PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شناخت



M.A.S.K
2015/01/06, 11:03
سلام به همه ی آقایون خوشتیپ و خانومای زیبا ....به سلامتی جفت گروها که بیکار میگردن اینجا..

چند وقت پیش تو لاین با یکی از دوستان بحثی شد که نه حوصلشو داشتم جواب بدم نه طرف مقابل قبول میکرد...برای همین گفتم این بحث رو اینجا قرار بدم ببینم نظرات دوستان خوب و جوون مخصوصا تاریخ گذشته ها و غیره چیه


با یه جمله بحث رو شروع کرد

نباید گزشته ی فردی رو مورد جست و جو قرار داد چون اگه خاکم ده متر بیل بزنی یه کرمی ازش بیرون میاد بالاخره پس نباید تو گدشته ها جست و جو کرد و امروز رو باید در نظر گرفت...یه همچین چیزی...قسمت مهمش همون مثال خاک بود

منم یه جمله جواب دادم هیچوقت حاظر نمیشم گلم رو تو خاکی بکارم که شناخت دقیق و کاملی یا اقلا زیادی ازش ندارم..چون هر آسیبی و مشکلی میتونه به وجود بیاد برای گلم

دقت کنید که مسایل مربوط به تحول و نغییر ناگهانی رو قاطی با این بحث نکنید چون بحثش جداست و تو کم آدمایی پیش میاد...چون ذات و باطن هرکس هرچقدرم در کودکی یک دست باشه و خام....در بزرگی نتیجه و ثمره ی اعمال رفتارهای گذشته و افکاری که بهش باور داشته و داره..هر کدوم سهمی رو از این وجود تو خودشون دارن...پس خیلی مهمه...ولی بازم میگم تحول تو همه ی افراد اتفاق نمیفته با اینکه میتونه بیفته ولی اگه فرد ارادش رو حفظ نکنه باز میتونه به مشکلات گزشتش برگرده...پس به نظر من گذشته نقش به مراتب مهم تری داره تا حال هرچند حال در برخی موارد میتونه بر گزشته غلبه کنه...و جالب اینه تو قسمتی از مطالب قرآنیم اینو خوندم حیف نه آیش یادمه نه چیز دیگه..اشاره به گذشته دوست و همراه و شریک داشت....

خب قوانین:اگه کسی میخواد شرکت کنه ... از جنجال ..بحث بی مورد..توهین ( که تو همچین موضوعاتی به وفور اتفاق میفته )..و خزعبلات دوری کنه...همچنین هرگونه اسپم و تخطی از قوانین بالا موجب میشه کلا شخص اجازه حرف زدن نداشته باشه...و جدی ترش تاپیک پاک بشه....چون قبلا دیدم محض پیشگیری گفتم...وگرنه این اتفاقا اینجا نمیفته ....بچه ها عاقل تر از اینان ( پاچه خواری )خب همین...و لطفا شرکت کنین...سایت فرهنگیه باید تبادل افکار داشته باشیم مگه نه؟؟؟اوپس پسر چقد حرف زدم خوش باشین

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

همه چی گفتم جز اصل کاری...نظرتون رو در مورد اون دوتا جمله بیان کنید

M.A.S.K
2015/01/06, 12:06
ممنون از شرکت فعالانتون خدا خیرتون بده....عجب رویی اینایی که میان میخونن بعد یه پستم نمیزارن

Sepehr.Dejavou
2015/01/06, 12:08
بیشتر باید به حال فرد نگاه کرد
ولی به نظر من کسی که در گذشته خطایی کرده مستعد تر برای خطای دوباره
به نظر من شخصیت مارو گذشته ی ما تشکیل میده بدون توجه به گذشته شناختی حاصل نمیشه
اگه میخوایم به کسی اعتماد کنیم باید بیشتر بشناسیمش
اگه تو اعماق وجود هرکس بگردی بالاخره یه کرم پیدا میشه
ولی وقتی خطرناک میشه که بعد از عبور از سطح اولیه خاک
میبینی همش کرمه

shiny
2015/01/06, 13:46
اه دوساعت حرف زدم جوابم پرید!!
منم این جمله رو شنیده بودم...خوشمم اومد!!تموم شد رف!!چرا اینقد در جمله ها کند و کاو میکنید!!
اولا این مسال زیادیم چیز خوبی نی!! اخه خاکی که کرم نداشته باشه که مرغوب نیس!!والا!!

و درمورد موضوع بحس(سه سه نقطه ندارم!)
بعله بنظر منم گذشته افراد اگ به اندازه حالشون مهم نباشه کمتر که هس!! ((200))
بله مهمه و هیچمسم نمیتونه بگه کاملا متحول شده!
دیگ من زیاد تو این حرفا خوب نیستم!همین دیگ!!
از کلام اخر سپهر هم بسیار خوشمان امد!!

Prince-of-Persia
2015/01/06, 14:10
داداش من مردم که معصوم نیستند خوب یه خط و خوطی دارن
خو هممون کرم داریم خوب بعضیا بیشتر بعضیا کم تر((94))((231))

Fateme
2015/01/06, 14:25
عاقو از نظر من شناخت گذشته يك فرد براي برقراري ارتباط خيلي مهمه! حالا اين تيپ ارتباط ميتونه هرچي باشه: دوستي، ازدواج همكاري وووو...
شما به من بگيد اومديمو يكي در گذشته قاتل بوده! اوكي الان پشيمون شده و اصلا دادگاهي هم شده و تمام! اوكي الان متنبه شده ولي حقيقت اينه كه اين ادم يك ريسكه! طرف مقابل حق داره انتخاب كنه كه اين ريسكو بپذيره يا نه!
بعدم بخوايم به سبك همين جمله حرف بزنيم شما تا جنس خاك رو نشناسي كه نميتوني توش گياهي بكاري كه خوب رشد كنه! هي گياه ميكاري هي رشد نميكنه هي با خودت ميگي اوا؟! چرا؟! در صورتي كه وقتي بدوني اين خاك فلان مدله ديگه ميدوني باهاش چطوري برخورد كني!
گذشته رو بايد شناخت اما نبايد انگولكش كرد! نبايد هي به اون خاك سركوفت زد كه تو چرا اينجوري هستي؟! گذشته رو بايد شناخت، روش فكر كرد و اگه به اين نتيجه رسيد كه عشق و علاقه اي كه وسطه يا حالا هرچي كه اون گذشته ديگه مهم تيست و ميشه باهاش كنار اومد، كنار مياد و ديگر هيچ! يعني وقتي كنار اومد ديگه اگه حرف گذشته رو بكشه وسط گند زده به تمام معنا!
خلاص!

Ajam
2015/01/06, 14:36
همون مثال خاکو میگم!
درسته که اگه ده متر بری پایین حتما یه کرم پیدا میشه یه وقت اومدی ده متر رفتی ده تا مار در اومد! باید بفهمی چه غلطی رو کجا و چه وقت و ... می خوام انجام بدی!

M.Mahdi
2015/01/06, 15:07
اولا که کرم خاکی بزای زمین مفیده با تونلاش باعث هوادهی خاک میشه ((72))((119))

خوب ولی بی شوخی .... یکی از دوستان یه جمله ای داشت میگفت گزینه ی غلط کردم رو برا همین روزا گذاشتن دیگه ! با حرفش موافقم ، البته نه این که هی اشتباه کنی هی بیای سراغ غلط کردم ، ولی به نظرم کسی که یه کاری کرده در گذشته و پشیمونه خیلی باید یه جوری بهش فرصت داد نه اینکه همون اول بخاطر ریسکش بذاریمش کنار ... در واقع یه راهی به طرف بدین که نشون بده پشیمونه ... در غیر این صورت پشیمونی چه نتیجه ای داره ،وقتی که جامعه در هر حال فرد رو نمی پذیره ؟

ThundeR
2015/01/06, 18:27
من با این جمله که گذشته از حال مهم تر بسیار مخالفم!
اگه منظورت دو نفریه که قصد ازدواج دارند تا اونجا که به حوزه زن و شوهری بر می گرده باید از گذشته طرف مقابل اطلاع داشته باشند!
اما هر کسی در گذشته خبط و خطایی کرده دلیل به این نیست که در حال و آینده هم آدم ناتویی باشه.
به نظرم به گذشته برای درس گرفتن باید نگاه کرد اما اگه تمام هم و غم آدم گذشته باشه به حال و آینده(ببخشید اما)‌گند زده می شه.
در ضمن گفتی گل رو حاضر نیستی تو خاکی که مشکل داره بذاری از کجا معلوم اون گل خودش یه برگ پژمرده نداشته باشه؟؟ به گل هم دقت کردی؟؟؟:) هیچ کس معصوم از خطا نیست! هر کسی اشتباهاتی داشته انسان وقتی بزرگ می شه که از اشتباهات دیگران درس بگیره. گرچه بیشتر موارد خود طرف باید اشتباه کنه تا تکرارش نکنه. البته هستند کسانی که درس نمی گیرن. اما به نظرم همه امکان تحول رو دارن. فرق نمی کنه ارادشون چقدر قوی یا ضعیف باشه. دیدم کسایی رو که عوض شدن.
اگه چون فرد در گذشته خطا کرده باید دار زده بشه؛‌ پس من گناه کار نوعی به حاطر گذشته باید هزار بار اعدام بشم!
و السلام نامه تمام!
ممنون وحید تاپیک خوبیه!‌خوبه که نظر بچه ها رو بدونیم

Hermion
2015/01/06, 18:29
به نظر من بستگی به دو طرف داره و نسبت به هر شخص می تونه متفاوت باشه و نمی شه یه نتیجه کلی گرفت که برا همه ی روابط خوب باشه

the ship
2015/01/06, 18:59
اممم به نظر من باید به طرف فرصت دوباره داد اما حواس ادمم جمع باشه که یه وقت ضرر نده.
مثلا یه بار دو تا از دوستام همدیگه رو دیدن ولی خب خیلی با هم دوست نبودن ولی من هر دوتاشون رو می شناختم. بعد بحثشون سر یه موضوعی شد، این به اون دروغ گفت اون به این و منم واقعیت حرفای هردوشونو می دونستم. یعنی من اون وسط این مدلی بودم((231)) یکی از بزرگ ترین شکست های روحیمو اون موقع خوردم اصن نابود شدم.((231)) واقعا من فقط فکر می کردم یعنی همه ی حرفاشون به منم دروغه؟((231)) خیلی حس بدی بود((231)) ملت نکنین این کارو.((231)) پوف. هیچی می خواستم اینو بگم که با این که من دیدم اونا انقدر راحت دروغ میگن به هم ولی بازم هروقت باهاشون حرف می زنم فک نمی کنم که دارن به منم دروغ می گن. خب اونا هم به خاطر بعضی شرایطشون گفتن و قابل درکه( هرچند ازن ظر من دورغ جفتشون واقعا مسخره بود) این درست نیست به خاطر این من همه ی کاراو حرفاشونو دروغ ببینم. هرچی بگن فرضم اینه راست میگن و باور می کنم اما همیشه حواسم هست تو جاهایی که ممکنه اعتماد من به حرف اونا اثر بزرگی بذاره همین جوری الکی و کوکورانه وفقط بر اساس حرفای اونا جلو نرم. البته نسبت به همه ی ادما همینم.((231)) ربطی به اون نداشت خیلی. می خواستم مثال بزنم مثلا.
خلاصه ی حرف بنده این بود که آقا جان اگه کسی تو زندگیش یه جایی اشتباه کرد، هی نباید گذشته شو بیارین جلو چشمش و به قول فاطمه هی بزنین تو سرش باید بهش فرصت بدین ولی حواستون هم جمع باشه. یه جورایی شبیه این ضرب المثل مال تو سفت نگه دار همسایه تو دزد نکن. ( اگه ربطشو نمی فهمین مشکل من نیست((200)))
همین دیگه.
((200))

M.A.S.K
2015/01/06, 20:52
عاقو از نظر من شناخت گذشته يك فرد براي برقراري ارتباط خيلي مهمه! حالا اين تيپ ارتباط ميتونه هرچي باشه: دوستي، ازدواج همكاري وووو...
شما به من بگيد اومديمو يكي در گذشته قاتل بوده! اوكي الان پشيمون شده و اصلا دادگاهي هم شده و تمام! اوكي الان متنبه شده ولي حقيقت اينه كه اين ادم يك ريسكه! طرف مقابل حق داره انتخاب كنه كه اين ريسكو بپذيره يا نه!
بعدم بخوايم به سبك همين جمله حرف بزنيم شما تا جنس خاك رو نشناسي كه نميتوني توش گياهي بكاري كه خوب رشد كنه! هي گياه ميكاري هي رشد نميكنه هي با خودت ميگي اوا؟! چرا؟! در صورتي كه وقتي بدوني اين خاك فلان مدله ديگه ميدوني باهاش چطوري برخورد كني!
گذشته رو بايد شناخت اما نبايد انگولكش كرد! نبايد هي به اون خاك سركوفت زد كه تو چرا اينجوري هستي؟! گذشته رو بايد شناخت، روش فكر كرد و اگه به اين نتيجه رسيد كه عشق و علاقه اي كه وسطه يا حالا هرچي كه اون گذشته ديگه مهم تيست و ميشه باهاش كنار اومد، كنار مياد و ديگر هيچ! يعني وقتي كنار اومد ديگه اگه حرف گذشته رو بكشه وسط گند زده به تمام معنا!
خلاص!
به به فاطمه بانو به زبان کاملا زیبا و سوسککی زرگری پاسخ دادن..موافقم فاطمه...سپهر با درصد زیادی از حرفاتم موافقم و زیبا بود

مجید و دادا مهربون محمد مهدی...درسته حال مهمه...و گزینه ی غلط کردم و پشیمونی وجود داره و همچنین این که خبط و خطا میتونه اصلاح بشه..ولی با توجه به حرف فاطمه این یه ریسکه...چون تحول صد در صد تو کم آدمی وجود داره..به خاطر همین باید درصد های ریسک رو سنجید به نظر من...حیف درس دارم...تف به درس

smhmma
2015/01/06, 21:08
دقت کنید که مسایل مربوط به تحول و نغییر ناگهانی رو قاطی با این بحث نکنید چون بحثش جداست و تو کم آدمایی پیش میاد...چون ذات و باطن هرکس هرچقدرم در کودکی یک دست باشه و خام....در بزرگی نتیجه و ثمره ی اعمال رفتارهای گذشته و افکاری که بهش باور داشته و داره..هر کدوم سهمی رو از این وجود تو خودشون دارن...پس خیلی مهمه...ولی بازم میگم تحول تو همه ی افراد اتفاق نمیفته با اینکه میتونه بیفته ولی اگه فرد ارادش رو حفظ نکنه باز میتونه به مشکلات گزشتش برگرده...پس به نظر من گذشته نقش به مراتب مهم تری داره تا حال هرچند حال در برخی موارد میتونه بر گزشته غلبه کنه...و جالب اینه تو قسمتی از مطالب قرآنیم اینو خوندم حیف نه آیش یادمه نه چیز دیگه..اشاره به گذشته دوست و همراه و شریک داشت....

ذهن انسان بسیار پیچیدست عوامل تاثیر گذار روش بسیار بسیار زیادن
و جالبیش اینجاست بعضی وقتا ذهن و فکر ادم به خاطر یه سری داده های قبلی(گذشته ی انسان و نوع تربیت و تجارب و تفکرات و...) و ذات انسان یک ثبات خاصی داره و یه حالتی به خودش گرفته
بعد یه داده وارد مغز می شه و پردازش می شه
همون یک داده ی کوچیک با حفظ تمام گذشته و عقاید یکدفعه تفکر ادم رو از این رو به اون رو می کنه
انگار 180 تغییر تفکر اونم فقط به خاطر یه تغییر کوچیک
بزارید یه مثال ریاضی بزنم
مثلا عدد دو به توان ده رو اگر یه تغییر کوچیک بدیم وارون می شه
فقط پشت توانش یه منفی بیاد و به جای 1024 می شه 1 بر روی 1024
یک تغییر کوچیک اما غالب
جالبیش اینجاست که این گونه عوامل در ذهن انسان بی شمار هستن و می تونن با هم ترکیب بشن و حتی برای بعضی ادما فرق دارن
درنتیجه شما بعضی وقتا با یک اتفاق یا یه تفکر کوچیک کاملا عوض می شید و این امکان پذیره
نکته ی دوم اینکه ذهن همه براساس اون اطلاعات و داده هایی که داره پردازش می کنه برای همین داده ها خیلی مهمن
درکل ایا قبول دارید در فرایند تفکر و در ادامش رفتار ها و کنش های انسان که شخصیتشو می سازن باید اول داده هایی وجود داشته باشه بعد اون داده ها پردازش بشن؟؟
خب این وسط دوتا چیز مهمه یکی داده ها یکی نحوه ی پردازش
حالا اگر داده ها و پردازش های قبلی روی نحوه ی پردازش جدید تاثیر بزارن و همچنین پردازش های قبلی روی دید انسان به مسائل و درنتیجه داده های جدید پس همیشه ذهن درحال تغییر هست و همه اینا بستگی به اولین داده ها و اولین پردازش ها داره بعد از اونم ادامه ی پردازش ها و داده
پس اساسا تمام تفکر ما بشدت وابسته به گذشته و نحوه ی تربیت و تجربیات و تفکرات و حتی ژنتیک و ذات ما هست.
جالبی تمام اینا این هست که تمام این عوامل در هر انسانی با یه انسان دیگه فرق داره درنتیجه نوع تاثیر گذاریشون هم فرق داره
به عبارتی در یه ادمی گذشته بسیار مهمه و در یه ادمی گذشته اونقدر مهم نیست
مثال می زنم یک نفر تفکرش اینجوری هست که به تجربیات اطمینانی نیست و تجربه ها و گذشته های ادم چیزی رو قابت نمی کنن و...
یه نفر دیگه هست که اعقاد راسخی به تجربه داره
خب این دو نفر نگاهشون به گذشتشون و تاثیر پذیریشون از گذشته با هم بشدت فرق داره
به جز این کلی عامل دیگه هم دخیله که خیلی هاشو نه من می دونم نه دیگرون
پس واقعا نمیشه نسخه ای همگانی پیچید که گذشته مهم تره یا مهمتر نیست
فقط می شه در موارد خاص اینو تا حدودی گفت که کاملا هم می تونه نادرست باشه
جز اون یه نکته ای که هست گذشته چیه؟؟
گذشته مجموع تمام اون حال هایی بود که دیگه نمی تونیم درشون تغییر ایجاد کنیم
یا بهتره بگم هر گذشته ای زمانی حال بوده و بسیار تاثیر گذار
مثل یک جامعه که تک تک افرادش در کنار هم می شن جامعه و رفتار و گفتار و پندار تک تک اونا روی جامعه تاثیر گذاره
پس تک تک لحظات گذشته که زمانی حال بودن روی اینده ای که الان درش هستیم تاثیر گذاشتن
و این حالی هم که الان درش هستیم می ره جزو همون گذشته و همون طوری تاثیر گذار میشه
هر حالی به جای خودش تاثیر داره
و هر گذشته ای زمانی حال بوده و هر اینده ای زمانی حال خواهد بود

درمورد ایات قران به شک های خیلی متفاوتی می شه تاثیر گرفت
هر مطلبی و هر نوشته و تفکری با یک دیدگاهی در ذهن هر فردی ثبت یم شه
شاید تو یه ایه ی قران خونده باشی و چون دیدگاه و اندیشت با بقیه فرق داره از یه دید دیگه دیده باشی و منظور دیگه ای دریافت کرده باشی
اما الزاما به این معن نیست که اون نوشته واقعا منظورش همونی هست که ما فکر می کنیم
بعضی وقتا می تونه خیلی متفاوت باشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

این مطلب باید در بخش دیگه ای قرار بگیره مطلب جالب نیست

M.A.S.K
2015/01/06, 21:22
ذهن انسان بسیار پیچیدست عوامل تاثیر گذار روش بسیار بسیار زیادن
و جالبیش اینجاست بعضی وقتا ذهن و فکر ادم به خاطر یه سری داده های قبلی(گذشته ی انسان و نوع تربیت و تجارب و تفکرات و...) و ذات انسان یک ثبات خاصی داره و یه حالتی به خودش گرفته
بعد یه داده وارد مغز می شه و پردازش می شه
همون یک داده ی کوچیک با حفظ تمام گذشته و عقاید یکدفعه تفکر ادم رو از این رو به اون رو می کنه
انگار 180 تغییر تفکر اونم فقط به خاطر یه تغییر کوچیک
بزارید یه مثال ریاضی بزنم
مثلا عدد دو به توان ده رو اگر یه تغییر کوچیک بدیم وارون می شه
فقط پشت توانش یه منفی بیاد و به جای 1024 می شه 1 بر روی 1024
یک تغییر کوچیک اما غالب
جالبیش اینجاست که این گونه عوامل در ذهن انسان بی شمار هستن و می تونن با هم ترکیب بشن و حتی برای بعضی ادما فرق دارن
درنتیجه شما بعضی وقتا با یک اتفاق یا یه تفکر کوچیک کاملا عوض می شید و این امکان پذیره
نکته ی دوم اینکه ذهن همه براساس اون اطلاعات و داده هایی که داره پردازش می کنه برای همین داده ها خیلی مهمن
درکل ایا قبول دارید در فرایند تفکر و در ادامش رفتار ها و کنش های انسان که شخصیتشو می سازن باید اول داده هایی وجود داشته باشه بعد اون داده ها پردازش بشن؟؟
خب این وسط دوتا چیز مهمه یکی داده ها یکی نحوه ی پردازش
حالا اگر داده ها و پردازش های قبلی روی نحوه ی پردازش جدید تاثیر بزارن و همچنین پردازش های قبلی روی دید انسان به مسائل و درنتیجه داده های جدید پس همیشه ذهن درحال تغییر هست و همه اینا بستگی به اولین داده ها و اولین پردازش ها داره بعد از اونم ادامه ی پردازش ها و داده
پس اساسا تمام تفکر ما بشدت وابسته به گذشته و نحوه ی تربیت و تجربیات و تفکرات و حتی ژنتیک و ذات ما هست.
جالبی تمام اینا این هست که تمام این عوامل در هر انسانی با یه انسان دیگه فرق داره درنتیجه نوع تاثیر گذاریشون هم فرق داره
به عبارتی در یه ادمی گذشته بسیار مهمه و در یه ادمی گذشته اونقدر مهم نیست
مثال می زنم یک نفر تفکرش اینجوری هست که به تجربیات اطمینانی نیست و تجربه ها و گذشته های ادم چیزی رو قابت نمی کنن و...
یه نفر دیگه هست که اعقاد راسخی به تجربه داره
خب این دو نفر نگاهشون به گذشتشون و تاثیر پذیریشون از گذشته با هم بشدت فرق داره
به جز این کلی عامل دیگه هم دخیله که خیلی هاشو نه من می دونم نه دیگرون
پس واقعا نمیشه نسخه ای همگانی پیچید که گذشته مهم تره یا مهمتر نیست
فقط می شه در موارد خاص اینو تا حدودی گفت که کاملا هم می تونه نادرست باشه
جز اون یه نکته ای که هست گذشته چیه؟؟
گذشته مجموع تمام اون حال هایی بود که دیگه نمی تونیم درشون تغییر ایجاد کنیم
یا بهتره بگم هر گذشته ای زمانی حال بوده و بسیار تاثیر گذار
مثل یک جامعه که تک تک افرادش در کنار هم می شن جامعه و رفتار و گفتار و پندار تک تک اونا روی جامعه تاثیر گذاره
پس تک تک لحظات گذشته که زمانی حال بودن روی اینده ای که الان درش هستیم تاثیر گذاشتن
و این حالی هم که الان درش هستیم می ره جزو همون گذشته و همون طوری تاثیر گذار میشه
هر حالی به جای خودش تاثیر داره
و هر گذشته ای زمانی حال بوده و هر اینده ای زمانی حال خواهد بود

درمورد ایات قران به شک های خیلی متفاوتی می شه تاثیر گرفت
هر مطلبی و هر نوشته و تفکری با یک دیدگاهی در ذهن هر فردی ثبت یم شه
شاید تو یه ایه ی قران خونده باشی و چون دیدگاه و اندیشت با بقیه فرق داره از یه دید دیگه دیده باشی و منظور دیگه ای دریافت کرده باشی
اما الزاما به این معن نیست که اون نوشته واقعا منظورش همونی هست که ما فکر می کنیم
بعضی وقتا می تونه خیلی متفاوت باشه

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

این مطلب باید در بخش دیگه ای قرار بگیره مطلب جالب نیست
موافقم همونطور که اشاره کردی...ولی درصد های متفاوتی در هر فرد داره...به عنوان مثال یه مورد ساده میگم که اکثریت میدونن...تحول یه قاتل و بت پرست به ابوذر...و تحول دو شیخ عمر و ابوبکر که خدمات زیادی انجام دادن ولی در لحظه ی حساس و مهم زندگی باز هم به گذشتشون برگشتند..منظور بحث حسد هستش نه مسایل دیگه...اینا دو مثال کاملا متفاوت از هم هستند و نشونگر دو تغییر کامل و تغییر احساسی و و درصدی کم هستند....
یا مثال خود انقلاب که بسیاری به تحول کامل رسیدند و عده ای در یه تحول احساسی قرار گرفتند و پس از گذشت زمان و تغییر فضا به گذشته ی خودشون رجوع کردند که موجب خیلی مشکلات شده

البته این موضوع رو باید در استثناهایی در نظر گرفت که با نظر محمد حسین کاملا موافقم که گفت که نمیشه یک نسخه برای تمامی بشریت پیچید...ولی این موضوع رو باید در موضوعات متفاوت نه زمینه های متفاوت مورد بررسی متفاوت قرار داد...مثلا در ازدواج که امریه بسیار خطیر که تاثیر کاملی بر روحیات دو طرف و تربیت و تشکیل تربیت و اعمال فرزندانشون داره....تو این مورد باید به تمامی نکات توجه کرد و بررسی کرد و دید آیا مبشه قبول کرد یا نه...یا در مثال انرژی اتمی...که هرکسی رو نمیشه در اون راه داد...ولی تو یه کار متفاوت مثل یه کارمندی که تاثیر زیادی در امور نداره نباید به حدی خیلی زیادی کند و کاو کرد...ببینید هر موضوعی سنجش خودش رو داره ولی معیار و میزان یکیه....امام جمله ی جالبی داره میگه میزان حال افراد است ولی به معنای این نیست در تمامی موضوعات به معنی اینه کههر موضوعی سنجش خودش رو داره...اگه کسی دچار ابهام شد بگه تا بگم..چون به نظر خودمم حرفام خیلی دو پهلو بود حیف بازم باید برم سراغ درس..خخخ...تف به درس....راستی محمد حسین اینو گذاشتم اینجا بمونه که بتونم از مشکل جلو گیری کنم...اجازه بدی تموم شد به جای مناسب انتقال میدیم

argotlam
2015/01/07, 23:22
به نظر من گذشته هم مهمه ولی شاید نه به اندازه حال
هر انسانی الان هر چی که هست ریشه تو گذشتش داره
ینی افکار و شخصیت حال هر انسانی رو گذشتش میسازه
حتی اگر تغییر و تحول درش ایجاد شده باشه منشا در گذشتش داره
به نظرم باید حال آدما رو براساس گذشتشون سنجید
ولی اینکه بخوایم بگیم چون تو گذشته بد بوده الانم حتی اگه متحول شده باشه بازم ذات بدی داره اشتباهه
وقتی یه خاک نامرغوبه اون خاک رو کنار نمی زارن یا محصولی توش می کارن که تو اون خاک هم بتونه رشد کنه یا بهش کود اضافه می کنن یا گیاهی می کارن که به مرغوبیت خاک کمک کنه
پس اینکه فقط به خاک نگاه کنیمم اشتباهه باید به اینم نگاه کنیم که چه گلی می خوایم توش بکاریم
شاید اون گل بتونه مرغوبیت رو به اون خاک برگردونه!!!!!!
متوجه می شین منظورمو؟؟؟
بعدم ما می خوایم اون گل رو تو حال اون خاک بکاریم، اگه حالش مرغوبه باید به گذشتش نگاه کنیم که چجوری بوده، نامرغوب بوده یا مرغوب؟ چه چیزی باعث شده نامرغوب بشه؟ چه چیزی دوباره باعث مرغوبیتش شده؟
اون وقت می تونیم تصمیم بگیریم گلمون رو بکاریم یا نه؟؟؟
یه چیز دیگه ایم که مهمه اینه که بعد از اینکه گلمون رو کاشتیم چجوی ازش نگه داری کنیم
حتی اگه یه گل رو تا خاک خوبم بکاریم اگه ولش کنیم به امان خدا گلمون پژمرده میشه
و باید براساس گل و خاکمون ازش یه سری مراقبتایی رو کنیم
به نظرم حال یک فرد بهمون می گه باهاش ارتباط برقرار کنیم یا نه
گذشته یک فرد بهمون می گه که اگه باهاش ارتباط برقرار کردیم این ارتباطمون باید چجوری باشه و چه چیزایی رو باید توش رعایت کنیم
البته به نوع ارتباطم بر می گرده
یجورایی مثه اینکه ما گلمون رو می خوایم تو چه عمقی از اون خاک بکاریم؟
تا کجا ریشه می کنه؟ و از این قبیل
شاید یه خاکی سطحش مرغوب باشه، گلی که ما می خوایم بکاریم اگه تو سطح خاک کاشته بشه و خوب ازش مراقبت بشه پرثمر بشه
ولی اگه تو سطح پایین تری کاشته بشه ممکنه پژمرده بشه و از بین بره
پس اینکه بخوایم فقط کرمای اون خاک رو بشماریم اشتباهه، باید نگاه کنیم اون کرما چه اثری رو خاک گذاشتن، چه اثری رو گلمون می زارن، گلمون چه اثری روش می زاره، اصن اون کرما روی گلمون تاثیری دارن یا نه و...

Jina
2015/01/07, 23:38
بحث جالبیه. و البته گسترده.
تا حدی هر دو جمله رو قبول دارم، هم بیل زدن خاک و پیدا کردن کرم، هم شناخت خاک و کاشت گل.
ولی...این وسط تجربه چی میشه؟
همه چیزهایی ک ما یاد میگیریم صرفا از راه های خوب آموزشی یا دیدن و شنیدن تجربه دیگران بدست نمیاد. خیلی وقتا ما در اثر تجربه کردنه ک یه چیزی یاد میگیریم و چیزی ک هستیمو انتخاب میکنیم. و گاهی خود این تجربه ها اصلا جالب نیستن، هرچند ک شاید نتیجه خوبی رو ب همراه بیارن...نمیشه یه نفرو بابت یه تجربه ک یه درس رو به همراه داشته و احتمالا براش خیلیم گرون تموم شده محکوم کرد و خاکشو نامرغوب تشخیص داد، میشه؟

و خود اون گل هم مسلما بی خار نیست.
ولی این حقه گله ک بدونه کجا کاشته میشه...همونطور ک حق خاکه ک بدونه چجور گلی میخواد توش کاشته بشه.

بنظرم مهمه ک تو چه زمینه ایه، تو یه سری زمینه ها نمیشه چشم پوشی کرد و فرصت دوباره داد، تو یه سری زمینه ها اصلا فرقی نداره ب حالمون ک چیزی درگذشته بوده یا ن ک حالا بخوایم فرصتی بدیم یا نه، و تو یه سری زمینه ها باید فرصت دوباره داد، بخاطر مسائلی ک خیلی خیلی مهم ترن و ارزش جنگیدن رو دارن...ارزش گذشت رو دارن...و بنظرم این بستگی ب فرد داره ک مرز بین اینها تاکجا باشه.


شاد باشین :)

smhmma
2015/01/08, 01:51
بحث جالبیه. و البته گسترده.
تا حدی هر دو جمله رو قبول دارم، هم بیل زدن خاک و پیدا کردن کرم، هم شناخت خاک و کاشت گل.
ولی...این وسط تجربه چی میشه؟
همه چیزهایی ک ما یاد میگیریم صرفا از راه های خوب آموزشی یا دیدن و شنیدن تجربه دیگران بدست نمیاد. خیلی وقتا ما در اثر تجربه کردنه ک یه چیزی یاد میگیریم و چیزی ک هستیمو انتخاب میکنیم. و گاهی خود این تجربه ها اصلا جالب نیستن، هرچند ک شاید نتیجه خوبی رو ب همراه بیارن...نمیشه یه نفرو بابت یه تجربه ک یه درس رو به همراه داشته و احتمالا براش خیلیم گرون تموم شده محکوم کرد و خاکشو نامرغوب تشخیص داد، میشه؟

و خود اون گل هم مسلما بی خار نیست.
ولی این حقه گله ک بدونه کجا کاشته میشه...همونطور ک حق خاکه ک بدونه چجور گلی میخواد توش کاشته بشه.

بنظرم مهمه ک تو چه زمینه ایه، تو یه سری زمینه ها نمیشه چشم پوشی کرد و فرصت دوباره داد، تو یه سری زمینه ها اصلا فرقی نداره ب حالمون ک چیزی درگذشته بوده یا ن ک حالا بخوایم فرصتی بدیم یا نه، و تو یه سری زمینه ها باید فرصت دوباره داد، بخاطر مسائلی ک خیلی خیلی مهم ترن و ارزش جنگیدن رو دارن...ارزش گذشت رو دارن...و بنظرم این بستگی ب فرد داره ک مرز بین اینها تاکجا باشه.


شاد باشین :)





فقط یه نکته ای بگم
وقتی همش با مثال خاک و گل حرف بزنیم و بحث کنیم خود به خود یه سری مغلطه هم بینش می شه چون هیچ مثالی کامل نیست و پر نقصه
شاید خیلی احساس نشه ولی تقریبا همیشه وقتی مقدار زیادی از بحث با مثال پیش میره پر مغلطه هایی می شه که درمورد مثال درسته اما توی بحث اصلی غلط یا ناقصه
درنتیجه پیشنهاد می کنم اول بدون مثال بگید بعد یه مثال بزنید
درمورد تجربه دقیقا منظورت از تجربه چیه؟؟
مثلا تجربه کنی که چجوری باید اعتماد کرد یا می شه اعتاد کرد یا ... یا اینکه تجربه کنی یه سری اشتباهات و اتفاقات بد رو؟؟
درکل این موضوع وجود داره که تجربه تنها چیزیه که ما براساس مثال ها یاد می گیریم
این تجربه ها همیشگی نیستن
خیلی وقتا اشتباه میشن
به تجربه اطمینان چندانی نیست چون مثاله و مثال چیزی رو ثابت نمیکنه
درمورد اینکه بعضی وقتا بعضی ادما یه کار یا چندتا کار اشتباه می کنن موافقم که نمیشه گفت فلان کس ذاتش خرابه
توی پست قبلیم گفتم بعضی وقتا یه معیار کوچیک مثل منفی پشت توان تغییر می کنه و همه چیز وارون می هش
یه چیز کوچیک درواقع می شه یه تغییر بزرگ
ذات هم یه چیزی نیست که بگیم غیرقابل تغییره
بعضی چیزا ادمو سنگ دل می کنه بعضی چیزا دل رحم بعضی کارا بخشنده بعضی کارا کینه ای و...
همه ی این ویژگی ها رو ذاتی می دونیم اما همشون تغییر می کنن اونم بسته به تفکر و اعمال ما

اینم کاملا قبول دارم بعضی زمینه ها رو نمیشه چشم پوشی کرد بعضیاش می شه بعضی وقتا لازمه و بعضی وقتا صرفا انتخاب خودمونه که اعتماد بکنیم یا نه
وقتی یه چیزی مربوط به زندگی و حقوق خیلی از ادما باشه نباید اشتباه بشه باید به بهترین شکل ممکن انجام بشه
اما بعضی وقت اینجوری نیست
پس باید فرد مقابل رو درک کرد و بخشید و این بخشش و چشم پوشی فقط به نفع اون فرد نیست درواقع روحیات و شخصیت خودمون رو هم می سازه
همچنین همه ی ادما فک می کنن کارشون درسته مگر یه تعدادی که راه درست رو تشخیص می دن اما اراده ی انجامشو ندارن
درنتیجه تعداد بسیار زیادی از اشتباهات درواقع با نیت خوب انجام شدن

M.A.S.K
2015/01/08, 09:28
بحث جالبیه. و البته گسترده.
تا حدی هر دو جمله رو قبول دارم، هم بیل زدن خاک و پیدا کردن کرم، هم شناخت خاک و کاشت گل.
ولی...این وسط تجربه چی میشه؟
همه چیزهایی ک ما یاد میگیریم صرفا از راه های خوب آموزشی یا دیدن و شنیدن تجربه دیگران بدست نمیاد. خیلی وقتا ما در اثر تجربه کردنه ک یه چیزی یاد میگیریم و چیزی ک هستیمو انتخاب میکنیم. و گاهی خود این تجربه ها اصلا جالب نیستن، هرچند ک شاید نتیجه خوبی رو ب همراه بیارن...نمیشه یه نفرو بابت یه تجربه ک یه درس رو به همراه داشته و احتمالا براش خیلیم گرون تموم شده محکوم کرد و خاکشو نامرغوب تشخیص داد، میشه؟

و خود اون گل هم مسلما بی خار نیست.
ولی این حقه گله ک بدونه کجا کاشته میشه...همونطور ک حق خاکه ک بدونه چجور گلی میخواد توش کاشته بشه.

بنظرم مهمه ک تو چه زمینه ایه، تو یه سری زمینه ها نمیشه چشم پوشی کرد و فرصت دوباره داد، تو یه سری زمینه ها اصلا فرقی نداره ب حالمون ک چیزی درگذشته بوده یا ن ک حالا بخوایم فرصتی بدیم یا نه، و تو یه سری زمینه ها باید فرصت دوباره داد، بخاطر مسائلی ک خیلی خیلی مهم ترن و ارزش جنگیدن رو دارن...ارزش گذشت رو دارن...و بنظرم این بستگی ب فرد داره ک مرز بین اینها تاکجا باشه.


شاد باشین :)




نه از یه طرف صحیحه از یه طرف نا صحیح ....هر انسانی حق بخشش و آمرزش داره...طرفحتی اگه قاتلم باشه حق بخشایش و بازگشت به اجتماع و قبول شدن رو داره ولی سوال من اینجاست آیا شما با همچین فردی طرح دوستی میریزی؟؟ شاید بشه ریخت ولی ریسک زیادی داره...وجهه ی خود شخص...آبرو و خیلی چیزا زیر سوال میره...همه ی ما باید با دوستانی در سطح خودمون همراه باشیم..منظور معنویه..حتی دودوست ب افکار کاملا ضد و نقیض هم به سختی میشه یافت مگر این که دوست عادی باشن...شما تضور کن حاظری با همچین فردی اردواج کنی؟؟ ملاک ما برای سنجش دوستی های عمیقه نه سطحی و گزرا...ولی باید به هرکسی فرصت دوباره داد

اه اه اه...تف به زیست کردم از خستگی

Nari
2015/01/08, 16:08
با اینکه گذشته از حال مهم تره مخالفم
گذشته ی هر فرد مهمه ولی حال اون فرد از گذشته خیلی مهم تره
به نظرم برای شناخت یه فردی باید گذشته اشو با حالش تطبیق بدیم ... در اونصورت میتونیم تصمیم بگیرم
مثلا یه فردی تو گذشته یه خبطی کرده ولی الانش پاکه پاکه ... خوب این نشونه ی عوض شدنه
یا یه فردی گذشته اش پاکه پاکه اما الانش یک آدم ناتویی که نگو ! .... این یکی نشونه ی عوضی شدنه !!
به هر حال بازم که بخوایم تصمیم گیری کنیم بیشتر رو حال باید تمرکز کنیم و به گذشته هم توجه کنیم !


و در مورد مثال گل و خاک :
خاک اگه کرم داشته باشه اون ته مه ها (توی گذشته ها ) اگه گل رو بکاری ممکنه اون کرم ها همون ته ها بمونه ممکنه بهش برسه !
اما اگه همون روی (حال فرد ) خاک کرم داشته باشه کلا گل نابود میشه !
پس نتیجه میگیریم ! گذشته مهمه ولی حال فرد مهم تره !

البته همه ما از خاکیم پس صد در صد کرم هم داریم !:دی حالا یا زیاد یا کم :)

Jina
2015/01/08, 17:37
فقط یه نکته ای بگم
وقتی همش با مثال خاک و گل حرف بزنیم و بحث کنیم خود به خود یه سری مغلطه هم بینش می شه چون هیچ مثالی کامل نیست و پر نقصه
شاید خیلی احساس نشه ولی تقریبا همیشه وقتی مقدار زیادی از بحث با مثال پیش میره پر مغلطه هایی می شه که درمورد مثال درسته اما توی بحث اصلی غلط یا ناقصه
درنتیجه پیشنهاد می کنم اول بدون مثال بگید بعد یه مثال بزنید
درمورد تجربه دقیقا منظورت از تجربه چیه؟؟
مثلا تجربه کنی که چجوری باید اعتماد کرد یا می شه اعتاد کرد یا ... یا اینکه تجربه کنی یه سری اشتباهات و اتفاقات بد رو؟؟
درکل این موضوع وجود داره که تجربه تنها چیزیه که ما براساس مثال ها یاد می گیریم
این تجربه ها همیشگی نیستن
خیلی وقتا اشتباه میشن
به تجربه اطمینان چندانی نیست چون مثاله و مثال چیزی رو ثابت نمیکنه
درمورد اینکه بعضی وقتا بعضی ادما یه کار یا چندتا کار اشتباه می کنن موافقم که نمیشه گفت فلان کس ذاتش خرابه
توی پست قبلیم گفتم بعضی وقتا یه معیار کوچیک مثل منفی پشت توان تغییر می کنه و همه چیز وارون می هش
یه چیز کوچیک درواقع می شه یه تغییر بزرگ
ذات هم یه چیزی نیست که بگیم غیرقابل تغییره
بعضی چیزا ادمو سنگ دل می کنه بعضی چیزا دل رحم بعضی کارا بخشنده بعضی کارا کینه ای و...
همه ی این ویژگی ها رو ذاتی می دونیم اما همشون تغییر می کنن اونم بسته به تفکر و اعمال ما

اینم کاملا قبول دارم بعضی زمینه ها رو نمیشه چشم پوشی کرد بعضیاش می شه بعضی وقتا لازمه و بعضی وقتا صرفا انتخاب خودمونه که اعتماد بکنیم یا نه
وقتی یه چیزی مربوط به زندگی و حقوق خیلی از ادما باشه نباید اشتباه بشه باید به بهترین شکل ممکن انجام بشه
اما بعضی وقت اینجوری نیست
پس باید فرد مقابل رو درک کرد و بخشید و این بخشش و چشم پوشی فقط به نفع اون فرد نیست درواقع روحیات و شخصیت خودمون رو هم می سازه
همچنین همه ی ادما فک می کنن کارشون درسته مگر یه تعدادی که راه درست رو تشخیص می دن اما اراده ی انجامشو ندارن
درنتیجه تعداد بسیار زیادی از اشتباهات درواقع با نیت خوب انجام شدن



مثالها باعث میشن آدمها دید بهتری پیدا کنند، هرجا حس کردی نامفهومه یا داریم ب مغالطه میفتیم حتما بگو تا یه جور دیگه بیانش کنم.
منظورم از تجربه هرچیزیه ک خودت لمسش کردی و باعث شده چیزی بشی ک الان هستی، و قطعا خیلی از اشتباهاتمون برامون تجربه شدن، اکثرا هم تجربه های خیلی تلخین ک بیشترین وجه وجود آدمو میسازن.
بنظرم اشتباهه ک بگیم تجربه یه مثاله و مثال چیزیو اثبات نمیکنه یا ب آدم چیزیو یاد نمیده.
اگه من چشم و گوش بسته ب یکی اعتماد کنم و تو اون اعتمادم شکست بخورم، این اشتباه محضه ک نفر بعدی رو هم ک دیدم سریع بهش اعتماد کنم و بگم نه این دفعه اونجوری نمیشه و اون صرفا یه مثال بود ک ن چیزیو واسه من اثبات کرد و ن چیزیو ب من یاد داد. بلکه این دفعه تلاش میکنم تمام محبتم رو ب عنوان یه دوست ب پاش بریزم ولی ن همه اعتمادمو...حداقل ن تا وقتی ک شناختم کامل بشه.
قبول دارم ک یه سری چیزا تو زندگی تاثیرات فوق العاده ای دارن، چه مثبت چه منفی، و مسلمه ک آدما تغییر میکنند، ولی این بستگی ب اهمیت موضوع داره ک تا چه حد میتونیم سرش ریسک کنیم، و اون تغییرات رو بپذیریم.

فرصت دوباره دادن ب معنی بخشش نیست...اگه هرچیزی تو گذشته هرکسی هست، خودش و کسانی ک در اون دوره اون کار روشون تاثیر گذاشته ذی صلاحن ک بخوان ببخشن یا هر فکر دیگه ای راجع بهش کنن...پس ب منی ک الان دارم اونو میبینم ارتباطی نداره ک حالا بخوام ببخشم یا ن، من باید با خودم کنار بیام، باید ببینم میتونم با خودم کنار بیام و فرضا با این دید ب قضیه نگاه کنم ک دیگه هرگز پیش نمیاد؟ و حاضرم این ریسکو بکنم ک اگه دوباره اون شرایط پیش اومد پذیراش باشم؟ میتونم تحملش کنم؟


و البته ک باید تلاش کرد و اونقدر روح بزرگی داشت ک بتونی گذشت کنی...و حداقل خودت ب آرامش برسی.







- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -


نه از یه طرف صحیحه از یه طرف نا صحیح ....هر انسانی حق بخشش و آمرزش داره...طرفحتی اگه قاتلم باشه حق بخشایش و بازگشت به اجتماع و قبول شدن رو داره ولی سوال من اینجاست آیا شما با همچین فردی طرح دوستی میریزی؟؟ شاید بشه ریخت ولی ریسک زیادی داره...وجهه ی خود شخص...آبرو و خیلی چیزا زیر سوال میره...همه ی ما باید با دوستانی در سطح خودمون همراه باشیم..منظور معنویه..حتی دودوست ب افکار کاملا ضد و نقیض هم به سختی میشه یافت مگر این که دوست عادی باشن...شما تضور کن حاظری با همچین فردی اردواج کنی؟؟ ملاک ما برای سنجش دوستی های عمیقه نه سطحی و گزرا...ولی باید به هرکسی فرصت دوباره داد

اه اه اه...تف به زیست کردم از خستگی


شما ب چندین و چند موضوع اشاره کردی.
اول اینکه: آمرزش با خداست و ن بنده اش...بنده اش تنها میتونه درمورد موضوعی ک درمورد خودش و حق خودش اتفاق افتاده بگذره و ببخشه (و بخشش با آمرزش زمین تا آسمون متفاوته). پس مثلا همین قاتلی ک گفتی اگه درمورد من قتلی انجام نداده باشه و من اولیای دم نباشم ب منم ارتباطی نداره ک ببخشم یا نبخشم! چون اصلا کاری درمورد من انجام نداده. من فقط میتونم تصمیم بگیرم با همچین آدمی باشم و فرصت شناخت شخصیتشو ب خودم بدم یا نه. و نمیتونی بگی چرا همه ی آدمهای یه جامعه نمیتونن همچین ریسکی رو بکنن، یه عده روح بزرگی دارن و این فرصتو ب خودشونو و طرف مقابل میدن، و مسلما یه عده هم نه.
در مورد اینکه دوستا باید از نظر معنوی در سطح خودمون باشن: آدم با کسایی ک هم فکر خودشن ب آرامش میرسه، و با کسایی ک هم فکرش نیستن ب دانش...اگه همیشه آدمهایی دور و برمون باشن ک دقیقا عین ما فکر میکنن، آدم ب هیچ ترقی و پیشرفتی نمیرسه در هیچ زمینه ای، حتی همون معنویت.
هستند آدمایی ک تعالی روحشون براشون خیلی خیلی مهمه و آرامش رو در قالب خانواده یا ازدواج با اشخاص همفکر بدست میارن و تعالی رو با دوستی آدمایی ک متفاوتن.
دوستی با کسی ک قتل غیر عمد انجام داده مگه چه اشکالی داره؟ اگه بدونی قصد و نیتش واقعا قتل نبوده و اتفاقیه ک تو زندگیش افتاده و براش یه تجربه خیلی خیلی گرون بوده و باعث تغییرات عمیقی تو زندگیش شده(مثلا چه میدونم باعث بشه بتونه خشمشو کنترل کنه ک برای رسیدن بهش بهای خیلی سنگینی رو داده، و مسلما روحش خراشهایی برداشته)، همراهی کردنش و کمک کردن بهش چه اشکالی داره؟ چه اشکالی داره باشند آدمایی ک روحشون اونقدر بزرگه ک فقط ب فکر خودشون نیستن و میتونن با یه ارتباط دوستی عمیق، یه دوستی واقعی، یه نفرو از بحران ناخواسته ای ک در گذشته داشته نجات بدن و ب صرف گذشته اش اونو محکوم نکنن؟
واما ازدواج...اینکه گفتم بحث گسترده ایه بابت همین جور موقعتیهاس. هر موقعیتی طالب نوع خاصی از عملکرده. ازدواج مسئله ای نیست ک ب سادگی قبولش کنیم و توش پا بذاریم یا ریسک های خیلی بزرگی کنیم. ازدواج یه پیوند مقدسه، و قراره ک از یه برحه زمانی ب بعد همراه یه آدم دیگه ادامه بدی، پس شناخت خیلی مهمه...بحث یه عمر زندگیه و این حق هرکسیه ک بدونه سر چی تا چه حد داره ریسک میکنه، و این مرزها کاملا بستگی ب شخصیت افراد داره. موقع تشکیل یه خانواده شاید از خیلی چیزا نشه گذشت، شاید این ریسکو نکنیم ک یه سری چیزا رو درنظر نگیریم، ولی بعد تشکیلش خیلی بهم فرصت میدیم...چون درجه اهمیت یه سری چیزا خیلی بیشتر میشه.
مثلا شاید اگه قبل ازدواج بفهمی طرفت قبلا معتاد بوده، هیچوقت باهاش ازدواج نکنی، ولی اگه بعد ازدواج بفهمی چی؟ میتونی بزنی زیر همه چی و این پیوندو بشکنی؟ مسلمه ک اون موقع فرصت میدی، بخاطر زندگی بخاطر بچه ها و بخاطر هزار و یه چیز دیگه ک تو اون موقعیت خیلی خیلی مهم تره تا دونستن اینکه طرفت قبلا معتاد بوده، و البته ک حواست بیشتر جمع میشه ک یه وقت دوباره برنگرده.

موفق باشین :)

smhmma
2015/01/09, 17:27
نه از یه طرف صحیحه از یه طرف نا صحیح ....هر انسانی حق بخشش و آمرزش داره...طرفحتی اگه قاتلم باشه حق بخشایش و بازگشت به اجتماع و قبول شدن رو داره ولی سوال من اینجاست آیا شما با همچین فردی طرح دوستی میریزی؟؟ شاید بشه ریخت ولی ریسک زیادی داره...وجهه ی خود شخص...آبرو و خیلی چیزا زیر سوال میره...همه ی ما باید با دوستانی در سطح خودمون همراه باشیم..منظور معنویه..حتی دودوست ب افکار کاملا ضد و نقیض هم به سختی میشه یافت مگر این که دوست عادی باشن...شما تضور کن حاظری با همچین فردی اردواج کنی؟؟ ملاک ما برای سنجش دوستی های عمیقه نه سطحی و گزرا...ولی باید به هرکسی فرصت دوباره داد

اه اه اه...تف به زیست کردم از خستگی

وحید اشتباه نکن درواقع کسی حق بخشیده شدن نداره بقیه حق بخشیدن دارن
بخشیده شدن یه حق نیست بخشیدن حقه
نگاه کن شاید هیچوقت باهاش دوست نشی و نزدیک نشی اما درستش اینکه همیشه رفتارت باهاش خوب باشه
کسی که رفتاری داشته که خیلی بد بوده اگر از جامعه ترد بشه وضعش بدتر می شه(معمولا)اگر ادم ها باهاش درست رفتار کنن خیلی بهتره
وحید یه کسی که قبلا یه اشتباه خیلی بدی کرده اگر مدت بسیاری دیگه اشتباهی نکنه و ثابت کنه عوض شده چه اشکالی داره؟؟چه اشکالی داره تحویلش بگیریم چه اشکالی داره باهاش دوست بشیم چه اشکالی داره باهاش ازدواج کنیم؟؟کدوم یکی از ما اشتباه نکردیم؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -



مثالها باعث میشن آدمها دید بهتری پیدا کنند، هرجا حس کردی نامفهومه یا داریم ب مغالطه میفتیم حتما بگو تا یه جور دیگه بیانش کنم.
منظورم از تجربه هرچیزیه ک خودت لمسش کردی و باعث شده چیزی بشی ک الان هستی، و قطعا خیلی از اشتباهاتمون برامون تجربه شدن، اکثرا هم تجربه های خیلی تلخین ک بیشترین وجه وجود آدمو میسازن.
بنظرم اشتباهه ک بگیم تجربه یه مثاله و مثال چیزیو اثبات نمیکنه یا ب آدم چیزیو یاد نمیده.
اگه من چشم و گوش بسته ب یکی اعتماد کنم و تو اون اعتمادم شکست بخورم، این اشتباه محضه ک نفر بعدی رو هم ک دیدم سریع بهش اعتماد کنم و بگم نه این دفعه اونجوری نمیشه و اون صرفا یه مثال بود ک ن چیزیو واسه من اثبات کرد و ن چیزیو ب من یاد داد. بلکه این دفعه تلاش میکنم تمام محبتم رو ب عنوان یه دوست ب پاش بریزم ولی ن همه اعتمادمو...حداقل ن تا وقتی ک شناختم کامل بشه.
قبول دارم ک یه سری چیزا تو زندگی تاثیرات فوق العاده ای دارن، چه مثبت چه منفی، و مسلمه ک آدما تغییر میکنند، ولی این بستگی ب اهمیت موضوع داره ک تا چه حد میتونیم سرش ریسک کنیم، و اون تغییرات رو بپذیریم.

فرصت دوباره دادن ب معنی بخشش نیست...اگه هرچیزی تو گذشته هرکسی هست، خودش و کسانی ک در اون دوره اون کار روشون تاثیر گذاشته ذی صلاحن ک بخوان ببخشن یا هر فکر دیگه ای راجع بهش کنن...پس ب منی ک الان دارم اونو میبینم ارتباطی نداره ک حالا بخوام ببخشم یا ن، من باید با خودم کنار بیام، باید ببینم میتونم با خودم کنار بیام و فرضا با این دید ب قضیه نگاه کنم ک دیگه هرگز پیش نمیاد؟ و حاضرم این ریسکو بکنم ک اگه دوباره اون شرایط پیش اومد پذیراش باشم؟ میتونم تحملش کنم؟


و البته ک باید تلاش کرد و اونقدر روح بزرگی داشت ک بتونی گذشت کنی...و حداقل خودت ب آرامش برسی.



نه موضوع اینه که بعضی وقتا به مغالطه میوفتیم و هیچکس نمی فهمه
درمورد مثال بله کاملا درسته که برای درک بهتر خیلی خوبه ولی منظورم این بود که بدون مثال اول بگید بعد برای اون موضوعی که گفتید مثال هم بزنید
مثلا یه قضیه هندسی رو اول توضیح یم دن بعد مثال هم روش می زنن تا ادما بهتر بفهمنش
ولی اگر از همون اول با مثال ادما پیش برن بدون اینکه هیچکس متوجه بشه مغالطه هایی پیش میاد که مشکل ساز هستن
اوووم فک کنم خیلی بد منظورم رو گفتم
بله تجربه و مثال به ادم یاد می ده اما این یادگیری صد در صدی نیست
و خب باید درست تجربه کسب کرد
اول اینکه مثال چیزی رو اثبات نمی کنه که یه چیز واضحی هست نیازی به بحث نیست(اگر به نظرت این حرفم درست نیست بگو دروردش حرف بزنیم)
دوم اینکه می گم تجربه چیزی برای یاد دادن نداره درواقع جملم اشتباه بود و منظورم چیز دیگه ای بود که توضیحش می دم الان
نگاه کن حتما دیدی دخترایی رو که می گن وای همه ی پسرا بی وفا هستن
یا پسرایی که می گن همه دخترا بد شدن
دلیلشون برای این حرف چیه؟؟اینکه ده نفر یا بیست نفر یا دیگه حداکثر 100 نفر ادم دیدن و فک می کنن اون صد نفر ادم براشون تجربه شده که همه پسرا یا همه دخترا فلان جورن
خب این حرف اشتباهه
چون نمیشه با 100 نفر درمورد 3 4 میلیارد دختر یا پسر قضاوت کرد که
اونا فکر می کنن تجربشون اینو بهشون می گه ولی خب این یه تجربه ی درست نیست اشتباه تجربه کسب کردن و این تجربه واقعا چیزی رو ثابت نمی کنه و فقط ادم رو به گمراهی می کشونه
منظورم این بود که اینگونه تجربه هایی وجود دارن که باعث می شن بتونیم بگیم تجربه همیشه چیزی رو به ادم یاد نمی ده و هیچوقت تجربه چیزی رو ثابت نمی کنه
اما خب باید قبول کرد تجربه خیلی خیلی مهم و مفیده ولی اگر درست کسب بشه و درست استفاده بشه تا ادم به اشتباه نیوفته
درواقع ادم نمی تونه مطمئن باشه تجربه ای که کسب کرده 100 در100 درسته و این باعث می شه نشه به تجربه حتی استناد کرد
نگاه کن اگر به یه نفری چشم و گوش بسته اعتماد کنی و شکست بخوری درواقع تجربه می کنی که نمیشه به هرکسی چشم و گوش بسته اعتماد کرد چون شاید اون ادم قابل اعتماد باشه یا نباشه پس باید احتیاط بکنی اما بعضی ادما اینجوری فکر می کنن که به هیچکس دیگه نمیشه اعتماد کرد

بله کاملا قبول دارم که بستگی به موضوع داره که چقدر بشه سرش ریسک کرد
بله کاملا درسته
اون ادمایی که در گذشته به وسیله ی اون فرد اسیبی بهشون رسیده حالا به هرشکلی که بوده این حق بهشون داده شده که ببخشن یا نبخشن و این حق صرفا مال خودشونه هیچکس نمی تونه ازشون بگیرتش
بله بله کسی که ارتباطی با موضوع نداره حقی نداره که بخواد ببخشتش
بله کاملا قبول دارم ولی به نظرم این قسمت اخر هیچ تناقضی با حرفای قبلی من نداشتا

aftab
2015/01/09, 18:48
وحید جمله یا عبارتی که دنبالش میگشتی احیانا جمله امام علی نبوده؟که گفتن:گل از مزبله(زباله دونی)نچینید

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

البته این جمله امام در زمینه خانواده فردی بوده که میخواید باهاش ازدواج کنید که با مثال قشنگی کفتن خانواده و محیط زندگی که گل توش رشد کرده چقد تاثیرگذاره

MaRs
2015/01/10, 13:49
به نظر من اگر کسی بتونه فکر خودشو تغییر بده و اصلاح کنه حتی قبلا بد بوده و کارای بدی انجام داده
ازشش بالاتر از کسیه که همیشه خوب بوده.....
باید قدرشو دونست

M.A.S.K
2015/01/10, 14:45
وحید اشتباه نکن درواقع کسی حق بخشیده شدن نداره بقیه حق بخشیدن دارن
بخشیده شدن یه حق نیست بخشیدن حقه
نگاه کن شاید هیچوقت باهاش دوست نشی و نزدیک نشی اما درستش اینکه همیشه رفتارت باهاش خوب باشه
کسی که رفتاری داشته که خیلی بد بوده اگر از جامعه ترد بشه وضعش بدتر می شه(معمولا)اگر ادم ها باهاش درست رفتار کنن خیلی بهتره
وحید یه کسی که قبلا یه اشتباه خیلی بدی کرده اگر مدت بسیاری دیگه اشتباهی نکنه و ثابت کنه عوض شده چه اشکالی داره؟؟چه اشکالی داره تحویلش بگیریم چه اشکالی داره باهاش دوست بشیم چه اشکالی داره باهاش ازدواج کنیم؟؟کدوم یکی از ما اشتباه نکردیم؟؟

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -



نه موضوع اینه که بعضی وقتا به مغالطه میوفتیم و هیچکس نمی فهمه
درمورد مثال بله کاملا درسته که برای درک بهتر خیلی خوبه ولی منظورم این بود که بدون مثال اول بگید بعد برای اون موضوعی که گفتید مثال هم بزنید
مثلا یه قضیه هندسی رو اول توضیح یم دن بعد مثال هم روش می زنن تا ادما بهتر بفهمنش
ولی اگر از همون اول با مثال ادما پیش برن بدون اینکه هیچکس متوجه بشه مغالطه هایی پیش میاد که مشکل ساز هستن
اوووم فک کنم خیلی بد منظورم رو گفتم
بله تجربه و مثال به ادم یاد می ده اما این یادگیری صد در صدی نیست
و خب باید درست تجربه کسب کرد
اول اینکه مثال چیزی رو اثبات نمی کنه که یه چیز واضحی هست نیازی به بحث نیست(اگر به نظرت این حرفم درست نیست بگو دروردش حرف بزنیم)
دوم اینکه می گم تجربه چیزی برای یاد دادن نداره درواقع جملم اشتباه بود و منظورم چیز دیگه ای بود که توضیحش می دم الان
نگاه کن حتما دیدی دخترایی رو که می گن وای همه ی پسرا بی وفا هستن
یا پسرایی که می گن همه دخترا بد شدن
دلیلشون برای این حرف چیه؟؟اینکه ده نفر یا بیست نفر یا دیگه حداکثر 100 نفر ادم دیدن و فک می کنن اون صد نفر ادم براشون تجربه شده که همه پسرا یا همه دخترا فلان جورن
خب این حرف اشتباهه
چون نمیشه با 100 نفر درمورد 3 4 میلیارد دختر یا پسر قضاوت کرد که
اونا فکر می کنن تجربشون اینو بهشون می گه ولی خب این یه تجربه ی درست نیست اشتباه تجربه کسب کردن و این تجربه واقعا چیزی رو ثابت نمی کنه و فقط ادم رو به گمراهی می کشونه
منظورم این بود که اینگونه تجربه هایی وجود دارن که باعث می شن بتونیم بگیم تجربه همیشه چیزی رو به ادم یاد نمی ده و هیچوقت تجربه چیزی رو ثابت نمی کنه
اما خب باید قبول کرد تجربه خیلی خیلی مهم و مفیده ولی اگر درست کسب بشه و درست استفاده بشه تا ادم به اشتباه نیوفته
درواقع ادم نمی تونه مطمئن باشه تجربه ای که کسب کرده 100 در100 درسته و این باعث می شه نشه به تجربه حتی استناد کرد
نگاه کن اگر به یه نفری چشم و گوش بسته اعتماد کنی و شکست بخوری درواقع تجربه می کنی که نمیشه به هرکسی چشم و گوش بسته اعتماد کرد چون شاید اون ادم قابل اعتماد باشه یا نباشه پس باید احتیاط بکنی اما بعضی ادما اینجوری فکر می کنن که به هیچکس دیگه نمیشه اعتماد کرد

بله کاملا قبول دارم که بستگی به موضوع داره که چقدر بشه سرش ریسک کرد
بله کاملا درسته
اون ادمایی که در گذشته به وسیله ی اون فرد اسیبی بهشون رسیده حالا به هرشکلی که بوده این حق بهشون داده شده که ببخشن یا نبخشن و این حق صرفا مال خودشونه هیچکس نمی تونه ازشون بگیرتش
بله بله کسی که ارتباطی با موضوع نداره حقی نداره که بخواد ببخشتش
بله کاملا قبول دارم ولی به نظرم این قسمت اخر هیچ تناقضی با حرفای قبلی من نداشتا

درسته من اشتباه بیان کردم منظورم همون بود...بخشیده شدن....محمد حسین ولی حرفت کاملا درست نبود..هرچند من متوجه منظورت شدم...ولی در نظر داشته باش وقتی میگی چه عیبی داره باید هر کسی رو ازش جدا کرد..هرگناهی رو نمیشه بخشید و حتی در صورت بخشش و پذیرش در جامعه نمیشه ارتباط کامل و عمیقی داشته باش...همونظور که گفتم تحول صد درصد خیلی کمه....خب ببخشیدا میدونم یه جور بی احترامیه این نصفه جواب دادنا ولی واقعا شرمندم دقیقا یک دقیقه وقت پیدا میکنم بیام بخونم استفاده کنم...بعد جینا بانو شمام همینطور



بعدش

جینا بانو...

در مورد اون گناه حق باتو عه دخترم ولی فقط کگه همه چی غیر عمده؟؟؟نه بحث ما درمورد اعمال و رفتار آگاهانه هستش که سازنده ی شخصیت و وجودیت فردن...دقیقا یک دقیقه وقت داشتم اینارو بگم....بزار این امتحانای چرت تموم شه...سرتونو میخورم....دقت کردین سه نفری داریم یه چیز رو میگیم ولی به خاطر طرز بیان متفاوت مشکل ایجاد میشه؟؟؟

lord of darkness
2015/01/10, 15:20
اولش مسئله هست که هر گلی رو تو هر خاکی نمی کارن...یعنی برای هر کسی اولش وجودتو قرار نمی دی...چیزی رو قرار می دی که مطمئنی آسیب نمی بینه وقته دیدی چیزی نشد و گلت رشد کرد گل وجودتو می کاری...
اولو آخرش همه یه کرمی تو وجودشون دارن.هیچ کی معصوم نیست.همه خطا کاریم چه من چه تو چه...بستگی داره چطور باهاش بر خورد کنیم.منظورم اینه که بعضی مواقع گذشته یه شخص خط خطی هایی داره.باید بفهمی که وقتی اینطوری شد پشیمون شده یا نه.از نظرش کارش غلط بوده یا نه.
هر چند بعضی وقتا همین کرما تونل های تجربه رو تو خاکش کندن.چیزی هست ولی تجربه شده.تازه کاری می کنه گلت بهتر رشد کنه.
ولی به طور کلی این بحث جنبه ی کلی داره ...پس عقاید گوناگونی رو می پذیره ...پس نظرات بعضی وقتا کاملا متفاوتی داره...پس نتیجه کلی داره...نمی شه درست بگی کدوم درسته چون کاملا پیچ در پیچه.
ولی گذشته آدما همونطور که داریم می گیم گذشته...مهم حاله که چیه...یکی درس گرفته یکی خودشو نوجیه کرده...مهم الانشه که چه جوریه...هر چی شده شخصیتشو ساخته...یکی خوب یکی بد...ولی هیچ کی خوبه خوب نیست بد بد هم نیست...قابل تغییر هم هست...تغییر کامل..100%...ولی سخته...ولی همه تغییر هم می کنن.

Jina
2015/01/11, 09:50
نه موضوع اینه که بعضی وقتا به مغالطه میوفتیم و هیچکس نمی فهمه
درمورد مثال بله کاملا درسته که برای درک بهتر خیلی خوبه ولی منظورم این بود که بدون مثال اول بگید بعد برای اون موضوعی که گفتید مثال هم بزنید
مثلا یه قضیه هندسی رو اول توضیح یم دن بعد مثال هم روش می زنن تا ادما بهتر بفهمنش
ولی اگر از همون اول با مثال ادما پیش برن بدون اینکه هیچکس متوجه بشه مغالطه هایی پیش میاد که مشکل ساز هستن
اوووم فک کنم خیلی بد منظورم رو گفتم
بله تجربه و مثال به ادم یاد می ده اما این یادگیری صد در صدی نیست
و خب باید درست تجربه کسب کرد
اول اینکه مثال چیزی رو اثبات نمی کنه که یه چیز واضحی هست نیازی به بحث نیست(اگر به نظرت این حرفم درست نیست بگو دروردش حرف بزنیم)
دوم اینکه می گم تجربه چیزی برای یاد دادن نداره درواقع جملم اشتباه بود و منظورم چیز دیگه ای بود که توضیحش می دم الان
نگاه کن حتما دیدی دخترایی رو که می گن وای همه ی پسرا بی وفا هستن
یا پسرایی که می گن همه دخترا بد شدن
دلیلشون برای این حرف چیه؟؟اینکه ده نفر یا بیست نفر یا دیگه حداکثر 100 نفر ادم دیدن و فک می کنن اون صد نفر ادم براشون تجربه شده که همه پسرا یا همه دخترا فلان جورن
خب این حرف اشتباهه
چون نمیشه با 100 نفر درمورد 3 4 میلیارد دختر یا پسر قضاوت کرد که
اونا فکر می کنن تجربشون اینو بهشون می گه ولی خب این یه تجربه ی درست نیست اشتباه تجربه کسب کردن و این تجربه واقعا چیزی رو ثابت نمی کنه و فقط ادم رو به گمراهی می کشونه
منظورم این بود که اینگونه تجربه هایی وجود دارن که باعث می شن بتونیم بگیم تجربه همیشه چیزی رو به ادم یاد نمی ده و هیچوقت تجربه چیزی رو ثابت نمی کنه
اما خب باید قبول کرد تجربه خیلی خیلی مهم و مفیده ولی اگر درست کسب بشه و درست استفاده بشه تا ادم به اشتباه نیوفته
درواقع ادم نمی تونه مطمئن باشه تجربه ای که کسب کرده 100 در100 درسته و این باعث می شه نشه به تجربه حتی استناد کرد
نگاه کن اگر به یه نفری چشم و گوش بسته اعتماد کنی و شکست بخوری درواقع تجربه می کنی که نمیشه به هرکسی چشم و گوش بسته اعتماد کرد چون شاید اون ادم قابل اعتماد باشه یا نباشه پس باید احتیاط بکنی اما بعضی ادما اینجوری فکر می کنن که به هیچکس دیگه نمیشه اعتماد کرد

بله کاملا قبول دارم که بستگی به موضوع داره که چقدر بشه سرش ریسک کرد
بله کاملا درسته
اون ادمایی که در گذشته به وسیله ی اون فرد اسیبی بهشون رسیده حالا به هرشکلی که بوده این حق بهشون داده شده که ببخشن یا نبخشن و این حق صرفا مال خودشونه هیچکس نمی تونه ازشون بگیرتش
بله بله کسی که ارتباطی با موضوع نداره حقی نداره که بخواد ببخشتش
بله کاملا قبول دارم ولی به نظرم این قسمت اخر هیچ تناقضی با حرفای قبلی من نداشتا



اینکه دخترا میگن پسرا بی وفان و پسرا میگن دخترا بد شدن، تجربه نیس. اگه اشتباه نکنم بهش میگن قیاس.
مثال ساده درس آمار دبیرستان: وارد یه شهر میشی، سه نفر چشم آبی میبینی، ب این نتیجه میرسی ک همه چشم آبین!
تجربه این نیست، تجربه میگه تو در چه موقعیتی چجوری باید عمل کنی، نه اینکه یه قانون رو ب همه نسبت بدی یا اصل یه چیزو زیر سوال ببری.
خودتم مثال خوبی زدی، یکی میتونه حواسشو تو اعتماد کردن جمع کنه، یکی میتونه اصل اعتمادو ببره زیر سوال. این بستگی ب دید هرکس داره، ک از هر اتفاق چجوری برداشت میکنه و چی بدست میاره.
یا مثلا دو نفر تو ازدواجشون شکست میخورن، نفر اول دیگه کلا قید ازدواجو میزنه و میگه ازدواج چیز مزخرفیه و من دیگه زیر بارش نمیرم. نفر دوم ب این نتیجه میرسه ک دوباره ازدواج کنه ولی حواسش جمعه ک چی باعث شکست قبلیش شده و اینبار تمام تلاششو میکنه ک دوباره اتفاق نیفته.
واسه هرجفتشون یه اتفاق افتاده، ولی بینش دومی باعث یه تجربه ارزشمند شده.
نوع نگاه آدما خیلی مهمه...همین نگاهشونه ک باعث میشه در طول زمان چیزی بشن ک الان هستن.
ما اون اتفاقه رو در گذشته داریم، ولی داریم حال طرفم میبینیم، میبینیم چجوری باهاش برخورد کرده و ب چی تبدیل شده بعد اون اتفاق.
تناقض آنچنانی نداشت، فقط حس کردم منظورت از فرصت دوباره دادن بخشیدن طرف از جانب ماست، بخاطر همین نظرمو گفتم.
درضمن مگه قراره فقط حرف همدیگه رو نقض کنیم؟! :d

smhmma
2015/01/11, 11:19
اینکه دخترا میگن پسرا بی وفان و پسرا میگن دخترا بد شدن، تجربه نیس. اگه اشتباه نکنم بهش میگن قیاس.
مثال ساده درس آمار دبیرستان: وارد یه شهر میشی، سه نفر چشم آبی میبینی، ب این نتیجه میرسی ک همه چشم آبین!
تجربه این نیست، تجربه میگه تو در چه موقعیتی چجوری باید عمل کنی، نه اینکه یه قانون رو ب همه نسبت بدی یا اصل یه چیزو زیر سوال ببری.
خودتم مثال خوبی زدی، یکی میتونه حواسشو تو اعتماد کردن جمع کنه، یکی میتونه اصل اعتمادو ببره زیر سوال. این بستگی ب دید هرکس داره، ک از هر اتفاق چجوری برداشت میکنه و چی بدست میاره.
یا مثلا دو نفر تو ازدواجشون شکست میخورن، نفر اول دیگه کلا قید ازدواجو میزنه و میگه ازدواج چیز مزخرفیه و من دیگه زیر بارش نمیرم. نفر دوم ب این نتیجه میرسه ک دوباره ازدواج کنه ولی حواسش جمعه ک چی باعث شکست قبلیش شده و اینبار تمام تلاششو میکنه ک دوباره اتفاق نیفته.
واسه هرجفتشون یه اتفاق افتاده، ولی بینش دومی باعث یه تجربه ارزشمند شده.
نوع نگاه آدما خیلی مهمه...همین نگاهشونه ک باعث میشه در طول زمان چیزی بشن ک الان هستن.
ما اون اتفاقه رو در گذشته داریم، ولی داریم حال طرفم میبینیم، میبینیم چجوری باهاش برخورد کرده و ب چی تبدیل شده بعد اون اتفاق.
تناقض آنچنانی نداشت، فقط حس کردم منظورت از فرصت دوباره دادن بخشیدن طرف از جانب ماست، بخاطر همین نظرمو گفتم.
درضمن مگه قراره فقط حرف همدیگه رو نقض کنیم؟! :d


دخترم بله قیاسه براساس علم امار و ریاضی و منطق اما درواقع می شه گفت یه تجربه درست نیست(چون هرچیزی رو که تجربه کنی یا به شکل تجربی بفهمی می گن تجربه دیگه حالا چه غلط چه درست)
جمله ی بهتر از اینکه تجربه نیست اینه که تجربه ی اشتباهی هست یا تجربه ی درستی نیست چون به هرصورت دانش نادرستی هست که به شکل تجربی بدست اومده
اما افرین درسته منم همینو می گم خیلی وقتا ما تجربه های اشتباهی کسب می کنیم چون که درست تجربه رو کسب نکردیم و برای همین ی گم چیزی رو اثبات نمی کنه چون اگر چیزی رو برای کسی اثبات کنه که دیگه اون تجربه ی درسته نیست یه تجربه ی غلطه
خیلی ادما رو دیدم می گن تجربه به من ثابت کرده ... اصلا این جمله غلطه اینو قبول داری؟؟اگر بگن به تجربه فهمیدم معمولا یا به تجربه این رو درک کردم جملشون تا اینجا درسته
اما تجربه چیزی رو اثبات نمی کنه اینو قبول داری؟؟
درکل تعمیم جز به کل که کاملا اشتباهه
دقیقا
بستگی به دیدگاه داره افرین
بعضی دیدگاه ها حتی منطقی نیست به شکلی که اگر به خود فرد توضیح بدی می فهمه بعضی دیدگاه ها منطقیه
دقیقا افرین بینش و دیدگاه ادما خیلی همه نیمی از پست اولمم داشتم همینو می گفتم که شما تو دو جمله چکیدشو گفتی و درحالی که من یه ساعت داشتم زور می زدم که بگمش خخخخخ
اره اره کاملا درسته
خخخخخ نه راست می گی خیلی وقتا ما فقط حرف همدیگرو کامل می کنیم
و نظرتم کاملا درست بود ولی منم دقیقا به همون چیزی معتقدم که گفتی
شاهد بودم که بعضی وقتا توی بعضی شبکه های اجتماعی اعتراضاتی می شد که فلان کس رو ببخشید و اعدام نکنید و کلی بد و بیراه به قاضی و ... درحالی که اصلا قاضی و دولت و ... حق بخشیدن ندارن
هیچکس جز اولیای دم حق بخشش نداره و این حقشه
اگر ببخشه که چقدر عالی به خودش و یه فرد دیگه کمک کرده و کار بهتریه معمولا ولی اگرم نبخشه فقط حق خودشو گرفته

Jina
2015/01/13, 00:04
دخترم بله قیاسه براساس علم امار و ریاضی و منطق اما درواقع می شه گفت یه تجربه درست نیست(چون هرچیزی رو که تجربه کنی یا به شکل تجربی بفهمی می گن تجربه دیگه حالا چه غلط چه درست)
جمله ی بهتر از اینکه تجربه نیست اینه که تجربه ی اشتباهی هست یا تجربه ی درستی نیست چون به هرصورت دانش نادرستی هست که به شکل تجربی بدست اومده
اما افرین درسته منم همینو می گم خیلی وقتا ما تجربه های اشتباهی کسب می کنیم چون که درست تجربه رو کسب نکردیم و برای همین ی گم چیزی رو اثبات نمی کنه چون اگر چیزی رو برای کسی اثبات کنه که دیگه اون تجربه ی درسته نیست یه تجربه ی غلطه
خیلی ادما رو دیدم می گن تجربه به من ثابت کرده ... اصلا این جمله غلطه اینو قبول داری؟؟اگر بگن به تجربه فهمیدم معمولا یا به تجربه این رو درک کردم جملشون تا اینجا درسته
اما تجربه چیزی رو اثبات نمی کنه اینو قبول داری؟؟
درکل تعمیم جز به کل که کاملا اشتباهه
دقیقا
بستگی به دیدگاه داره افرین
بعضی دیدگاه ها حتی منطقی نیست به شکلی که اگر به خود فرد توضیح بدی می فهمه بعضی دیدگاه ها منطقیه
دقیقا افرین بینش و دیدگاه ادما خیلی همه نیمی از پست اولمم داشتم همینو می گفتم که شما تو دو جمله چکیدشو گفتی و درحالی که من یه ساعت داشتم زور می زدم که بگمش خخخخخ
اره اره کاملا درسته
خخخخخ نه راست می گی خیلی وقتا ما فقط حرف همدیگرو کامل می کنیم
و نظرتم کاملا درست بود ولی منم دقیقا به همون چیزی معتقدم که گفتی
شاهد بودم که بعضی وقتا توی بعضی شبکه های اجتماعی اعتراضاتی می شد که فلان کس رو ببخشید و اعدام نکنید و کلی بد و بیراه به قاضی و ... درحالی که اصلا قاضی و دولت و ... حق بخشیدن ندارن
هیچکس جز اولیای دم حق بخشش نداره و این حقشه
اگر ببخشه که چقدر عالی به خودش و یه فرد دیگه کمک کرده و کار بهتریه معمولا ولی اگرم نبخشه فقط حق خودشو گرفته



اوهوم...قبول کردم چیزایی ک گفتیو.
ولی شاید حتی درست تر باشه ک نگیم تجربه غلط، بگیم یه برداشت غلط از یه تجربه. آخه بنظرم اکثر اتفاقها ب خودی خود بد یا خوب نیستن، این طرز فکر ماست ک ازش چیز خوبی برداشت میکنه یا یه چیز بد.



vahidkia@

والا فقط یه جمله گفتی اونم خیلی ناواضح!
رفتار آگاهانه با رفتار عامدانه خیلی خیلی متفاوته. گاهی یه عمل غیر عمد انجام میدی ولی کاملا ازش آگاهی، مثلا تصادف میکنی و میزنی یکی رو میکشی، از عمد نکردی ولی آگاهی ک چه کردی، رفتارت از سر ناخودآگاهت نبوده. ک این عملها هم مسلما سازنده شخصیت و وجود فردن.



وگرنه کسی ک عمدا مثلا قتل میکنه، و حتی شاید ازش لذت هم میبره، واقعا انسانیتی توش دیده میشه ک بخوای وقتی برای اون آدم بذاری؟


درکل بحث جالبی بود
موفق باشین :)

smhmma
2015/01/13, 16:21
اوهوم...قبول کردم چیزایی ک گفتیو.
ولی شاید حتی درست تر باشه ک نگیم تجربه غلط، بگیم یه برداشت غلط از یه تجربه. آخه بنظرم اکثر اتفاقها ب خودی خود بد یا خوب نیستن، این طرز فکر ماست ک ازش چیز خوبی برداشت میکنه یا یه چیز بد.


@vahidkia (http://forum.pioneer-life.ir/member.php?u=1216)@

والا فقط یه جمله گفتی اونم خیلی ناواضح!
رفتار آگاهانه با رفتار عامدانه خیلی خیلی متفاوته. گاهی یه عمل غیر عمد انجام میدی ولی کاملا ازش آگاهی، مثلا تصادف میکنی و میزنی یکی رو میکشی، از عمد نکردی ولی آگاهی ک چه کردی، رفتارت از سر ناخودآگاهت نبوده. ک این عملها هم مسلما سازنده شخصیت و وجود فردن.





وگرنه کسی ک عمدا مثلا قتل میکنه، و حتی شاید ازش لذت هم میبره، واقعا انسانیتی توش دیده میشه ک بخوای وقتی برای اون آدم بذاری؟


درکل بحث جالبی بود
موفق باشین :)





می دونی دخترم ذهن ادما متفاوته برای همین برداشتشون از کلمات بعضی وقتا کمی متفاوته به طبع تبدیل برداشت هاشون به کلمات هم متفاوت می شه
من مطمئنم منظورم رو از تجربه ی غلط متوجه شدی و برداشتی که توی ذهنم داشتم بهت رسوندم ولی فک می کنم اون تفاوت های کم ذهنی-زبانی باعث شده تو بهتر بدونی بگی یه برداشت غلط از یه تجربه و من بهتر بدونم بگم یه تجربه ی غلط
احتمال خیلی خیلی خیلی زیاد هردوی ما منظورمون یه چیزه اما کلماتمون فرق داره و من نمی تونم بگم کلمات خودم درست تره یا کلمات تو چون کلمات قراردادی هستن تو در ذهنت بعضی کلمات با مفهومات کمی متفاوت تر از من ثبت شدن و تفاوت همیشه به معنی بد و خوب نیست
درنتیجه من براساس فکرم به نظرم اینکه بگم تجربه ی غلط درست تره و تو همونی که خود می گی
و هیچکدوم نمی تونیم بگیم کدوم درست تره چون احتمال زیاد هردوش یکی هستن اما با کلماتی متفاوت

می دونی دخترم یه سری بد و خوب ها نسبی هستن یه سری بد و خوب ها نسبی نیستن
مثلا چیزی که عادلانه نباشه بده و این نسبی نیست
حالا این بد ناعادلانه هرچقدر که می خواد نسبت به یه سری چیزهای دیه خوب باشه اما خودش به ذات بده و مقایسه ای نیست
اما خیلی وقتا همون طور که گفتی بد و خوب نسبی هست و خب به نظرم هرکس با یه دیدگاه و بینش درست می تونه با این موضوع راحت کنار بیاد می دونی چی می گم؟؟


کاملا با حرفی که درجواب وحید زدی موافقم
عامدانه با اگاهانه خیلی فرق داره
مثلا این جوون ها و نوجوان هایی که بدون گواهینامه کورس می زارن با ماشین باباشون اگاهانه اینکارو می کنن و می دونن امکانش هست تصادف کنن اما اگر تصادف کنن و کسی رو بکشن عامدانه اینکارو نکردن ولی اکاهانه کردن
اگاه بودن و انجام دادن بعضی وقتا از سر جهالته و حماقته اما عامدانه از سر شقاوته(البته جز بعضی موارد خاص مثل دفاع)
گناه قاتل عامد خیلی بیشتر از گناه قاتل اگاه هست اما من فکر می کنم هردوشون می تونن عوض بشن و اگر کسانی که حق بخششون رو دارن ببخشن ادم های خوبی بشن
حتی یه قاتل عامد که حت لذت هم می بره می تونه عوض بشه جوری که هیچوقت سمت خلاف نره اما شخصا ترجیح می دم بخشیده نشن مگر موارد خاصی که نشانه ای از تغییر داشته باشن
هرچند تصمیمش اصلا و ابدا با من نیست و فقط با اولیای دمه
درمورد قاتل اگاه به نظرم بهترین کار اینکه بخشیده بشن اما نه بدون مجازات فقط زندگیشون از بین نره تا فرصت عوض شدن و عاقل شدن رو داشته باشن
اما اگر این کار رو دوباره انجام بده و دوباره در همون چاهی بیوفته که قبلا افتاده به نظرم درواقع یه قاتل عامده


به به بسیار جالب بود به نظرم بحث درمورد عدالت و برابری و تفاوت ها و شباهت هاشون هم باید جالب باشه

M.A.S.K
2015/01/14, 17:56
اوهوم...قبول کردم چیزایی ک گفتیو.
ولی شاید حتی درست تر باشه ک نگیم تجربه غلط، بگیم یه برداشت غلط از یه تجربه. آخه بنظرم اکثر اتفاقها ب خودی خود بد یا خوب نیستن، این طرز فکر ماست ک ازش چیز خوبی برداشت میکنه یا یه چیز بد.



@vahidkia (http://forum.pioneer-life.ir/member.php?u=1216)@

والا فقط یه جمله گفتی اونم خیلی ناواضح!
رفتار آگاهانه با رفتار عامدانه خیلی خیلی متفاوته. گاهی یه عمل غیر عمد انجام میدی ولی کاملا ازش آگاهی، مثلا تصادف میکنی و میزنی یکی رو میکشی، از عمد نکردی ولی آگاهی ک چه کردی، رفتارت از سر ناخودآگاهت نبوده. ک این عملها هم مسلما سازنده شخصیت و وجود فردن.





وگرنه کسی ک عمدا مثلا قتل میکنه، و حتی شاید ازش لذت هم میبره، واقعا انسانیتی توش دیده میشه ک بخوای وقتی برای اون آدم بذاری؟


درکل بحث جالبی بود
موفق باشین :)










فردا پس فردا باید جنازو جمع کنین از بس بده کارنامه وقت توضیح نداشتم
جینا انصاف بده