PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سانسور در کتاب خانه‌ی هادس!



aftab
2015/01/25, 17:37
خب اول از هرچیز بگم که اونایی که خانه‌ی هادس رو نخوندن این پست رو اصلاً نخونن که براشون ماجراهای کتاب اسپویل نشه!

خب اینم بگم که تا من این سانسورها رو خوندم داشتم تا یه ربع میخندیدم، یه ربع ساعت دیگه هم داشتم با دوستم میخندیدم! البته جدا از اینکه چیزای دیگه رو هم احتمالا سانسور کردن در روابط و اینها، ولی این یکی دیگه آخرشه! وقتی به اون قسمتش رسیدیم بهتون میگم! و میشه گفت دقیقا این یه سانسور نیست. چیزیه که مترجم اگرم میخواست نمیتونست درست ترجمه ش کنه!



خب این سانسوری که من ازش حرف میزنم مربوط به فصل 36 ام هستش که نیکو رازش رو فاش میکنه!

اول از همه اینکه تو فصل 36 که جیسون و نیکو میرن کاپید رو ببینن اول فاوونیوس رو که به کاپید خدمت میکنه رو میبینن. فاوونیوس میگه که عاشق هم*جنس خودش شده بوده. یعنی از ضمیر مذکر He استفاده کرد و تو فارسی ما برای اشاره به زن یا مرد فقط "او" داریم و برای همین وقتی فاوونیوس اون حرف رو زد جیسون تعجب میکنه و خب تو ترجمه ی فارسی هیچ معنی ای نمیده که چرا جیسون تعجب میکنه. چون بعد از اون، چیزای عشق و عاشقی رو که میگه عادیه و خب کسی که داره ترجمه رو میخونه فکر میکنه طرف زن هستش که فاوونیوس عاشقش شده! البته وقتی جیسون تعجب میکنه فاوونیوس برمیگرده به جیسون میگه آره جیسون گریس من عاشق یه dude شدم که dude به معنیه رفیقه و برای مذکر به کار میره! مثلا من که دخترم به دوستم نمیگم dude! و مترجم این قسمت رو اینطوری ترجمه کرده "بله جیسون گریس من عاشق اون شدم".)


و یه چیز دیگه که زیاد سانسورش مهم نیست اینه که یک جمله رو حذف کرده مترجم! چراشو من نمیدونم! فقط قبل از اینه که فاوونیوس چیزیو تعریف کنه. اونجاش که میگه "فاوونیوس که انگار افکار جیسون را می‌خواند، گفت:«بله. بدن فانی ها به طرز وحشتناکی بی‌قواره‌س. صادقانه بگم، نمی‌دونم شما چطوری چنین بدنی رو تحمل می‌کنید." یه جمله این وسط حذف شده! جمله ی کامل این قسمت:

" ‘Yes, mortal bodies are terribly bulky,’ Favonius said, as if reading his thoughts. The wind god settled on a nearby wall with his basket of fruit and spread his russet wings in the sun. ‘Honestly, I don’t know how you stand it, day in and day out.’ "

ترجمه قسمت های حذف شده: ایزد باد به همراه سبد میوه اش روی دیواری در نزدیکی ایستاد و بال‌های حنایی‌اش را پهن کرد.
Day in and day out هم به معنیه شبانه روزه!
و اگه دیگه جمله ای مثل این از خود کتاب حذف شده یا از این فصل نمیدونم!


خب تا اینجا که چیزی حذف نشده. تا صفحه 320 که پایین صفحه این جمله رو داریم:

نیکو گفت:«من سعی کردم که پرسی رو له کنم. این یه واقعیته... و البته یه راز بزرگ.»
و اینجاست که من ربع ساعت داشتم میخندیدم!
متن انگلیسی:
" ‘I had a crush on Percy,’ Nico spat. ‘That’s the truth. That’s the big secret.’ "
ترجمه: 'من پرسی رو دوست داشتم.' نیکو گفت. 'این حقیقته. این همون راز بزرگه.'

توضیح: crush در اصل به معنیه له کردن هستش. ولی وقتی میگن رو یه نفر کراش دارن یعنی طرف رو دوست دارن بدون اینکه طرف بفهمه! و من مطمئنم که مترجم همچین چیزیو میدونسته و خب همچین چیزی هم امکان نداشت چاپ بشه. ولی واقعا خیلی خنده دار بود که کراش رو به معنیه له کردن ترجمه کرده!
بعدش نیکو میگه پرسی رو بخشیده و اینها. چرا وقتی نیکو پرسی رو دوست داشته باید ببخشدش؟ کلمه ی اصلی تو این فصل gave upکه گذشته ی give up هستش به معنیه تسلیم شدن و بیخیال شدنه. و من فکر میکنم چون نمیخواستن دقیق منظور رو برسونن و خب چون اجازه نداشتن که اینکارو کنن (در این صورت کتاب چاپ نمیشد!) به معنیه بخشیدن ترجمه کردن.


صفحه 321 بند آخر- خط دوم که نوشته:
"حالا چه پرسی را بخشیده بود ]همون بیخیاله پرسی شده[ و چه نه، جیسون نمی‌توانست تجسم کند که همه‌ی آن سال‌ها برای نیکو چگونه گذشته. گذرندان آن همه سال در تنهایی، اینکه وجود خودش را هم انکار می‌کرد و از همه‌ی نیمه‌ایزدان دیگر تنها بود، احساسی بود که جیسون نمی‌توانست به درستی درک کند."
اینجا اونطور سانسور نداریم ولی جمله اصلیش اینه:
" Whether Nico had really given up on Percy or not, Jason couldn’t imagine what it had been like for Nico all those years, keeping a secret that would’ve been unthinkable to share in the 1940s, denying who he was, feeling completely alone – even more isolated than other demigods "
اون قسمتی که پررنگ کردم... خب تو اون زمانا هم*جنس گرایی اونقدر رواج نداشت مثل الآن که راحت تر بگن همچین چیزی رو و اون موقع تو اون زمان نیکو تمام مدت خودش و کسی که هست رو قبول نداشته. و خب تو اون زمان(سال 1940 منظورمه) تمام این مدت این رو یه راز نگه داشته بوده. و خب میدونید که نیکو و خواهرش بینکا چیزی حدود 70 سال تو هتل بودن که زمان سریع میگذره!

میدونم خیلی بد توضیح دادم! :دی به هر حال یه جا دیدم یکی نوشته بود از نیکو به خاطر کسی که هست بدش اومده و این حرف ها. از من میشنوید اینو بدونید که باید هر آدمی رو به خاطر کسی که هست قبول کنید. من خودم همه رو همونجوری که هستن میپذریم و مشکلی ندارم مگراینکه آدم بدی باشن! و همچین چیزی تو جامعه ما جا افتاده نیست. (نمیگم کسی قبول کنه همچین چیزی رو ولی حداقل احترام که میشه گذاشت).


+الان میگید اینجا کجاش سانسور بود؟ خب هدف من همون "میخواستم پرسی رو له کنم بود."

+چند وقت پیشا که دقیقا نمیدونم کی!! یه توییت دیدم از ریک که یکی بهش گفته بود تو یه کشوری قراره این قسمت مربوط به نیکو رو حذف کنن. ریک هم گفت ترجیح میده کتابش چاپ نشه تا اینکه با سانسور چاپ بشه! و من واقعا عاشق ریک ام به خاطر این حرفش! ^_^
منبع fowlfan.mihanblog.com

نمیدونم تو کتاب خون المپ که نیکو به پرسی ابراز علاقه میکنه چی میکنن.تو کتاب پنج این ماجرا مهم میشه نسبتا

Dion
2015/01/25, 20:32
میشه یع لینک دانلود واسع خانه هدیز بزارید.؟
سپاس....((221))

He$tiA
2015/01/25, 21:09
ایران بی سانسور؟؟؟؟عمرا از اونجایی که بچه های مردم هیچی دقت کنین هیچی نمیدونن و بسیار چشم و گوش بستن براشون بده خدای نکرده منحرف میشن!!!
به همین خاطره که ما نباید چنین کتابایی رو بخریم ...باید دان کنیم انگلیسی هم بخونیم که چه بهتر
این هم اولیش نیست و تازه اسما رو هم با تلفظ درست نمیذارن که اونم کفر ادمو در میاره....((68))((68))((68))
فک کنم تقصیر مترجم نیست ویرایشگر یا ناشر این کارو کردن یا اونو مجبور به این ترجمه کردن((68))((68))

MaRs
2015/01/25, 21:29
خخخ انصافا هنر سانسور نزد ایرانیان هست و بس

shery
2015/01/26, 09:56
هی نه ((104)) من تو تمام کلیت پرسی یکی نیکو رو دارسم یکی لووو ....تمام مدت منتظر بودم ببینم جفت نیکو کی میشه واقعاااا توقع این یکی رو نداشتم .....
خوب خدایم تو ذوقم خرد .
ولی ممنون نکات خوبی بود .

smhmma
2015/01/26, 15:45
ایران بی سانسور؟؟؟؟عمرا از اونجایی که بچه های مردم هیچی دقت کنین هیچی نمیدونن و بسیار چشم و گوش بستن براشون بده خدای نکرده منحرف میشن!!!
به همین خاطره که ما نباید چنین کتابایی رو بخریم ...باید دان کنیم انگلیسی هم بخونیم که چه بهتر
این هم اولیش نیست و تازه اسما رو هم با تلفظ درست نمیذارن که اونم کفر ادمو در میاره....((68))((68))((68))
فک کنم تقصیر مترجم نیست ویرایشگر یا ناشر این کارو کردن یا اونو مجبور به این ترجمه کردن((68))((68))

اتفاقا یه خبر جالب اینه که مثلا کتاب پرونده های درسدن بدون سانسور یک دونه واو منتشر شده
من خودم با مدیر پروژه ها(یا یه همچنین چیزی مقامش رو دقیق یادم نیست) از نشر ویدا می حرفیدم دقیقا درمورد پرونده های درسدن همینو بهم گفت
گفت حتی یک واو از کتاب پرونده های درسدن سانسور نشده با وجود که اگر چند سال پیش بود و وزیر ارشاد قبلی بود عمرا می زاشتن اینجوری بدون سانسور چاپ بشه و خودمم کتابو خوندم واقعا جای سانسور داشت مخصوصا یه تیکه اخرش
یه کتاب دیگه رو هم گفت فوق العاده کم سانسور شده
همچنین یه کتاب هایی واقعا سانسور نکردن فقط به یه شکلی خیلی واضح منظور رو رسوندن
مثلا کتاب هری پاتر ترجمه ویدا اسلامیه یه تیکه ایش هست می گه جینی به هری نزدیک شد و هدیه تولدشو بهش داد هری هم با شور و شوق به این هدیه گرم و محبت امیزش پاسخ داد (یا ی همچین چیزی) خب این قسمت بدون اینکه سانسور بشه مفهوم رو رسونده
سانسور به نظرم فقط تا یه حد محدودی برای بعضی گروه های سنی نیازه
مثلا برای گروه سنی نوجوانان باید یه سری یچزا سانسور بشه واقعا ولی فقط تا یه حدی
خیلی از کتابا زیادی سانسور شدن
ولی برای کتابای بزرگسالان سانسور خاصی به نظرم نباید بکنن مگر یه کتابی مثل نغمه ای از یخ و آتش واقعا بعضی جاهاش برای بزرگسالان هم بدآموزی داره چه برسه نوجوان ها

Araa M.C
2015/01/26, 16:43
اتفاقا یه خبر جالب اینه که مثلا کتاب پرونده های درسدن بدون سانسور یک دونه واو منتشر شده....
ولی برای کتابای بزرگسالان سانسور خاصی به نظرم نباید بکنن مگر یه کتابی مثل نغمه ای از یخ و آتش واقعا بعضی جاهاش برای بزرگسالان هم بدآموزی داره چه برسه نوجوان ها
مشکل اینه که تو ایران مث جاهای دیگه گروه بنده های سنی جدی گرفته نمیشن
چه از نظر فروش بازی های خشن به بچه ها و چه از نظر فروش سیگار به نوجوونا!
در ضمن تو ایران کتاب بزرگسالان اصن معنی نداره! معمولا یا نوجوونا رمان فانتزی می‌خونن یا جوونا
نغمه هم خداییش اونقدرا نداره و مترجم فعلی هم اساس خودشو داره و سانسور میکنه یکم
حتی سریالش که قبلا از چندتا شبکه ماه*واره ای پخش میشد و دوبله بود نیز سانسور کردن
سانسور کلا نیازه ولی اینکه شما بیایی داستانو منفجر کنی دخل تصرف تو کار نویسنده است

sea-ax
2015/01/26, 21:23
یعنی نیکو هم هومو بود ؟؟؟
عجب دوره زمونه ای شده
آدم به هیچکی نمیتونه اعتماد کنه
البته به غیر از این یه مورد کلا از شخصیت نیکو خوشم آمد میاد

Fateme
2015/01/26, 21:40
((66)) واقعا تخريب شخصيت شدم،..، سانسور رو بيخيال.... نيكو؟پرسي؟! ريك ريوردان؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟! ؟!؟!!؟!؟!؟!
حرف زياده ولي فعلا به همين بسنده ميكنم:
.....……………………………………… ……………………

sir m.h.e
2015/01/26, 21:43
اوپس
من شخصیت نیکو رو دوست داشتم
ولی من از افراد این شکلی خیلی متنفرم
ای وای
من برم ریک رو بکشم
:|

Sepehr.Dejavou
2015/01/26, 22:05
وای خدا
من ازخنده پکیدم
ولی به نظرم حقشه به سلیقه نیکو احترام بزاریم
منم بودم بغل پرسی جون.......
نه شوخی کردم ولی انتظارشو نداشتم

طلایی
2015/08/06, 17:44
دست درد نکنه خدا خیرت بده من چهل بار این فصل رو خوندم (ترجمه ی سایت هزارتو) اما نفهمیدم سایت هزار تو هم درست ترجمه نکرده در مورد این قضیه ی نیکو و پرسی چیزی ندارم بگم

Dark 3had0W
2015/08/06, 22:09
((3))((3))((3))خیلیییی با حال بود.....!!یعنی سانسور اینطوری ندیده بودم.ولی خودمونی این ریودین چقدر بیشعور شده یه دفعه((3))((3))

Mina.r
2015/08/06, 22:15
((207))
پس بگو چرا نیکو تنها مونده بود اصلا به این قسمت مسئله فکر نکرده بودم
کلا ناامید شدم از نیکو و ریک

aghi20
2015/08/07, 01:51
اي ول دمت گرم روشنم كردي
ولي خيلي باحال بود نيكو و پرسي وااااي

*HoSsEiN*
2015/08/07, 11:40
من از ترجمه اينترنتي كه بود متوجه اين قضيه دوست داشتن شدم، نه اينكه واضح بگه ولي زيرپوستي اشاره داشت كه راحت ميشد قضيه عشق به همجنس را متوجه شد البته براي نيكو، نه فاوونیوس چون الان متوجه شدم اين عاشق يه مرد شده بعدش كاپد به بوقش داده ((227))