PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اسم نداره ...



Ajam
2015/01/02, 12:07
همینجور از بی کاری یه چیزی نوشتم ... نظر بدین دلتون خواست

http://s5.picofile.com/file/8161150868/1.pdf.html

shery
2015/01/02, 14:54
اماده ی خون ریختن یا ریختن خون ؟
یه فاصله نگارشی بزار لطفا از دگمه ی کپس لاکت استفاده بکن
اماده ی ریختن خون بودنند .
، و اما او انجا بود (هیجان بده با نوع چیدمان متنت)


اما مشکل زمانی داره متنت دو خط بالا داره میگه دو سپاه در حال صف کشیدن جلو همن . پس گفتی ...صف می کشیدند .
بعد دو خط بعدی باز تو همان زمان ؟ به سمت می تاختند؟
این اشتباهه دیگه

داشتن جلو هم صف میکشیدند

بعد مجبوری یه زمان ایست بیاری براش و بعد دوباره یه حالت حرکتو نمایش بدی
تازه بعدش باید از زمان دیگه استفاده کنی
جا ویرایش خیلی داره کارت .



نکته شمشیر ها ؟ بعد پایین می امد ؟ می امدند
درسته سر ها به خاک می افتاد درسته میشه در این حالت استفاده کرد اما برای جمله ی شمشیر به نظرم درست نیست .


جز مشکلات نگارشی خود متن عالی بود من جون میدم برای متن ها کوتاه که اخرش سور پرایز شی ممنون عالی بود.


موفق باشی

Ajam
2015/01/02, 15:08
اماده ی خون ریختن یا ریختن خون ؟
یه فاصله نگارشی بزار لطفا از دگمه ی کپس لاکت استفاده بکن
اماده ی ریختن خون بودنند .
، و اما او انجا بود (هیجان بده با نوع چیدمان متنت)


اما مشکل زمانی داره متنت دو خط بالا داره میگه دو سپاه در حال صف کشیدن جلو همن . پس گفتی ...صف می کشیدند .
بعد دو خط بعدی باز تو همان زمان ؟ به سمت می تاختند؟
این اشتباهه دیگه

داشتن جلو هم صف میکشیدند

بعد مجبوری یه زمان ایست بیاری براش و بعد دوباره یه حالت حرکتو نمایش بدی
تازه بعدش باید از زمان دیگه استفاده کنی
جا ویرایش خیلی داره کارت .



نکته شمشیر ها ؟ بعد پایین می امد ؟ می امدند
درسته سر ها به خاک می افتاد درسته میشه در این حالت استفاده کرد اما برای جمله ی شمشیر به نظرم درست نیست .


جز مشکلات نگارشی خود متن عالی بود من جون میدم برای متن ها کوتاه که اخرش سور پرایز شی ممنون عالی بود.


موفق باشی

مرسی
در مورد مشکلات گفتم که از رو بی کاری و بی حوصلگی نوشتم برا این بود وقتم پر بشه، فک کنم رو هم رع ساعت وقت نزاشتم روش! شرمنده بد بود دیگه!

- - - - - - - - - به دلیل ارسال پشت سر هم پست ها ادغام شدند - - - - - - - - -

یاد رفت یه چیز بگم!
در مورد اشیا میشه برای جمعشون از شناسه مفرد استفاده کرد!
خون ریختنم درسته؟ نیست؟ اگه نیست بهم بگین! چون فک کنم درسته!
در مورد زمان، اینا همه داخل ذهن طرفن داره بهشون فک می کنه و چون داخل همشون حضور داره زمان همشون یکی میشه!( نمیشه؟ اگه نمیشه اینم بهم بگین)
همین دیگه!

master
2015/01/02, 19:32
توصیفاتت به نظرم نسبت به داستانهای قبلی پخته تر شده بودن. فقط یه جمله ای مثل "...که حتی نمی توانست ببیند محکوم به زندگی ابدی در چگونه جایی است" یه کم گنگ بود." یا مثلا "فقط و فقط نشسته بود" به نظرم بگی "فقط نشسته بود" بهتره. منظورم اینه یه ذره بعضی جمله ها ساده تر (از نظر نگارشی) نوشته می شدن بهتر می شد.
ولی در کل خوب بود. احسنت

Ajam
2015/01/02, 21:28
توصیفاتت به نظرم نسبت به داستانهای قبلی پخته تر شده بودن. فقط یه جمله ای مثل "...که حتی نمی توانست ببیند محکوم به زندگی ابدی در چگونه جایی است" یه کم گنگ بود." یا مثلا "فقط و فقط نشسته بود" به نظرم بگی "فقط نشسته بود" بهتره. منظورم اینه یه ذره بعضی جمله ها ساده تر (از نظر نگارشی) نوشته می شدن بهتر می شد.
ولی در کل خوب بود. احسنت
من اینقدر حال می کنم علی نکته مثبت نوشته هامو میگه! نمی دونم چرا؟
مرسی

Leyla
2015/01/02, 22:02
متأسفانه عیب و ایراد خاصی نمی تونم از توش دربیارم... ((84)) (احساس می کنم روح و روانم به هم ریخته :دی)
خوب بود حمزه! :)

Nari
2015/01/03, 13:51
خیلی خوب بود ولی جای کار داشت
وقتی خوندمش اسم ( پاک باخته ) به ذهنم اومد ! :)