی بوددد!
خیلی خوب!
هم تو و هم فاطمه خیلی خیلی خسته نباشین!((221))
خواهررر! من بی صبرانه منتظر بقیه شم!! بقیــه ش کی میــــــــــاد؟؟؟؟؟؟؟؟:دی: دی:دی

ThundeR
2015/06/15, 07:46
با اینکه به خودم قول دادم تا کامل نشدنش نخونم اما می ترسم یهو برم سراغش امروز فردا خخخ
و این پستمم برای دلگرمی دادن به توئه غزل جان.
ممنون از اینکه داستان زیبات رو قرار می دی
ارائش ناقص نمونه صلواااااااااااات
:)):))

feel
2015/06/26, 08:30
عالیه خیلی عالی منتظر بقیش هستم
برای نقد هم میشه گفت جای بهتر شدن داره ولی من همینش رو هم دوست دارم
منتظر بقیش هستم فراوون
ووووووووووووووووووووووواا ااااااااااااااااااااااااا اااووووووووووووووووووووو شاعر تو هم فصل ها رو خوندی! خیلی مرسی که خوندی و نظر دادی. :) :)



غزززززززل! عالی بوددد!
خیلی خوب!
هم تو و هم فاطمه خیلی خیلی خسته نباشین!((221))
خواهررر! من بی صبرانه منتظر بقیه شم!! بقیــه ش کی میــــــــــاد؟؟؟؟؟؟؟؟:دی: دی:دی
مرسی خواهر :) :) :) اگر خدا بخواد این سه شنبه یا چهارشنبه ببخشید دیگه با این قدر فاصله فصل دارم میدم. :)




با اینکه به خودم قول دادم تا کامل نشدنش نخونم اما می ترسم یهو برم سراغش امروز فردا خخخ
و این پستمم برای دلگرمی دادن به توئه غزل جان.
ممنون از اینکه داستان زیبات رو قرار می دی
ارائش ناقص نمونه صلواااااااااااات
:)):))
:)) :)) دستت درست به خاطر حمایت
به روی چشم قول می دم که ناقص نمونه. دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره. هر جوری شده تا اخر کتاب دو هم میزارم.


همین جا از دوستانی که منتظر فصل بعدی هستن به خاطر این تاخیر زیاد عذرخواهی میکنم. ما تمام تلاشمون رو می کنیم که هرچه زودتر فصل جدید رو بدیم. :)

Fateme
2015/06/26, 18:22
عاقا عاقا جا داره بگم هییییییییییییچ گونه تقصیری به گردن غزل بنده خدا نیست منتها خواهرم اینقد ماهه که به هیچ کدومتون نمیگه تقصیر منه((211))

من از همتون عذرخواهی میکنم، نشان رو در یک بازه زمانی بسیار کوتاه قرار شده کلش رو ویرایش کنم و کلا هیچی دیگه خودتون حساب کتاب کنید!
بعد از نشان تند تند فصلای غزل رو حاضر میکنم قوووول میدم!
((70))

شاعر
2015/06/26, 20:40
ووووووووووووووووووووووواا ااااااااااااااااااااااااا اااووووووووووووووووووووو شاعر تو هم فصل ها رو خوندی! خیلی مرسی که خوندی و نظر دادی. :) :)




البته که میخونم مگه میشه یجا اسم تو بیاد و من سر نزنم و البته وقتی فهمیدم تو هم داستان نوشتی خیلی دوست داشتم ببینم چیه اونوقت با سورپراز خوبی مثل این داستان روبرو شدم بهت خسته نباشید میگم و تویه این روزهای گرم برات آرزویه یه کوه بستنی رو میکنم
بچه ها همتون رو دوست دارم

feel
2015/07/02, 02:14
ســــــــــــــلام بر دوستان
واقع شرمنده که این قدر بدقولی شد.
بالاخره این هم از فصل پنج. باز هم مرسی به خاطر صبرتون.
می دونم که برای این فصل نظر دادن سخته، اما باز هم بی صبرانه منتظر نظراتتون هستم. :)

فصل پنجم: مراسم تدفین (http://s3.picofile.com/file/8197172100/Nefrin_Abadi_Ch05.pdf.html)

Prince-of-Persia
2015/07/02, 02:20
ممنون .
...................................((221))((221))( (221))

Leyla
2015/07/02, 02:24
به به فصل جدید!
ممنون به توان [تعداد اعضای سایت]! (اون فاکتوریله ها... درست حساب کنین!) ((87))

feel
2015/07/02, 02:27
البته که میخونم مگه میشه یجا اسم تو بیاد و من سر نزنم و البته وقتی فهمیدم تو هم داستان نوشتی خیلی دوست داشتم ببینم چیه اونوقت با سورپراز خوبی مثل این داستان روبرو شدم بهت خسته نباشید میگم و تویه این روزهای گرم برات آرزویه یه کوه بستنی رو میکنم
بچه ها همتون رو دوست دارم
و همچنین، همه ی بچه ها همین احساس رو دارن، :دی :دی :دی باور کن هرکدوم از ماها اسمت رو توی یکی از تاپیک ها ببینیم، می ریم سرمیزنیم ببینیم موضوع چی بوده که نظر دادی درباره اش :دی :دی :دی
یه نمونه ی بارز، محمدمهدی!!! :دی
باز هم کلی مرسی :)




ممنون .
...................................((221))((221))( (221))


به به فصل جدید!
ممنون به توان [تعداد اعضای سایت]! (اون فاکتوریله ها... درست حساب کنین!) ((87))


وووواااااوووووو چه سرعت عملی!!! مرسی بچه ها! :) :) ((87))

شاعر
2015/07/02, 10:50
نظر لطفته عزیزم سپاس بیکران برای فصل جدید
برات یه عالمه گل آرزو میکنم
همگیتون رو دوست دارم

azam
2015/07/02, 20:26
مررررسی غزل!
هم تو، و هم فاطمه، و بقیه ی عوامل پشت صحنه ی این کتاب خستههه نباااشــین! :دی ((221))((221))
خوندم! و مثل همیشه عـــالی بود!
منتظر بقیه ش هستممم! :دی زودددد فصل بعدی و بدی هااااا! :دی :)

feel
2015/07/17, 00:20
این هم از فصل شش
فصل ششم: بیان حقیقت (http://s6.picofile.com/file/8200490784/Nefrin_Abadi_Ch06_.pdf.html)
بی صبرانه منتظر نظراتتون هستم :) :) :)

smhmma
2015/07/17, 07:13
خییییییلی ممنون
من الان تازه فصل پنج و شش رو دیدم:دی
دوتاشو دان کردم که بخون حتما:دی بعد میام نظرمو توی همین پست می دم:دی
دمتم گررررررم

شاعر
2015/07/17, 10:17
یک دنیا سپاس منتظر فصل جدیدم خسته نباشی
برات آرزویه یه باغ پر از گل رو میکنم
بازهم سپاس

azam
2015/07/17, 13:21
مرسی غزل! خسته نبااااشی!((112))
مثل همیشه فصلت عااالی بود!
اصن انتظارشو نداشتم که اینجوری پیش بره! ایده ت که عاااالی بود! یه ایده ی جدید و عالــی!
منکه بی صبرانه منتظر بقیه شم!

feel
2015/07/29, 21:57
این هم از فصل هفتم

فصل هفتم: پیش به سوی شهر (http://s6.picofile.com/file/8203069200/Nefrin_Abadi_7.pdf.html)

بی صبرانه منتظر نظراتتون هستم. اگر هم اشکالاتی داخل فصل ها دیدید خوشحال میشم بهم بگید تا درستون کنم :) ((48))

azam
2015/07/30, 00:08
مــــرسی غــزل! دستت درد نکنه! خسته نباشین! ((112))
خوندمش! عاااالی مثل همیشه! روال داستان و قلم تو خیلی دوست دارم! کاملا جذب کننده ست
منتظر بقیه ش ام بی صبرااانههه!:دی

feel
2015/10/01, 23:11
سلام بر همه ی دوستان
امروز اومدم بگم که این داستان برای یه مدتی کنسل میشه.
شرمنده که با وجود قولی که داده بودم دارم کنسلش می کنم. ممنون به خاطر وقتی که گذاشتید برای خوندن این فصل ها :)

kianick
2017/09/29, 10:26
اهم اهم.
این کتاب ادامه پیدا نمیکنه؟
خب نخونم که تو خماری نمونم! ((42))
ولی فانوسا خیلی تعریف شد از این کتاب ادامه پیدا کنه عالی میشه :دی