aftab
2014/12/16, 18:27
نویسنده: هنگامه مدیری
موج علاقه به داستانهای فانتزی با ترجمه و چاپ داستانهای هری پاتر در ایران آغاز شد. البته سالهای قبل از ورود هری پاتر به بازار کتاب ایران، ترجمه اثار ایزاک آسیموف و ری بردری تعدادی اندکی از جامعه جوان کتاب خوان را با این قبیل آثار آشنا کرده بود، اما موجی که هری پاتر به راه انداخت چیز دیگری بود. رولینگ و بچههای جادوگرش باعث کتابخوان شدن تعداد بسیاری در ایران شدند و نام ادبیات فانتزی را بر سر زبانها انداختند.
تقریباً همزمان با چاپ هری پاتر، ارباب حلقههای تالکین هم وارد بازار کتاب شد که البته به اندازه هری پاتر سروصدا راه نینداخت، اما باز هم مخاطبان خودش را داشت. حال این روزها نه هری پاتر حاکم بر دنیای فانتزی ایران است و نه یاران حلقه، با پخش سریال بازی تاج وتخت و ترجمه کتابهای نویسنده نوظهور آمریکایی یعنی جرج مارتین، او را به چهره جدید دنیای فانتزی ایران تبدیل کرد و مسلماً تا زمان چاپ آخرین جلد از این مجموعه عظیم و همچنین پخش آخرین فصل سریال بازی تاج وتخت، مارتین حاکم بلامنازع دنیای فانتزی و تخیلی ایران خواهد بود. اما ادبیات ایران کجای دنیای پرهیاهوی ادبیات فانتزی ایستاده است؟
سوالی که مسلما جواب دادن به آن بسیار سخت خواهد بود، یا اینکه اصلاً ما در ادبیات ایران چیزی به نام ادبیات فانتزی داریم؟
مظلومیتی به اندازه ۱۵۰۰ سال
مسلماً اگر از هرکدام از شیفتگان آثار رولینگ، تالکین و مارتین بخواهید نمونهایی از آثار فانتزی و تخیلی قدیمی ایران را نام ببرد، در بهترین حالت خواهد گفت شاهنامه فردوسی، و اگر خیلی اهل مطالعه باشد از آثار آرمان آرین نام میبرد. اما واقعاً بضاعت ادبیات فانتزی ایران همین است؟
متاسفانه باید پذیرفت که قشر عظیمی از مردم ایران علاقه چندانی به مطالعه وکتاب خوانی ندارند و مسلماً از کشوری که سرانه مطالعه در آن با اغماض تنها ۱۰ دقیقه در روز است، نمیتوان انتظار داشت که همه با آثار قدیمی و حتی جدید داخلی آشنا باشند.
خوشبختانه ادبیات کهن ایران گنجینه عظیمی از آثار تخیلی و حتی فانتزی دارد که قدمت برخی تا دوران قبل از اسلام هم میرسد، ولی متاسفانه این آثار به دلایل مختلفی مانند نثر قدیمی و تیراژ و چاپ محدود چندان شناخته شده نیستند.
رستم نبرد با دیو رخش شاهنامه فردوسی
مهمترین نمونه از ادبیات فانتزی ایرانی شاهنامه فردوسی است. البته همه ما در دوران تحصیل با بخش اندکی از شاهنامه که البته به نظم است آشنا میشویم. اما شاهکار جاودان حکیم توس بسیار گستردهتر از تصورات ماست. در واقع فردوسی هزار سال زودتر از جرج مارتین با در آمیختن تاریخ کهن و داستانهای اساطیری ایران، آنهم به شعر یک تنه ادبیات فارسی را از ورطه نابودی نجات داد و از این نظر همه ما مدیون فردوسی هستیم که زبان مادری ما را از ورطه فنا نجات داد و نگذاشت ادبیات ایران به مانند مصر و سوریه در ادبیات عرب هضم شود.
سوای این مسائل، شاهنامه فردوسی میتواند منبع استخراج داستانهای فانتزی و تخیلی فراوانی برای نویسندگان فعلی ما باشد. اتفاقی که تاکنون در بازار ادبیات ایران رخ نداده است.
اَرداویرافنامه یا کمدی الهی
۷۰۰ سال پیش و در اوج قرون وسطی یک نویسنده ایتالیایی یکی از آثارشگفت انگیز ادبیات فارسی را منبع الهام قرار داد و حماسهایی جاودان خلق کرد. کمدی الهی دانته مسلماً خیلی بیشتر از منبع الهام خود، یعنی اَرداویرافنامه در ایران مشهور است و حتی چاپ شده، اما کمتر کسی میداند که شاعر معروف ایتالیایی ماجرای سفر قهرمان کتابش را به بهشت و دوزخ، از این اثر بینظیر اما ناشناخته ادبیات فارسی الهام گرفته است.
به غیر از اَرداویرافنامه آثار فانتزی و تخیلی دیگری هم وجود دارند، مانند: زَند وَهمَن یَسن که از زبان زرتشت، تاریخ از ابتدا تا انتها پیشگویی شده، منظومهی بهرام ورجاوند که درمورد ظهور این قهرمان در آخر زمان و انتقام گیری او از اعراب است. و یادگار جاماسبی و جاماسبنامه، که این دو اثر آخر هنوز از زبان پهلوی به فارسی ترجمه نشده، انداز جمله این آثارند.
کمدی الهی جهنمکمدی الهی دانته جهنم
البته مسلماً ترجمه و چاپ، برخی از این آثار را گرفتار سانسور بیرحمانه وزارت ارشاد میکند، اما باز هم میتوان این آثار کهن را بازآفرینی کرد و از دل آنها داستانهایی تازه بیرون کشید.
مارتین نابغه یا زیرک
در حال حاضر جرج مارتین پادشاه بلامنازع ادبیات فانتزی دنیاست و مسلماً در داخل کشورمان هم سینهچاکان فراوانی دارد، اما این پیرمرد نسبتاً بداخلاق آمریکایی چگونه به غول دنیای فانتزی دنیا تبدیل شد؟
مارتین برای خلق اثرش از فاکتور های مختلفی کمک گرفته، تاریخ انگلیس، خصوصاً جنگ سیساله رزها، هجوم مداوم اقوام وحشی به اروپا در طی هزاران سال که در دوران امپراتوری رم منجر به ساخت دیوار هادریان شد، و داستانهای افسانهایی و جادویی کهن اروپا تنها نمونههایی از ابزارهای مارتین برای خلق حماسهاش هستند.
جورج آر آر مارتین خالق بازی تاج و تخت
البته او تنها به تاریخ و افسانههای اروپایی اکتفا نکرده و مردمان شهرهای آزاد را شبیه اقوام کارتاژی و فینیقی و حتی بندرهای مسلمانان در دریای مدیترانه خلق کرده است. اقوام دوتراکی هم که قصد حمله به وستروس را دارند، شباهت فراوانی به سرخپوستان و حتی اقوام نابود شده مایا و آزتک دارند. حتی آیینهای خدای روشنایی که استنیس براتیون از آن پیروی میکند شباهت فراوانی به آیین مهرپرستی قدیم ایران دارد، مذهبی که شاید به دلیل نفوذش به اروپا در قرون اولیه، به آثار مارتین هم راه یافته است.
حضور همهی این عناصر در حماسه نیمهتمام مارتین نشان دهنده تسلط فوقالعاده او بر تاریخ ادیان و افسانههای قدیمی دنیاست. او نشان داده که میتوان با تلفیق هوشمندانه این عناصر-که البته استعداد خارقالعاده نویسنده هم در آن بیتاثیر نیست-میتوان کتابی خلق کرد که علیرغم طولانی بودن (هر جلد بیش از ۱۰۰۰ صفحه) و تعدد فراوان شخصیتها، میلیونها نفر را جذب خود کند.
سریال game of thrones
مسلماً به دلیل همین موفقیت عظیم و اقبال مخاطبان بود که شبکه اچبیاو را مجاب کرد تا با صرف بودجه سنگین، حقوق ساخت این مجموعه را بپردازد. البته مسلماً سریال بازی تاجوتخت از نظر ریزهکاریها و پرداختن به جزییات، حضور شخصیتهای متعدد و حتی حضور عناصر متعدد جادویی، هرگز به پای کتاب آن نخواهد رسید و همین مسئله برگ برنده مارتین خواهد بود. چراکه مسلماً خوانندهایی که فقط یک جلد از این کتاب را بخواند، به قدری مجذوب آن خواهد شد که هرگز منتظر ساخت قسمتهای بعدی سریال نمیشود و همگام با قلم مارتین تا آخر داستان پیش میرود.
چرا ما نتوانیم
تمامی این حرفها و مطالب گفته شد تا به اینجا برسیم که چرا ادبیات ما توان خلق چنین آثاری را ندارد؟
البته شاید این سوال به نظر خیلی از خوانندگان احمقانه و حتی مسخره باشد، اما مسلماً ادبیات کهن و غنی فارسی توان و کشش چنین داستانهایی را دارد. وقتی هزار سال پیش فردوسی بزرگ با تلفیق حماسه و تاریخ چنین اثر جاودانی را خلق میکند، وقتی حافظ با یک دیوان در ادبیات جهان ماندگار میشود. و یا حتی وقتی مولانا جلالالدین بلخی شاهکاری به نام مثنوی معنوی را خلق میکند، چرا نباید توقع خلق حماسههایی جدید را داشته باشیم؟
آرمان آرین
البته اوضاع ادبیات فانتزی در ایران چندان هم بد و تاسفآور نیست. خلق آثار جدید تخیلی و فانتزی از دهه ۵۰ شروع شد که البته نمود چندانی در ادبیات ایران نداشت، اما ده سال پیش و چاپ رمان سه گانه «پارسان و من» آرمان آرین فصل جدیدی در ادبیات فانتزی ایران شروع شد. آرین با چاپ سه گانه بعدیش یعنی «اشوزدنگهه اسطوره هم اکنون» نشان داد بالاخره نویسنده بااستعداد و کاربلدی در زمینه ادبیات فانتزی ایران ظهور کرده. آرین علیرغم جوایزی که بابت آثارش گرفت و حتی چاپ چندباره آثارش، هیچگاه نتوانست مانند رولینگ، تالکین و مارتین سرآغاز ایجاد یک موج در بازار کتاب ایران شود.
خوشبختانه آثار آرین به این کتابها محدود نماند. امروزه آثار فراوانی در کارنامه او وجود داردکه همگی تمی تاریخی و باستانی دارند و همین مسئله باعث امیدواری نسبت به آینده ادبیات فانتزی ایران میشود.
کتاب اشوزندگه اسطوره هم اکنون
مسلما آرمان آرین به تنهایی نمیتواند بار ادبیات فانتزی ایران را به دوش بکشد و ادبیات ایران به نویسندگانی از این دست نیاز فراوانی دارد. البته با افزایش حمایت خوانندگان داخلی و همین طور افزایش تیراژ چاپ (که درحال حاضر روی عدد تاسف انگیز ۱۵۰۰) نسخه است، میتوان به شهرت چنین کتابهایی را افزایش داد و حتی به ترجمه آن در سایر کشورهای جهان فکرکرد.
متاسفانه در سالهای اخیر ادبیات ایران از لحاظ ترجمه آثارش وضعیت خوبی نداشته، این در حالیست که در همسایگیمان نویسندگان ترک و عربی زندگی میکنند که از لحاظ شهرت و اعتبار در سطح جهان وضعیت بسیار خوبی دارند، اما ادبیات داخلی ما نه تنها از این بازار جهانی سهمی ندارد، که حتی در میان خوانندگان وطنی هم اقبال چندانی نصیبش نشده است.
راه حل چیست؟
به نظر میرسد ادبیات فانتزی و حتی داستانی ایران راه درازی تا رسیدن به سطح جهانی دارد، اما رعایت برخی نکات از سوی خوانندگان وطنی میتواند باعث بهبود وضعیت این ادبیات شود.
متاسفانه در سالهای اخیر سایتهای زیادی با اسکن و فراهم کردن دانلود رایگان کتابهای چاپ شده نویسندگان داخلی، ضربه بزرگی بر پیکر نیمهجان ادبیات داستانی و فانتزی ایران وارد کردهاند. شاید مخاطبان فراوانی این آثار را به رایگان دانلود کنند و مشتاق آثار نویسنده آن شوند، اما کمتر کسی حاضر است برای خرید کتاب این نویسندگان دست به جیب شود، تا هم کمکی به نویسنده کرده باشد و هم باعث افزایش تیراژ و چاپ مجدد این آثار شوند. مسلماً حمایت مالی و معنوی از ادبیات و نویسندگان جوان و موفق فعلی میتواند آینده خوبی را برای ادبیات فانتزی ایران رقم زند.
و حتی شاید روزی برسد که مخاطبانی در سراسر دنیا برای خرید جدیدترین کتاب حماسی-فانتزی ایرانی دست به جیب شوند. کسی چه می داند، شاید این روز نزدیک باشد. . .
نظر شما چیه؟ شما علت ناکام موندن ژانر ادبیات فانتزی در ایران چیه؟ چرا همین معدود نوشتههای موفق هم غریب موندن؟ راه چاره چیه؟
موج علاقه به داستانهای فانتزی با ترجمه و چاپ داستانهای هری پاتر در ایران آغاز شد. البته سالهای قبل از ورود هری پاتر به بازار کتاب ایران، ترجمه اثار ایزاک آسیموف و ری بردری تعدادی اندکی از جامعه جوان کتاب خوان را با این قبیل آثار آشنا کرده بود، اما موجی که هری پاتر به راه انداخت چیز دیگری بود. رولینگ و بچههای جادوگرش باعث کتابخوان شدن تعداد بسیاری در ایران شدند و نام ادبیات فانتزی را بر سر زبانها انداختند.
تقریباً همزمان با چاپ هری پاتر، ارباب حلقههای تالکین هم وارد بازار کتاب شد که البته به اندازه هری پاتر سروصدا راه نینداخت، اما باز هم مخاطبان خودش را داشت. حال این روزها نه هری پاتر حاکم بر دنیای فانتزی ایران است و نه یاران حلقه، با پخش سریال بازی تاج وتخت و ترجمه کتابهای نویسنده نوظهور آمریکایی یعنی جرج مارتین، او را به چهره جدید دنیای فانتزی ایران تبدیل کرد و مسلماً تا زمان چاپ آخرین جلد از این مجموعه عظیم و همچنین پخش آخرین فصل سریال بازی تاج وتخت، مارتین حاکم بلامنازع دنیای فانتزی و تخیلی ایران خواهد بود. اما ادبیات ایران کجای دنیای پرهیاهوی ادبیات فانتزی ایستاده است؟
سوالی که مسلما جواب دادن به آن بسیار سخت خواهد بود، یا اینکه اصلاً ما در ادبیات ایران چیزی به نام ادبیات فانتزی داریم؟
مظلومیتی به اندازه ۱۵۰۰ سال
مسلماً اگر از هرکدام از شیفتگان آثار رولینگ، تالکین و مارتین بخواهید نمونهایی از آثار فانتزی و تخیلی قدیمی ایران را نام ببرد، در بهترین حالت خواهد گفت شاهنامه فردوسی، و اگر خیلی اهل مطالعه باشد از آثار آرمان آرین نام میبرد. اما واقعاً بضاعت ادبیات فانتزی ایران همین است؟
متاسفانه باید پذیرفت که قشر عظیمی از مردم ایران علاقه چندانی به مطالعه وکتاب خوانی ندارند و مسلماً از کشوری که سرانه مطالعه در آن با اغماض تنها ۱۰ دقیقه در روز است، نمیتوان انتظار داشت که همه با آثار قدیمی و حتی جدید داخلی آشنا باشند.
خوشبختانه ادبیات کهن ایران گنجینه عظیمی از آثار تخیلی و حتی فانتزی دارد که قدمت برخی تا دوران قبل از اسلام هم میرسد، ولی متاسفانه این آثار به دلایل مختلفی مانند نثر قدیمی و تیراژ و چاپ محدود چندان شناخته شده نیستند.
رستم نبرد با دیو رخش شاهنامه فردوسی
مهمترین نمونه از ادبیات فانتزی ایرانی شاهنامه فردوسی است. البته همه ما در دوران تحصیل با بخش اندکی از شاهنامه که البته به نظم است آشنا میشویم. اما شاهکار جاودان حکیم توس بسیار گستردهتر از تصورات ماست. در واقع فردوسی هزار سال زودتر از جرج مارتین با در آمیختن تاریخ کهن و داستانهای اساطیری ایران، آنهم به شعر یک تنه ادبیات فارسی را از ورطه نابودی نجات داد و از این نظر همه ما مدیون فردوسی هستیم که زبان مادری ما را از ورطه فنا نجات داد و نگذاشت ادبیات ایران به مانند مصر و سوریه در ادبیات عرب هضم شود.
سوای این مسائل، شاهنامه فردوسی میتواند منبع استخراج داستانهای فانتزی و تخیلی فراوانی برای نویسندگان فعلی ما باشد. اتفاقی که تاکنون در بازار ادبیات ایران رخ نداده است.
اَرداویرافنامه یا کمدی الهی
۷۰۰ سال پیش و در اوج قرون وسطی یک نویسنده ایتالیایی یکی از آثارشگفت انگیز ادبیات فارسی را منبع الهام قرار داد و حماسهایی جاودان خلق کرد. کمدی الهی دانته مسلماً خیلی بیشتر از منبع الهام خود، یعنی اَرداویرافنامه در ایران مشهور است و حتی چاپ شده، اما کمتر کسی میداند که شاعر معروف ایتالیایی ماجرای سفر قهرمان کتابش را به بهشت و دوزخ، از این اثر بینظیر اما ناشناخته ادبیات فارسی الهام گرفته است.
به غیر از اَرداویرافنامه آثار فانتزی و تخیلی دیگری هم وجود دارند، مانند: زَند وَهمَن یَسن که از زبان زرتشت، تاریخ از ابتدا تا انتها پیشگویی شده، منظومهی بهرام ورجاوند که درمورد ظهور این قهرمان در آخر زمان و انتقام گیری او از اعراب است. و یادگار جاماسبی و جاماسبنامه، که این دو اثر آخر هنوز از زبان پهلوی به فارسی ترجمه نشده، انداز جمله این آثارند.
کمدی الهی جهنمکمدی الهی دانته جهنم
البته مسلماً ترجمه و چاپ، برخی از این آثار را گرفتار سانسور بیرحمانه وزارت ارشاد میکند، اما باز هم میتوان این آثار کهن را بازآفرینی کرد و از دل آنها داستانهایی تازه بیرون کشید.
مارتین نابغه یا زیرک
در حال حاضر جرج مارتین پادشاه بلامنازع ادبیات فانتزی دنیاست و مسلماً در داخل کشورمان هم سینهچاکان فراوانی دارد، اما این پیرمرد نسبتاً بداخلاق آمریکایی چگونه به غول دنیای فانتزی دنیا تبدیل شد؟
مارتین برای خلق اثرش از فاکتور های مختلفی کمک گرفته، تاریخ انگلیس، خصوصاً جنگ سیساله رزها، هجوم مداوم اقوام وحشی به اروپا در طی هزاران سال که در دوران امپراتوری رم منجر به ساخت دیوار هادریان شد، و داستانهای افسانهایی و جادویی کهن اروپا تنها نمونههایی از ابزارهای مارتین برای خلق حماسهاش هستند.
جورج آر آر مارتین خالق بازی تاج و تخت
البته او تنها به تاریخ و افسانههای اروپایی اکتفا نکرده و مردمان شهرهای آزاد را شبیه اقوام کارتاژی و فینیقی و حتی بندرهای مسلمانان در دریای مدیترانه خلق کرده است. اقوام دوتراکی هم که قصد حمله به وستروس را دارند، شباهت فراوانی به سرخپوستان و حتی اقوام نابود شده مایا و آزتک دارند. حتی آیینهای خدای روشنایی که استنیس براتیون از آن پیروی میکند شباهت فراوانی به آیین مهرپرستی قدیم ایران دارد، مذهبی که شاید به دلیل نفوذش به اروپا در قرون اولیه، به آثار مارتین هم راه یافته است.
حضور همهی این عناصر در حماسه نیمهتمام مارتین نشان دهنده تسلط فوقالعاده او بر تاریخ ادیان و افسانههای قدیمی دنیاست. او نشان داده که میتوان با تلفیق هوشمندانه این عناصر-که البته استعداد خارقالعاده نویسنده هم در آن بیتاثیر نیست-میتوان کتابی خلق کرد که علیرغم طولانی بودن (هر جلد بیش از ۱۰۰۰ صفحه) و تعدد فراوان شخصیتها، میلیونها نفر را جذب خود کند.
سریال game of thrones
مسلماً به دلیل همین موفقیت عظیم و اقبال مخاطبان بود که شبکه اچبیاو را مجاب کرد تا با صرف بودجه سنگین، حقوق ساخت این مجموعه را بپردازد. البته مسلماً سریال بازی تاجوتخت از نظر ریزهکاریها و پرداختن به جزییات، حضور شخصیتهای متعدد و حتی حضور عناصر متعدد جادویی، هرگز به پای کتاب آن نخواهد رسید و همین مسئله برگ برنده مارتین خواهد بود. چراکه مسلماً خوانندهایی که فقط یک جلد از این کتاب را بخواند، به قدری مجذوب آن خواهد شد که هرگز منتظر ساخت قسمتهای بعدی سریال نمیشود و همگام با قلم مارتین تا آخر داستان پیش میرود.
چرا ما نتوانیم
تمامی این حرفها و مطالب گفته شد تا به اینجا برسیم که چرا ادبیات ما توان خلق چنین آثاری را ندارد؟
البته شاید این سوال به نظر خیلی از خوانندگان احمقانه و حتی مسخره باشد، اما مسلماً ادبیات کهن و غنی فارسی توان و کشش چنین داستانهایی را دارد. وقتی هزار سال پیش فردوسی بزرگ با تلفیق حماسه و تاریخ چنین اثر جاودانی را خلق میکند، وقتی حافظ با یک دیوان در ادبیات جهان ماندگار میشود. و یا حتی وقتی مولانا جلالالدین بلخی شاهکاری به نام مثنوی معنوی را خلق میکند، چرا نباید توقع خلق حماسههایی جدید را داشته باشیم؟
آرمان آرین
البته اوضاع ادبیات فانتزی در ایران چندان هم بد و تاسفآور نیست. خلق آثار جدید تخیلی و فانتزی از دهه ۵۰ شروع شد که البته نمود چندانی در ادبیات ایران نداشت، اما ده سال پیش و چاپ رمان سه گانه «پارسان و من» آرمان آرین فصل جدیدی در ادبیات فانتزی ایران شروع شد. آرین با چاپ سه گانه بعدیش یعنی «اشوزدنگهه اسطوره هم اکنون» نشان داد بالاخره نویسنده بااستعداد و کاربلدی در زمینه ادبیات فانتزی ایران ظهور کرده. آرین علیرغم جوایزی که بابت آثارش گرفت و حتی چاپ چندباره آثارش، هیچگاه نتوانست مانند رولینگ، تالکین و مارتین سرآغاز ایجاد یک موج در بازار کتاب ایران شود.
خوشبختانه آثار آرین به این کتابها محدود نماند. امروزه آثار فراوانی در کارنامه او وجود داردکه همگی تمی تاریخی و باستانی دارند و همین مسئله باعث امیدواری نسبت به آینده ادبیات فانتزی ایران میشود.
کتاب اشوزندگه اسطوره هم اکنون
مسلما آرمان آرین به تنهایی نمیتواند بار ادبیات فانتزی ایران را به دوش بکشد و ادبیات ایران به نویسندگانی از این دست نیاز فراوانی دارد. البته با افزایش حمایت خوانندگان داخلی و همین طور افزایش تیراژ چاپ (که درحال حاضر روی عدد تاسف انگیز ۱۵۰۰) نسخه است، میتوان به شهرت چنین کتابهایی را افزایش داد و حتی به ترجمه آن در سایر کشورهای جهان فکرکرد.
متاسفانه در سالهای اخیر ادبیات ایران از لحاظ ترجمه آثارش وضعیت خوبی نداشته، این در حالیست که در همسایگیمان نویسندگان ترک و عربی زندگی میکنند که از لحاظ شهرت و اعتبار در سطح جهان وضعیت بسیار خوبی دارند، اما ادبیات داخلی ما نه تنها از این بازار جهانی سهمی ندارد، که حتی در میان خوانندگان وطنی هم اقبال چندانی نصیبش نشده است.
راه حل چیست؟
به نظر میرسد ادبیات فانتزی و حتی داستانی ایران راه درازی تا رسیدن به سطح جهانی دارد، اما رعایت برخی نکات از سوی خوانندگان وطنی میتواند باعث بهبود وضعیت این ادبیات شود.
متاسفانه در سالهای اخیر سایتهای زیادی با اسکن و فراهم کردن دانلود رایگان کتابهای چاپ شده نویسندگان داخلی، ضربه بزرگی بر پیکر نیمهجان ادبیات داستانی و فانتزی ایران وارد کردهاند. شاید مخاطبان فراوانی این آثار را به رایگان دانلود کنند و مشتاق آثار نویسنده آن شوند، اما کمتر کسی حاضر است برای خرید کتاب این نویسندگان دست به جیب شود، تا هم کمکی به نویسنده کرده باشد و هم باعث افزایش تیراژ و چاپ مجدد این آثار شوند. مسلماً حمایت مالی و معنوی از ادبیات و نویسندگان جوان و موفق فعلی میتواند آینده خوبی را برای ادبیات فانتزی ایران رقم زند.
و حتی شاید روزی برسد که مخاطبانی در سراسر دنیا برای خرید جدیدترین کتاب حماسی-فانتزی ایرانی دست به جیب شوند. کسی چه می داند، شاید این روز نزدیک باشد. . .
نظر شما چیه؟ شما علت ناکام موندن ژانر ادبیات فانتزی در ایران چیه؟ چرا همین معدود نوشتههای موفق هم غریب موندن؟ راه چاره چیه؟