مادرانه،پدرانه

[smhmma]

از روزی که قاضی حکم طلاقش را مهر کرد دو سال و چند ماه می گذشت.دوسالی که دختر نوجوانش آیدا به او سپرده شده بود زیرا پدر بی درنگ بعد از طلاق به سفر رفته بود.سفری به درازای 2 سال و چند روز.
دو سال دخترش را بدون پدر بزرگ کرد و اکنون باید او را به پدرش ،سهراب، می سپرد.سخت بود دل کندن از تنها دخترش.
اما باید دل می کند چون این انتخاب دخترش بود.
شاید اگر مادر دیگری بود ارزو می کرد دخترش در کنار پدرش آنقدر سختی بکشد تا از پدر بریده و به کنار خودش برگردد.اما او این ارزو را نداشت.پس بی درنگ بعد از پایان ساعت کاری سوار تاکسی شد و به خانه ی سهراب رفت.باید با او صحبت می کرد.
برای خوشبختی دخترش خیلی چیزها بود که به او بگوید.

1 ساعت بعد:

پرستو(مادر):
وقتایی که عصبانی یا ناراحته تنهاش نزار.خودش احتمالا بهت می گه بری و تنهاش بزاری ولی اگر اینکارو بکنی خیلی بیشتر ناراحت می شه.باید بری کنارش و دلداریش بدی.این زمانا باید یکمی حوصله به خرج بدی چون معمولا بیشتر از یک ساعت وقت می بره ولی بعدش اروم می شه.
تنها زمانی که باید تنهاش بزاری وقتیه که از دست خودت عصبانی یا ناراحته اون زمانا وقت می گه برو واقعا باید بری.
دلش نازکه سریع می بخشه اگر ناراحته با یه پیتزا خانواده گوشت و قارچ ترجیحاً از پیتزا پیتزا می بخشتت.دوتا تکشو بیشتر نمی خوره بقیشو یا باید خودت بخوری یا بزاری فردا بازم خودت خودت بخوریش.
ولی چون دو تکه بیشتر نمی خوره نکنه یه وقت پیتزا یه نفره بگیریا...وگرنه اصلا نمی بخشتت
هر از گاهی با لپ تاپش می ره چنتا سایت جلوشو نگیر چون اگر اینکارو نکنه هر روز توی خیابون ول می شه.خودت که می شناسیش ظاهرش خیلی خوبه پسرا بهش تیکه می ندازن اینم جوون و خامه نمی تونه جلوی لبخندشو بگیره براش دردسر می شه.
خیلی به رفتارای ادما دقت می کنه اگر بهش بی محلی کنی خیلی ناراحت می شه فک می کنه برات ارزشی نداره برای همین همیشه مواظب باش توی ذوقش نخوره.
یه همکلاسی داره به اسم ساناز که اصلا دختر خوبی نیست.هر از گاهی دعوتش می کنه با هم برن بیرون.هیچوقت اجازه نده چون ساناز به تنها چیزی که فکر می کنه پسرا و سیگاره.خودم دختره رو دیدم که داشت سیگار می کشید.
وقتی امتحان داره همش براش خوراکی ببر چون خیلی کالری می سوزونه و نیاز داره وگرنه امتحانش رو خراب می کنه.اگر امتحانش خراب بشه تا دو روز توی خونه قشقرقه.
هر روز که از مدرسه میاد باید بشینی به حرفاش گوش بدی چون باید همه ماجرا های توی مدرسه رو برات تعریف کنه.خودتو مشتاق نشون بده وگرنه تا فرداش دمغه.
بعضی شبا خوابای بدی می بینه.دو سال پیشش نبودی لطفا اون شبا پیشش باش و نزار تنها باشه.وقتایی که اینجوری می شه اگر بهش یه لیوان شیر گرم بدی خیلی بهتر می شه.می دونم برای این چیزا زیادی بزرگه ولی اگر موهاشو نوازش کنی خیلی زودتر خوابش می بره و بهتر هم می خوابه.
هیچوقت هیچوقت یادت نره براش نوار بهداشتی بخری چون اگه یادت رفته باشه تمام هفته رو توی خونه می مونه و آه و ناله می کنه.
کم خونی داره باید هر سه ماهی بری براش شربت اهن بخری.
هرجا می ره برسونش چون همینجوریشم مزاحم زیاد داره.
صبحا براش لقمه بپیچ بده بهش چون غذای مدرسشون بده معدش هم ضعیفه مسموم می شه.
شبا قبل خواب...

دو ساعت و نیم بعد:

پرستو(مادر): خب هرچی یادم بود بهت گفتم اگر چیز دیگه ای هم بود بهت زنگ می زنم می گم.هیچکدوم از حرفامو که یادت نرفت؟؟؟؟اخه ندیدم چیزی یادداشت کنی.

سهراب با چشمای گرد شده و چهره ملتسم: تو همه این کارا رو انجام می دادی؟؟؟

پرستو: اره دیگه پس چی؟

سهراب:یعنی منم باید همه اینکارا رو بکنم؟؟؟؟

پرستو: من سه ساعته دارم یاسین می خونم؟؟؟

سهراب:می گم پرستو نظرت چیه دوباره ازدواج کنیم؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نکته اخلاقی:
هرکی زنشو طلاق می ده خره
با قیمتی که سکه الان داره دیه از مهریه با صرفه تره((3))













این نکته اخلاقیه از خودم نبود یکی از طنزپردازای ایران گفتتش:دی

شیرمو حلالتون نمی کنم اگه نقدی دیدگاهی چیزی ننویسید

[abramz]

کاملا با نکته ی اخلاقی متحول شدم((200))
این چیزارو میزارین! بعد میگیرن چرا ازدواجها کم شده((200))
ولی قشنگ بود
ممنون بابابزرگ((48))

[smhmma]

کاملا با نکته ی اخلاقی متحول شدم((200))
این چیزارو میزارین! بعد میگیرن چرا ازدواجها کم شده((200))
ولی قشنگ بود
ممنون بابابزرگ((48))



خخخخخخخخ اصل نکتش توی درخواست ازدواج سهراب بود خنگه
خواهش پسرم ولی قرار نشد الکی بگی
راستشو بنال:دی

[Araa M.C]

اقا این داستان تخیلیه
اخه کی میتونه از پس مهریه بر بیاد که بخواد طلاق بده زنشوووو؟
تازه کی وقتی از دست زنش راحت شده دوباره باش ازدواج میکنه؟؟

[abramz]

خخخخخخخخ اصل نکتش توی درخواست ازدواج سهراب بود خنگه
خواهش پسرم ولی قرار نشد الکی بگی
راستشو بنال:دی

خنگ? بابابزگ شما الگوی این سایتی ((200))
من تو زندگیم همیشه میخواستم شما الگوی باشین((200))
الکی نگفتم
چون خوب کپی کرده بودی((200))
بی ادف (بی هدف ) زشته :ddg:
درضمن من با این وضعیت متاسفانه قادر به درک نکته ی اصلی نیستم((200))
بازم مرسی((48))((200))

[smhmma]

خنگ? بابابزگ شما الگوی این سایتی ((200))
من تو زندگیم همیشه میخواستم شما الگوی باشین((200))
الکی نگفتم
چون خوب کپی کرده بودی((200))
بی ادف (بی هدف ) زشته :ddg:
درضمن من با این وضعیت متاسفانه قادر به درک نکته ی اصلی نیستم((200))
بازم مرسی((48))((200))

خخخخخخخخ
کپی؟:|
کپی نکردم می تونی هرچقدر دوس داری توی سایتای مختلف چک کنی
از بس خنگی دیگه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


اقا این داستان تخیلیه
اخه کی میتونه از پس مهریه بر بیاد که بخواد طلاق بده زنشوووو؟
تازه کی وقتی از دست زنش راحت شده دوباره باش ازدواج میکنه؟؟

اقا این ماجرا مال الان نیست
مال 10 سال پیشه قبل انتخابات ریاست جمهوری ....
جون تو :دی

[HELT]

اولا مرسی از پست خوبت بابا بزرگ!:دی
دوما! من متحول شدم! باس برم از زن اولم عذر خواهی کنم! طفلی....:دی
سوما! این داستان یه نکته ی اخلاقی داشت که از رئیس پلیس سایت بعیده یه همچی نکته ای رو فراموش کنه!
چهارما! چیز دیگه ای به نظرم نمی رسه! واقعیت واقعیته!

[smhmma]

اولا مرسی از پست خوبت بابا بزرگ!:دی
دوما! من متحول شدم! باس برم از زن اولم عذر خواهی کنم! طفلی....:دی
سوما! این داستان یه نکته ی اخلاقی داشت که از رئیس پلیس سایت بعیده یه همچی نکته ای رو فراموش کنه!
چهارما! چیز دیگه ای به نظرم نمی رسه! واقعیت واقعیته!

خواهش پسرم
خخخخخخخخخ
والا نکته اخلاقی واقعی که چنتا داشت معمولا هم به نفع زنا بود
اصن طنز که بدون نکته اخلاقی نمیشه

[کساندرا]

خخخخخخخخخخخخ خدا بده از این مامانا((200)) اصا بند بند وجودم متحول شد و این نکنته ی اخلاقی تو مغزم رسوخ کرد که دقت کنم وقت ازدواج حتما مهریم از دیه بیشتر بشه((200))((200)) حق طلاق و حظانت بچه رم می خوام!((200))

[Ginny]

بلی بلی.
برین حال کنین. دو ساعت و نیم ما نکته رو ما با هم به یاد میاریم=))
=))

[smhmma]

خخخخخخخخخخخخ خدا بده از این مامانا((200)) اصا بند بند وجودم متحول شد و این نکنته ی اخلاقی تو مغزم رسوخ کرد که دقت کنم وقت ازدواج حتما مهریم از دیه بیشتر بشه((200))((200)) حق طلاق و حظانت بچه رم می خوام!((200))
خخخخخخخ
والا به قران
مامان من صبح می خواد بیدارم کنه از همون در خونه داد می زنه هووووووووووووووی الاغ شب شد تو هنوز خوابی؟؟؟؟؟
بعد از یه سنکوپ درسته متوجه می شم ساعت 8 صبحه:| :دی
خخخخخخخخخخ
عمرن بتونی با این شرایط شوور کنی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


بلی بلی.
برین حال کنین. دو ساعت و نیم ما نکته رو ما با هم به یاد میاریم=))
=))
ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متوجه موضوع نشدم
خنگم خوتی دخترم:دی





اقا چرا شما نکات اخلاقی ماجرا رو نمی گیرید؟؟؟؟؟
نکته اخلاقی داشت در حد لالیگا و به نفع خانوما
شما خانوما دیگه چرا؟؟؟

[کساندرا]

خخخخخخخ
والا به قران
مامان من صبح می خواد بیدارم کنه از همون در خونه داد می زنه هووووووووووووووی الاغ شب شد تو هنوز خوابی؟؟؟؟؟
بعد از یه سنکوپ درسته متوجه می شم ساعت 8 صبحه:| :دی
خخخخخخخخخخ
عمرن بتونی با این شرایط شوور کنی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
متوجه موضوع نشدم
خنگم خوتی دخترم:دی





اقا چرا شما نکات اخلاقی ماجرا رو نمی گیرید؟؟؟؟؟
نکته اخلاقی داشت در حد لالیگا و به نفع خانوما
شما خانوما دیگه چرا؟؟؟

خخخخخخ فک کنم عاشق مامانت شدم چقدر لطیف و شاعرانه...((5)) داری با زبون بی زبونی به شعور دخترا توهین می کنی؟http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(128).gif من و نگین که نکته شو فهمیدیم نمی گیم خدایی نکرده ریا نشه:دی حالا که اصرار می کنی یکیشو می گم اونم اینکه محبت یه مادر به بچش رو کسی نمی تونه اندازهشو درک کنه!افتاد؟؟؟؟؟

[sir m.h.e]

اقا من یه چند تا نکته استنباط کردم
هرکی زن میگیره خره
هرکی زن میگیره و بچه دار میشه خر تره
هرکی زن میگیره و بچه دار میشه و طلاق میگره دیگه ته خر هاست

[Hermion]

کلش خوب بود ولی نتیجه اخلاقیش دیگه ترکوند :))
جالبه نکاتی که ماامانه گفته بود در مورد اکثر دخترا درسته :دی حداقل به نظر من

[Prince-of-Persia]

اوف چه نتیجه اخلاقیی
................................................

[Ajam]

من فهمیدم که نباید زن بگیرم، و اگه مغز خر خوردم و زن گرفتم صد در صد نباید بچه دار شم که دیگه بقیه نکاتی که گرفتم منشوری بود!
بابابزرگ؟ خوب شد امار ازدواجو اوردی پایین؟ خوب شد سرانه رشد جمعیتو اوردی پایین؟ خاک بر سرم! تو مگه به ماها شیر دادی؟ والا یادم نمیاد بابابزرگا به بچه ها شیر بدن! حتی شیرخشکم نمی دن! تو چطوری همچین کاری کردی؟ یه سایتو شیر دادی؟ دمت گرم بابا!

اما اصل مطلب! خوب بود؛ ولی بعضی جاها مشکلات نگارشی داشت!یه کم به نظرم بهتر بود از حد گفت و گوی تنها خارج بشه و یه سری توصیفاتا چهره گوینده و شنونده داشته باشه، یا توصیفات لحن گوینده! مثلا مکث کرد به چشمهای گرد شده سهراب نگاه کرد و ادامه داد، یا اون تیکه که وقتایی خواب بد می بینه باید پیشش باشی رو دوباره گفته بگی، دوباره تکرار کرد. این جوری راحت تر خوانند ارتباط برقرار می کنه! دیگه، خب چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه دیگه به جز یک نکته! منافق! تو پسری یا دختر؟ رفتی به نفع اونا داستان نوشتی؟ ولی یه نکته یادم اومد گفتی شیرمو حلال نمی کنم!!!؟؟ پسر ولش کن این تیکه که گفتم رفتی به نفع اونا داستان نوشتی رو پس می گیرم! ( گرفتی مطلبو! اگه بنم کنی یا پستو حذف کنی.......کاری از دستم بر نمیاد برات فحش پ.خ می کنم! خخخخخخ)

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

نکته که یادم رفت:
داستانتو خودت بخون چند بار و اصلاحش کن، بعد از اصلاحات یه دور دیگه بخونش اگه تونستی ( من هیچ وقت حوصلشو ندارم) بازنویسش کن! و در آخر بعد از یکی دو روز یا حداقل چند ساعت که از جو داستان خارج شدی یه دور دیگه بخونش اگه خودت خوشت اومد مطمئین باش بقیه هم خوششون میاد!
علی همیشه یه چیزی به من میگه: داستانی که نویسنده ازش خوشش بیاد حتما خواننده هم خوشش میاد!

[Ara]

=))
چه مامان باحالی بود =))
من داشتم میخوندم فک کردم احتمالا میخواد بجای اینکه دختره رو منصرف کنه شوهره رو منصرف میکرد از برگشتنش از مسافرت =))
+فک کنم خودشم خسته شده بود :-"
++یه خسته نباشید گرم میگم بهش از همینجا =)

[Jina]

واو...بابا بزرگ و داستان نویسی؟! جلل خالق! :d
به عنوان داستان کوتاه اگه قرار باشه نقدش کنیم که چندتا غلط نگارشی داشت، یه جاشم فک کنم دوبار تکرار شده بود. که اگه یه دور دیگه خودت بخونیش میبینیشون حتما. یه نوع جدیدی از داستان هم بود حتما، چون خیلی توصیف و فضاسازی و از این چیزا نداشت! و در نوع خودشم جالب بود.
درمورد محتواشم بگم که...اگه من همچین دختری داشتم همون روز اول میذاشتمش سر راه!! چه وضعش بود بابا؟! هرچند که ب قول خودت مامان و باباهامون خیلی نازمونو نکشیدن که انقد نازک نارنجی شیم! والا من که راضیم!! :d
بیشتر داستان ازتون ببینیم پدرجان :d

شاد باشین :)

[smhmma]

خخخخخخ فک کنم عاشق مامانت شدم چقدر لطیف و شاعرانه...((5)) داری با زبون بی زبونی به شعور دخترا توهین می کنی؟http://forum.pioneer-life.ir/images/smilies/1%20(128).gif من و نگین که نکته شو فهمیدیم نمی گیم خدایی نکرده ریا نشه:دی حالا که اصرار می کنی یکیشو می گم اونم اینکه محبت یه مادر به بچش رو کسی نمی تونه اندازهشو درک کنه!افتاد؟؟؟؟؟

خخخخخخخخخخخخخ اره مامان واقعا لطیفه
به ویژه وقتی به سمتم چیزی پرت می کنه :دی
ننننننننننننه بنده اصلا از این کارا نمی کنم
معمولا بدون رو دربایستی به شعور دخترا توهین می کنم :دی
یکیش اینه که مردا خیلی وقتا بدون زنا واقعا دووم نمیارن
خیلی وقتا زن خونه نعمت خونست
مرد باید قدر نعمتو بدونه
البته نه همیشه:دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


اقا من یه چند تا نکته استنباط کردم
هرکی زن میگیره خره
هرکی زن میگیره و بچه دار میشه خر تره
هرکی زن میگیره و بچه دار میشه و طلاق میگره دیگه ته خر هاست


خخخخخخخخخخخخخخخخ
این نکاتم خوب بودنا
ولی نه زن بگیر
بچه دار هم بشو
ولی سعی کن طلاق ندی :دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


کلش خوب بود ولی نتیجه اخلاقیش دیگه ترکوند :))
جالبه نکاتی که ماامانه گفته بود در مورد اکثر دخترا درسته :دی حداقل به نظر من

خخخخخخخ
اره دیگه سعی کردم خیلی نزدیک باشه به یه دختر لوس و مامانی:دی

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


من فهمیدم که نباید زن بگیرم، و اگه مغز خر خوردم و زن گرفتم صد در صد نباید بچه دار شم که دیگه بقیه نکاتی که گرفتم منشوری بود!
بابابزرگ؟ خوب شد امار ازدواجو اوردی پایین؟ خوب شد سرانه رشد جمعیتو اوردی پایین؟ خاک بر سرم! تو مگه به ماها شیر دادی؟ والا یادم نمیاد بابابزرگا به بچه ها شیر بدن! حتی شیرخشکم نمی دن! تو چطوری همچین کاری کردی؟ یه سایتو شیر دادی؟ دمت گرم بابا!

اما اصل مطلب! خوب بود؛ ولی بعضی جاها مشکلات نگارشی داشت!یه کم به نظرم بهتر بود از حد گفت و گوی تنها خارج بشه و یه سری توصیفاتا چهره گوینده و شنونده داشته باشه، یا توصیفات لحن گوینده! مثلا مکث کرد به چشمهای گرد شده سهراب نگاه کرد و ادامه داد، یا اون تیکه که وقتایی خواب بد می بینه باید پیشش باشی رو دوباره گفته بگی، دوباره تکرار کرد. این جوری راحت تر خوانند ارتباط برقرار می کنه! دیگه، خب چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه دیگه به جز یک نکته! منافق! تو پسری یا دختر؟ رفتی به نفع اونا داستان نوشتی؟ ولی یه نکته یادم اومد گفتی شیرمو حلال نمی کنم!!!؟؟ پسر ولش کن این تیکه که گفتم رفتی به نفع اونا داستان نوشتی رو پس می گیرم! ( گرفتی مطلبو! اگه بنم کنی یا پستو حذف کنی.......کاری از دستم بر نمیاد برات فحش پ.خ می کنم! خخخخخخ)

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

نکته که یادم رفت:
داستانتو خودت بخون چند بار و اصلاحش کن، بعد از اصلاحات یه دور دیگه بخونش اگه تونستی ( من هیچ وقت حوصلشو ندارم) بازنویسش کن! و در آخر بعد از یکی دو روز یا حداقل چند ساعت که از جو داستان خارج شدی یه دور دیگه بخونش اگه خودت خوشت اومد مطمئین باش بقیه هم خوششون میاد!
علی همیشه یه چیزی به من میگه: داستانی که نویسنده ازش خوشش بیاد حتما خواننده هم خوشش میاد!


خخخخخخخخخخخ
خخخخخخ چی بگم والا شما نتیجه گیری هاتون بده
والا من شیر خشک بهتون دادم
جون تو
تو بمیری راس می گم :دی
کجاها مشکل نگارشی داشت؟؟؟؟؟
اره راست می گی راست می گی در اولین فرصت به پیشنهادت عمل می کنم
ولی خب راسیاتش این متنه رو 20 دقه ای نوشتم و چندان فکر و وقتی روش گذاشته نشده ایراداشو به بزرگی خودم ببخشید:دی
اقا اون قسمته تکراره رو درستش کردم فعلا بقیشم بعد درست می کنم
حمزه می زنم جرواجرت می کنما
شیر خشک منظورم بود خنگه



والا درمورد این جمله با علی موافق نیستم ولی اره باید چند دور بخونم و اصلاحش کنم
دمت گرم به خاطر نقد

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


=))
چه مامان باحالی بود =))
من داشتم میخوندم فک کردم احتمالا میخواد بجای اینکه دختره رو منصرف کنه شوهره رو منصرف میکرد از برگشتنش از مسافرت =))
+فک کنم خودشم خسته شده بود :-"
++یه خسته نباشید گرم میگم بهش از همینجا =)

خخخخخخخخخخخخخخ
ارررررررررره
خخخخخخخخخخخخخخخخخ

[_c_l_o_s_e_d]

جالب بود((99))

[smhmma]

واو...بابا بزرگ و داستان نویسی؟! جلل خالق! :d
به عنوان داستان کوتاه اگه قرار باشه نقدش کنیم که چندتا غلط نگارشی داشت، یه جاشم فک کنم دوبار تکرار شده بود. که اگه یه دور دیگه خودت بخونیش میبینیشون حتما. یه نوع جدیدی از داستان هم بود حتما، چون خیلی توصیف و فضاسازی و از این چیزا نداشت! و در نوع خودشم جالب بود.
درمورد محتواشم بگم که...اگه من همچین دختری داشتم همون روز اول میذاشتمش سر راه!! چه وضعش بود بابا؟! هرچند که ب قول خودت مامان و باباهامون خیلی نازمونو نکشیدن که انقد نازک نارنجی شیم! والا من که راضیم!! :d
بیشتر داستان ازتون ببینیم پدرجان :d

شاد باشین :)


خخخخ والا در واقع قرار بود این داستانه یه داستان غم انگیز باشه
شب داشتم می خوابیدم یه دفعه یه ایده ای اومد توی ذهنم
حوصلم نشد هیچیشو بنویسم

فتم فردا می نویسم بعد فرداش درست یادم نبود فقط یکمیشو یادم بود و کل داستان اب رفت
اصلا خیلی ضعیف تر از اون چیزی دراومد که همون اول توی ذهنم بود
کلا عوض شد
حیف اون ایده اولیه که هدر رفت به خاطر تنبلیم
والا من داستان چنتا نوشتم
چهارتا داستان کوتاه طنز هم نوشتم
سه تاش مسخره کردن دختراس چهارمیش....متفاوته:دی
شخصا فک می کنم اونا خیلی ارزش بیشتری داشتن نسبت به این یکی
والا منم تلاشم بر این بود یه دختر سوسول و لوس و ننر رو به تصویر بکشم که زیاد لیلی به لالاش گذاشتن
کلا در زندگی باید شخص اول زندگی ادم همسرش باشه نه فرزندش
چون اگه فرزندش باشه بچه از راه به در می شه
توجه زیادی تاثیر عکس می زاره
ایشالا داستان های بعدی خیلی بهتر باشه این یکی همین جوری الکی دورهمی بود:دی
ولی خداییش کلی نکته اخلاقی داشتا بگردی کفش می کنی
یکیشو توی پست بالاییم گفتم گفتم(چنتا نقل قول بالاتر)
بیشترشون هم به نفع زناست
من چقدر پسر خوبیم:دی

[azam]

((42))((42))((42)) الان این نتیجه گیری آخرت تو حلقم! :))
دیه از مهریه به صرفه تره؟؟؟؟؟ هاااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟ بیاااااام بزنمت؟؟؟؟؟؟؟؟ میخوای آمار مرگ و میر و بالا ببری؟؟؟ ما زنا و دخترا رو مظلوم نشون بدی؟؟؟؟ حق مونو بخوری؟؟؟؟؟ هاااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟ :46162_gholi_chomagh

[smhmma]

((42))((42))((42)) الان این نتیجه گیری آخرت تو حلقم! :))
دیه از مهریه به صرفه تره؟؟؟؟؟ هاااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟ بیاااااام بزنمت؟؟؟؟؟؟؟؟ میخوای آمار مرگ و میر و بالا ببری؟؟؟ ما زنا و دخترا رو مظلوم نشون بدی؟؟؟؟ حق مونو بخوری؟؟؟؟؟ هاااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟ :46162_gholi_chomagh

خخخخخخخخخخخخخخخخخ
اره پس چی؟؟؟؟
نننننننه
اصلا می شه یکی مثل تو رو مظلوم نشون داد؟؟؟؟خداوکیلی می شه؟؟؟

[azam]

خخخخخخخخخخخخخخخخخ
اره پس چی؟؟؟؟
نننننننه
اصلا می شه یکی مثل تو رو مظلوم نشون داد؟؟؟؟خداوکیلی می شه؟؟؟
منو اینجا نبین اینقد شر و شلوغم! :دی وگرنه یه پا مظلومی ام واس خودم! بععلهههه! ((47))